یبار بچه بودیم با پسر خاله و دختر خاله هام رفتیم پارک. تقریبا ۸ نفر میشدیم که خیلی کم سن و سال بودیم. موقع برگشت پسر خالم گفت با تاکسی خطی برگردیم ولی فرار کنیم کرایه رو ندیم. واسه خودمون ویرانگر بودیم. خلاصه ما که تعدادمون زیاد بود جوری که یه خانم هم پشت سر راننده نشسته بود دوتا از بچه کوچیکای مارم نشوند بغلش تا به زور جا شدیم رسیدیم سر خیابونمون. اصلا هم با هم هماهنگ نبودیم هر کی پیاده میشد در میرفت راننده همینجوری داشت نگامون میکرد بچه کوچیکا هم بغل خانومه مونده بودن   راننده اونارو پیاده کرد خودش رفت ما رفتیم سراغ بچه کوچیکا.  یادش بخیر زمان بچگیه ما امنیت خیلی بالا بود مثل الان نبود که جرات نکنیم بچه مونو تنها بفرستیم دم در حالا که پارک جای خود داره😂😂😂😂

💢انسان: کوچک، متوسط، بزرگ! ■ *درس ١* • انسان های بزرگ زودتر از دیگران سلام می دهند. • انسان های متوسط در سلام کردن عجله ای ندارند. • انسان های کوچک منتظرند دیگران به آنها سلام کنند. □ *درس ٢* • انسان های بزرگ اوّل فکر می کنند، بعد حرف می زنند. • انسان های متوسط اوّل حرف می زنند، بعد فکر می کنند. • انسان های کوچک اصلاً فکر نمی کنند. ● *درس ٣* • انسان های بزرگ ، بدی های دیگران را فراموش می کنند. • انسان های متوسط خوبی های دیگران را فراموش می کنند. • انسان های کوچک قبول ندارند که چیزی را فراموش می کنند. ○ *درس ۴* • انسان های بزرگ انتقادپذیرند. • انسان های متوسط انتقاد گریزند. • انسان های کوچک انتقاد ستیزند. ■ *درس ۵* • انسان های بزرگ اشتباهات خود را جبران می کنند. • انسان های متوسط اشتباهات خود را تکرار می کنند. • انسان های کوچک اصلاً قبول ندارند که در زندگی اشتباه می کنند. □ *درس ۶* • انسان های بزرگ به فکر حفظ جایگاه دیگران هستند. • انسان های متوسط فقط به فکر حفظ جایگاه خود هستند. • انسان های کوچک به فکر نابودی جایگاه دیگران هستند. ➖➖➖➖➖➖➖➖

من ١٨ سالم بود، یکى از آشناهامون، یک خواستگار معرفى کرد که در نیروى هوایى کار میکرد. من از رتبه بندیشون چیزى نمیدونم ولى ظاهرا تعدادى خطوط، روى شونه یا آستین لباسشونه که رتبه رو نشون میده. یک روز ناهار قرار شد بیاد دنبال من بریم یه جایى غذا بخوریم، ببینیم از هم خوشمون میاد یا نه. رفتیم نشستیم، بعد داشت از کارش براى من میگفت. گفتم الان چه درجه اى دارین؟ چون بابام هم ارتشى بود، تصورم روى ستوان یا سروان و کلا این درجات ارتشى بود. بر گشت گفت من "سه خطم"! من نگرفتم چى میگه! فکر کردم داره شوخى میکنه! منم زود لوس شدم، ترتر خندیدم گفتم "برو بابا من خودم هفت خطم "!!! هیچى حالش از من به هم خورد اصلا کار به خواستگارى نرسید😂😂😂😂😂😂

‏یه عکس از خودم گرفتم دیدم دماغم خیلی بزرگ افتاده پاکش کردم ۱۰ گیگ از حافظه گوشیم ازاد شد 😂😂😂

مرد باید حداقل ۸ساعت در روز بیرون خونه باشه ... دکتر انوشه

سلام،منم چندتا خاطره از بارداریم براتون بگم.سال ۹۱بچه اولم باردار بودم زنداییم برام میگو پلو داد اورد اصلا انتظارش نداشتم خیلی چسبید،البته سر دوتا بارداریم تاچهارماه اول باسرم زندخ بودم،بنده خدا مادرم همه چیز برام میپخت ولی ....،یه روز باشوهرم رفتیم خونه خواهرش براش از نذری مادرم بردیم دیدم که مادرشوهر وپدرشوهرمم اونجان وبوی کله پاچه کل ساختمون گرفته بود ولی حتی نعارفم هم نکردن برگشتیم همش گریه کردم شوهرم به مامانم گفت فرداش برام پخت ولی یادم نمیره،سر دومی هم مادر شوهرم اش دوغ با سبزی محلی پخته بود و برای من که طبقه بالا بودم و بوی اش پیچیده بود نیاورد،بعدم گفت یادم نبوده😞هرجا زن حامله ببینم چه غریبه چه خودی،اگر خوردوخوراکی درمیان باشه سریع براش میبرم،راستی رو کمر دخترم یه لکه سبز هست درست رنگ اش دوغ🙈

بخشش دل بزرگ میخاد نه مال و ثروت❤️👌

روز تشییع جنازه من دسته گل رو روی قبرم نذارید ، بردارید پرت کنید سمت جمعیت تا ببینم نفر بعدی کیه . . 😁

✍حضرت امیرالمؤمنین علیّ بن ابیطالب علیه السّلام فرمودند: بدترين مردم كسى است كه خطا را نمى‌بخشد و عيب (ديگران) را نمى‌پوشاند. 📚غررالحكم، حدیث ۵۷۳۵

همسرم هَمَش دردِ #غذاهای_نونی داره😑 ینی #برنجی بپزم شرفم رفته ! دو دیقه بعدش نون پنیر به دسته🤷‍♂🫔😅 یجا پیدا کردم ادمینش خوره ی پختنِ #غذاهای_نونی داره😍 خوراکِ ما بچه #نونی_خوراس بیا 😅👇 🍞🧆https://eitaa.com/joinchat/3189441044Ca4abb993f3 دستور ۲۰ مدل #توپک و #کاکا و #اسکوپ با سیب زمینی آبپز😍👌

❌خانماییکه همش میگفتن با #کدو دستور بزار اینم دستور #دسر_کدو 🏵 #کیک_کاکا🥯 #ژله_نارنجی 🍮 #سوپ_مخملی🍜 بزن رو شکلا👇 🎃🎃🎃🎃🎃🎃🎃 🎃🎃🎃🎃🎃🎃🎃      🎃🎃🎃🎃🎃           🎃🎃🎃  🥣خانما آموزش رُب انار و آلوچه انارم همین الان تو کانال گذاشتم بزن رو قطره های قرمز👇 🩸🩸🩸🩸🩸🩸🩸🩸🩸🩸

🍁گاهی بی توجه باش... به تمام آدم های اطرافت همان هایی که از موفقیت ‌چیزی نمی دانند و تو را از تلاش منع می کنند... این ها را نادیده بگیر... راهت را ادامه بده... گام هایت را محکم تر بردار... خدا با توجه به ظرفیت و توان تو در دلت آرزو و در سرت هدف میگذارد... حتما لیاقتش را داشته ای... خودت را به نشنیدن بزن ارزشِ تو خیلی بیشتر از این حرف هاست... 🍁باورکن هیچ چیز برای تو غیر ممکن نیست ...

کاش امروز اُمیدواری در خانه‌ات را بزند کاش زمین بر وفق مرادت بچرخد و همان آرزویی که برایش تلاش می‌کنی، درست روی شانه‌هایت بنشیند الهی لبخند بیاید و از خانه‌ات نرود غصه‌ها بگریزند و قناری‌ها بخوانند که دیگر غصه از این دیار پر کشیده است❤️ #فاطمه_اندربای

‏زبان فارسی خیلی جالبه. هم سکوت علامت رضاست هم جواب ابلهان خاموشیست تازه آخرین سنگرم سکوته با اینحال سکوت سرشار از ناگفته هاست😐 خودت ببین دیگه😂😂😂

نیایش صبحگاهی 🍁🍂 🍁خدایا ... در هر نَفَس تو را شکر می گزارم، تو را ستایش می کنم و به تو عشق می ورزم.. 🍁تو مرا یاری کن تا دیوارهای زندان خود ساخته ام را فرو ریزم و از همۀ بندها رها شوم. 🍁خدایا.. به من بیاموز دعا کنم، عمل کنم و شجاع باشم. به من بیاموز تا دشواری های راه را بپیمایم وسرانجام در نور بیکران تو محو شوم. آنجا که (من) ناپدید می گردد، و فقط (تو) بر جای می مانی 🤲 آمیــن

مربوط به مادرم هست برا ۳۵ سال پیش مادرم باردار بود با ویار به شدت بد مادرم هوس انار میکنه اونم کی موقعی که کلا این میوه تموم شده تو خرداد ماه اونم شهر کوچیک مادرم دو هفته بیحال بوده یه روز دیگه بیهوش میشه پدرم بعد از بهوش اومدن می پرسه چی میخوای برات بیارم مامانم با اون حال زارش فقط یه کلمه میگه انار پدرم کل اونایی که باغ انار داشتن تو شهر می پرسه دریغ از یه انار تا اینکه بعد از دو روز یکی که داشته سبدهای تو انباری رو تمیز میکرده یه دونه انار کوچیک نیمه خشک شده پیدا میکنه میخواد بندازه بیرون شوهرش میبینه میگه اینو بده من همسرشم کلی دعوا که بابا مگه نخورده ای و اینا میگه یه خانم بارداری هست همسرش دنبال انار میگرده همسرش میگه با اینکه درست و حسابی نیست زود ببر بده بهشون مامانم میگه فقط اینو یادم میاد بابام سر مامانم رو آروم بلند میکنه و چندتا از دونه های انار رو له میکنه و میده به مامانم مامانم میگه همون لحظه همچین حالم بهتر شد و بلند شدم نشستم که خودمم تعجب کردم راستی الان خودم باردارم برا دومی ویار شدیدی هم دارم اما سعی میکنم تا اونجاییکه می تونم از دست هر کسی غذا یا چیزی نگیرم بخورم یا از کسی که نسبت به پولی که از اون راه بدست میاره، مطمئن نباشم حتی اگه خیلی دلم بخواد نمی خورم واقعا تو خیلی مواقع به عینه دیدم یه لقمه ناچیز خیلی تو اخلاق و رفتار بچه تو آینده میتونه تاثیر بزاره ببخشید زیاد شد☺️☺️

آبجیام میرفتن مدرسه داداشم هنوزبه دنیانیمده بود بابامم میرفت سرکار، من ومامانم فقط خونه بودیم مامانمم که کارداشت، مامانم تعریف میکنه میگه تو یعنی من، میومدی ازم اجازه میگرفتی میگفتی برم بادیوارحرف بزنم😢 بعدمن میگفتم باشه برو😂😂 خودمم یادمه میرفتم بادیوار، پشتی، بخاری، حرف میزدم، یه بارکه داشتم بابخاری حرف میزدم بابام ازسرکاراومد الان میگم به جای اینکه برم با بابام سلام کنم یا بپرم بغلش، میدونین چیکارکردم؟؟ 😐 همونطورکه جلوی بخاری نشسته بودم با انگشت اشارم بابامو به بخاری نشون دادم گفتم میدونی این آقاهه کیه این آقاهه همسایمونه هرروزمیاد اینجا 🤕😂 بعد همینطوربابخاری حرف میزدم مثلا سوال پرسیده من جوابشو میدادم 😂😂 فقط نگاه بابام اون لحظه هیچوقت یادم نمیره به یه حالت تاسفی زل زده بود بهم انگارپیش خودش میگفت مردم دختردارن منم دختردارم😂😂😂

باور کن هرچیزی یه وقتی داره، هر اتفاقی به وقتش خوشه، به موقعش به دل می‌شینه، به موقعش به دل می‌چسبه. بعدش دیگه از دهن میفته، از چشمِ دل میفته... الان که جوونی باید دل بدی به خواسته ی دلت. الان که جونشو داری باید با همه ی توانت بدوئی تا برسی به مقصود دلت. وگرنه امروزت که بشه فردا و جوونیت که بشه پیری، گیریم که هی با خودت بگی هنوز دلم جوونه، گیریم که رژِ قرمزِ جیغ بزنی و پیراهنای رنگِ شاد بپوشی، دیگه نه پاهات قوتِ دوئیدنو داره، نه دستات زور چنگ زدن به ریسمون آرزوهاتو! باور کنی یا نه، جونِ جوونی که از پاهات بره،دو قدمم که برداری سمت خواهش دلت، نفست می‌گیره، به نفس نفس میفتی... تا دیر نشده حرفِ دلتو گوش کن، تا دیر نشده با دلت راه بیا، همین امروز بشین پایِ دلت و خوشیاش ... باور کن فردا دیگه خیلی دیره، خیلی دیر ! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

سلام یه بار سحری مامانم مسئولیت جوشوندن تن ماهی رو به من سپرد منم خوابم میدمد گذاشتم رو گاز رفتم خوابیدم یهو با صدای مهیبی بیدار شدیم سه دقیقه مونده به اذان نگو این تن ماهی ترکیده بوده از بی آبی ، ما هم گرسنه از دیوار تن ماهی میکندیم میخوردیم تا فرداش جون داشته باشیم واسه روزه🤦‍♀😂

‏فکر نکنم برای یک پدر، هیچ لذتی بالاتر از شونه کردن موهای دخترش و لگد زدن به پهلوی پسرش باشه.😂

‏مرض درمان نشدنی دهه شصتیا! #نوستالژی #قدیمی #دهه_۶۰

یکی از فامیلامون میخواست ازدواج کنه. طفلک برده بودن اصلاح عروس.. چون دست به ابروهاش نزده بود و خوشگل و تپل و 😍😍.. هیجی دیگه سر اینکه چرا اصلاح عروس زیاده.. ناراحتی و کلا بهم زدن و. 😳 خوب عروسمون پر مو بود و به پول الان مثلا 400 گفتن برا اصلاح.. بعدا فهمیدیم موقع خواستگاری شیرینی نیم کیلویی اوردن🙈🙈خوب الحمدلله الان ازدواج کرده و خوشبخت.... خدا هیچکس اسیر ادم خسیس نکنه #سوتی_بفرست 😁🖐 🤣 @Sooti_Hamsaran

سلام به همگی ازاونجایی که بحث سیو کردن اسم بود من که همسرم رو اقاییم و عشق ابدی سیوکردم 😁😁ولی برام سوال شد ایشون منو چی سیو کردن که دیدم منو سیو نداره🤨🤨 منم در یک حرکت خوب خودمو خانومم وعشق زندگیم سیو کردم با این ایموجی🤪🤪تا وقتی همسرم دید بفهمه چخبره 😁😁😁وقتی اومد خونه واکنش نشون داد اینجوری😄😄😂😂 منم گفتم واقعا متاسفم برات اخه آدم نباید اسم خانومش سیو باشه تو گوشیش😊😊😊🤩 ویه چیزی دیگ بگم راجب جوجه من ازشون میترسم 😬ولی مامانم میگه وقتی کوچیک بودم اونارو تو آب خفه میکردم 😁😁😁😁 #سوتی_بفرست 😁🖐 🤣 @Sooti_Hamsaran

10 راز از دکتر انوشه...🌱💚 که فکر کنم هر روز به دردمون بخوره #دکتر_انوشه🌸💥 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌