eitaa logo
آموزش زبان | آمنه معصومی
4.1هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
281 ویدیو
36 فایل
🧑‍🎓آمنه معصومی هستم، کارشناسی ارشد #زبان و ادبیات انگلیسی☺️ 🧑‍🏫 معلم زبانم و 13 سال تجربه ی تدریس دارم💯 📚 اینجا بهت یاد میدم با عشق و اعتماد به نفس سطح زبانت رو بالا ببری و یه تجربه ی متفاوت و شیرین از #انگلیسی داشته باشی😍 @Ameneh2023
مشاهده در ایتا
دانلود
😊 دیدن و شنیدن نظر شما برای من خیلی باارزشه🙏 ✅ درمورد پیشنهاد اَنیمیشِن، داستان، آموزش زمان، صفات ملکی.....چَشم، توی برنامه ی آموزشی کانال مون قرار میدم. ✅ درمورد کنکور زبان یه پُست صوتی یا ویدیویی آماده میکنم چون خیلی از بچه ها به من پیام میدن. ✅ لهجه ی من آمریکایی هست. ✅ درمورد سطح آموزش های کانال توی یه پُست ویدیویی براتون توضیح میدم، اعضای کانال ما از سن های مختلف و سطح زبان مقدماتی تا پیشرفته هستن. .
💚 ترجمه ی داستان «ارزشِ زندگی»💚 روزی پسری نزد پدرش می‌رود و می‌گوید: پدر، ارزشِ زندگی من چقدر است؟ پدرش سنگی به او می‌دهد و می‌گوید: پسرم؛ اگر میخواهی ارزش زندگیت را بدانی، این سنگ را بردار و به بازار برو. اگر کسی قیمتِ سنگ را پرسید، هیچ حرفی نزن! فقط ۲ انگشتت را بالا ببر. بنابراین پسر همان کاری که پدرش گفته بود انجام می‌دهد و به بازار می‌رود. گَشتی می‌زند و ناگهان پیرزنی به او نزدیک می‌شود و می‌گوید: قیمت این سنگ چقدر است؟ پسر چیزی نمی‌گوید و فقط ۲ انگشتش را بالا می آورد. پیرزن میگوید: ۲ دلار! من آن را می‌خرم. پسر تعجب میکند و دوان دوان سوی پدر برمی‌گردد؛ پیرزنی در بازار بود و می‌خواست ۲ دلار بابت آن سنگ به من بدهد! پدر می‌گوید: پسرم، مکان بعدی که میخواهم به آنجا بروی، موزه است. اگر کسی قیمت را پرسید، حرفی نزن، فقط ۲ انگشتت را بالا ببر! پسر سنگ را برمی‌دارد و به موزه می‌رود. بعد از ۲۰ دقیقه مرد میانسالی نزدیک می‌شود و می‌گوید: آقا، قیمت این سنگ چقدر است؟ پسر چیزی نمی‌گوید و فقط ۲ انگشتش را بالا می آورد. آن مرد می‌گوید: ۲۰۰ دلار! من آن را می‌خرم. پسر تعجب می‌کند و دوان دوان به سوی خانه، نزد پدر می‌رود. پدر! مردی در موزه می‌خواست آن سنگ را ۲۰۰ دلار بخرد. ۱
💚 ادامه ی داستان کوتاه💚 پدر گفت: آخرین جایی که می‌خواهم سنگ را به آنجا ببری، مغازه ی سنگ های قیمتی است. داخل مغازه برو و اگر کسی قیمت را پرسید، حرفی نزن، فقط ۲ انگشتت را بالا ببر! پسر با عجله به سوی مغازه ی سنگ های قیمتی می‌رود و بعد از پیدا کردن مغازه، داخل می‌رود. پیرمردی پشت پیشخوان نشسته بود. به محض اینکه چشمش به سنگ می افتد‌، از جایش می‌پرد و فریاد می‌زند: اوه! خدای من. تو همان سنگی را داری که تمام عمرم به دنبالش بودم! در ازای آن چه می‌خواهی؟ قیمتش چقدر است؟! پسر حرفی نمی‌زند و فقط ۲ انگشتش را بالا می‌برد. پیرمرد می‌گوید ۲۰۰,۰۰۰ دلار؟ من آن را می‌خرم! پسر باورش نمی‌شود! به هوا می‌پرد و به سوی پدر می‌دود و می‌گوید: پدر! پیرمردی که در مغازه ی سنگ های قیمتی بود می‌خواست ۲۰۰,۰۰۰ دلار بابت آن سنگ به من بدهد! می‌بینی پسرم! حالا ارزش زندگیت را متوجه شدی؟ تمام ارزش زندگی تو به جایی که خودت را در آن قرار میدهی بستگی دارد! میتوانی تصمیم بگیری یک سنگ ۲ دلاری باشی یا یک سنگ قیمتی ۲۰۰,۰۰۰ دلاری. آدم هایی هستند که تو را دوست دارند و تو همه چیزشان هستی و بعضی از آدم ها از تو فقط به عنوان یک وسیله استفاده می‌کنند و برای آنها هیچ ارزشی نداری! پسرم به خودت بستگی دارد که درباره ی ارزش زندگیت تصمیم بگیری! ۲
لغت های داستان کوتاه با مثال 🔻Value: (اسم) ارزش، قیمت 🔺The value of dollar fell yesterday. دیروز ارزش دلار پایین اومد. 🔻Price: (اسم) قیمت 🔺This shop sells everything at affordable prices. این مغازه همه چیز رو با یه قیمت مقرون به صرفه می‌فروشه. 🔻Raise: (فعل) متضاد: Lower بلند کردن، بالا آوردن، افزایش دادن 🔺I know you're angry, you don't need to raise your voice. میدونم عصبانی هستی، لازم نیست صداتو بالا ببری. 🔺Wander: (فعل) پَرسه زدن، گشت زدن 🔻The school boys were wandering around the street and laughing. پسربچه های مدرسه ای داشتند در خیابان گشت می‌زدند و می‌خندیدند. 🔺Approach: (فعل) نزدیک شدن 🔻Fall is approaching. پاییز داره نزدیک میشه. 🔺Middle-aged: (صفت) میانسال 🔻She was offended when you called her middle-aged. به او بَرخورد وقتی بهش میان‌سال گفتی. 💠@SrartSmart💠
✅ ادامه ی لغات داستان کوتاه با مثال 🔺Precious: (صفت) با ارزش، گرانبها 🔻Time is precious, don't waste it. زمان گرانبهاست، اونو هدر نده. 🔺Scream: (فعل) فریاد زدن 🔻He was screaming in pain. از درد فریاد می‌کشید. 🔺Whole: (صفت) تمام، همه 🔻I spent the whole day cleaning the house. تمام روز رو صرف تمیز کردن خونه کردم. 🔺Believe: (فعل) باور کردن 🔻Believe it or not, your best friend is a lier. چه باور بکنی چه نکنی، بهترین دوستت یه دروغگویه. 🔺Commodity: (اسم) کالا، جنس 🔻This country exports food commodities. این کشور کالاهای غذایی صادر می‌کنه. 🔺Worth: (صفت) ارزش داشتن، قیمت داشتن 🔻This house is worth 200,000$. این خونه ۲۰۰ هزار دلار قیمت داره. 💠@StartSmart💠
🎲 I'm a great believer in luck, and I find the harder I work the more I have of it! Thomas Jefferson 🎲 من به شدت به شانس باور دارم و فهمیدم که هرچه بیشتر تلاش کنم، بیشتر شانس می آورم! 💠@StartSmart💠
🥰 بچه های من سلام، خوبین؟🥰 😍 شما هم مثل من عاشق دوچرخه هستین؟ بریم یه اصطلاح دوچرخه ای باهم یاد بگیریم😍 🔻Tandem: ( تَندِم ) دوچرخه دو نفره 🔺Do something in tandem: یعنی کاری رو باهم انجام دادن یا به صورت هم زمان انجام دادن. 🔻Boss told me to work in tandem on this project. رئیس گفت با هم روی این پروژه کار کنیم. 🔺They repair the house and the office in tandem. اونها خونه و دفترِ کار رو همزمان تعمیر میکنن. 💠@StartSmart💠
. 🤩 دیروز یکی از دانش آموزای زرنگم یکی از پادکستای Espresso English رو برای گفتن سر کلاس انتخاب کرده بود، در مورد فرق Anymore و Any more که خیلی خوشم اومد و گفتم امروز به بچه‌های کانال هم این نکته رو یاد بدم تا توی مکالمه و رایتینگ ازش استفاده کنن🤩 😍 اول انگلیسی دون های خودم بگن فرق این دو تا چیه؟ یخورده مثال های دیکشنری آنلاین رو نگاه کنید ببینید چه خبره؟ به من بگید👇👇👇 @Ameneh2023
use any more.mp3
375.3K
😍 توضیح فاطمه زهرا خانوم گل درمورد any more👏👏 🥇این دختر باهوش ما وقت گذاشته، رفته توی گوگل درمورد تفاوت این دو کلمه «به انگلیسی» جستجو کرده و حالا داره برامون توضیح میده🥇 .
use anymore .mp3
304.7K
😍 توضیح فاطمه زهرا خانوم گل درمورد anymore👏👏 👩‍🏫 افتخار نکنم به شما ها؟!👩‍🏫 .
. ✅ فرق Anymore و Any more چیه؟✅ 🟪 Anymore: دیگر، از این به بعد ** Anymore = Any longer ** 🟧 She doesn't work here anymore. اون خانوم دیگه اینجا کار نمیکنه. 🟨 I'm scared to be alone anymore. از این به بعد می‌ترسم تنها باشم. 🟥 Any more: مقدارِ بیشتر، اضافه تر 🟦 Do we have any more cookies? کوکی اضافه تر داریم؟ 🟩 I lent you 100$ last week, I'm not going to give you any more! هفته ی قبل بهت ۱۰۰ دلار قرض دادم، دیگه قرار نیست بیشتر از این بهت بدم! 💠@StartSmart💠
🖤 شمر گوید گوش کردم تا چه خواهد از خدا، جای "نفرین" هم به لب دیدم "دعا " دارد حسین! 🖤 Shemr says I listened to him in order to see what he will ask God, I saw Husayn had prayer on his lips instead of curse! 🙏التماس دعا ای زائر کربلا🙏 💠@StartSmart💠
36.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
😍 عزیزای من سلام، خوبین؟😍 💜 این کلیپ ۱۰ دقیقه ای رو نگاه کنید تا شماهایی که توی سطح های مختلف هستید بدونید چطور میشه از مطالب این کانال بهترین استفاده رو داشته باشید💜 💠@StartSmart💠