eitaa logo
سوز و ساز | مجتبی حاجی پور
1.3هزار دنبال‌کننده
314 عکس
160 ویدیو
2 فایل
🔺 اینجا مطالب و محتواهایی رو از خودم و دیگران براتون به اشتراک میذارم. امیدوارم به دردتون بخوره. درخدمتم | @SoozosazAdmin
مشاهده در ایتا
دانلود
783.9K
🎵سبک عزاداری سلام الله علیها 🔺هیئتی/ زمزمه، زمینه، شور فاطمیه ها، به من نگید روضه بخون سخته خصوصاً این شبا، به من نگید روضه بخون سخته تو رو امام رضا، به من نگید روضه بخون سخته 🔸برا شما سیدا سخته، بگم مادرتون زمین افتاد بگم یه جوری زد اون نامرد، مادرتون تُو کوچه جون داد 🔹ای داد ای داد ای داد، دنیا عجب نامرده قبر پنهون تو، سادات و اذیت کرده مادر، مادر مادر... فاطمیه ها، دل تموم آسمون خونِ شبا تُو روضه ها، تموم حرف روضه خون خونِ بمیرم ای خدا، رو پیرهن مادرتون خونِ 🔸دل صاحب الزمان خونِ، مثه خونِ روی اون دیوار چی سر تو آورده آتیش، چی سر تو آورده مسمار 🔹جای ضرب سیلی، سادات و گریون کرده داغ روی نیلی، سادات و پریشون کرده مادر، مادر مادر... دیگه ازم نخواید، چیزی بگم ز روضه ها سخته چی اومده سرِ، مادرتون تُو کوچه ها سخته بابا چه جور بگم، سیلی دشمن بی هوا سخته 🔸بذار نگم چه شد که اون روز، شده دیوار عصای مادر وسط کوچه افتاد آخه نمی دیده چشای مادر 🔹ای وای روی خاکِ، کوچه نشسته مادر ای داد ای داد ای داد، می لرزه دستِ مادر مادر، مادر مادر... شعر و سبک/ ناشناس با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
سلام الله علیها (بند اول) نبوت ناتمام است و علی تنهاست بی زهرا ولایت کشتی گم گشته در دریاست بی زهرا چنان که بی علی زهرا ندارد کفو و همتایی علی آری علی یکتای بی همتاست بی زهرا به قدر قدر و کوثر می خورم سوگند نزد حق که قدر قدر و کوثر هر دو ناپیداست بی زهرا نه جنت را نه کوثر را نه غلمان را نه حورا را نه دنیا را نه عقبی را نخواهم خواست بی زهرا مبادا ناقة او پا گذارد دیر در محشر که حتی انبیا را بانگ وانفساست بی زهرا به آیات شفاعت می خورم سوگند در محشر شفاعت را نه مفهوم است و نه معناست بی زهرا به پیشانی اهل جنت این مصراع بنوشته که جنت دوزخ رنج و عذاب ماست بی زهرا محبت آب داده لاله های بوستانش را شفاعت می کشد در حشر ناز دوستانش را (بند دوم) را محمد جان جان عالم و زهرا بود جانش از آن می گفت ای جان پدر بادا به قربانش زمین و آسمان مهمان سرا و میزبان زهرا ملک در عرش و جن و انس در فرشند مهمانش چگونه، کی، کجا از خلق آید وصف بانویی که ذات حق ثناگو باشد و احمد ثنا خوانش به قرآن می خورم سوگند بی جا نیست گر گویم محمد خاتم پیغمبران زهراست قرآنش اگر بی مهر او سلمان گذارد پای در محشر مسلمان نیستم بالله اگر خوانم مسلمانش مناز اینقدر بر عیسای خود ای مادر عیسی دو عیسی آفرین پرورده این مادر به دامانش نه جن و انس و حوری و ملک گشتند مبهوتش که علم کل امیر المومنین گردیده حیرانش ثناها گفته و خواندند در امکان بسی او را به جز آنکس که خلقش کرده نشناسد کسی او (بند سوم) تو زهرایی تو زهرای محمد پروری زهرا رسول الله را هم دختری، هم مادری زهرا نبی را پارة تن روح مابین دو پهلویی امیرالمومنین را رکن و کفو و همسری زهرا گواهی می دهم ای روح احمد هستی حیدر که تو هم مصطفی، هم فاطمه، هم حیدری زهرا گهی گویم امیرالمومنین برتر بود از تو گهی بینم تو از او در جلالت برتری زهرا تو والشمسی، تو واللیلی، تو والفجری، تو والعصری تو نوری، هل اتایی و الضحایی کوثری زهرا تو از مریم، تو از هاجر، تو از حوا، تو از ساره نه، تو از انبیا جز احمد مرسل سری زهرا امید رحمة للعالمین محبوبة داور پناه انبیا در گیر و دار محشری زهرا تو سر ناشناس ذات پاک حق تعالایی نمی دانم که هستی آنقدر دانم که زهرایی (بند چهارم) سلام الله ای جان محمد، بر تن و جانت که پیغمبر کند تعظیم و بوسد همچون قرآنت تویی آن سرمدی بحر و تویی آن احمدی کوثر که جوشد تا قیامت گوهر عصمت ز دامانت خدا خود بر محمد کرد ابلاغ سلامت را محمد گفت جانان منی جانم به قربانت تو از روز نخستین میزبان خلقتی زهرا تمام آفرینش تا صف حشرند مهمانت تویی انسیه الحورا تویی حوراء الانسیه همه در حیرتم حوریه خوانم یا که انسانت تو نوراللهی و نور علیٰ نورند اولادت تو الرحمانی و حق داده لؤلؤ داده مرجانت نه تنها خواجة لولاک برخیزد به تعظیمت که جبرییل امین آرد سلام از حی سبحانت تو روحی، روح مابین دو پهلوی رسول استی بتول استی، بتول استی، بتول استی، بتول استی (بند پنجم) تو مام یازده عیسای عیسی آفرین استی تو سرتا پا تمام رحمة للعالمین استی تو از صبح ازل منصورة اهل سماواتی تو تا شام ابد عرش الهی در زمین استی امیرالمومنین دست خدا بود و یقین دارم که تو یا فاطمه دست امیرالمومنین استی علی حبل المتین باشد به قرآن حی سرمد را یقین دارم تو حبل محکم حبل المتین استی شنیدم بعد احمد جبرئیلت هم سخن بودی چه می گویم تو خود استاد جبریل امین استی تو منصوره، تو صدیقه، تو راضیه، تو مرضیه تو توحیدی، تو قرآنی، تو ایمانی، تو دین استی تو هم روح الفؤاد استی، تو هم باب المراد استی تو هم عین الحیات استی، تو هم حق الیقین استی اگر چه در ثنایت در فشاندم یا گهر سفتم تو بالاتر از آنی من به قدر فهم خود گفتم (بند ششم) قیامت روز قدر و اقتدار توست یا زهرا عذاب و عفو هم در اختیار توست یا زهرا شفاعت می کنی در حشر کل دوستانت را کرامت تا ببخشی بی قرار توست یا زهرا نه تنها آدم و نوح و خلیل و موسی و عیسی رسول الله هم چشم انتظار توست یا زهرا رها کردن، گرفتن، عفو کردن، حکم فرمودن به تو تفویض از پروردگار توست یا زهرا تو کوثر بودی و گشتی عطا بر احمد مرسل که این سوره فقط در انحصار توست یا زهرا تمام آفرینش در مزارت گشته گم آری کجا از دیده ها پنهان مزار توست یا زهرا میان دشمنان تنها حمایت از علی کردن به دست و سینه مهر افتخار توست یا زهرا مدینه خواست از نفرین تو زیر و زبر گردد فداکاریت باعث شد که حیدر زنده برگردد ادامه شعر...👇 | https://eitaa.com/Soozosaz |
(بند هفتم) تو در بیت ولایت شمع سوزان علی بودی تو جانان محمد بودی و جان علی بودی چگونه حرمتت پامال شد ای سورة کوثر چرا نقش زمین گشتی تو قرآن علی بودی علی حق داشت گر از هجر تو سرو قدش خم شد تو سرو و باغ و بستان و گلستان علی بودی نه در شام عروسی، نه ز صبح روز میلادت تو پیش از خلقتت در عهد و پیمان علی بودی تو تا رفتی علی تنهای تنها شد، که تو تنها شریک درد و غم های فراوان علی بودی تو با دست شکسته، دست حیدر بودی ای زهرا تو با اشک پیاپی چشم گریان علی بودی ندارد شیر حق بعد از تو همتایی و هم شانی تو همتای علی بودی و هم شان علی بودی علی می دید مرآت الهی را به دیدارت چگونه پیش چشم او جسارت شد به رخسارت (بند هشتم) شگفتا اهل دوزخ باغ رضوان را زدند آتش شیاطین بیت ذات حی سبحان را زدند آتش الهی جسمشان در نار قهر کبریا سوزد که هیزم جمع کرده کعبة جان را زدند آتش به دین کردند با شمشیر دین از چار سو حمله ز قرآن دم زدند و بیت قرآن را زدند آتش گلی را که نبی پرورد با ضرب لگد چیدند به غنچه حمله کردند و گلستان را زدند آتش به قرآن می خورم سوگند سوزاندند قرآن را به ایمان می خورم سوگند ایمان را زدند آتش مسلمان نیستم گر کذب گویم، نامسلمانان از این بیداد قلب هر مسلمان را زدند آتش به ناموس الهی حمله ور گشتند نامردان همان قومی که بیت شاه مردان را زدند آتش نمی گویم که تنها دخت احمد را زدند آنجا محمد را، محمد را، محمد را زدند آنجا (بند نهم) خدای من بهشت و شعله های نار یعنی چه؟ خطا کاران و بیت عصمت دادار یعنی چه؟ جسارت های دیو و صورت انسیه الحورا گل بی خار و باغ وحی و نیش خار یعنی چه؟ نگاه شیر حق و تازیانه خوردن زهرا طناب خصم و دست حیدر کرار یعنی چه؟ امیرالمومنین تنها میان آن همه دشمن یگانه حامیش بین در و دیوار یعنی چه؟ مگر نه سینة زهرا، بهشت مصطفی بودی بهشت مصطفی و صدمة مسمار یعنی چه؟ فشار در، غلاف تیغ، قتل طفل شش ماهه به ناموس الهی این چنین رفتار یعنی چه؟ مدینه زیر و رو شد از صدای ناله ی زهرا خدایا بی تفاوت بودن انصار یعنی چه؟ نه تنها سوختند از آتش کین بیت مولا را مسلمانان به پیغمبر قسم کشتند زهرا را (بند دهم) تو طوبای علی بودی، چرا بشکست پهلویت تو مرآت خدا بودی، چرا شد نیلگون رویت تو روح مصطفی بودی، چرا پشت در افتادی تو دست مرتضی بودی، چرا بشکست بازویت خدیجه کو که گیرد در بغل چون جان شیرینت محمد کو که در بر گیرد و چون گل کند بویت اگر چه در پس در، حبس شد در سینه فریادت صدای یا علی سر می کشید از تار هر مویت تو با دست شکسته لب گشودی تا کنی نفرین امیرالمومنین با دست بسته شد دعاگویت مصیبت های تو از آسمان ها بود سنگین تر که در سن جوانی این چنین خم گشت زانویت چرا در هم شکستی ای محمد در قد و قامت چه با مهر رخت شد ای قمر شرمنده از رویت چه شد با تو چه پیش آمد که با آن صبر بسیارت طلب کردی هماره مرگ خود از حی دادارت (بند یازدهم) تو در راه امیرالمومنین خود را فدا کردی تو با ایثار جان حق ولایت را ادا کردی تو بر حفظ علی با طفل معصومت سپر گشتی تو حتی بین دشمن چار کودک را رها کردی تو زینب داشتی ای بانوی خلقت چه پیش آمد که چون نقش زمین گشتی کنیزت را صدا کردی مدال روی بازویت گواهی می دهد آری که جان دادی طناب از دست حبل الله وا کردی تو از دور علی، روبه صفت ها را پراکندی تو در یک شهر دشمن، یاریِ شیر خدا کردی تو برگرداندی از مسجد امامت را سوی خانه تو دختر تربیت بهر قیام کربلا کردی تو با نطق رسایت خطبه خواندی از علی گفتی تو ما را با علی تا صبح محشر آشنا کردی ولایت زنده از نطق رسای توست یا زهرا غدیر دوم ما خطبه های توست یا زهرا (بند دوازدهم) سلام ما به سوز و گریه و تاب و تبت مادر سلام مرغ شب بر ذکر یا رب، یا ربت مادر سلام ما به پایان غروب درد انگیزت سلام ما به غسل و کفن و تشییع شبت مادر سلام ما به غم هایی که کردی از علی پنهان سلام ما به اشک بی صدای زینبت مادر سلام ما به آن آخر نگاه و آخرین ذکرت که وقت دادن جان، گشت جاری بر لبت مادر سلام ما سلام ما سلام ما بر آن بانو که درس عصمت و ایمان گرفت از مکتبت مادر سلام ما به فرزندان پاکت تا صف محشر که تو خود آسمان استی و آنان کوکبت مادر سلامی پاک همچون آیة تطهیر از "میثم" به سبطین و دو دخت و شوهر و ام و ابت مادر به هر جا رو کنم شهر و دیار توست یا زهرا دل هر شیعه تا محشر مزار توست یا زهرا شاعر/ غلامرضا سازگار با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
سلام الله علیها گر علی دل، قرار او زهراست ور علی گل، بهار او زهراست او که خود فخر خلقت است به حق مایه ی افتخار او زهراست جلوه گاه خداست خود، اما جلوه ی کردگار او زهراست ذوالفقارش اگر عدوکُش شد جوهرِ ذوالفقار او زهراست در علی می توان خدا را دید ز آنکه آئینه دار او زهراست او ندارد به دار دنیا مِهر تا که دار و ندارِ او زهراست سیر، از سِیرِ باغ و گلزارست گل و باغ و بهار او زهراست ... شاعر/ علی انسانی با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
سلام الله علیها عجب به عهد رسول خدا وفا کردند فزون ز حد توان بر علی جفا کردند به جای لاله و گل بار هیزم آوردند شراره هدیه به ناموس کبریا کردند هزار مرتبه خشم خدا بر آن امت که قصد سوختن خانة خدا کردند به جای مزد رسالت زدند فاطمه را نه از خدا نه ز پیغمبرش حیا کردند غلاف تیغ گواهی دهد که سنگدلان چگونه فاطمه را از علی جدا کردند چهار کودک معصوم در دل دشمن به مادر و پدر از سوز دل دعا کردند خدا گواست که از بیم آه فاطمه بود اگر ز بازوی مولا طناب وا کردند علی ولی خدا را که جان احمد بود پی رضایت شیطان دون رها کردند خدا گواست قلم شرم می کند «میثم» از اینکه شرح دهد با علی چه ها کردند عجب به عهد رسول خدا وفا کردند فزون ز حد توان بر علی جفا کردند به جای لاله و گل بار هیزم آوردند شراره هدیه به ناموس کبریا کردند هزار مرتبه خشم خدا بر آن امت که قصد سوختن خانة خدا کردند به جای مزد رسالت زدند فاطمه را نه از خدا نه ز پیغمبرش حیا کردند غلاف تیغ گواهی دهد که سنگدلان چگونه فاطمه را از علی جدا کردند چهار کودک معصوم در دل دشمن به مادر و پدر از سوز دل دعا کردند خدا گواست که از بیم آه فاطمه بود اگر ز بازوی مولا طناب وا کردند علی ولی خدا را که جان احمد بود پی رضایت شیطان دون رها کردند خدا گواست قلم شرم می کند "میثم" از اینکه شرح دهد با علی چه ها کردند شاعر/ غلامرضا سازگار با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
عجل الله فرجه الشریف 🔺برای فاطمیه تا فکر و ذکر من همه دیدار دلبر است من در میان جمع و دلم جای دیگر است... دیری است رفته است و دگر برنگشته است دیری است آسمان دلم بی کبوتر است او پیش رو نشسته و من کورم از گناه او می زند صدایم و ما گوشمان کر است آواره ایم در هیئات و شنیده ایم در روضه احتمال حضورش قوی تر است در فاطمیه پهلوی او تیر می کشد او نیز زخمی غم دیوار و آن در است آقا سری بزن به مدینه نگاه کن کوچه بدون نور تو صحرای محشر است آقا بگو چگونه تحمل بیاورد یک زن که در مقابل یک فوج لشکر است انگار در گلوی شما بغض می شود آن ریسمان که بسته به دستان حیدر است... شاعر/ عباس احمدی با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
سلام الله علیها هجده بهار رفت زمین شرمسار توست این آخرین تبسم سرخ بهار توست آغوش خاك‌های زمین منزل تو نیست دست خدا برآمده در انتظارتوست ماه كبود روی نپوشانی از علی دریای تو همیشه دلش بی‌قرار توست باور نمی‌كنم كه تو دور از دل منی هرجا دلی شكست همان جا مزار توست بانوی آب‌های جهان آبروی ما از اشك تو،عبادت تو، اعتبار توست ... شاعر/ فاطمه نوری با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
سلام الله علیها بی ‌تو یافاطمه با محنت دنیا چه كنم؟ وای، با این‌همه غم، بی‌كس و تنها چه كنم... بی تو دنیاست مرا، هم‌چو كویری سوزان دور، از سایه‌ات ای شاخۀ طوبی چه كنم؟ آتش فتنه ز خاموشی تو روشن شد در چنین مهلكه، ای بضعۀ طاها چه كنم؟ من به دریای غمت كشتی طوفان‌زده‌ام پای بندم به تو و، غرق به دریا؛ چه كنم؟* در دل شب، ز یتیمان تو پنهان گریم گر صدایم شنود زینب كبری، چه كنم؟ گر محمد نِگرَد سینۀ مجروح تو را یا كند روی كبود تو تماشا، چه كنم؟ شاعر/ حبیب چایچیان با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
سلام الله علیها کاش حنانه ی من لب به سخن باز کند گره از کار من و بند کفن باز کند دست از جان خودم شستم و او را شستم ترسم این بود که این زخم دهن باز کند خاطرم هست پرش را سپرم کرد مگر ریسمان لااقل ازگردن من باز کند تازه دیدم وَرم بازوی او را اما کاش آغوش خودش را به حسن باز کند چون که صورت به کف پاش نهاده است حسین پلک زخمی شده را مطمئنا باز کند وای اگر باز بگوید که بُنی، ذبحوک روضه را با دم پر سوز و محن باز کند حرزی از بوسه به دور گلوی یوسف بست وای از گرگ که با چنگ زدن باز کند شاعر/ محسن حنیفی با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
سلام الله علیها برگشا مهر خموشی از زبانت ای بقیع جای زهرا را بگو با زائرانت ای بقیع دیده گریان ما را بنگر و با ما بگو در کجا خوابیده آن آرام جانت ای بقیع لطف کن گم کرده ما را نشان ما بده بشکن این مهر خموشی از زبانت ای بقیع گر دهی بر من نشان از قبر زهرا تا ابد بر ندارم سر ز خاک آستانت ای بقیع گفت مولا راز این مطلب مگو با هیچکس خوب بیرون آمدی از امتحانت ای بقیع گر نداری اذن از مولا که سازی برملا لااقل با ما بگو از داستانت ای بقیع فاطمه با پهلوی بشکسته شد مهمان تو ده خبر ما را ز حال میهمانت ای بقیع شاعر/ سیدمحمد خسرو نژاد با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
عجل الله فرجه الشریف 🔺برای فاطمیه دوباره گرد یتیمی نشسته بر مویت و رود رود عزا جاری است از رویت به یاد مادرت امشب نشسته میخوانم نماز صبر به محراب طاق ابرویت گمان کنم که شمیم مدینه را دارد اگر به ما رسد امشب نسیمی از کویت دوباره دست گدایی دراز خواهم کرد برای گریه به غم های مادرت سویت شبیه قامت زهرا شکسته است قدت شبیه زانوی حیدر خمیده زانویت به یاد زینبی و گیسوی پریشانش اگر دوباره پریشان شده است گیسویت برو مدینه و از مرتضی بپرس چه شد که رفت نیمه شب از آشیان پرستویت شاعر/ محمد علی بیابانی با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |
سلام الله علیها هرکه با اخلاص در این خانه خدمت می کند بهر رستاخیز خود کسب سعادت میکند هر که اینجا اشک میریزد برای اهل بیت با علی و فاطمه تجدید بیعت میکند می رسد بر گلشن جانهای ما بوی بهشت هرکه اینجا نام زهرا را تلاوت می کند رازق عالم به هر کس روزیش را داده است رزق ما را از سرشک و آه قسمت میکند روز محشر از ندامت لب به دندان می گزد هرکه اینجا از سرشک و ناله غفلت می کند من کیم بی فاطمه تو چیسیتی بی مهر او اوست ما را صاحب این عز و شوکت میکند شاعر/ سیدهاشم وفایی با "سوز و ساز" همراه باشید: | https://eitaa.com/Soozosaz |