💠🌸💠
🌸💠@soalahkam
💠
#ده_نکته_در_خصوص_سلامتی_در_قرآن
7_🔶جالب است بدانید که خداوند مستقیما در قرآن به خوردن گوشت و ماهی و میوه اشاره می کند و آنها را از نعمت های زندگی بخش الهی برمی شمارد و از ما می خواهد که از آنها بخوریم که به ترتیب در سوره مائده آیه
1 و 96، سوره نحل، آیه 14 و سوره مؤمنون آیه 19 آمده است .
8_🔶 مسئله خوراک در قرآن، آن قدر مهم است که در یک آیه مستقیما فرمان داده شده است که انسان با دقت و تامل در غذایی که می خورد، بنگرد; (عبس/24) ; یعنی این که یک انسان قرآنی، باید در نحوه تغذیه خود، نهایت دقت را داشته باشد🌸🍃
💠 @soalahkam 💠
💠نکات تربیتی در قرآن #قسمت_۲
💕1⃣در رفتارهای اجتماعی دقت کن! مبادا با غرور رویت را از دیگران برگردانی یا مثل متبکران راه بروی مبادا تندرو و کندرو شوی میانه روی، بهترین روش است مراقب باش صدایت را بر سر کسی بلند نکنی (لقمان/18و19)
💕2⃣قرآن کریم به شدت با پیروی از جمع و حرکت به دنبال اکثریت، مخالف است . قرآن می گوید: اگر بخواهی از اکثریت مردم فقط به این خاطر که اکثریت هستند، پیروی کنی، بدون شک از راه خدا دور می شوی همیشه با چشمان باز تصمیم بگیر(انعام/116 و اسراء/36)
💕3⃣آیا دوست دارید که دشمن خود را به یک دوست تبدیل کنید؟ به هر بدی که در حق شما کرد، با خوبی پاسخ گویید . این را قرآن تجویز می کند; آیه 34 سوره فصلت را بخوانید!
@soalahkam
@soalahkam
🔰 موارد #جواز_دروغ👌❌
1⃣. اضطرار👇
🔻اضطرار یعنی اینکه انسان در شرایطی باشد که ناچار شود دروغ بگوید؛ مثلاً مالی را پیش شما به امانت گذاشتهاند و ظالمی با اصرار و تهدید بگوید باید این مال را به من بدهی! شما هم میگویید: "این مال پیش من نیست."
در این مورد فرقی نمیکند که شخص برای دفع ضرر، امکان توریه داشته باشد یا نداشته باشد.
2⃣. اصلاح بین اشخاص و گروهها👇
🔻اگر بین اشخاص یا گروههایی اختلافی وجود دارد، جایز است برای رفع این اختلاف و ایجاد صلح بین آنان، دروغ گفت.
اما گفتن دروغ برای انجام کار صلاح دیگری غیر از اصلاح بین مردم، جایز نیست. مگر آنکه آن امر بسیار مهم باشد؛ مانند اینکه امتی با این دروغ از شرک نجات پیدا کند. همچنانکه حضرت ابراهیم (ع) برای بیداری یک امت چنین کرد.
3⃣. وعده دادن برای تحکیم خانواده👇
🔻مقصود از جواز وعده کذب به زن و فرزند این نیست که خانوادهها با دروغ اداره شود و فضای محیط خانواده، فضای دروغ و بیاعتمادی باشد. بلکه چیزی است در جهت تقویت و تحکیم خانواده. با توجه به اینکه در شریعت اسلام، ادارۀ مالی خانواده به عهدۀ مرد است و زن تکلیفی ندارد؛ گرچه اموال و درآمدی هم داشته باشد. در چنین فضایی چنانچه زن و دیگر اعضای خانواده درخواستهایی داشته باشند که مرد نتواند پاسخگوی آن باشد، برای اینکه فضای حاکم بر خانواده تلخ نشود، میتواند به دروغ وعدههایی بدهد و در زمان مناسب بگوید: "متأسفانه برای انجام آن، شرایط مهیا نشد."
#@soalahkam
💠🌸💠
🌸💠@soalahkam
💠
#نکات_تربیتی_در_قرآن قسمت ۲
4_✅ هميشه بزرگ ترها، بهترين حرف را نمىزنند و هميشه حرف گوش کنى و اطاعت از بزرگان، انسان را به سعادت نمىرساند. اين پيام تربيتى قرآن است که حتى در اطاعت از بزرگان هم گوش و چشمت را باز کن که فردا فقط و فقط خودت پاسخ گوى اعمالت خواهى بود؛
نه بزرگترهايت؛
📗(احزاب/67)
5✅ علم بهتر است يا ثروت؟ جواب آن را در آيه 247 بقره پيدا خواهيد کرد.
6_✅امانت دارى يکى از ارزشمندترين ارزشهاى قرآنى است. حضرت موسى (ع) را به خاطر امانتدارى و قدرتش، در خانه حضرت شعيب پناه دادند؛
📗(قصص/26) و حضرت يوسف را به خاطر امانتدارى وعلمش، بر خزانه مصر نشاندند؛(يوسف/55) و حتى رسول خدا(ص) که از سوى خداوند برگزيده شد، مشهور به امانتدارى و به محمد امين معروف بود.
💠 @soalahkam 💠
💠🌸💠
🌸💠@soalahkam
💠
#ده_نکته_در_خصوص_سلامتی_در_قرآن
9 _🔶خداوند در قرآن کریم خواب را یکی از عوامل سلامت و آرامش روح انسان برمی شمارد و آن را نعمتی قابل ستایش و آیه ای از آیات اعجازآمیز الهی معرفی می کند;
📚 (روم/23 و فرقان/47)
10_🔶 آیا می دانید در فرهنگ قرآنی، سخت ترین و ناگوارترین بیماری ها چیست؟ قرآن مستقیما به این بیماری اشاره نموده، آن را نام می برد . این بیماری، مرض قلب یا بیماری دل نام دارد; چون وقتی روح و دل فردی به این بیماری گرفتار شد، از شنیدن و دیدن و درک حقایق عاجز می شود و این بدترین وضعی است که یک انسان پیدا می کند;
📚 (اعراف/179 و توبه/125)
💠 @soalahkam 💠
🌟💠﷽💠🌟
@soalahkam
🌸 #سرگذشت ارواح در عالم برزخ
(قسمت ۱۲)
⛔️اما ناگهان دست سیاه بزرگی، جلو دهان و چشمهایم را گرفت و به واسطه بوی متعفنی که از او متصاعد بود، دریافتم که این، همان گناه است.
♨️سعی کردم آن دست سیاه و پشم آلود را کنار بزنم و چون موفق شدم با هیکل زشت گناه روبرو گردیدم. وحشت زده خواستم فرار کنم و خود را به نیک برسانم، اما گناه دستانم را محکم گرفت و گفت: مگر قرارت را فراموش کردی؟ ❗️با وحشتی که در وجودم بود گفتم: کدام قرار؟! گفت: همانکه در دنیا همراه من میشدی خود قراری بود بین من و تو برای اینکه اینجا هم با هم باشیم.
❎گفتم: من اصلا تو را نمیشناختم. گفت: تو مرا خوب میشناختی اما قیافهام را نمیدیدی، حالا که قوه بیناییات وسیع شده است مرا مشاهده میکنی.
🔆گفتم: خب حالا چه میخواهی؟!
گفت: من از آغاز سفر تا اینجا سایه به سایه دنبالت آمدم، در پرتگاه ارتداد تلاش بسیار کردم که خود را به تو برسانم، اما موفق نشدم.
▪️با عجله گفتم: مگر آنجا از من چه میخواستی.
گفت: میخواستم از آن دره عبورت دهم. با ناراحتی تمام فریاد کشیدم: یعنی میخواستی تا قیامت مرا زمین گیر کنی؟
🔘گفت: نه! میخواستم تو را زودتر به مقصد برسانم، اما مهم نیست، در عوض اکنون یک راه انحرافی آسان میشناسم که هیچ کس از وجود آن آگاه نیست.
🔷گفتم: حتی نیک؟! گفت: مطمئن باش اگر میدانست از این مسیر سخت تو را راهنمایی نمیکرد. دریک لحظه به یاد نیک افتادم که جلوتر از من رفته بود و فکر میکند من به دنبال او در حرکتم. دلم گرفت و به اصرار از گناه خواستم که مرا رها کند.
⚫️ اما این بار در حالیکه چشمانش از عصبانیت چون دو کاسه خون شده بود، با تهدید گفت: یا با من میآیی، یا به اجبار تو را به همان مسیری که آمدی باز میگردانم...
🔥 با شنیدن این حرف، لرزه بر بدنم افتاد و مجبور شدم که با او همراه شوم، به شرط این که من از او جلوتر حرکت کنم و او از پشت سر مرا راهنمایی کند. زیرا دیدن قیافه او برایم نوعی عذاب بود.
💥چند قدمی جلوتر رفتم و باز ایستادم و اطراف را نگریستم. حالا دیگر دهانه ابتدای غار هم پیدا نبود. تاریکی و ظلمت بر همه جا حاکم شد.
🍂ترس عجیبی در وجودم رخنه کرده بود. گناه را صدا زدم، اما هیچ جوابی نشنیدم. با وحشت برای مرتبهای دیگر صدایش زدم. وحشت و اضطراب لحظهای راحتم نمینهاد.
در اطراف خود چرخی زدم تا شاید راه گریزی بیابم، اما دیگر نه ابتدای دهانه غار را میدانستم کجاست نه انتهای آنرا.
◾️بی اختیار نشستم و مبهوتانه سر به گریبان ندامت فرو بردم. غم و اندوه در دلم لبریز شد، و از دوری نیک بسیار گریستم...
📘ادامه دارد...
@soalahkam
🌸🍃﷽🍃🌸
@soalahkam
🔻بهترین صدقه🔻
امام رضا (ع) فرمودند:
⚡️ عَونُکَ لِلضَّعیفِ، مِن اَفضَلِ الصَّدَقَةِ.
💢 از بهترین نوع صدقهها، یاری کردنِ افرادِ ضعیف و ناتوان است.
📚 تحف العقول، ص ۴۴۶.
✨✨✨✨✨
#شرح_حدیث
🤔🙄 تا میگن #صدقه، خیلی از ماها فکر میکنیم #صدقه یعنی کمک مالی به #فقرا.
👈 در صورتی که #صدقه، تنها کمک مالی به فقیر نیست.❌💰❌
👌 هر نوع #خدمترسانی و #کمک_به_مردم، در فرهنگ دینیِ ما #صدقه حساب میشه، و ثواب داره.
👈 حتّی اگه برداشتنِ سنگی از سر راه مردم باشه.
☜ اگر کسی تو کسب و کارش مشکل داره، یاری کردنش ثواب داره و #صدقه است.
☜ اگر کسی تو کلاس و درس ضعیفه، کمکِ درسی به این شخص هم #صدقه است.
☜ اگر کسی به خاطر اینکه ضعیفه، حقش رو پایمال میکنند، اگر کمکش کنی این هم #صدقه است و ثواب داره.
☜ حتّی گاهی گوش دادن به درد دلهای یک مؤمن باعث شادیِ او میشه و این هم #صدقه است.
📣📣... با کمک به بندگانِ خدا در دنیا، آخرتِ خودمون رو آباد کنیم.😊☺️
«دریاب ضعیفان را، در روز توانایی»
پیامبر خدا (ص) فرمودند:
⚡️ هر کس به مؤمنی یاری رساند، خداوند هفتاد و سه مشکل از او را برطرف میکند.
یکی در #دنیا، و هفتاد و دو تا در #آخرت، در روزی که هر کس مشغول گرفتاریِ خویش است.
📚 اصول کافی، ج ۲، حدیث ۲، ص ۱۹۹.
کانال روشنگری مذهبی 👇️👇👇👇
🆔 @soalahkam
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج*
🌸🍃بامنتشر کردن با لینک کانال در ثواب آن شریک باشید 🍃
@soalahkam
🌸 #سرگذشت ارواح در عالم برزخ
(قسمت۱۳)
هنوز چیزی نگذشته بود که صدای پای عابری مرا به خود آورد.
گوشهایم را تیز کردم شاید بفهمم صدای پا از کدام سو است.
عطر دل نواز نیک قلبم را روشن کرد.
و این بار اشک شوق در چشمانم حلقه زد.
💫آغوش گشودم و با خوشحالی تمام او را در آغوش فشردم و تمام ماجرا را برایش بازگو کردم،
تا مبادا از من رنجیده خاطر گردیده باشد.
🔆 نیک گفت: من نیز چون تو را در عقب خود نیافتم، از همان راه بازگشتم، به واسطه بوی بدی که در سمت چپ، جای مانده بود، از جریان آگاه شدم و در آن مسیر حرکت کردم. اما هر چه گشتم تو را ندیدم.
🕯تا اینکه به نزدیک غار رسیدم. گناه را دیدم که از غار بیرون میآمد و چون مرا دید به سرعت دور شد دانستم که تو را گرفتار کرده است، و چون داخل غار شدم صدای ناله را از دور شنیدم، خوشحال شدم و به سرعت به سمت تو آمدم.
🌺پس از لحظه ای سکوت نیک ادامه داد:
البته این راهی که آمدی، قبلا برای تو در نظر گرفته شده بود. اما به واسطه توبه ای که کردی این راه از تو برداشته شد هر چند گناه سعی داشت تو را به این راه باز گرداند...
هر طور بود بقیه راه را پیمودیم تا اینکه به محیط باز و وسیعی رسیدیم که باتلاق مانند بود و چون قدم در آن نهادم، تا زانو در آن زمین لجن زار فرو رفتم. ❎دیگر تا دهان در باتلاق فرو رفته بودم و توان فریاد کشیدن و کمک طلبیدن نداشتم، ✨که به ناگاه فرشته الهی پدیدار شد و طنابی را به نیک داد و گفت: این طناب را خودش پیشاپیش فرستاده، کمکش کن تا نجات یابد.
🌻فرشته رفت و نیک بلافاصله طناب را به سمت من انداخت. وقتی باتلاق را پشت سر نهادیم از نیک پرسیدم: مقصود فرشته از اینکه گفت: طناب را خودش فرستاده، چه بود؟ 🍀نیک گفت: اگر به یاد داشته باشی، ده سال پیش از مرگت، مدرسه ای ساختی که اینک کودکان و نوجوانان در آن به تعلیم و تربیت مشغول اند،خیرات آن مدرسه بود که در چنین لحظه ای به کمکت آمد. 💠پس از تصدیق حرف نیک با قیافه ای حق به جانب، گفتم: من پنج سال قبل از آن نیز مسجدی ساختم، پس خیرات آن چه شد؟
✨نیک گفت: آن مسجد را چون از روی ریا و کسب شهرت ساختی و نه برای خدا مزدش را هم از مردم گرفتی. ❓گفتم: کدام مزد؟! گفت: تعریف و تمجیدهای مردم، به یاد بیاور که در دلت چه می گذشت وقتی مردم از تو تعریف می کردند! تو خوشبختی آنان را بر خوشحالی پروردگارت مقدم داشتی. 🌻باید بدانی که خداوند اعمالی را می پذیرد که تنها برای او انجام گرفته باشد. 🍁حسرت وجودم را فراگرفت و به خود نهیب زدم: دیدی چگونه برای ریا و خودپسندی، اعمال خودت را که می توانست در چنین روزی دستگیر تو باشد، تباه کردی...
✍ادامه دارد..
@soalahkam
@soalahkam
📌 مناسبت: ۹دی
🔻آیا این جناحبندیِ موجود در جامعۀ ما حقیقی است؟! مثلاً گفته میشود که یک جناح، ارزشیتر یا آرمانگراتر هستند و جناح دیگر، واقعبینتر و عقلانیتر هستند. دعوا از همینجا شکل میگیرد!
🔻 اصلاً «ارزش» یعنی چه؟! چرا به انقلابیها میگویند «نیروهای ارزشی»؟! «ارزش» به آن معنایی که برخی از فیلسوفان غربی میگویند، در مقابلِ عقلانیت قرار دارد. این مفهوم را ساختند و به دینداران نسبت دادند تا در مقابلش بگویند «ما واقعبین و عقلانی هستیم» درحالیکه دین، یک امر بهشدت عقلانی است؛ هم بهمعنای جلب منفعت فردی و گروهی و هم بهمعنای جلب منافع عالی انسانی و منافع اخروی.
🔻حقیقت دین چیزی جز منفعتطلبی نیست و حقیقت انقلاب هم چیزی جز برخورد عقلانی با منافع بشری نیست. شما یک نمونه بیاورید که حضرت امام(ره) غیرعقلانی و به تعبیر اینها صرفاً «ارزشی» برخورد کرده باشد و خلاف واقعبینی عمل کرده باشد! نهفقط امام(ره)، بلکه در کل قرآن و تاریخ معصومین هم چنین نمونهای نمیتوانید پیدا کنید!
🔻دوقطبیِ اصیل و حقیقی، دوقطبیِ «تعقل و توهم» است. یک طرفِ این دو قطبی اصیل، غربگرایی است که ناشی از توهم است و طرف دیگرش، مقاومت و استقلالطلبی است که ناشی از تعقل است.
🔻دعوای انقلابی و غیرانقلابی، دعوای عقلانیت و توهم است؛ از همان روز اول تا حالا! اختلاف بنیصدر با انقلابیها چه بود؟ بنیصدر متوهم بود و میگفت: «زمین میدهیم، زمان میگیریم!»
🔻امیرالمؤمنین(ع) به ابوموسی اشعری(یعنی نمایندۀ مذاکرهکنندۀ خودش با معاویه) نامه نوشت ولی در این نامه، او را به «ارزشها» دعوت نکرد، بلکه فرمود: عقل و تجربه را زیر پا نگذار. هرکسی عقل و تجربه را زیر پا بگذارد شقیّ است! (نهجالبلاغه/نامه ۷۸)
🔻مشکل این است که دیکتاتورهای رسانهایِ جناحی، نمیگذارند گفتگوی درست صورت بگیرد! لذا طی این چهلسال، انقلاب «غیرعقلانی» ترجمه شده است! درحالیکه انقلابی یعنی کسی که پدیدهها را عقلانی محاسبه میکند و مقدار اصرارش برای یک بایدِ عقلانی، بهاندازۀ مقدار اهمیت و تأثیر آن است.
🔻 ولایتمداری هم، نه یک ارزش، بلکه یک واقعیت پُرمنفعت برای جامعه است. طبق بیان اهلبیت(ع) بدون ولایت، کار جامعه سامان پیدا نمیکند. شما اگر ولایت را بهعنوان یک ساز و کار برای ادارۀ جامعه و بهعنوان مُدلی که پارادُکس دموکراسی را حل کرده، بیان کنید، خیلیها راحتتر میپذیرند.
🔻 اینکه 9دی نام «بصیرت» به خودش گرفته است، شاید یک معنای آن عقلانیت باشد. 9دی هم در واقع یک برخورد عقلانی با یک پدیدۀ اجتماعی بود. اساساً انقلابیگری یعنی عقلانیت! هرکسی پای عقل بایستد و واقعبینانه برخورد کند، او انقلابی است.
🔻 چه کسی انقلابیتر است؟ هرکسی که عاقلتر و واقعبینتر باشد. ما چرا آقا را بهعنوان رهبر انقلاب قبول داریم؟ چون رهنمودهای عاقلانه و واقعبینانه داده است. ما هرچه موضعگیری از ایشان دیدهایم، عاقلانه بوده است.
@soalahkam
🌸🍃﷽🌸🍃
@soalahkam
✍ بر باد رفته
گاهی پیش میاد؛ یکی سر جلسه #امتحان تقلب میکنه، معلم هم اصلا به روش نمیاره.
😍 شاگرد هم کلی ذوق میکنه؛ آخجوووون، چقدر راحت #تقلب کردم هیچ کس متوجه نشد.
👤اما معلم موقع نمره دادن، برگش رو خط میزنه مینویسه صفر.❌
🙅♂یعنی به علت #تقلب، هیچ کدوم از پاسخ ها مورد قبول نیست❌
👈چه اونایی که #تقلب کردی، چه اونایی که #تقلب نکردی...
✨✨✨
✅ حکایت بعضیا از آدمها هم همینطوریه👌
⛔️ تو کسب و کارشون #تقلب میکن، #حلال و #حرام رو قاطی میکنن❗️
🔚 اونوقت باهمون پول:↶
☜خونه میخرن،
☜فرش میخرن،
☜لباس میخرن و....
🔚بعدش هم میرن توی همون خونه، روی همون فرش:↶
☜ #نماز میخونن،
☜ مجلس #روضه میگیرن و....
😱 اما خدا روی همهی اون اعمال خط میزنه؛↶
👈❌هیچ کدوم رو قبول نمیکنه❌👉
✅خداوند در قرآن فرمود:
🕋وَ قَدِمْنا إِلى ما عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْناهُ هَباءً مَنْثُوراً (فرقان/۲۳)
✨ما به سراغ(حسابرسی) هر عملى كه انجام دادند میرویم و آن را غبارى پراكنده مىسازيم.
⚠️یعنی حتی کارهای خوبی هم که انجام دادن دیگه هیچ ارزشی نداره و از بین میره، چون؛↶
👈⛔️ #حلال و #حرام قاطی شده ⛔️👉
✅ امام صادق(ع) در همین رابطه فرمود:
✨به خدا قسم هر چند اعمال اینها مفیدتر و درخشندهتر از پارچههای سفید مصری باشد،
از آنها پذیرفته نمی شود❌
👈زیرا ایشان از #حرام_خواری پرهیز نمی کنند.
📚عدة الداعی، ابن فهد حلی، ص230؛
📚بحارالانوار، ج7، ص205.
💜کانال روشنگری مذهبی💖
🆔 @soalahkam
ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج
یک موضوع ریاضی زیبا
بخونید جورشدنش جالبه
شاید تا بحال این سؤال براتون زیاد پیش اومده كه جمعه روز زوج هست یا فرد؟🤔
جواب حقیقی این پرسش اینه:جمعه نه فردِ و نه زوج. بلكه تركیب فرد و زوجِ
یعنی روز " فر + ج "
🌹اللهم عجل لولیک الفرج🌹
تعداد جمعه های یک سال 52 تاست.
و تعداد روزهای یک سال 365 روز.
بنابراین تعداد روزهای غیر جمعه
365-52=3⃣1⃣3⃣
چه پیام زیبایی داره!
یعنی ای شیعه و ای منتظر ظـهور!! در روزهای کاری هفته باید کاری کنی که جزء این 3⃣1⃣3⃣ نفر باشی و آنگاه در روز جمعه منتظر ظهور باشی!!
🌹 اَللّهُــمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّــکَ الفَــــرَج🌹
@soalahkam
@soalahkam
🌸 #سرگذشت ارواح در عالم برزخ
(قسمت۱۳)
هنوز چیزی نگذشته بود که صدای پای عابری مرا به خود آورد.
گوشهایم را تیز کردم شاید بفهمم صدای پا از کدام سو است.
عطر دل نواز نیک قلبم را روشن کرد.
و این بار اشک شوق در چشمانم حلقه زد.
💫آغوش گشودم و با خوشحالی تمام او را در آغوش فشردم و تمام ماجرا را برایش بازگو کردم،
تا مبادا از من رنجیده خاطر گردیده باشد.
🔆 نیک گفت: من نیز چون تو را در عقب خود نیافتم، از همان راه بازگشتم، به واسطه بوی بدی که در سمت چپ، جای مانده بود، از جریان آگاه شدم و در آن مسیر حرکت کردم. اما هر چه گشتم تو را ندیدم.
🕯تا اینکه به نزدیک غار رسیدم. گناه را دیدم که از غار بیرون میآمد و چون مرا دید به سرعت دور شد دانستم که تو را گرفتار کرده است، و چون داخل غار شدم صدای ناله را از دور شنیدم، خوشحال شدم و به سرعت به سمت تو آمدم.
🌺پس از لحظه ای سکوت نیک ادامه داد:
البته این راهی که آمدی، قبلا برای تو در نظر گرفته شده بود. اما به واسطه توبه ای که کردی این راه از تو برداشته شد هر چند گناه سعی داشت تو را به این راه باز گرداند...
هر طور بود بقیه راه را پیمودیم تا اینکه به محیط باز و وسیعی رسیدیم که باتلاق مانند بود و چون قدم در آن نهادم، تا زانو در آن زمین لجن زار فرو رفتم. ❎دیگر تا دهان در باتلاق فرو رفته بودم و توان فریاد کشیدن و کمک طلبیدن نداشتم، ✨که به ناگاه فرشته الهی پدیدار شد و طنابی را به نیک داد و گفت: این طناب را خودش پیشاپیش فرستاده، کمکش کن تا نجات یابد.
🌻فرشته رفت و نیک بلافاصله طناب را به سمت من انداخت. وقتی باتلاق را پشت سر نهادیم از نیک پرسیدم: مقصود فرشته از اینکه گفت: طناب را خودش فرستاده، چه بود؟ 🍀نیک گفت: اگر به یاد داشته باشی، ده سال پیش از مرگت، مدرسه ای ساختی که اینک کودکان و نوجوانان در آن به تعلیم و تربیت مشغول اند،خیرات آن مدرسه بود که در چنین لحظه ای به کمکت آمد. 💠پس از تصدیق حرف نیک با قیافه ای حق به جانب، گفتم: من پنج سال قبل از آن نیز مسجدی ساختم، پس خیرات آن چه شد؟
✨نیک گفت: آن مسجد را چون از روی ریا و کسب شهرت ساختی و نه برای خدا مزدش را هم از مردم گرفتی. ❓گفتم: کدام مزد؟! گفت: تعریف و تمجیدهای مردم، به یاد بیاور که در دلت چه می گذشت وقتی مردم از تو تعریف می کردند! تو خوشبختی آنان را بر خوشحالی پروردگارت مقدم داشتی. 🌻باید بدانی که خداوند اعمالی را می پذیرد که تنها برای او انجام گرفته باشد. 🍁حسرت وجودم را فراگرفت و به خود نهیب زدم: دیدی چگونه برای ریا و خودپسندی، اعمال خودت را که می توانست در چنین روزی دستگیر تو باشد، تباه کردی...
✍ادامه دارد..
@soalahkam
@soalahkam
🌸 #سرگذشت ارواح در عالم برزخ...
(قسمت۱۴)
همچنان حرکت خود را در دل یک دشت بیانتها ادامه میدادیم؛ در حالی که گرمای طاقتفرسای آسمان برای لحظهای قطع نمیشد. خستگیِ راه امانم را بریده بود، دیگر در تنم توان نمانده بود.
در این هنگام صدایی را از دور شنیدم. سرم را به سمت راست دشت چرخاندم، با صحنه عجیبی مواجه شدم.
صفی از افراد را دیدم که با سرعت غیر قابل تصور پهنه دشت را شکافتند و رفتند. تنها غباری از مسیر آنها باقی ماند.
. ◾️ از تعجب ایستادم و لحظاتی به مسیر غبار برخاسته، نگاه کردم و گفتم: اینها چه کسانی بودند؟!
نیک گفت: اینها گروهی از شهیدان بودند.
با شگفتی تکرار کردم: شهیدان ؟!!! گفت: آری، شهیدان.
گفتم: مقصدشان کجاست؟
گفت: وادی السلام.
با تعجب سرم را به سمت نیک چرخاندم و پرسیدم: وادی السلام ؟! گفت: آری.
💥 گفتم: ما مدتهاست که این مسافت طولانی و پررنج و محنت را بر خود هموار کردهایم، تا روزی به وادی السلام برسیم؛
آنگاه تو میگویی، آنان با اینچنین سرعتی به سمت وادی السلام در حرکتند؟ مگر میان ما و آنان چه تفاوت است؟
نیک در حالی که لبخند بر لبانش نقش بسته بود، گفت:
تو در دنیا افتان و خیزان خدا را عبادت میکردی و حالا نیز بایستی با سختی راه را طی کنی.
تو کجا و شهیدان کجا که اولین قطرهای که از خونشان بر زمین مینشیند،
تمام گناهانشان را از میان بر میدارد. و راه را بر ایشان هموار میسازد.
در روز رستاخیز نیز شهیدان، جزو اولین کسانی خواهند بود که به بهشت وارد میشوند آنها راه صد ساله دنیا را یک شبه پیمودند، حالا هم وادی بزرگ برهوت را در یک چشم بر هم زدن طی میکنند. .
به مقام شهیدان غبطه بسیار خوردم و زیر لب زمزمه کردم:
طوبی لَهُما وَ حُسنُ مَآب... از کثرت اندوه و حسرتی که بر وجودم نشسته بود، بر جای نشستم و با خود گفتم:
چه مقامی! چه منزلتی!
در حالیکه من مدتهاست در این بیابان سرگردانم و با تمام موانع و مشکلات دست به گریبانم،
هنوز هم به جایی نرسیدهام، اما شهیدان با این سرعت خود را به مقصد میرسانند. براستی خوشا به حال آنان که به شهادت رفتند...
اشک بر گونههایم سرازیر شد و بغض گلویم را چنگ زد. چندان بلند بلند گریستم که نیک آرام به سمتم آمد، مرا دلجویی داد و تشویق به ادامه راهی کرد که بس طولانی و طاقت سوز بود...
✍ادامه دارد..
@soalahkam