May 11
📝
خوشبختی ادب است ، ادب مدرک نیست ، ادب لباس زیبا و گران پوشیدن نیست ، بالای شهر زندگی کردن نیست
ماشین خوب داشتن هم نیست ، خانه زیبا ادب نمی آورد ، زیبا سخن گفتن هم ادب نیست ، مدرک تحصیلی واحد اندازه گیری ادب نیست
ادب یعنی به همسرت امنیت ، به فرزندنت محبت و به پدر مادرت خدمت و به فامیل هایت شادی را هدیه کنی و برای جامعه خود نعمت باشی
هر کجا که میخواهی باش ، در هر لباسی و در هر پستی و مقامی که هست
نشانه های قحطی در ایران!
اوایل دهه شصت نوجوانی بیش نبودم،
اما خوب به خاطر دارم آن روزهایی را كه تنها شامپوی موجود، شامپوی خمره ای زرد رنگ داروگر بود..
تازه آن را هم باید از مسجد محل تهیه می كردیم و اگر شانس یارمان بود
و از همان شامپوها یك عدد صورتی رنگش كه رایحه سیب داشت گیرمان می آمد، حسابی كیف می كردیم!
سس مایونز كالایی لوكس به حساب می آمد و پفک نمکی و ویفر شكلاتی یام یام تنها دلخوشی كودكی بود...
صف های طولانی در نیمه شب سرد زمستان برای 20 لیتر نفت! یک معضل تمام نشدنی بود...
بگو مگوها سر كپسول گاز كه با كامیون در محله ها توزیع می شد؛
خالی كردن گازوئیل با ترس و لرز در نیمه های شب...
روغن، برنج و پودر لباسشویی جیره بندی بود؛
نبود پتو در بازار، خانواده ی تازه عروسان را برای تهیه جهیزیه به دردسر می انداخت!
اما این از همه بدتر است که پوشیدن كفش آدیداس یك رویا باشد؟!
همه اینها بود؛ بمب و موشك و شهید هم بود و...
ولکن كسی از قحطی صحبت نمی كرد!
یادم هست با تمام فشارهای اقتصادی، وقتی وانت ارتشی و سپاهی برای جمع آوری كمك های مردمی وارد كوچه می شد،بسته های مواد غذایی و لباس و پتو از تمام خانه ها سرازیر بود...
همسایه ها از حال هم با خبر بودند، لبخند بود، مهربانی بود، خب درد هم بود...
و اما امروز...
امروز فروشگاه های مملو از اجناس لوكس خارجی در هر محله و گوشه كناری به چشم می خورند تا هرچه بخواهید یا نخواهید در آنجا بیابید...
از انواع شكلات و تنقلات گرفته تا صابون و شامپوی خارجی؛ از لباس و لوازم آرایش تا موبایل و تبلت؛ از داروهای لاغری تا صندلی های ماساژور؛ از نوشابه انرژی زا تا بستنی با روكش طلا؛ از شیر مرغ تا...
امروز آدمیان با تن های فربه و تكیه زده بر صندلی های نرم اتومبیل هایشان، از شنیدن كلمه قحطی به لرزه می افتند!
برای اینکه مبادا تی شرت بنتن گیرشان نیاید! مبادا زیتون مدیترانه ای نایاب شود!
مبادا...
ورشكسته شدن انتشارات، بی سوادی استاد و دانشجوها، عقب افتادگی فرهنگی و هنری، تعطیلی مراكز ادبی و ... برایمان مهم نیست ولی از گران شدن ادكلن مورد علاقه مان سخت پرخاشگر و نگرانیم!
می شود كتاب ها نوشت از این همه سرخوشی و بی دردی...
قحطی امروز قحطی انسانیت است قحطى اخلاق...
قحطی همدلی،رأفت وعشق به خدا...
چرا که متاسفانه اشتهایمان برای مصرف، تجمل، پُز دادن و له كردن دیگران سیری ناپذیر شده است...
آه که اگر این چنین باشد؛ باید با لیبرالهایِ حریص محشور شویم نه حسینِ فاطمه(صلوات ا... علیه)
کاش قدری به خود بیاییم...
@Specialaudible
...
منتظر آسانسور ایستاده بودیم، سلام و احوالپرسی که کردم انگار حواسش پرت شد و موبایل از دستش افتاد. تازه متوجه شدم دو تا گوشی دارد، آن که بزرگتر بود و جدیدتر به نظر میآمد، سفت و محکم بین انگشتانش خودنمایی میکرد، آن یکی که کوچکتر بود و قدیمیتر، روی زمین افتاده بود و بند بندش از هم جدا شده بود ، باتریاش یک طرف، در و پیکرش طرف دیگر !
از افتادن گوشی ناراحت نشد، خونسرد خم شد و اجزای جدا شده را از روی زمین جمع کرد، لبخند به لب باتری را سر جایش گذاشت و گفت :«خیلی موبایل خوبی است، تا به حال هزار بار از دستم افتاده و آخ نگفته !» . موبایل جدید را سمتم گرفت و ادامه داد :«اگر این یکی بود همان دفعهی اول سقط شده بود ... این یکی اما سگ جان است !» . دوباره موبایل قدیمی را نشانم داد .
گفتم :«توی زندگی هم همین کار را میکنیم، همیشه مراقب آدمهای حساس زندگیمان هستیم، مواظب رفتارمان، حرف زدنمان، چه بگویم چه نگویم هایمان، نکند چیزی بگوییم و دلخورش کنیم، اما آن آدمی که نجیب است، آن که اهل مدارا است و مراعات، یادمان می رود رگ دارد، حس دارد، غرور دارد، آدم است ! حرفمان، رفتارمان، حرکتمان چه خطی میاندازد روی دلش ...»
چیزی نگفت، فقط نگاهم کرد. سوار آسانسور که شدیم حس کردم موبایل قدیمی را محکم توی مشتش فشار میدهد ...
🔴 فیسبوک در آمریکا حکم تلگرام در ایران را دارد.
✅ مدیر #فیسبوک به اتهام فروش اطلاعات و نقض غیرمستقیم حاکمیت دولت #آمریکا ، در کنگرهٔ آمریکا برای شهادت و پاسخگویی و محاکمه احضار شد..
❌ آیا شما قادرید مدیر #تلگرام را به اتهام سرویس دادن به گروهکهای تروریستی و برانداز و نقض حاکمیت دولت #ایران ، در مجلس ما احضار کنید؟! آیا به کسی یا قانونی پاسخگو است؟!
این شرکت حتی حاضر نشد کانالهای گروهکهای #تروریستی را که رسماً آموزش فعالیتهای خرابکارانه میدادند، ببندد؟! در کجای دنیا اقدام علیه #امنیت ملی یک کشور در آزادی کامل جریان دارد؟ انگلستان در اعتراضات 2011 خود، دو جوان را که در فیسبوک تنها دعوت به راهپیمایی کرده بودند، به ۴ سال حبس محکوم کرد! و صفحات آنها را بست.
🔶 اصلاً بفرمایید دفتر تلگرام کجاست؟!
🔶 پس آقای #روحانی! کدام نقض #استقلال و #آزادی ماست؟! وجود تلگرام یا #فیلتر آن؟! بدور از حرکتهای #پوپولیستی و #انتخاباتی و عوامانه قضاوت کنید... التماس انصاف و تفکر
✒ #محمد_عبدالهی
@Specialaudible