eitaa logo
سیاه‌مشق | سید محمدحسین دعائی
212 دنبال‌کننده
693 عکس
260 ویدیو
5 فایل
عضوی کوچک از جامعه حوزویان مشغول به تدریس، تحقیق و تبلیغ در جبهه انقلاب اسلامی مسئول قرارگاه مکتب توحید درگاه ارتباط: @SmhDoaei
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 طرح آیة الله مصباح یزدی برای استقرار شکل جدید مردم‌سالاری دینی ✍️ سید محمدحسین دعائی ۱. هرچند «امام خمینی قدّس سره» در طول دوران نهضت و به‌مناسبت‌های مختلف، مطالب مهمی را دربارۀ ماهیتِ «نظام سیاسی اسلام» و تفاوت‌های آن با دیگر نظام‌های سیاسی بیان کرده و اقدامات مؤثری را نیز در راستای تدوین نقشۀ راه حکومت اسلامی به انجام رسانده بودند، اما به دلائل مختلف، بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال ۵۷، تصویر کامل و روشنی از «شکل حکومت اسلامی و جزئیات ساختاری آن» در دست نبود. به همین خاطر، یکی از جدی‌ترین اقداماتی که در همان ماه‌های ابتدائی بعد از پیروزی انقلاب صورت گرفت، عبارت بود از: «تعیین نوع حکومت» توسطِ «رهبران»، «تدوین قانون اساسی کشور» توسطِ «خبرگان» و «تصویب این دو» توسطِ «مردمان»؛ تعیین، تدوین و تصویبی که زمینۀ ورود نهضت از مرحلۀ «انقلاب اسلامی» به مرحلۀ «نظام اسلامی» را فراهم آورد. ۲. البته مثل همۀ مسائل نظری، دربارۀ «شکل حکومت» نیز از همان ابتداء و در بین نخبگان، دیدگاه‌های گوناگونی مطرح بود که با توجه به طبیعت پیچیده و ذات دشوارِ «نظام‌سازی»، شرائط خطیر کشور در ابتداء پیروزی انقلاب و فصل الخطاب بودن نظر ولی فقیه جامع الشرائط در مسائل اختلافی، به بخش قابل‌توجهی از آن‌ها ترتیب اثر داده نشد؛ دیدگاه‌هایی که می‌توان آن‌ها را در نقدهای واردشده به پیش‌نویس قانون اساسی ـ مثل نقدهای بنیادینِ «علامۀ طهرانی رضوان الله علیه» بر آن ـ یا مباحثات شکل‌گرفته در مجلس خبرگان قانون اساسی رصد کرد. ۳. با آن‌که طبق روال مرسوم در همۀ انقلاب‌ها، تلاش برای تثبیت وضع موجود، راهبرد کاملا معقولی است، اما «جوهر دینی و عقلانی موجود در انقلاب» از یک سو و نقش اساسیِ «شکل حکومت» در مسیر دستیابی به آرمان‌ها از سوی دیگر، رهبران انقلاب را بر آن داشته است که علی‌رغم همۀ محدودیت‌ها و در کنار همۀ اولویت‌ها، بر «ضرورت بازنگری در ساختارهای نظام و بازسازی آن‌ها توسط نخبگان» تأکید کنند؛ تأکیدی که زمینۀ لازم برای تحقق عینی این مهم را فراهم آورده است. ۴. یکی از آن نخبگان و متفکرانی که یقینا بیش از دیگران به اهمیتِ «اندیشه‌های بنیادین» ـ از جمله: مباحث مرتبط با «نظام سیاسی اسلام» ـ توجه داشته و بخش عمده‌ای از بار انقلاب اسلامی در این حوزه را یک تنه بر دوش کشیده است، «مرحوم آیة الله مصباح یزدی رضوان الله علیه» است؛ همان عالم مجاهدی که نه فقط در راستای دفاع از نظام اسلامی، بلکه در مسیر اصلاح، ارتقاء و بازسازی آن، به «نظریه‌پردازی» پرداخته و با عبور از کلی‌گویی‌های فقهی و فلسفی، امتداد دادن به مباحث نظری و تبدیل مبانی علمی خود به «مدل‌های عملیاتی»، بستۀ کاملی از یک «اندیشۀ سیاسی» را سامان داده است. ۵. ایدۀ علامۀ مصباح دربارۀ «شکل حکومت اسلامی در دنیای معاصر» ـ که علی‌رغم اهمیت و جذابیتش، آن‌گونه‌ای که باید و شاید مورد توجه واقع نشده و حتی از چشم نخبگان مخفی مانده است ـ یکی از مهم‌ترین نشانه‌های عملیاتی‌بودن و کاربردی‌بودن نظریۀ سیاسی ایشان به‌شمار می‌رود؛ و جالب توجه آن‌که حتی مخالفان و منتقدان آن اندیشمند فرزانه در عرصۀ سیاسی نیز عمدتا به مبادی و مبانی نظریۀ ایشان دربارۀ نظام سیاسی اسلام حمله کرده و کمتر به نقد مدل عملیاتی ارائه‌شده در این نظریه تن داده‌اند؛ حال آن‌که نقد یک نظریه، بدون توجه به مدل عملیاتی مبتنی بر آن نظریه، «نقد روشمند و منصفانه»ای نیست. بر همین اساس، می‌خواهیم با «توصیف طرح علامۀ مصباح برای شکل جدید حکومت اسلامی»، اولا وجاهت، عقلانیت و خلاقیت موجود در نظریۀ سیاسی ایشان را نشان داده و ثانیا با جلب توجه نخبگان به این مدل عملیاتی، زمینۀ نقادی و سپس اجرائی‌شدن آن را فراهم آوریم، ان شاء الله. 📌 متن کامل در خبرگزاری رسا: rasanews.ir/0034Op 🏷 🆔 @Smh_Doaei
🔰 خوشا این بزم قرآنی ▪️ در ستایشِ «برنامۀ محفل» ✍️ سید محمدحسین دعائی 🔸 بنا بر نقل دهخدا، «محفل» در لغت، یعنی: جای گرد آمدن، محل ازدحام، محل اجتماع اهل منبر، محل اجتماع اهل طرب، محل قضاوت، محل مؤانست و موافقت، محل اتفاق و عهد و پیمان، میهمانی، گفتگوی دوستانه و بزم. بر همین اساس، اسمِ «برنامۀ محفل» کاملا با مُسمّی است؛ چون این برنامه، همۀ این‌ها بود: هم جایی بود برای اجتماع خانواده‌ها در وقت افطار؛ هم محلی بود برای نشر علوم و معارف قرآنی؛ هم میدانی بود برای ایجاد نشاط معنوی؛ هم فرصتی بود برای سنجش عیار پیشروان و داعیه‌داران؛ هم محیطی بود برای تقویت انس با قرآن؛ هم بهانه‌ای بود برای تجدید عهد با کتاب خدا؛ هم مکانی بود برای یک دورهمی دینی؛ و هم فضایی بود برای برپایی یک «بزم قرآنی». 🔹 یکی از حقائق تلخی که در روز قیامت جلوه می‌کند، شکوۀ رسول خدا صلی الله علیه و آله از امت خود، به‌خاطر بی‌اعتنائی به «قرآن» و کوتاهی آنان در اداء حق این کتاب آسمانی است: «وَ قَالَ الرَّسُولُ يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَٰذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا.» (فرقان/۳۰) البته طبق بعضی از روایات (ن.ک: بحار الأنوار، ج‏۸۰، ص۳۶۸) خود قرآن نیز این گلایه را به درگاه الهی عرضه می‌دارد. بر همین اساس، می‌توان به اهمیت قرآن کریم و ضرورت توجه ویژه به این معجزۀ جاوید الهی پی برد؛ هم‌چنان‌که می‌توان لزوم تلاش برای رفع مهجوریت از آن در جامعۀ اسلامی را نیز نتیجه گرفت؛ و این مهم، همان هدف والا و ارزشمندی است که «برنامۀ محفل» به‌دنبال تحقق آن بوده است. به عبارت دیگر، «برنامۀ محفل» تلاشی بود برای: معرفی قرآن به‌عنوان یک پدیدۀ دوست‌داشتنی، رخنه در حصار بیگانگی بعضی از مردم با کلام الله مجید و ایجاد زمینۀ لازم برای آشتی ایشان با ثقل اکبر؛ آن هم در وضعیتی که جبهۀ فکری، فرهنگی، رسانه‌ای و تبلیغاتی دشمن نیز با تمام توان، به‌دنبال تخریب جایگاه قرآن در میان مسلمین و قطع پیوند معرفتی و عاطفی آنان با این کتاب آسمانی است. 🔸 ارائۀ هرگونه تحلیل، ارزیابی، انتقاد یا پیشنهادی نسبت به «برنامۀ محفل»، باید با لحاظ نکتۀ پیش‌گفته صورت گیرد؛ زیرا در غیر این صورت، با فهرستی از اشکالات بعضا ناموجه مواجه خواهیم شد که نه تنها گرهی از کار فروبستۀ کشور در عرصۀ فعالیت‌های رسانه‌ای نخواهد گشود، بلکه جوانه‌های مبارکی هم‌چون «برنامۀ محفل» را نیز خواهد خشکاند. 📌 متن کامل یادداشت در خبرگزاری مهر: mehrnews.com/x322wQ 🏷 🆔 @Smh_Doaei
📝 عناوین برخی از مهم‌ترین نکات یادداشت در توصیف برنامۀ محفل: ▫️ تلاش برای غلبه بر قالب‌های تلویزیونی و بومی‌سازی آن‌ها ▫️ عبور از کلیشه‌های رایج در برنامه‌های معارفی صداوسیما ▫️ جمع بینِ «معنویت» و «جذابیت» ▫️ معرفی بخشی از سرمایه‌های قرآنی ایران اسلامی به مخاطبان داخلی و خارجی ▫️ زمینه‌سازی برای تثبیت جایگاه جمهوری اسلامی در میان کشورهای اسلامی ▫️ تصحیح ذهنیت منفی بخشی از مسلمانان نسبت به تنها حکومت شیعی جهان ▫️ توجه متناسب به رشته‌های مختلف قرآنی، یعنی: حفظ، قرائت و مفاهیم ▫️ عدم غفلت از مواردی مثل: همخوانی، تواشیح و سرود ▫️ دعوت از اقشار و اصناف گوناگون قرآنی، از اقوام، مذاهب و ملیت‌های مختلف ▫️ ارائۀ الگویی برای جمع بینِ «قرآن» و «عترت» ▫️ بازتاب‌دهندۀ هویت وحدت‌آفرین قرآن کریم ▫️ ترکیب متناسب و مهندسی‌شدۀ داوران ▫️ ابداع سبک جدیدی از «انتقال معنا» و «تبیین» ▫️ عبور از مرحلۀ «تلاوت» به فضای «درس‌آموزی از قرآن» برای «زندگی امروز» ▫️ توجه ویژه به موضوعِ «فرزندآوری» ▫️ نشان‌دادن عدم جداییِ «دین» و «قرآن» از «دنیا» ▫️ اثبات عدم افتراقِ «دین» و «معنویت» از «زیبایی»، «هنر» و «لطافت» ▫️ مقابله با انحصارگرایی برخی از سلبریتی‌های پُرمدعا در عرصۀ «هنر» و «رسانه» ▫️ برخورداری از رویکردی متفاوت نسبت به مسئلۀ «زنان» ▫️ ارائهٔ یک خروجی رسانه‌ای از «نگاه جدید جمهوری اسلامی به زن مسلمان» ▫️ آشناکردن مخاطبان با بعد هدایت‌گرانۀ قرآن در فضای برون‌دینی ▫️ ترویجِ «فرهنگ اذان‌گویی» برای «تثبیت جایگاه نماز در جامعه» ▫️ ایجاد یک «فضای معنوی صمیمی» با خودداری از زیاده‌روی‌های فرمی ▫️ اقناع مخاطبان خاص و تهیۀ خوراک رسانه‌ای مناسب برای آنان ▫️ بیدارسازی وجدان معنوی عموم مردم 📌 متن کامل یادداشت در خبرگزاری مهر: mehrnews.com/x322wQ 🏷 🆔 @Smh_Doaei
برای دسترسی آسان‌تر به مطالب کانال، می‌توانید هشتگ‌‌های زیر را دنبال کنید: 🔰 مقاله‌ها و یادداشت‌های کتبی: 🔰 سخنرانی‌ها، منبرها، تدریس‌ها و یادداشت‌های شفاهی: 🔰 شعرها و سروده‌‌ها: 🔰 ترجمۀ آیات، روایات، ادعیه و اشعار: 🔰 برش‌هایی از احوالات و خاطرات اولیاء، علماء و شهداء: 🔰 گزیده‌هایی از مطالب ناب و جذاب دیگران: 🔰 پیام‌های مخاطبان و پاسخ به آن‌ها: 🔰 محتوای منتشرشده در برنامۀ ویراستی:
🔰 اعتراف به «اهمیت ایران در نظم جدید جهانی» ▪️ تأملی در مقالۀ اخیر روزنامۀ «وال استریت ژورنال» ✍️ سید محمدحسین دعائی 📝 خلاصۀ مطالب: 🔸 در روزهای گذشته، مقالۀ اخیر روزنامۀ «وال استریت ژورنال»، با تیترِ "Iran’s New Friends: Russia and China"، با موضوعِ «اتحاد ایران، روسیه و چین» و به قلمِ «دیوید اس کلود» ـ خبرنگار مستقر در دبی ـ بازخوردها و تحلیل‌های مختلفی را به‌دنبال داشته است. در همین رابطه به چند نکته اشاره می‌کنم: 🔹 همان‌طور که انعکاس مقالۀ مورد بحث با عنوانِ «انقلابی جدید و بزرگ در راه است» ـ که نه در تیتر و نه در متن مقاله، اثری از آن نیست ـ نادرست بود، بسیاری از ترجمه‌ها و تفسیرهایی که از این مقاله و طرح ضمیمه‌شده به آن ارائه شد هم غلط بود. 🔸 به‌عنوان مثال، در این مقاله از «ایران»، به‌عنوان یک "Junior partner" برای «روسیه» و «چین» یاد شده است. اما بعضی‌ها با اعتماد به برگردان ابتدائی گوگل، این ترکیب را به «شریک کوچک» ترجمه کرده و آن را تحقیرآمیز دانسته‌اند. غافل از آن‌که تحلیل‌گرانی قبلا از همین ترکیب، برای توصیف نسبتِ «روسیه» با «چین» استفاده کرده‌اند و معنای دقیق آن، «شریک جوان، تازه‌وارد و دارای مسئولیت، قدرت یا نفوذ کمتر» است. 🔹 مهم‌ترین سخن مقالۀ مورد بحث، تصریح بر «آشکارشدن نشانه‌های یک نظم جدید جهانی» و ارائۀ تحلیلی از «نقش‌آفرینی بازیگران مختلف ـ از جمله ایران ـ در این نظم جدید» است؛ همان سخن مهمی که در طول یک‌سال گذشته و مدت‌ها پیش از آن‌که خیلی‌ها به آن بپردازند، بارها از سوی «رهبر معظم انقلاب» مورد تأکید قرار گرفته بود، اما عده‌ای کوتولۀ کندذهن و کج‌فهم یا تعدادی غرب‌زدۀ مکار و نابه‌کار، با کمال حماقت یا وقاحت، به انکار یا تمسخر آن می‌پرداختند و هنوز هم از رو نمی‌روند. 🔸 روزنامۀ «وال استریت ژورنال»، بر موفقیتِ «ایران» در پیوستن به یک «اتحاد ضدغرب» (Anti-Western alliance)، با حضورِ «روسیه» ـ که ایالات متحده و برخی از هنجارهای نظم بین المللی را به چالش کشیده ـ و «چین» ـ که می‌تواند نظم جهانی مبتنی بر قوانین بین المللی را در هر نقطه‌ای از دنیا تغییر دهد ـ تأکید می‌کند؛ و این یعنی: اولا هندسۀ سیاسی جهان، به‌نفعِ «شرق» و ضدِ «غرب»، در حال تغییر است؛ و ثانیا «ایران»، با نقش‌آفرینی جدی در روندها و فرایندهای منجر به این تغییر، توانسته است «بقاء» و «امنیت» خود را تضمین کند. 🔹 اعتراف به موفقیت‌ها و دستاوردهای «ایران» در نتیجۀ اتحاد با «روسیه» و «چین»، مطلب دیگری است که در مقالۀ «وال استریت ژورنال» به چشم می‌خورد. خروج از شرائط موسوم به انزوا، باز کردن یک کانال اقتصادی جدید، عبور از مانع تحریم، نجات از فوریت توافق هسته‌ای با غرب، تقویت بنیۀ نظامی خود در خاورمیانه و نهایتا تضعیف جایگاه ایالات متحده و متحدانش در منطقه، بعضی از موفقیت‌ها و دستاوردهای ایران است که مقالۀ مذکور به آن‌ها اشاره می‌کند. 🔸 در کنار ارائۀ گزارشی از تحولات جاری در جهان، «القاء یک خط تبلیغی جامع برای حمله به جمهوری اسلامی و جلوگیری از تداوم موفقیت‌های او» نیز یکی از اهداف البته پنهانِ «وال استریت ژورنال» از انتشار این مقاله است؛ همان خطی که می‌توان از «تأکید بر ناسازگاری تعامل ایران با روسیه و چین، با شعار نه شرقی، نه غربی» به‌عنوان چکیدۀ آن یاد کرد. حال آن‌که این شعار، منافیِ «سلطه‌پذیری سیاسی»، «وابستگی اقتصادی» و «التقاط معرفتی» است، نه منافیِ «همکاری‌های استراتژیک»، «علیه دشمن مشترک دارای اولویت»، «برای تأمین منافع ملی»؛ همان همکاری‌هایی که از منطق علوی، عقلائیِ «دشمن دشمن تو، دوست توست» تبعیت کرده و حتی اذهان بسیط کودکان و نوجوانان هم ضرورت آن را درک می‌کنند، اما ذهن عده‌ای مثلا سیاستمدار و تحلیل‌گر، خیر. 🔹 پاراگراف آخر مقالۀ «وال استریت ژورنال»، با ارائۀ این جمع‌بندی که گسترش روابطِ «ایران» با «روسیه» و «چین»، او را به‌قدری قوی نخواهد کرد که بتواند «آمریکا» را از منطقه بیرون کرده یا «اسرائیل» را نابود کند، از مهم‌ترین نگرانی غرب برای آیندۀ تحولات جهانی، پرده برداشته است؛ همان آینده‌ای که البته اعتراف مقالۀ مورد بحث به تأثیر جبهه‌بندی‌های جدید در «افزایش طول عمر جمهوری اسلامی برای مدتی نامحدود»، قطعی‌بودن وقوع آن را نوید می‌دهد. 📌 متن کامل یادداشت در «روزنامۀ فرهیختگان»: https://farhikhtegandaily.com/page/237182 🏷 🆔 @Smh_Doaei
🔰 افراط در نفهمیدن! ▪️ نقیضه‌ای بر سه یادداشت اخیر مهدی نصیری با عنوانِ «آری؛ من یک افراطی بودم» ✍️ سید محمدحسین دعائی 🔸 مهدی نصیری اخیرا نوشته است اگر من، در دورۀ مدیریت روزنامۀ کیهان، افراطی بوده‌ام ـ که بوده‌ام ـ معلوم می‌شود رهبری هم افراطی بوده‌اند؛ زیرا عملکرد من در آن دوره، مورد تأیید و حمایت ایشان بوده است. اما: 🔹 اولا، این‌که رهبری ـ به‌مقتضای جایگاه خود و ضرورت‌های ادارۀ جامعه ـ از جهت‌گیری اصلی او حمایت می‌کرده‌اند، هیچ منافاتی با این ندارد که بعضی از کارهایش را هم صحیح نمی‌دانسته‌اند. 🔸 ثانیا، اصل افراط نصیری، نه مربوط به دورۀ فعالیت او در کیهان، که اتفاقا مربوط به دوره‌های بعد از آن است؛ دورۀ کناره‌گیری از سیاست، دورۀ اخباری‌گری، دورۀ غرب‌ستیزی، دورۀ مخالفت با فلسفه و عرفان و دورۀ تضاد با اساس انقلاب اسلامی؛ همان دوره‌هایی که در هیچ‌کدام، از حمایت رهبر معظم انقلاب خبری نیست. 🔹 و ثالثا، این سخن، شاهد دیگری است بر این‌که نصیری، نه تصور درستی از جایگاه رهبری در جامعه دارد، نه تلقی کاملی از واقعیت‌های ادارۀ کشور. یعنی واقعا نمی‌فهمد که نه دفاع رهبری از یک نیروی فعال در بدنۀ اجرائی، به‌معنای تأیید همۀ کارهای اوست و نه ادارۀ امور کشور، جز با مدارا، تعامل، واقع‌بینی، مصلحت‌اندیشی، بهره‌گیری از توان موجود و تربیت تدریجی نیروها ممکن است. 🔸 آری؛ واقعیت آن است که گاه به‌خاطر بعضی از ضرورت‌ها و مصلحت‌ها، باید با کسی مثل مهدی نصیری هم کار کرد؛ همو که پایه‌های فکری و روحی محکمی نداشت، اهل استقامت در راه خدا نبود، قدر حمایت‌ها و هدایت‌های رهبری را ندانست، خودش را به‌دست تردیدها سپرد، قدم به قدم از جبهۀ انقلاب فاصله گرفت، با دشمنان کینه‌توز اسلام و جمهوری اسلامی هم‌پیاله شد، گوی التقاط و سقوط را از همگان ربود، زیر علم لیبرالیسم و پلورالیسم سینه زد و این روزها متوهمانه در اندیشۀ برپایی یک جمهوری سکولار است. 🔹 پناه می‌بریم به خدا ... 🏷 🆔 @Smh_Doaei
🔰 این صدای گرفته ▪️ دل‌نوشته‌ای به‌بهانۀ سی‌وچهارمین سالگرد آغاز رهبری حضرت آیة الله خامنه‌ای ✍️ سید محمدحسین دعائی دیروز، پیر پیل‌افکن ما، در هشتاد و چهار سالگی، هفتاد دقیقه در مراسم بزرگداشت رحلت امام بزرگوار سخنرانی کرد و البته صدایش گرفت. می‌خواهم از همین صدای گرفته بنویسم؛ همین صدای گرفته‌ای که شنیدنش دلمان را باز می‌کند؛ همین صدای گرفتۀ راهگشا. صدایی که از سال‌ها تکرار حق گرفته، نه از خستگی. صدایی که گرفتگی‌اش عجین با پختگی است. صدایی که در عین گرفتگی، دروازه‌های حکمت را به روی بشر امروز گشوده است. صدایی که در پیچ و خم کوچه‌های شلوغ دهکدۀ جهانی، حامل پیغام‌های مهمی از هفت شهر عشق است. صدایی که به رغم بدخواهان عنود و حسود، اگرچه گرفته، اما همچنان در جهان طنین‌انداز است. آری؛ این صدای حقیقت، صدای اصالت و صدای معنویت است؛ این صدای انقلاب اسلامی است. صدایی که قرآن‌گونه، غبارروب قلب مؤمنان است و آیینۀ دق منافقان. صدایی که به‌سان نسیم، دل تفتیدۀ مستضعفان را خنک می‌کند. صدایی که همچون گردباد، بساط مستکبران را در هم می‌پیچد. صدایی که درس‌ها داده است، سخن‌ها رانده است، خطبه‌ها خوانده است و یادگارهایی ماندگار آفریده است. صدایی که شجاعت و مظلومیت علوی را، هیبت و حکمت حسنی را و عزت و غربت حسینی را با هم دارد. صدایی که شب‌ها نالیده است و روزها غریده. صدایی که به رنگ خداست. صدایی که هیچ‌وقت کم‌فروشی نکرده؛ چه قبل‌ها ـ در اوج جوانی ـ که لاجرعه گوش را سیراب می‌کرد؛ و چه حالا ـ در پختگی پیری ـ که پیاله‌پیاله می‌نوشاند. آری؛ ما با این صدا بزرگ شده‌ایم. ما ـ جوان‌های انقلاب ـ چهل سال است که داریم با این صدا زندگی می‌کنیم. این صدا، موسیقی متن زندگی ماست. تُن این صدا، طنین این صدا، جوهر این صدا، رنگ این صدا، مردانگی این صدا، پختگی این صدا، ملاحت فارسی این صدا، لحن عربی این صدا، گویش معیار این صدا، لهجۀ خراسانی و آذری این صدا و خلاصه جذابیت و نورانیت این صدا، همۀ عشق ماست. ما در تمام این سال‌ها، با طنازی این صدا خندیده‌ایم و با بغض آن گریسته‌ایم. با وقار آن آرام شده‌ایم و با شور آن به هیجان آمده‌ایم. با طمأنینۀ آن بر بالش امنیت آرمیده‌ایم و با نهیب آن از خواب غفلت پریده‌ایم. با لرزش آن لرزیده‌ایم و در آغوش غرش آن غنوده‌ایم. ما درس دین و دنیا را با این صدا آموخته‌ایم. صدایی که صلابت خمینی و لطافت طباطبائی، در آن به هم رسیده‌اند. صدایی که هم ترنّم عرفان را دارد و هم طنین حماسه را. این صدا شاید گاهی بگیرد، اما هیچ‌وقت گم نمی‌شود؛ چون در حافظۀ تاریخی جهان ثبت است؛ چون صدای سخن عشق است. پس برای همیشه ماندن، باید در این صدا گم شد؛ و شده‌ایم. این صدا ـ این صدای سحرآمیز و خاطره‌انگیز ـ همۀ هویت ماست. این صدا، تصویر حقیقی پروفایل ما در دنیای لبریز از مجاز امروزی است. این صدا، نه فقط صدای ملت ایران، که صدای امت اسلامی است؛ صدای همۀ مظلومان و مستضعفان جهان. آری؛ دیروز این صدا گرفته بود؛ و چرا نگرفته باشد؟ اصلا اگر نگرفته بود تعجب داشت. کسی‌که سال‌هاست حنجره‌اش را خنجر کرده است و تیزی کلامش را بر قلب تاریک اهریمن فرومی‌برد، باید هم صدایش بگیرد. تازه این گرفتگی صدا چه اهمیتی دارد، وقتی پیرنامرد مفلوک و خرفت حاکم بر مثلا ابرقدرت دنیا، تا یک مزخرف نامربوط نگوید یا زمین نخورد، روزش شب نمی‌شود؟ الغرض، گرفتگی صدای رهبر عزیزتر از جان ـ که عمرش دراز و پرچمش همیشه بر فراز باد ـ عجیب نیست؛ بلکه این صافی صداهای ماست که عجیب است. آری؛ باید مجروح جهاد تبیین شد که اجرش از شهادت اگر بیشتر نباشد، کمتر نیست. 🏷 🆔 @Smh_Doaei
▪️ در مصاحبه با خبرگزاری شبستان عنوان شد: 🔰 مهم‌ترین شاخصۀ «فرهنگ رضوی»، حرکت از «خودسازی» به «تمدن‌سازی» ▫️ بازنشر به‌مناسبت ایام مخصوص زیارت امام رضا علیه السلام 💠 فرهنگ رضوی چیست و چه ویژگی‌هایی دارد؟ ▪️ دورۀ امامت حضرت رضا علیه السلام، به‌مقتضای حکمت بالغۀ الهی و به‌خاطر حضور قهری حضرت در متن معادلات و مناسبات کلان حاکمیتی، به یک معنا «نقطۀ آغاز تبدیل اسلام اهل بیت به یک تمدن جهانی» است. یعنی غیر از مواردی مثل عبودیت، خدامحوری، دین‌مداری، آخرت‌گرایی، توجه تام به شریعت و حسن خلق که در سیره و سبک زندگی همۀ امامان علیهم السلام دیده می‌شود، آن‌چه که به‌طور خاص در سیرۀ امام رضا علیه السلام جلوه داشته و می‌توان از آن به‌عنوانِ «شاخص فرهنگ رضوی» در رنگین‌کمان فرهنگ اهل بیت یاد کرد، مسئلۀ «جامعه‌پردازی و تمدن‌سازی» است. بر همین اساس، تقلیل شخصیت متعالی و چندبُعدی امام رضا علیه السلام به مواردی مثلِ «ضامن آهو» ـ به‌عنوان یک لقب متعارف ـ و معرفی آن حضرت به‌عنوان یک انسان صرفا معنوی، مهربان و متخلق، قابل مساعدت نیست. بلکه باید با تکیه بر لقبِ «عالم آل محمد» و برندسازی اجتماعی و تمدنی از اتمسفر فکری و فرهنگی ایشان، زمینۀ لازم برای تبدیل واقعی و عینی مشهد الرضا علیه السلام به «پایتخت معنوی ایران اسلامی» را فراهم آورد. به عبارت دیگر، مشهد مقدس علاوه بر آن‌که باید قطب اصلی گردشگری دینی و زیارتی باشد، باید به یک پایگاه اصلی برای «نشر معارف حکمی و معنوی شیعه در جهان» ـ با شاخصۀ «توحیدمحوری» ـ و مرکزی برای پشتیبانی فکری، برنامه‌ای و انسانی از ابرپروژۀ «تمدن نوین اسلامی» نیز تبدیل شود. 💠 شهروند رضوی کیست و چه مؤلفه‌هایی دارد؟ ▪️ «شهروند رضوی» کسی است که علاوه بر توجه به حداقل‌های فکری، احساسی و رفتاری تعریف‌شده در دین مبین اسلام، نه فقط به فکرِ «سلوک توحیدی» و «ارتقاء حداکثری معنویت و عقلانیت در وجود خود» است، بلکه به «تلاش بر ایجاد جامعۀ اسلامی و تحقق تمدن اسلامی» نیز اهتمام ویژه‌ای دارد. 💠 آثار و برکات وجودی امام رضا علیه السلام برای ایران اسلامی چه بوده است؟ ▪️ اگر هویت و هدف انقلاب اسلامی ایران، یک هویت و هدف جهانی و تمدنی است، اگر به‌فرمودۀ رهبر معظم انقلاب، «گام دوم انقلاب»، گامی برای «جامعه‌پردازی و تمدن‌سازی» است و اگر طبق آن‌چه گذشت، اصلی‌ترین شاخصۀ فرهنگ رضوی، زمینه‌سازی برای بروز ابعاد تمدنی اسلام اهل بیت و حرکت از «خودسازی» به «تمدن‌سازی» است، می‌توان به این نتیجه رسید که وجود پُربرکت حضرت رضا علیه السلام و آموزه‌های آن امام بزرگوار، یکی از مهم‌ترین پشتوانه‌های علمی و معنوی ایران اسلامی در این مسیر می‌باشد؛ همان گنجینۀ گرانبهایی که گویا از قرن‌ها قبل، توسط خداوند رحیم، حکیم و قدیر، برای ملت بصیر ایران اسلامی ذخیره شده است. اگر خوبانی مثل شهید سلیمانی عزیز، با توسل به ساحت مقدس حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام و با تکیه بر موهبت‌های فکری و معنوی آن امام همام، هم سیر روحی خود را سرعت داده و هم جایگاه انقلاب اسلامی و جبهۀ مقاومت را در دنیای امروز تثبیت کرده‌اند، ما نیز باید این فرصت را قدر دانسته و از حضرت بخواهیم که توفیق سلوک توحیدی، حرکت در خط انقلاب و رهبری، جهاد مخلصانۀ در جبهۀ فکری و فرهنگی انقلاب اسلامی و زمینه‌سازی برای ظهور ولایت عظمای حضرت ولی عصر ارواحنا فداه را به همۀ ما عنایت کنند، ان شاء الله. 📌 متن کامل: http://shabestan.ir/detail/News/1218787 🏷 🆔 @Smh_Doaei
🔰 دانش هسته‌ای دینی | علوم حوزوی سکولار ▪️ درنگی کوتاه بر ماهیت حوزه تراز انقلاب اسلامی ✍ سید محمدحسین دعائی ۱. پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله فرمودند: «العلم ودیعة الله فی ارضه و العلماء امناؤه علیه.» این حدیثی است که در دیدار اخیر رهبر معظم انقلاب با اهالی صنعت هسته‌ای، بر دیوار حسینیه امام خمینی نقش بسته بود. ۲. اگر دانش فهمِ «اقوال خدا» در «کتاب تشریع» دینی است، دانش کشفِ «افعال خدا» در «کتاب تکوین» هم دینی است؛ به‌شرط آن‌که در راستای حاکمیتِ «دین خدا» و گره‌گشایی از «خلق خدا» به کار گرفته شود. ۳. امروز، به برکتِ «انقلاب اسلامی»، شاهد آنیم که «دانش هسته‌ای» هم به یک «علم دینی» تبدیل شده و دانشمندان هسته‌ای، امین این ودیعه الهی در زمین هستند. ۴. حال مبادا «حوزویان» با غفلت از «اسلامی‌سازی علوم انسانی» و «کاربردی‌سازی علوم اسلامی»، از «دانشگاهیان»، در مسیر ایجادِ «تمدن نوین اسلامی» عقب بیفتند. ۵. امروز، علوم حوزوی چقدر «در خدمت زندگی مردم» هستند؟ امروز، علوم حوزوی چقدر در پیشبرد اهداف ملی، منطقه‌ای و بین المللیِ «جمهوری اسلامی» نقش دارند؟ امروز، علوم حوزوی چقدر باعث آبرومندی و سربلندی ایران در جهان شده‌اند؟ امروز، علوم حوزوی، در میانِ «مؤلفه‌های قدرت ایران»، از چه جایگاهی برخوردارند؟ امروز حوزویان چقدر در معرض هجمه و ترور دشمنان هستند؟ و بالاخره این‌که امروز حوزویان چقدر در عملیاتی‌کردنِ «راهبردهای رهبری»، پیشرفت پروژه‌های پیشوای امت و شادی دل نائب امام زمان ارواحنا فداه نقش دارند؟ این سؤالات را جدی بگیریم! 🏷 🆔 @Smh_Doaei
🔰 وقتی کینه کورت می‌کند ▪️ نگاهی گذرا به دفاعیۀ «مهدی نصیری» از «فیروز نادری» ✍ سید محمدحسین دعائی ۱. همان‌طور که قبلا گفتم، «مهدی نصیری» مسخ شده؛ و هرچه می‌گذرد، این مسخ‌شدگی در او رسوخ بیشتری پیدا می‌کند؛ به‌گونه‌ای که این روزها، در گاه‌شمار فرهنگی، اقتصادی و سیاسی کشور، از شرّ هیچ اتفاق کوچک یا بزرگی برای لگد زدن به جمهوری اسلامی و البته رسوا کردن خود نمی‌گذرد. ۲. دفاع اخیر نصیری از «فیروز نادری»، به‌قدری سست و سطحی است که با هیچ منطقی جز «کینه‌ورزی نسبت به انقلاب اسلامی» نمی‌توان آن را توجیه کرد. او از یک سو با بی‌دقتی یا غرض‌ورزی تمام، مخالفت نادری با «اساس اسلام» و «نهاد روحانیت» را به مخالفت با «جمهوری اسلامی» تقلیل داده و از سوی دیگر زمین و زمان را برای اثبات حقانیت و برائت او به یکدیگر می‌دوزد. به میان کشیدن بحث از اقسامِ «کفر»، ارائۀ تحلیلی خام از مقولۀ «استضعاف» و ارائۀ یک بسته‌بندی دینی از «تکثرگرایی» و «اباحه‌گری» در قالب انگارۀ التقاطیِ «عصر حیرت»، بخشی از تلاش مذبوحانۀ نصیری برای دفاع از «شخصیت فیروز نادری» است. آری؛ اشتباه نشود! این‌که «شخص فیروز نادری» و ذات او چه موقعیتی دارد یا این‌که پروندۀ عمر او با چه وضعیتی بسته شد، مورد بحث نیست؛ بلکه سخن در تحلیل آراء و افکاری است که شخصیت او را شکل داده و در آیینۀ گفتار و رفتار او بروز و ظهور پیدا کرده‌اند. ۳. شخصیت فیروز نادری، حتی اگر مستحق مذمت نباشد ـ که هست ـ قطعا شایستۀ تجلیل نیست. زیرا او نه فقط به‌مقتصای مبانی متقن معرفتی، بلکه بر اساس انگاره‌های سست نصیری نیز وضعیت قابل‌دفاعی ندارد. به عبارت دیگر، حتی اگر ملاک قضاوت دربارۀ انسان‌ها، فقط «انسانیت و ارزش‌های اخلاقی» باشد هم نمی‌توان نادری را انسان شایستۀ تجلیلی دانست. زیرا او نه تنها هیچ احترامی برای صاحبان عقیده‌ای غیر از عقیدۀ خود ـ یعنی متولیان نهاد دین ـ قائل نیست، بلکه به‌دنبال شکنجه و کشتن آن‌ها در سیاره‌ای دیگر است؛ و این یعنی اگر دستش برسد و قدرتش را داشته باشد، هم دیکتاتور است و هم مردم‌آزار. ۴. در پایان، این نکته نیز گفتنی است که: دفاعیۀ «نصیری» از نادری، عرصه‌ای است برای رصد تناقض‌های فکری و ریاکاری‌های رفتاری او. به‌راستی چگونه می‌توان نگران دست کوتاه نادری از دنیا، شخصیت او، احترام او و حقوق انسانی و طبیعی او بود، اما در هجمه همه‌جانبه به مخالفان فکری و سیاسی خود، ذره‌ای از این نگرانی‌ها را نداشت؟ یا چگونه می‌توان به «حیرت حداکثری» معتقد بود، اما به‌جای «احتیاط حداکثری»، به «ولنگاری و وادادگی حداکثری» رسید؟ و بالاخره این‌که چگونه می‌توان در مسائل اعتقادی و در مواجهه با دین‌گریزی‌ها و دین‌ستیزی‌های صریح، از آزادی‌خواهی، تکثرگرایی و رواداری دم زد، اما در عرصۀ تقابل‌های سیاسی با جبهۀ انقلاب، اهل موضع‌گیری‌ها و کنشگری‌های بنیادگرایانه، تندورانه و جزم‌اندیشانه بود؟ درست است؛ این‌ها همه نتیجهٔ «کینه‌ورزی» و «مسخ‌شدگی» است. اعاذنا الله من شرور انفسنا و سیئات اعمالنا. 🏷 🆔 @Smh_Doaei
افاضه جدید : آهای روحانیت شیعه! از مجتهد جوان، یاد بگیرید! برای حفظ دین و محو ظلم و فساد، با آمریکا نباید درافتاد، اما با جمهوری اسلامی چرا. چون با آمریکا می‌توان همزیستی مسالمت‌آمیز داشت، اما با جمهوری اسلامی نه. آری؛ ما یک حکومت دموکراتیک می‌خواهیم؛ [مثل ]. پ.ن: ۱. مناظرۀ با ، بیش از آن‌که نشانۀ جسارت حائری باشد، نشانۀ آزادی بیان در جمهوری اسلامی است. ۲. جناب نصیری تا به حال اجازۀ اجتهاد صادر نکرده بودند که کردند. ۳. همان‌گونه که نصیری اعتراف کرده «نظریه ولایت فقیه»، نه یک سلیقۀ شاذ شخصی، بلکه یکی از بروندادهای جدی حوزه علمیه است. ۴. قطعا عالمان موافق این نظریه در اکثریت‌اند. ۵. وقتی کینه کورت می‌کند و به تعصب جاهلی دچار می‌شوی، مهندس‌معمار انقلاب کبیر اسلامی می‌شود «آقای خمینی»، اما شاگرد مردود او می‌شود «مرحوم آیة الله منتظری». 🏷 🆔 @Smh_Doaei
ولایتمدار عزیز، سلام! بار دیگر توفیق یارمان شده و دست تقدیر، ما را در آستانۀ «غدیر» ـ بزرگ‌ترین عید عالم هستی ـ قرار داده است. «غدير» نماد پیوندِ «توحید» و «ولایت» است. «غدیر» نمود پیوستِ «رسالت» و «امامت» است. «غدير» نمايشگاهِ «ولایة علی بن ابی‌طالب حصنی» است. «غدیر» تجلی‌گاهِ «علیٌّ منّی و أنا منه» است. «غدير» صراط مستقيمِ «عرفان» است. «غدیر» شاهراه وصول به مقامِ «ولایت» است. «غدير» روزِ «مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلىٌّ مَولاه» است. «غدير» روز «اللَهُمَّ والِ مَن والاهُ وَ عادِ مَن عاداهُ وَ انصُر مَن نَصَرَهُ وَ اخذُل مَن خَذَلَهُ» است. «غدير» روز محک است؛ روز تمايز ايمان و كفر؛ روز تقابل خلوص و نفاق؛ روز تعارض صفا و حيله؛ و روز تباین نور و ظلمت. «غدير» روز درخشش خورشيد عالم‌تاب حقیقت، از پس ابرهای متراکم غفلت، بر صفحۀ نفس بشریت است. «غدیر» روز صدور امر الهی به لزوم كشف حجاب از چهرۀ تابناک ولايت است. «غدير» روز سرآمدن زمان تقيّه و پیروزی جنود عقل بر جنود جهل است. «غدیر» روز سرسپردگى است. «غدير» روز بيعت‏ با آزادگی است. «غدیر» روز معاملۀ نفس با نفیس‌ترین متاع ملک و ملکوت است. آری! «غدير» روزی است که رسول خدا صلی الله علیه و آله، با بالابردن دست على بن ابی‌طالب علیه السلام، پرچم ولایت ازلی او را تا ابد به اهتزاز درآورده و طنین خطبۀ مولویتش را از ناسوت به لاهوت رساند؛ و از همین روست که «غدیر» عيد الله الاكبر است. اما باید بدانیم که «غدیر» تازه شروع ماجراست؛ شروع ماجرایی که همۀ بلادیدگان عصر غیبت، در انتظار پایان خوش آن، دست به دعا برداشته‌اند؛ و چه دعائی بالاتر و مؤثرتر از زمینه‌سازی برای ظهور وارثِ «غدیر»؟ ظهور وارثِ «ذوالفقار»؛ ظهور وارث جلال و جمال علوی؛ ظهورِ «مهدی موعود» که جز به‌دنبال مجاهدت مهدی‌باوران و مهدی‌یاوران محقق نخواهد شد؛ ظهوری که درمان همۀ دردهای ظاهری و باطنی ماست. «غدیر» به ما می‌گوید که اگر كسى همۀ خود را به خدا بدهد، خدا نيز براى اوست. «غدیر» یعنی: اين راه برای همیشه باز است. اما آیا ما را نیت و همت رفتن هست؟ اگر هست، بسم الله ... . 🏷 🆔 @Smh_Doaei
[بخش ۲ از ۲] وقتی به «عالی‌ترین مفاهیم الهی، معنوی و کیفی»، «نگاه بشری، مادی و کمی» داری؛ وقتی نگاهت به «دین»، نگاه یک «باستان‌شناس» یا «کارشناس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری» است؛ وقتی نه «دین» را درست می‌شناسی، نه «جامعه» را؛ وقتی قرار است «جامعه‌شناس» باشی، اما از «واقعیت‌های اجتماعی» بی‌خبری و از «روند تحولات اجتماعی» جا می‌مانی؛ وقتی فرمول‌هایی که آموخته‌ای، تو را در تحلیلِ «واقعیت‌های جامعۀ اسلامی» به بیراهه می‌برند؛ وقتی از بُن دندان به «سکولاریسم» اعتقاد داری، وقتی «لیبرالیسم فرهنگی» را تقدیس می‌کنی، وقتی سر بر آستان «پلورالیسم» می‌سایی، وقتی در برابر «ایندیویدوالیسم» سجده می‌کنی و وقتی تا کمر پیش «پوزیتویسم» خم می‌شوی؛ وقتی از کلِ «منظومۀ معارف حسینی»، به یک برش سطحی از مناسک آن اکتفاء کرده‌ای؛ وقتی «دستگاه عزاداری بر سید مظلومان» را در حد یک آیین متداول مذهبی فرومی‌کاهی؛ وقتی می‌خواهی «حرارت عشق علوی و حسینی در قلب‌ها» را با فازمتر یا کیلومتر اندازه بگیری؛ وقتی «دست قدرت خدا» را در رونق بازار دین نمی‌بینی؛ وقتی به‌طور همزمان، هم از «مردم» عصبانی هستی، هم از «حاکمیت»؛ وقتی توان حاکمیت برای «بازیابی و بازسازی سرمایۀ اجتماعی»‌اش را باور نمی‌کنی؛ وقتی کنش‌ها و واکنش‌های اجتماعی برخاسته از «بنیه قوی ملی و دینی مردم» برایت قابل هضم نیست؛ وقتی این‌که مردم «غصه‌های اقتصادی»، «دلخوری‌های اجتماعی» و «اختلاف‌سلیقه‌های سیاسی» را کنار گذاشته و برای دفاع از «دین» و «کشور»شان به خیابان آمده‌اند، همۀ بافته‌های ذهنی‌ات را به هم می‌ریزد؛ وقتی علی‌رغم ژست علمی‌ات، شروع می‌کنی به «نیت‌خوانی‌های عوامانه»؛ وقتی «جوشش انگیزه‌های پاک و مؤمنانه» را نادیده می‌گیری و به‌خاطر دشمنی با «اسلام سیاسی»، مردم را به باد توهین می‌گیری؛ وقتی «فوران عشق علوی» را به چشم‌وهم‌چشمی، ریاکاری و فرصت‌طلبی ترجمه می‌کنی؛ وقتی در تحلیلِ «پیاده‌روی اربعین» پیاده‌ای و نمی‌فهمی که هیچ حکومتی توان راه‌اندازی چنین پویشی را ندارد؛ وقتی کیلومترها از فهم جشن‌های چندکیلومتری غدیر عقب‌تری؛ وقتی جاده می‌پیچد، اما تو نمی‌پیچی؛ وقتی زمین می‌خوری و تصمیم می‌گیری تا ناکجاآباد سینه‌خیز بروی؛ وقتی دستت پوچ است، اما می‌خواهی مچ مخاطب را بپیچانی و برای جامعه نسخه بپیچی؛ آن موقع است که قلم به دست می‌گیری و از «سبقت‌گرفتن مؤمنان در جادۀ خیرات»، با عنوانِ «رقابت پوچ کیلومترها» یاد می‌کنی؛ غافل از این‌که با هیچ پرچ و پیچی نمی‌توان این برچسب چیپ را به این اتفاق بزرگ چسباند. آری؛ این قبیل «کج‌فهمی»‌ها و «کوررنگی»‌ها، به لطف خدا نمی‌تواند در «حرکت جهانی جبهۀ اهل حق» خللی وارد کند؛ اما بیم آن می‌رود که مبتلایان به خود را از حضور در کشتی نجات اهل بیت علیهم السلام محروم سازد. ای کاش متنبه شوند. 📌 منتشرشده در: ▫️ خبرگزاری صدای حوزه: v-o-h.ir/?p=43979 ▫️ خبرگزاری مهر: mehrnews.com/x32ztS 🏷 🆔 @Smh_Doaei
🔰 درباره دیدار رهبر انقلاب با حوزویان - ۱۰ و اما در پایان، به فهرستی از گزاره‌های مهم و کلیدی برداشت‌شده از بیانات حضرت آقا اشاره می‌کنم؛ باشد که در صفحۀ ذهن و قلبمان حک شده و به رفتارهایمان جهت بدهد: 🔸 برای اشاعۀ معروف، ازالۀ منکر، جلوگیری از استحالۀ فرهنگی و مقابله با قبح‌زدایی از گناهان بزرگ باید تبلیغ را جدی گرفت. 🔹 یکی از آفات رونق فضای مجازی و تکثر رسانه‌ای در دنیای معاصر، قطع زنجیرۀ انتقال معارف دینی از طریق خانواده‌هاست. 🔸 در شرائط فعلی، همنشین بد، داخل جیب جوان‌هاست؛ و این کار تبلیغ را سخت کرده است. 🔹 علت بعضی از مشکلات در سینما، ضعف حوزه در عرصۀ تبلیغ است. 🔸 تبلیغ یعنی: درست‌دیدن و درست روایت‌کردن. 🔹 باید اهل بلاغ مبین بود؛ یعنی: رساندن پیام دین به گوش‌ها و دل‌ها، به‌گونه‌ای که هیچ شبهه‌ای برای مخاطب باقی نماند. 🔸 برای موفقیت در تبلیغ، هم باید محتوای روزآمد داشت و هم باید به مهارت‌های تبلیغی مجهز بود. 🔹 کتاب و سنت، دو منبع بی‌پایان برای تولید محتوای تبلیغی هستند. 🔸 تبلیغ باید متکی به تحقیق باشد. 🔹 باید شیوه‌های باورپذیرکردن پیام را آموخت. 🔸 باید محتوا و قالب تبلیغ را بر اساس ترکیب ذهنی و فکری مخاطب تنظیم کرد. 🔹 پاسخ‌گویی به شبهات لازم است؛ اما کافی نیست. علاوه بر دفاع، باید موضع تهاجمی داشت. 🔸 برای موفقیت در تهاجم به دشمن، باید صحنه و پشت صحنۀ درگیری را شناخت و به مبانی فکری و نقاط ضعف جبهۀ مقابل حمله کرد. 🔹 برای موفقیت در تبلیغ، باید جریانات جهانی را شناخت و آن‌ها را افشاء کرد. 🔸 درگیری اصلی امروز، درگیری بین دو جبهۀ انقلاب اسلامی و لیبرال‌دموکراسی است. 🔹 در تبلیغ، علاوه بر توانمندی‌های معرفتی و اخلاقی، روحیۀ جهادی هم لازم است. 🔸 بدون روحیۀ جهادی، نه می‌توان درست دید و نه می‌توان درست عمل کرد. 🔹 روحیه جهادی داشتن، یعنی وسط میدان بودن و مأیوس‌نشدن. 🔸 تبلیغی که خشم دشمن را برانگیخته و به او ضربه می‌زند، بهترین جهاد است. 🔹 حوزه باید برای مخاطب جوان و نوجوان حساب ویژه‌ای باز کند. 🔸 برای حفظ نسل جوان، باید به مسجد و هیئت اهمیت داد. 🔹 مسجد باید محل رفت و آمد دائمی مردم باشد. 🔸 باید ابزارهای لازم برای ایجاد التزام عملی به دین در جوانان و تشویق آنان به ترک گناه را پیدا کرد. 🔹 شور حسینی خلأ ضعف در اعمال عبادی را پُر نمی‌کند. 🔸 همگان ـ بدون استثناء ـ به موعظه احتیاج دارند؛ چون در شنیدن اثری هست که در دانستن نیست. 🔹 مهم‌ترین راه حل مشکل تبلیغ در حوزه، ایجاد یک کانون حوزوی برای تربیت مبلغان باسواد است. 🏷 🆔 @Smh_Doaei
🔰 الزامات رسیدن به «حوزه مطلوب» در نگاه «رهبر حکیم انقلاب» ✍️ سید محمدحسین دعائی جدای از آن‌که عمل به سیاست‌ها و راهبردهای ابلاغ‌شده از سوی رهبر انقلاب ـ به‌عنوان ولی فقیه و حاکم شرع ـ بر همگان، حتی مجتهدان اعلم از ایشان، عقلا و شرعا واجب است، تجربه نشان داده که در عالم واقع هم نظرات این مرد الهی، به‌واسطۀ کثرت اطلاعات، تراکم تجربیات، تیزهوشی، آینده‌نگری، روشن‌فکری، دلسوزی، توان تحلیل، گسترۀ دید، تدبیر و تقوا، نسبت به دیگر صاحب‌نظران، صائب‌تر و راهگشاتر است. بر همین اساس، بسیار روشن است که تعالی حوزه‌های علمیه و توفیق در امر مدیریت آن‌ها ـ به‌عنوان یکی از مرتبط‌ترین بخش‌های جامعه با تخصص و تجربه رهبر انقلاب ـ نیز جز با عمل به سیاست‌ها و راهبردهای ابلاغ‌شده از سوی ایشان تأمین نخواهد شد؛ سیاست‌ها و راهبردهایی که در این یادداشت و به‌مناسبت دیدار معظم له با حوزویان، به بازخوانی آن‌ها پرداخته‌ایم. گفتنی است که آن‌چه در ادامه خواهد آمد، حاصل تحلیل بیش از پنجاه سخنرانی آیة الله خامنه‌ای بوده و بند بند آن، مستند به بیانات ایشان می‌باشد. 📌 متن کامل یادداشت در خبرگزاری رسا: rasanews.ir/00360b 🏷 🆔 @Smh_Doaei
🔰 شمه‌ای از شعر ▪️ چند جمله‌ای به‌مناسبت اول محرم، روز شعر و ادبیات آیینی ✍️ سید محمدحسین دعائی «شعر» یعنی زبان زیبایی. یعنی نشان‌دادن بی‌نشان‌ها با انشاء نشانه‌ها. یعنی تصویر لحظات و رشحاتی از تجربیات بدون صورت. یعنی نگاه‌کردن به همه‌چیز از دریچۀ خیال. یعنی تلاش برای ماندگاری در اذهان و قلوب. یعنی ابزاری برای شکل‌دادن به اندیشه‌ها و انگیزه‌ها. یعنی هماهنگی با آهنگ فطرت. یعنی راهی برای دسترسی به سررشته‌های عواطف و احساسات در اعماق وجود مخاطب. یعنی بازی آگاهانه و حکیمانه با جدی‌ترین مفاهیم و مسائل زندگی بشر. یعنی تجلی تنوع افکار آدمی. یعنی شناسنامۀ فرهنگ‌ها و تمدن‌ها. یعنی هنر حِکمی؛ یا حکمت هنری. یعنی شعار پرشور یک شعور. آری؛ «شاعر» باید آن چه از عالم وحی و عقل گرفته است را در عالم خیال پرورش داده و در عالم حس توزیع کند. باید زیبایی را ببیند و به زیبایی بگوید. و چه زیبایی بالاتر و زیباتر از زیبایی زیباترین مخلوقات خالق زیبایی‌ها، یعنی حضرات معصومین علیهم السلام. پس خوشا به حال شاعران آستان اهل بیت. 🏷 🆔 @Smh_Doaei
🔰 نگاهی گذرا به نقدِ «محسن‌حسام مظاهری» بر «حسینیه معلی» این‌که بخشی از آیین‌های سنتی، قابل بازنمایی رسانه‌ای نبوده و با این‌کار دچار ازجاکندگی می‌شوند، اجمالا درست است. اما نباید به این گزاره کلیت داد و به بهانه آن، از خیر بازنمایی‌های نسبی یا حتی حداقلی گذشت. همان‌طور که مواردی مثل پوشش و گویش اقوام یا برخی از آداب و رسوم آن‌ها، در اماکن و ازمنۀ مختلف قابل نمایش هستند، برخی از آیین‌های عزاداری را هم می‌توان در قاب تلویزیون نمایش داد. درست مثل این‌که افراد متعلق به یک قوم یا ملیت، می‌توانند لااقل بخشی از آیین خاص خود برای عزاداری را در جایی غیر از جای آن، مثل کربلا یا مشهد به نمایش بگذارند. به‌علاوه این‌که اساسا نباید به هویت شکلی و حتی محتوایی عزاداری‌ها اصالت داد. آن‌چه در عزاداری اصالت دارد، نفس اظهار محبت به سیدالشهداء در چارچوب‌های عقلی، شرعی و عرفی است؛ و این همان چیزی است که با رعایت برخی ملاحظات، تا حدود زیادی، در بازنمایی رسانه‌ای عزاداری‌ها محفوظ می‌ماند. نفس تکثر سنت‌ها در فضای عزاداری و تطورات تاریخی آن‌ها که در اکثر موارد، مورد تأیید معصومان و بزرگان دین نیز بوده، شاهد مهمی است بر این‌که اصالت و اولویت، از آنِ روح حاکم بر عزاداری و انگیزه عزاداران است، نه شکل یا محتوای آیین. 🏷 🆔 @Smh_Doaei
برای دسترسی آسان‌تر به مطالب کانال، می‌توانید هشتگ‌‌های زیر را دنبال کنید: 🔰 مقاله‌ها و یادداشت‌های کتبی: 🔰 سخنرانی‌ها، منبرها، تدریس‌ها و یادداشت‌های شفاهی: 🔰 شعرها و سروده‌‌ها: 🔰 ترجمۀ روان آیات، روایات، ادعیه و اشعار: 🔰 برش‌هایی از احوالات و خاطرات اولیاء، علماء و شهداء: 🔰 گزیده‌هایی از مطالب ناب و جذاب دیگران: 🔰 پیام‌های مخاطبان و پاسخ به آن‌ها: 🔰 محتوای منتشرشده در برنامۀ ویراستی: 🔰 گزیده‌هایی از برداشت‌ها و دریافت‌های شخصی:
🔰 آیت حکمت ✍️ سید محمدحسین دعائی بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با کارکنان و خانواده‌های ناوگروه ۸۶ نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران، به تنهایی آیت عظیمی است از حکمت، بصیرت، درایت، جامعیت و معنویت این مرد خدا؛ اما افسوس که بسیاری از ما، در حجاب معاصرت گرفتاریم و توان درک این عظمت را نداریم: با تشکر از عوامل عملیات ـ در رده‌های مختلف ـ شروع می‌کند. بر ضرورت قدرشناسی از زمینه‌سازان کار، یعنی: نیروهای قبلی، شهدا و خانواده‌های آنان تأکید می‌ورزد. نشان می‌دهد که از جزئیات عملیات مطلع است و به ابعاد مختلف آن اشراف دارد. تأثیر خانواده‌ها در انگیزش نیروی انسانی و پیشرفت امور کشور را به یاد آورده و آن‌ها را به همیاری و همدلی بیشتر تشویق می‌کند. مبنای قرآنی کار را تبیین می‌کند. دستاوردهای ملی و بین المللی عملیات را توضیح می‌دهد. دلائل فنی اهمیت کار را درک کرده و آن‌ها را با بیانی ساده بازخوانی می‌کند. هم به ضرورت تدریس نتایج علمی کار در دانشگاه‌ها واقف است و هم به لزوم تولید خروجی هنری و رسانه‌ای از آن توجه دارد. به‌طور ویژه بر اهمیت برخورداری از نگرش توحیدی به کارهای علمی، تجربی و نظامی تأکید می‌کند. ربط پیشرفت‌ها با انقلاب اسلامی را نشان می‌دهد. روح انقلابی و معنای استکبارستیزانه کار را تبیین می‌کند. تأثیر توانمندی‌های نظامی و امنیتی بر رشد اقتصادی را یادآوری کرده و بر لزوم بهره‌وری تجاری از این توانمندی‌ها تأکید می‌ورزد. علاوه بر ورود تفصیلی به موضوع خاص جلسه، گریزی هم به مسائل عمومی جامعه می‌زند. با تشکر ابتدائی و دعای انتهائی، وجود رابطه قلبی و عاطفی بین خود و سربازانش را به نمایش می‌گذارد. در مجموع، درس خداشناسی، قدردانی، واقع‌بینی، آرمان‌گرایی، استقامت‌ورزی و سخت‌کوشی می‌دهد. و خلاصه این‌که: برایمان رهبری کرده و لذت ولایت الهی را به ما می‌چشاند. ای کاش قدر او را بیشتر می‌دانستیم ... 🏷 🆔 @Smh_Doaei
🔰 دو پرده از پیامبر کربلا ۱. اگر امام حسین علیه السلام، در جمع جوانمردان آزاده، در کنار قمر بنی‌هاشم و با دستی باز ــ که شاید بر قبضۀ شمشیر هم بود ــ به حُر فرمود: «أ فبالموت تُخوّفنی؟» یا «مرحبا بالقتل فی سبیل الله» امام سجاد علیه السلام هم در جمع زنان و دختران اسیر، در کنار زینب کبری و البته با دستی بسته، خطاب به ابن‌زیاد فرمود: «أ بالقتل تُهدّدنی؟ أ ما علمت أن القتل لنا عادة و کرامتنا الشهادة؟» و این‌گونه بود که منطق و در تاریخ جاری شد. ۲. اگر قمربنی‌هاشم، در آن لحظات آخر، به سیدالشهداء سلام الله علیه عرض کرد: «قد ضاق صدری و سئمتُ من الحیاة و اُرید أن اَطلب ثاری من هؤلاء المنافقین»، امام سجاد علیه السلام هم با وجود مریضی و ضعف شدید، به زینب کبری سلام الله علیها فرمود: عمه جان! به من شمشیری بده تا از فرزند رسول خدا دفاع کنم؛ چراکه: «لا خیر فی الحیاة بعده». و این‌گونه بود که منطق و سامان یافت. 🏷 🆔 @Smh_Doaei
[بخش ۲ از ۲] استاد عزیز! درست است که «انصاف» یا «بی‌انصافی»، به‌خاطر وابستگی به تشخیص و انگیزۀ انسان، اساسا یک امر درونی است، اما با کمی دقت ـ و البته انصاف ـ می‌توان نشانه‌های آن را در گفتار یا رفتار افراد رصد کرد. هم‌چنین درست است که نیت‌خوانی ممنوع بوده و موطن اصلی رسیدگی به اشتباهات افراد، فردای قیامت است، اما این به آن معنا نیست که هیچ‌کدام از این اشتباهات در دنیا قابل شناسایی نیست و افراد، نسبت به آن‌ها مسئولیتی ندارند؛ و بالاخره درست است که هرکسی می‌تواند در پس مدعای خود، انصاف و استدلالی داشته باشد، اما لازمۀ این سخن آن نیست که راه «ارزش‌گذاری افکار» و رتبه‌بندی آن‌ها در مقایسه با یکدیگر را بسته بدانیم. آری؛ پیشنهاد حضرتعالی به‌قدری نادرست و غیراصولی است که حتی در همین سخنان کوتاه خودتان نیز می‌توان تبعات سوء آن را دید. به‌راستی منطقِ «به تو چه ربطی دارد؟» و «به من چه ربطی دارد؟» از کجا آمده؟ از «اسلام» یا از رویکردهای فردگرایانه؟ سرور مکرم! خاطرات و تجربیات تلخی که ما از توقعات ناحق و تعرض‌های بی‌جای دیگران داریم، به‌هیچ‌وجه توجیه مناسبی برای شانه‌خالی‌کردن از زیر بار مسئولیت «روشنگری» و «گره‌گشایی» در قبال مسائل فکری، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی نیست. بر همین اساس به نظر می‌رسد بیان این مطلب که «موضع‌گرفتن یا نگرفتن من، به کسی ربط ندارد»، بیش از آن‌که یک مبنای مستدل باشد، نوعی فرار به جلوست. البته این همۀ ماجرا نیست؛ چراکه ورود به فضای مسموم پلورالیسم و تلاش برای التزام به لوازم آن، شما را به جایی رسانده است که حتی بر سر حق‌دانستن و حق معرفی کردن آن‌چه خود به حق‌بودنش یقین دارید هم دچار تعارف شده‌اید؛ و این اصلا خوب نیست. به‌علاوه این‌که پدیدۀ تلخِ «عدم دفاع از قرآن» نیز اتفاقا ـ به مقدار قابل‌توجهی ـ معلول همین پیشنهادی است که شما ارائه می‌دهید. به عبارت دیگر، درست است که بخشی از این پدیده، ناشی از تحلیل‌رفتن نیروها به‌خاطر دعوا بر سر مسائل غیراصلی است، اما قطعا نگاه‌های تکثرگرایانه نیز در شکل‌گیری آن سهیم‌اند. خلاصه آن‌که: تشبیه انبوهی از «امور بنیادین فکری و فرهنگی» به لباس، عطر یا کابینت، به‌منظور فروکاست «چالش‌های معرفتی» به «اختلافات سلیقه‌ای» از یک سو و اغراق در محدودیت‌های عصر غیبت، به‌منظور اثبات وجود «بحران‌ها و بن‌بست‌های معرفتی» از سوی دیگر، مهم‌ترین مغالطه‌ای است که در سخنان حضرتعالی وجود دارد؛ همان مغالطه‌ای که شما را به تجویز «تکثرگرایی» و تن‌دادن به لوازم ویرانگر آن واداشته است. در حالی که این نسخه، هیچ کمکی به حل اختلافات فکری و فرهنگی موجود در جامعۀ ما نمی‌کند. زیرا «پلورالیسم»، نه یک دارو، نه حتی یک مُسکّن، بلکه یک «روان‌گردان معرفتی» است. آری؛ چارۀ چالش‌های معرفتی معاصر، نه در تکثرگرایی، که در یک «راهکار ترکیبی متناسب با زیست‌بوم اسلامی» است؛ راهکاری که در طول تاریخ، توسط اساتید فکر شیعه تنقیح شده و امروز نسخه ارزشمندی از آن در اختیار ماست: ▫️ التزام به منطق پایه ▫️ تعهد به روش فقاهتی متعارف برای کشف نظر شارع ▫️ اولویت‌دادن به ابلاغیه‌های ولی فقیه در عرصۀ عمل ▫️ همراه با تلاش برای رعایت اخلاص و تقوا بیایید قدر این میراث ارزشمند را بدانیم و در حفظ و شکوفایی آن بکوشیم. بر همین اساس، از جنابعالی تقاضا می‌کنم ـ اگر صلاح می‌دانید ـ پیشنهاد خود را طوری بازتعریف کنید که با مبانی عقلی و شرعی سازگار بوده و سر از اباحه‌گرایی، تکثرگرایی و عرفی‌گرایی در نیاورد. در پایان مراتب قدرشناسی خود بابت زحماتی که در دفاع از مکتب اهل بیت علیهم السلام و ترویج آن می‌کشید را اعلام داشته و از خداوند می‌خواهم که به همه ما توفیق سربازی برای ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام در بستر انقلاب اسلامی را عنایت بفرماید. 📌 منتشرشده در خبرگزاری صدای حوزه: https://v-o-h.ir/?p=44079 🏷 🆔 @Smh_Doaei
🔰 «عرفان» با طعمِ «زندگی» ▪️ مروری بر مجموعه آثارِ «علامۀ طهرانی رضوان الله علیه»، به‌مناسبت سالگرد رحلت آن عالم ربانی ✍️ سید محمدحسین دعائی در ذهن بسیاری از عموم مردم و حتی خواص، «عرفان و سیر و سلوک» مساوی است با: ریاضت‌های عجیب و غریب، عمل به آداب و مناسک غیرمتعارف، برخورداری از زندگی و زیّ درویشی، عدم پایبندی به ظواهر عرفی و شرعی، بی‌خبری از عالم و آدم، حمله‌های مداوم به پای چوبین استدلالیان، بی‌بهره‌بودن از مهارت‌ها و تخصص‌های علمی، فرار از اجتماع و فعالیت‌های اجتماعی، مخالفت با امر سیاست و حکومت‌داری و بسیاری از مطالب نامطلوب دیگری که در یک مطلب خلاصه می‌شوند: پرت‌بودن از زندگی و واقعیت‌های آن! اما آیا به‌راستی می‌توان همۀ آن‌چه که عرفان و معنویت خوانده می‌شود را با یک چوب راند؟ آیا در میان این شلوغ‌بازارِ مملو از غل و غش و دغل، هیچ بساط قابل‌اعتمادی پیدا نمی‌شود؟ آیا نمی‌توان عرفان اصیل و نابی را یافت که کام تشنۀ بشریت امروز را سیراب کرده و او را از سرگردانی در بیابان آخرالزمان نجات دهد؟ به‌شهادت بسیاری از بزرگان مورد اعتماد و بر اساس مشاهدات و تجربیات مکرر، مرحوم علامه آیة الله حاج سید محمدحسین حسینی طهرانی رضوان الله علیه یکی از معدود عالمان و عارفانی هستند که توانسته‌اند سیر و سلوک را با تکیه بر آموزه‌های اسلام ناب، از «زاویه‌ها و سجاده‌ها» به «خانه‌ها و خیابان‌ها» سرایت داده و علی‌رغم همۀ تهمت‌ها و شبهات، کارآمدی عرفان ناب شیعی در تمامی عرصه‌های زندگی امروز را اثبات کنند. اگر می‌خواهید به بررسی صحت و سقم این ادعا بپردازید، شما را دعوت می‌کنیم به مطالعۀ مجموعه آثار این عالم و عارف بزرگوار که در خلال منظومۀ منسجمی از عناوین و موضوعات، سفره‌ای رنگین از مباحث مختلف اعتقادی، حکمی، عرفانی، اخلاقی، تفسیری، فقهی و تاریخی را برای طیف متنوعی از مخاطبان گسترده است. ▪️ «شرح پیچیده‌‌ترین مطالب فلسفی و عرفانی مطرح در مکاتبات مرحوم سید احمد کربلایی و محقق اصفهانی» ▪️ «تبیین ساده و شیوای مراحل سیر و سلوک و عوالم پس از مرگ» ▪️ «گزارش دقیق خاطرات، حالات و جزئیات زندگی مرحوم حداد و علامۀ طباطبائی» ▪️ «نقل بخش‌هایی شنیده‌نشده از تاریخ انقلاب اسلامی و ارائۀ تقریری نوآورانه از نظریۀ سیاسی اسلام» ▪️ «نقد و اصلاح پیش‌نویس قانون اساسی ایران» ▪️ «تبیین خطاهای روشی و محتوایی موجود در مقالۀ قبض و بسط تئوریک شریعت» ▪️ «تشریح مبنای تقویم اسلامی و نظام حقوق زن در اسلام» ▪️ و «تبیین نگاه تمدنی دین به مسئلۀ جمعیت و پشت‌پردۀ طرح کاهش موالید»، برخی از مطالب جذابی است که در این مجموعه به چشم می‌خورد. هم‌چنین مواردی مانند: ▪️ تبیین عرفان برخاسته از قرآن و برهان ▪️ عرضۀ دورۀ نسبتا کاملی از مباحث بنیادین اعتقادی و کلامی ▪️ تعریف کاربردی سبک زندگی اسلامی ▪️ شرح علمی و عملی روش اسلام‌شناسی و تولید علم دینی برای رسیدن به تمدن نوین اسلامی ▪️ گشودن باب معرفی عرفاء و شرح‌حال‌نویسی از بزرگان عرصۀ معنویت در عصر حاضر ▪️ نشر عصارۀ مکتب عرفانی نجف ▪️ تبیین الگوی زیست اجتهادی در پرتو اطاعت و حمایت از ولی فقیه ▪️ نقد عالمانۀ مشاهیر و مشهورات ▪️ تشریح نقشۀ راه دشمن در حوزه‌هایی هم‌چون: فرهنگ، زبان، نمادها، آداب و رسوم اجتماعی و ... ▪️ همراه با ارائۀ راهبردها و راهکارهای مقابله با آن نیز برخی از مهم‌ترین نمایه‌هایی است که می‌توان برای مطالب موجود در کتاب‌های مرحوم علامۀ طهرانی انتخاب کرد. تأثیرپذیری از لحن صادقانه و قلم حقیقت‌محور این عارفِ مجتهد، انقلابی، بصیر، زمان‌شناس، آینده‌نگر و آینده‌نگار، تجربۀ مشترک اغلب کسانی است که دقائقی را میهمان آثار او بوده‌اند. این شما و این تجربۀ «عرفان با طعم زندگی» در بزم «دورۀ علوم و معارف اسلام». ضمنا اگر می‌خواهید با زندگی و سیرۀ این شخصیت بزرگ آشنا شوید، مطالعۀ کتاب «آیت نور» و مجموعۀ سه‌جلدی «نور مجرد» را به شما پیشنهاد می‌کنیم؛ شخصیتی که به تعبیر رهبر حکیم و فرزانۀ انقلاب، «از جمله فرزانگان معدودى بودند كه مراتب برجستۀ علمى را با درجات والاى معنويت و سلوک، توأما دارا بودند و در كنار فقاهت فنى و اجتهادى، به فقه الله الأكبر نيز كه از مقولۀ شهود و محصول تجربۀ حسى و مجاهدت معنوى است نائل گشته بودند.» 📌 منتشرشده در خبرگزاری صدای حوزه: https://v-o-h.ir/?p=44087 🏷 🆔 @Smh_Doaei
▪️ بازنشر یک یادداشت قدیمی در نقد نگاه «نصیری» به «آموزه‌های رضوی»: 🔰 کوردلی و کج‌فهمی اطرافیان، اصلی‌ترین عامل غربت معصومان 🔸 حدود ۱۱ سال قبل، در ایام شهادت حضرت رضا علیه السلام، مهدی نصیری در یادداشتی با عنوانِ «نفی مبانی فلسفی و عرفانی در آموزه‌های توحیدی امام رضا علیه السلام» نوشت: در سالروز شهادت دهمین حجت معصوم الهی و هشتمین خلیفه الهی پس از رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ حضرت علی بن موسی الرضا ـ علیه آلاف التحیة و الثناء ـ بر مظلومیت آن حضرت که به زهر جفا و کین مأمون عباسی مسموم شد و غریبانه به شهادت رسید، به حق می‌گرییم. اما جا دارد در این ایام، مظلومیت و غربت جگرسوزتر آن امام معصوم و دیگر امامان را یه یاد آوریم که عبارت است از کوتاه‌کردن دست امت از دریافت معارف زلال و وحیانی این حجج معصوم الهی و حاملان علم مصبوب با دسیسه‌های اموی و عباسی. بنی‌امیه و بنی‌عباس با ایجاد جریان‌های فکری و فرهنگی بدلی و با ضرب سکه‌های تقلبی حکمت و عقلانیت از طریق راه‌اندازی نهضت ترجمه متون فلسفی و عرفانی یونانی و در یک کلام با ایجاد بیت الحکمه یونانی در برابر بیت العترة نبوی، راه را بر نشر عقلانیت واقعی و حکمت حقیقی سد کردند. این که امروز حتی در عالم تشیع، اندیشه‌های ارسطو و افلاطون و افلوطین رسوخ کرده و معارف عقلانی و برهانی و حِکمی اهل بیت علیهم السلام را در عرصه توحید و دیگر اصول اعتقادی به محاق برده است، نتیجه همان دسیسه اموی و عباسی است. بنابراین جای دارد در چنین ایامی علاوه بر گریستن بر مظلومیت و ستمی که بر ابدان شریف امامانمان رفته است، بر غربت و جفایی که بر معارف و تعالیم زلال و الهی آنان تحمیل شده نیز بگرییم و در حد وسع در صدد احیا و ترویج این معارف برآییم. در این مقال و مجال کوتاه بر آنیم اشاره‌ای به آن بخش از تعالیم امام رضا علیه السلام داشته باشیم که ناظر به رد اندیشه و مبنای فلسفی و عرفانی است و بیانگر مسیر جدای مدرسه اهل بیت علیهم السلام از مدرسه فلسفه و عرفان یونانی در مسأله مهم و اساسی توحید و معرفت الله است ... . 🔹 بنده نیز در پاسخ او نوشتم: به فرمایش مرحوم علامه آیة الله حاج سید محمدحسین حسینی طهرانی اعلی الله مقامه الشریف، «يكى ديگر از جهات غربت امام رضا عليه السّلام آنست كه: مطالبى بس نفيس و عالى در باب معرفت و توحيد ذات مقدّس تعالى بيان فرموده است كه در عيون أخبار الرّضا و سائر كتب مسطور است و روى اين روايات بايد بحث‌ها و دقّت‌ها شود و در حوزه‌هاى علميّه، مدارسى براى تحليل و تجزيه و تفهيم اين معانى به وجود آيد؛ ولى مع الاسف هيچ بحثى نشده و حقائق اين معانى در بوته خفاء مانده و مستور از أفهام طلّاب است و اين غربت از همه مراتب غربتِ گذشته شديدتر است. صلوات الله عليه.» (روح مجرد، ص۲۳۵) و از این دردناک‌تر آن‌که عده‌ای به اسم دفاع از معارف رضوی، به خیال ترویج عقائد حقه و به زعم رفع غربت و مظلومیت از آن امام مظلوم و غریب، با تکیه بر محتوا و روشی غلط، بر فهم ناقص و ناصواب خویش از تاریخ و روایات اصرار ورزیده و کفرآمیزبودن عقائد و اقوال بزرگانی از مؤمنان و موحدان جهان تشیع را فریاد می‌کنند! اگرچه که این فریادها، گلو پاره‌کردن‌ها و گریبان‌چاک‌زدن‌ها، در انبوهی از نغمات دلنشین حکمت و معنویت شیعی جامعه امروز، خود به خود مضمحل است، اما از باب نهی از منکر و دفع مفاسد محتمله، چند نکته‌ای را درباره یکی از این تلاش‌های بی‌ثمر، یعنی یادداشت اخیر جناب آقای نصیری، به عرض می‌رسانم: ... 🔸 الغرض شاید بازنشر این نقد که در همان زمان ــ بنا بر ملاحظاتی ــ به‌نام «سید محمدحسین سجادی» منتشر شد، خالی از فائده نباشد: متن کامل یادداشت. 🏷 🆔 @Smh_Doaei
🔰 پیرامون یک خدشه عجولانه و خام در مقاله علمی واکسن برکت: 🔸 رهبر معظم انقلاب، بعد از دریافت نوبت اول واکسن برکت در ۱۴۰۰/۴/۴ و پس از تأکید بر لزوم پاسداشت این افتخار ملی و احترام به آن فرمودند: «شما این واکسن را که بحمدالله این‌جور قوی و خوب و سریع و به‌موقع فراهم کردید، هم اسناد علمی‌اش را، هم مقاله‌هایی که درباره‌اش باید نوشته بشود فراهم بکنید که دنیا ببیند آن‌ها را؛ این چیز مهمّی است؛ این را حتماً انجام بدهید.» 🔹 و حالا پس از انتشار مقالات مرتبط با فاز ۱ و ۲، مقالۀ نهایی حاکی از کارایی واکسن برکت، در یکی از معتبرترین نشریات علمی جهان منتشر شده است: http://fna.ir/3f9dv9 🔸 اما ظاهرا جناب هادیزاده خیلی از این اتفاق خشنود نیست: 🔹 نوشته‌اند: «اثربخشی این واکسن در مقاله ۵۰ درصد اعلام شده که با خبر این خبرگزاری به‌هیچ‌وجه همخوانی ندارد!» درحالی‌که طبق نتایج تحقیق، واکسن برکت، ۵۰.۲ درصد در مقابل موارد معمولی کرونا، ۷۰.۵ درصد در مقابل موارد شدید، ۸۳.۱ درصد در مقابل موارد بحرانی و ۱۰۰ درصد در مقابل مرگ و میر مؤثر بوده است. 🔸 نوشته‌اند: «اثربخشی در یک جمعیت کوچک هست که در این مقاله حدود ۱۳ هزار نفر هست. اما اثرگذاری برایند اثرگذاری یک واکسن بر روی یک جمعیت بزرگ چند میلیونی هست.» درحالی‌که جامعۀ آماری این تحقیق، ۲۰ هزار نفر است؛ نه ۱۳ هزار. همچنین ظاهرا این فرق‌گذاری بین اثربخشی و اثرگذاری، یک جعل اصطلاح سلیقه‌ای است. 🔹 نوشته‌اند: «زمان پایان این فالوآپ، پس از موج دلتا و قبل از شیوع امیکرون بوده؛ یعنی ۳۶ ماه قبل؛ نه ۱۸ ماه!» درحالی‌که زمان پایان فالوآپ (۳۱ اکتبر ۲۰۲۱)، ۲۳ ماه قبل است، نه ۳۶ ماه! بعد از پایان فالوآپ نیز حدود ۵ ماه آماده‌سازی مقاله طول کشیده و سرانجام ۱۸ ماه قبل، برای نشریۀ مذکور ارسال شده است. 🔸 و از همه مهم‌تر آن‌که: احتمالا بتوان از نوع عملکرد این دوست محترم در مواجهه با این مقاله،‌ به یک قضاوت اجمالی دربارۀ دیگر نظرات و اقدامات ایشان در ماجرای کرونا نیز دست یافت. 🔹 هم‌چنین ای کاش جناب هادیزاده که در یکی دیگر از ویراست‌های خود، خبر تولید داروی سکته مغزی توسط متخصصان داخلی را بازنشر کرده‌اند، می‌فرمودند که فرق این دارو با واکسن ایرانی کرونا چیست که تولید یکی افتخار دارد، اما تولید دیگری خیر! 🏷 🆔 @Smh_Doaei
🔰 اصرار بر انکار یک افتخار ملی، با چاشنی بی‌دقتی! 🔸 خبر دریافت جایزه ارزشمند انجمن غدد درون‌ریز کودکان اروپا (ESPE) با عنوان International Outstanding Clinician Award توسط سرکار خانم دکتر رزاقی آذر را همه شنیدیم و به آن افتخار کردیم. 🔹 اما جناب هادیزاده، بعد از خدشه‌ای خام و عجولانه در مقاله اخیر واکسن برکت، باز هم به‌خاطر عجله و بی‌دقتی نوشت: «[این جایزه] به پزشکی در خارج از اتحادیه اروپا و در حوزه مدیترانه تعلق میگیره و به‌خاطر همین گفتن اینترنشنال! یعنی خارج از اتحادیه اروپا در حوزه مدیترانه!» و در ادامه نیز کلی تعجب کردند که چرا از این جایزه، به‌عنوان یک جایزه بین المللی و از خانم دکتر رزاقی آذر، به‌عنوان یک پزشک برجسته بین المللی یاد شده است. 🔸 در حالی که اگر فقط کمی دقت می‌کردند، چنین اشتباه فاحشی را مرتکب نمی‌شدند: 🔹 در توضیح جایزه مذکور می‌خوانیم که: Candidates must be from a country outside Europe and the Mediterranean basin. یعنی: نامزدها باید از کشورهایی خارج از اروپا و حوزه مدیترانه باشند. اما آقای هادیزاده به‌خاطر بی‌دقتی در ترجمه این جمله، گمان کرده است که نامزدها باید خارج از اتحادیه اروپا و «از حوزه مدیترانه» باشند؛ و به همین خاطر بین المللی بودن جایزه را زیر سؤال برده است. تازه به این نکته نیز توجه نداشته که اساسا ایران جزء حوزۀ مدیترانه نیست. 🔸 آری؛ خارج از اروپا و حوزه مدیترانه، یعنی کل قاره آمریکا و بخش غالب دو قارۀ آسیا و آفریقا. به‌راستی اگر فردی در این جغرافیای وسیع و مهم، برگزیده شود، یک پزشک برجستۀ بین المللی نیست؟ حتما هست. 🏷 🆔 @Smh_Doaei