eitaa logo
هنر استراتژیک | نیلوفر تفلیسی
159 دنبال‌کننده
655 عکس
15 ویدیو
53 فایل
نیلوفرر تفلیسی موضوعات کانال: ۱-هنر استراتژیک ۲-برداشتی از جلسات کلبه کرامت و‌... ۳-نوشته‌ها و تحقیقات ایراندخت
مشاهده در ایتا
دانلود
♦️نگاهی به فیلم «اسرار رسمی»، «Official Secrets»: بخوانید و نظر خود را بنویسید هوالحکیم. بی شک ساختن فیلم با مضمونِ نقدِ سیاسی آنهم در کشور مبدا موردِ نقد بسیار سخت است. و قطعا در کشورهایی که نهادهای امنیتی پیچیده تر و مخوف تری دارند به مراتب سخت تر. با داشتن قریب به ۱۰ نهاد امنیتی یکی از این کشورهاست. ‏GCHQ# و Mi6# از مخوف ترین نهادهای امنیتی جهان به شمار میروند. فیلم سینمایی Official_Secret# نمونه بارزی است از یک فیلم سیاسی که خفقان و قدرت سرویس های امنیتی را به زیبایی به تصویر میکشد. مهمتر اینکه چگونه سیاست مداران صاحب نفوذ، فاسد و آلوده با استفاده از اطلاعات و زنجیره ی ارتباطات افراد، میتوانند سیاست گذاری های کثیف خود را پیش ببرند. فیلم "اسرار رسمی" به داستان می پردازد که در بخش شنود و تجسس از مقامات رسمی دیگر کشورها درGCHQکار میکند. 🔗https://yun.ir/r34u85 در همان ابتدای فیلم از او "کاترین گان"، خواسته می شود گزارشش را از تجسس درباره ی یکی از سیاست مداران چینی زودتر ارائه کند، زیرا وزارت خارجه قصد مذاکرات تجاری دارد و به این اسناد نیاز دارد. سپس به او ماموریت داده می شود تا با جاسوسی از زندگی اعضای غیر دائم ، از آنها نقطه ضعف هایی پیدا کنند که بشود با استفاده از نقاط ضعف آنها، اعضای شورای امنیت را تهدید کنند تا از قطعنامه و انگلیس برای حمله به عراق حمایت کنند. کاترین که روحیه دارد و بنا به جایگاه اطلاعاتی اش میداند که آمریکا و انگلیس در مورد سلاح‌های کشتار جمعی میگویند، تصمیم به می گیرد. بی تردید پُز آزادی بیان و کلید واژه جنگ غیر قانونی و جنگ قانونی، دست آویزی بوده که با استفاده از آنها توانسته فیلمش را بسازد. و سپس با کثیف نشان دادن نخست وزیر وقت، انگلستان، دامن ملکه را از این ننگ پاک کند. اما به هر حال برای انسان های نکته بین، همین میزان از اطلاعات هم میتواند آگاه کننده باشد که چطور با دروغ هایی مثل و ، کشورهای ضعیف تر را مجبور به می کنند و چطور با همین روش آنها را خلع سلاح و سپس می کنند. یادمان باشد بعد از صدام نفت عراق برای ۹۹سال تحت استعمار ایالات متحده آمریکا قرار گرفت، آنهم با دروغی که با جنگ رسانه ای آن را به دنیا حقنه کردند. در جایی از فیلم، دو مامور از دوستان کاترین به او میگویند که قرار است به بروند تا فارسی یاد بگیرند،...ادامه در وبلاگ soheilsalimi.blogsky.com در وبلاگم عنوانِ اسرار خیلی رسمی را جستجو کنید
✡️ جهان‌وطنی آمریکامحور در دنیای سینمایی مارول (۲) 1️⃣ فیلم‌های گرچه تلاش می‌کنند ایدهٔ را القاء کنند، اما در مواضع مهمّی رهبریِ جنبشِ مقاومت علیه اشرار را در قرار می‌دهند. 2️⃣ به‌عنوان نمونه، اعضای تیمِ ، هریک ملیّت متفاوتی دارند. در میان آن‌ها آمریکایی، آسیای‌شرقی، آفریقایی و حتی روسی هم حضور دارند. اما رهبری همهٔ آن‌ها برعهدهٔ تشکیلاتی با نام «سازمان مداخلهٔ استراتژیک میهنی، بخش اجرا و آمایش» (شیلد = S.H.I.E.L.D) است. 3️⃣ جالب این‌که در نسخه‌های اولیهٔ این کمیک، حرف آی (I) سرواژهٔ کلمهٔ (International) بود، اما در فیلم‌های مارول، این حرف به واژهٔ (Intervention) ارجاع می‌دهد و حرف اچ (H) از کلمهٔ خطر (Hazard) به کلمهٔ (Homeland) تغییر پیدا می‌کند. 4️⃣ و جالب‌تر این‌که در برخی تصاویر موجود از پرچم سازمانِ شیلد، نیز دیده می‌شود. در واقع تشکیلات مقاومت علیه اشرار بین کهکشانی، از حالت بین‌المللی به شکل میهنی تغییر معنا می‌دهد، که مسلماً مقصود از در این‌جا همان است. 5️⃣ متأسفانه همان‌قدر که ایدهٔ جهان‌وطنی در فیلم‌های مارول تبلیغ می‌شود، به همان اندازه نیز ترویج می‌شود. کاپیتان آمریکا که یکی از شخصیت‌های اصلیِ گروهِ انتقام‌جویان است، قهرمانِ ملّی مردم آمریکا است. او نسبت به فرهنگ و پرچم ایالات‌متحده وفادار است و مردم نیز او را دوست دارند. 6️⃣ در واقع می‌توان گفت: جهان‌وطنی ایدهٔ غالبِ فیلم‌های مارول است، به‌استثنای کشور آمریکا. همهٔ مردم جهان و حتی موجودات کهکشان می‌توانند خود را ترک کرده و به مکانی جدید بروند. اما مردم آمریکا باید همواره به پرچم و کشورشان بمانند! این است، که آزاردهنده است. ✅ اندیشکده مطالعات یهود: 🇮🇷👉 @jscenter
هدایت شده از سهیل سلیمی
🟥 ما سر هر کوچه و خیابون یه گناهِ کبیره می بینیم، اما بهش بی تفاوتیم، بی تفاوتیم چون برامون عادی شده! 📝تحلیلی بر فیلم سینمایی (هفت) ⏯ هرچند به ظاهر برای اکثر مردم، تعیینِ (در آموزه های مسیحیت) و مجازات های سنگین و جهنمی برای آنها بسیار دلهره‌آور است، اما همه‌ی ما گاه از یک راننده تاکسیِ زیاده خواه، از یک فاسد، از یک مغرور، یک کارفرمای شکم باره، یک بی حیا، یک دوست تنبلِ بدقولِ بی تفاوت، از خرید، وقتی پولی که با مشقت به دست آورده ایم به پای یک کالای بی کیفیت از دست می دهیم و حتی از وکیلی که قانون را به بالاترین پیشنهاد می فروشد، چنان زخم می خوریم و ناراحت می شویم که دوست داریم آن فرد را مجازات کنیم، مجازاتی سخت! ⭕️ اما همواره به جای مجازات، گوشه ای می نشینیم و عصبانیت مان را بر فرق سرِ خودمان می کوبیم و غصه می خوریم و گاه گریه آخرین پناهِ مان می شود. اما این بغض فروخورده در فیلم " " به بلندترین شکل ممکن فریاد می شود. 🎭اولین دیالوگِ مهم فیلم، اشاره به بی توجهی خودِ مخاطب دارد. روحیه ی وِلِش کن، یا به من چه! جان دوال می گوید؛ "گاهی برای اینکه مردم به حَرفِت گوش کنن، کافی نیست که فقط بزنی روی شونه شون، باید با پُتک بکوبی توی سرشون". اما آنچه که این دیالوگ را فراتر از معنای آن، بازهم مهمتر می کند، خاستگاه آن است. فیلم در آمریکا ساخته شده، در هالیوود، جایی که اوجِ تمدنِ محسوب می شود. 🧩 که اساس آن "لِسِفِر" است. مفهومی که وقتی معنای آن را بدانید حیرت‌انگیز بودنِ "هفت" و این دیالوگ را بیشتر درک می کنید. لِسفر، یعنی وِلِش کن! یعنی تمدنی که ماهیتش بی خیالی و رهاسازی بوده، کارش به جایی رسیده که نسخه درمان را در مجازات سخت می بیند، در توجه همه ی افراد جامعه به افعال یکدیگر، اما نه با امر به معروف و نهی از منکر، بلکه با گلوله‌ی یک تفنگ اتوماتیک یا تکه تکه کردن هرزه ها و فاحشه ها با چاقوهای تیز قصابی!. 🎥 کارگاه سامرست " " در جایی میگوید: "توی راحتره که توی غرق بشی تا اینکه بخوای زحمت بکشی، راحتره چیزی رو که میخوایی بدزدی! 🎯 فیلم اساسا بسیار بصری و هنرمندانه ساخته شده، اما ها چنان پُرمحتوا و کوبنده است که شاید بارها و بارها برای درک دقیق آنها "هفت" را باید به تماشا نشست. در جای دیگری ‌"جان دوال" کاراکتری که می‌خواهد عدالتی خونین را علیه گناهکاران اجرا کند، می گوید؛ "ما سر هر کوچه و خیابون یه می بینیم، اما بهش بی تفاوتیم، بی تفاوتیم چون برامون عادی شده." در این دیالوگِ شاهکار و بی بدیل، دو نکته بسیار مهم و استراتژیک در حوزه جامعه سازی نهفته شده است. 🧩اول اینکه؛ هیچ کس زحمتِ تذکر و ارشادِ کس دیگری را به خودش نمی دهد. در یک مثال مع الفارغ، اگر ببینیم کسی در حال افتادن به چاهی هست که اتفاقا ما از همان چاه آب برای نوشیدن بالا می کشیم، تنها لَبی میگَزیم و لب برای هشدار باز نمی کنیم. یعنی از رویکردِ دینیِ روی گردان هستیم، حتی وقتی که آسیبِ این روی گردانی مستقیم به خود ما باز می گردد. 🗽دوم آنکه؛ گناه و متعاقب آن جرم و جنایت، عادی سازی می شود. یعنی نه تنها با فسادهای مختلفِ درون جامعه مقابله و مواجهه صورت نمی دهیم، بلکه آن را بَدیهی و طبیعی و حتی گاه لازمه ی جامعه می دانیم. ⏯ فیلم سینمایی "هفت" جامعه را منفعل و بی خاصیت نمی خواهد و از باورهای احمقانه ی دنیای مدرن و لیبرالیسم عبور می کند. 🎲 "هفت" نوعی انسان آرمانیِ عدالت خواه دارد که در شکلی اغراق شده و نمادین، با توسل به احکام مجازات در دینِ مسیحیت، سعی در اصلاح جامعه و حتی خودش "جان دوال" دارد، و داستان را جوری جلو می‌برد که در نهایت خودش هم به دلیل کشته می شود. اما نکته ای نباید از آن غافل شد این است که فیلم مستقیم می گوید؛ به چنان لجنزاری از فساد تبدیل شده که جز کشتن بی واسطه و مستقیم گناهکارن راه دیگری باقی نمانده است. 🎥 فیلم سینمایی "هفت" اثری هنرمندانه است که حتی خالقان آن یعنی " " در مقام نویسنده و " " در مقام کارگردان، و حتی " " در مقام فیلمبردار دیگر هرگز به ساخت چنین اثرِ شاهکاری دست نیازیدند. 🔴 سهیل سلیمی *نویسنده و کارگردان سینما و تلویزیون *متخصص مطالعات استراتژیک فرهنگی *مشاور رسانه‌ای آزمایشگاه پژوهشی فضای سایبر دانشگاه تهران ⭕️ @SOHEILSALIMI ⭕️ @SOHEILSALIMI ⭕️ @SOHEILSALIMI ⭕️ @SOHEILSALIMI 🎭کانال آپارات: (دانلود و تماشای فیلم‌ها) www.aparat.com/SOHEIL_SALIMI 🌐وبلاگ رسمی سهیل سلیمی: www.soheilsalimi.blogsky.com 🔴 لینک کانال ایتا👇 https://eitaa.com/soheilsalimi https://eitaa.com/soheilsalimi
تکرار ادبیات صلیبی به سبک فیلم زد ورق بزنید در فیلم Z ساخته کاستا گاوراس، رهبر یک حزب سیاسی (ایو مونتان) در جریان میتینگی با ضربات یک مهاجم به سرش که توسط دیکتاتوری سرهنگان یونان اجیر شده، به قتل می رسد و بازپرسی (ژان لویی ترنتینان) وارد ماجرا شده تا حقیقت را کشف کند. از همین روی همه مقامات را به بازجویی فرامی خواند از رییس پلیس تا دادستان و تا فرماندار و ... اما اتفاقی که می افتد، روایت همه این افراد درباره عمل فرد مهاجم و فرارش از صحنه کاملا شبیه بوده و همه آنها با یک جمله تمام می شود که: "... پرید عقب یک وانت، مثل یک ببر، سریع و خشمگین...." همین جمله تکراری است که بازپرس را به شک انداخته و باعث می شود تا به پشت پرده قضیه پی ببرد. حالا دو سه روزی است که پس از گذشت حدود 20 سال غوغاهای جرج دبلیو ، مجددا کلمه "محور شرارت" یا Axel Evil به نحو گل درشتی از زبان برخی سران غرب تکرار می شود؛ اول وزیر دفاع ، بعد در دیدار نخست وزیر انگلیس و ، بعد در کنگره و بعد .... این کلمه که از دوران جنگ های به جای مانده و از عبارات اصلی ادبیات صلیبی به شمار می آید، بعد از چندین قرن توسط رونالد در دهه 80 میلادی به کار رفت که کشورهای کوبا و ایران و سوریه و کره شمالی و ... را محور شرارت خواند. البته حدود 70 سال پیش از او وقتی ژنرال آلنبی (فرمانده نیروهای بریتانیا در خاورمیانه) را اشغال کرد و بالای سر قبر صلاح الدین ایوبی (یکی از فرماندهای سپاه اسلام در آخرین جنگ صلیبی) رسید، شمشیرش را روی آن قبر کوبید و پس از 8 قرن فریاد زد: " ... اینک جنگ های صلیبی به پایان رسید..."! اهمیت جنگ های صلیبی برای غرب از آن جهت است که این جنگ ها سنگین ترین داغ تاریخی بر دل غرب صلیبی/صهیونی به شمار رفته و همچنان پس از 10 قرن باقی است، چنانچه وقتی جرج دبلیو بوش در سال 2003 می خواست دستور حمله به را صادر کند، در سخنرانی اش تصریح کرد: "... ما بر آستانه جنگ صلیبی جدیدی قرار گرفته ایم..." صدها فیلم و سریال از اوایل شکل گیری و از دوران سینمای صامت درباره این جنگ ها ساخته شد و شکست های غرب صلیبی در آنها را پیروزی نمایش دادند و بسیاری از شخصیت های جنگ های فوق (که به اعتراف خودشان جنایات بسیاری مرتکب شده بودند) در این فیلم ها و سریال ها، دلاور و فداکار نمایانده شدند؛ همچون ، ریچارد شیردل، سه تفنگدار، شاه آرتور، شوالیه ها و کاملوت و ... بقیه در کامنت خودم: