eitaa logo
هنر استراتژیک | نیلوفر تفلیسی
151 دنبال‌کننده
655 عکس
15 ویدیو
53 فایل
نیلوفرر تفلیسی موضوعات کانال: ۱-هنر استراتژیک ۲-برداشتی از جلسات کلبه کرامت و‌... ۳-نوشته‌ها و تحقیقات ایراندخت
مشاهده در ایتا
دانلود
♦️پرسش و پاسخ، قسمت اول: 🔹مهمتر از ظهور، تغییر انفسی است، اگر تغییر کنیم خدا اجازه ظهور میدهد، اگر ظهور انجام نشود هم خدا برای فردی که تماما حس مثبت باشد، ظهور را رقم خواهد زد. ♦️اگر ماهم حس منفی نداشته باشیم دیگران حس منفی نسبت به روحانیت القاء میکنند که باید به وسیله قاعده کلی عمل کنیم. 🔹خدا براساس درون انسانها ابتلائات را برایشان تعیین میکند. ✅دستفروشی در تهران که با قاعده شکرگزاری ثروتمند شد. ✳️راز ثروتمند شدن یهودیان، شکرگزاری است نه کار زیاد، این مساله را به کسی نمیگویند. ♦️اگر خدا بخواهد افرادی با معرفی این مسایل به آنها هدایت میشوند. 🔹اینکه نسبت به موضوعی حس کنیم که خصلت منفی است یعنی حس ما منفی شده و باید از قاعده کلی استفاده کنیم. گاهی حس منفی درونمان را به هم میریزد. ♦️اگر خدایی شویم به هم نمیریزیم. 🔹اگر بعد از یک ماه رعایت این قواعد بازهم نماز صبحمان قضا شود، باید از خدا بخواهیم ایمان و حال خوش نماز را در ما ایجاد کند. باید از خدا بخواهیم تاریکیهایی که مانع صحبت ما با اوست پاک کند تا روح نماز خواندن در ما ایجاد شود. ♦️تکلیف: ایمان، عمل براساس ایمان. ✅ایمان و کفر موضوعی است. ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 🦋هنر استراتژیک ✅@StrategicArt_ir
♦️پرسش و پاسخ، قسمت دوم: ✅اگر مسیر را درست برویم خاشع میشویم. ♦️با انجام قاعده کلی، وقتی با فردی مواجه میشویم که حس منفی به ما القاء میکند، فرد مذکور هم از ما عذرخواهی خواهد ک ✅علم بی تزکیه آزاردهنده است. 🔹اگر قاعده کلی را انجام بدهیم بعد از مدتی تاریکیهایمان کم میشود. ♦️برداشت ما از حس منفی، پیام خدا است. 🔹قلب شکسته در ادبیات قرآنی معنا ندارد، خدا به قلب نورانی نزدیکتر است. ♦️راهکار دلتنگی و غم: قاعده کلی است. 🔹راهکار تمرکز و عدم فکر و خیال: حرف زدن با خدا به جای صحبت با خودمان (نفسمان) ♦️ما نفسمان را هم دوست داریم، چون کارکردش را خدا اینطور تعیین کرده، ولی باید به قاعده کلی عمل کنیم . 🔹ادبیات صحبت با خدا: عامیانه، باید حجابی بین ما و خدا نباشد. ♦️اشکال صحبت با خدا: شکرگزاری، پاکسازی (استغفار)، بیان وقایع روزانه. 🔹دوست داشتن معصومین درراستای دوست داشتن خداست. ♦️اگر مسیر را درست برویم زمانی به این مساله میرسیم که درونمان بسیار تاریک است، اما نباید ناامید بشویم چون باب جدیدی برایمان باز خواهد شد. ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 🦋هنر استراتژیک ✅@StrategicArt_ir
📣 فیلم «هدیه»، «The Gift» ♦️مشخصات اثر: کارگردان: جوئل اجرتون محصول: استرالیا، ایالات متحده آمریکا سال انتشار: 2015 ژانر: درام 🔹 خلاصه‌ی داستان: داستان فیلم درباره زندگی یک زوج جوان به نام‌های «سایمون» و «رابین» می‌باشد که به تازگی به کالیفرنیا آمده‌اند. آنها سعی می‌کنند زندگی آرام و بی‌دغدغه‌ای داشته باشند اما باز شدن پای یکی از دوستان قدیمی سایمون به ماجرا، اوضاع رنگ و بوی دیگری به خود می‌گیرد. در ابتدا همه چیز خوب به نظر می‌رسد، هدیه‌های «گوردو»، مهمانی او و … اما کم‌کم نشانه‌هایی پدیدار می‌شود. گم شدن سگشان، مردن ناگهانی ماهی‌های خانه و نیز ترس‌های بی مورد رابین. در ادامه نامه‌ای از طرف گوردو به دست رابین می رسد که..... ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 🦋هنر استراتژیک ✅@StrategicArt_ir
هدایت شده از پاتولوژی فرهنگی
تحلیل فیلم The Gift 2015 (هدیه) فیلم‌شناسی • نویسنده: محمدجواد خواجه‌وند @mj_khajevand
📣کلید جملات جلسه‌ی نهم دوره‌ی تغییر انفسی: ♦️مشخصات جلسه: موضوع: تغییر انفسی تاریخ برگزاری: 1401/2/29 🔹تزکیه: خدا با کسی که درونش بی رحم است، همراه نیست. خدا بسیار رحیم است. کسانی که حال خدایی پیدا میکنند، نسبت به تمام مردم دنیا رحم پیدا میکنند. رحم جزو آثار ایمان و حس مثبت است. عمل رحم اینجا مطرح نیست، درمورد عمل رحم بعدا صحبت خواهیم کرد. (رحم نسبت به همه چیز و همه افراد) ♦️اگر نسبت به همه چیز و همه افراد رحم نداریم باید ایمانمان را تصحیح کنیم. درهرموضوعی که رحم نداریم، ایمانمان مشکل دارد. ✅عمل صالح بدون روح جسد میشود. عمل اگر حس و حال نداشته باشد، روح ندارد و وجود ندارد. حس و حال اعمال میتواند مثبت یا منفی باشد. انسانها جسم و فطرت (روح شکافته شده) هستند. اگر فطرت را از جسم بگیریم، جسم به جسد (مرده) تبدیل میشود. هیچ جسمی زنده نیست، مگر، فطرت (روح شکافته شده) داشته باشد. 🔹نزدیک هشتاد آیه درمورد ایمان و عمل صالح در قرآن داریم. اگر پشتوانه عمل صالح ایمان نباشد، اجری نخواهیم داشت. ♦️تعلیم: انقلاب فواد به سمت حق یا باطل، حس و حال مثبت یا منفی را ایجاد میکند. 🔹فواد میتواند تصدیق یا تکذیب کند. فواد بعضی وقتها مستقیم و بعضی وقتها معکوس عمل میکند. اگر فوادمان به سمت باطل باشد، حق را تکذیب و باطل را تائید خواهد کرد. اگر فوادمان به سمت حق باشد، حق را تائید و باطل را تکذیب خواهد کرد. ♦️اگر حس و حال خوب داشته باشید، فوادتان خوب و بد را به شما نشان میدهد. این ویژگی درون ما بارز است. همه ما فواد داریم و چنین حالتی در ما فعال است. 🔹اگر حس و حال منفی داریم به کسانی که حس و حالشان منفی است چیزی نگوییم چون تکذیب میکنند. ♦️درک انسان شناسی قرآنی باعث تصحیح رویکرد خواهد شد. 🔹اگر فوادمان به سمت باطل است، فعلا کاری نکنیم و دست نگه داریم، علم یاد نگیریم تا اصلاح شویم. ✅دعای علم آموزی: خدایا قلب ما را نورانی کن. ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 🦋هنر استراتژیک ✅@StrategicArt_ir
♦️پرسش و پاسخ، قسمت اول: 🔹فقط مهربانی نفسانی پشیمانی می آورد نه مهربانی خدایی. ♦️برای اینکه نسبت به همه رحم داشته باشیم بایی تغییر انفسی انجام بدهیم. 🔹با استتغفار و شکرگزاری، خدا، فوادمان را به سمت حق تغییر میدهد. ♦️معمولا افرادی که باورهایشان را محکم و دقیق میدانند، دچار وسواس میشوند. 🔹هر بیماری و هر اتفاق ناخوشایندی باید با صحبت با خدا حل شود. ♦️اگر باور صددرصد و یقینی داشته باشیم به قاعده اصلی، ذکر استفار نتیجه خواهد داد. 🔹فعلا و در این مقطع حس و حال خوب مهمتر از اعمال است. ♦️حب و بغض جزو اعمال است، فعلا اصلاح درونی و تغییر انفسی مهم است. ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 🦋هنر استراتژیک ✅@StrategicArt_ir
♦️پرسش و پاسخ، قسمت دوم: 🔹دشمنان خدا را باید براساس معیارهای الهی تشخیص بدهیم، کسانی که از باطل تبعیت میکنند، راه خدا را سد میکنند و با اهل حق دشمن هستند. اگر نور ایمان به دست بیاوریم خدا خودش عمل صحیح درنسبت با این افراد را برایمان روشن خواهد کرد. ♦️انسانی که با خدا است، قحطی و گرانی برایش تاثیر منفی نمیگذارد. 🔹ایمان و کفر موضوعی است، در قرآن سه نوع مومن داریم: مومن به خدا، مومن موضوعی، مومن یقینی با تغییر انفسی، ایمان کسب میکنیم و براساس آن میتوانیم عمل صالح انجام بدهیم. ♦️تا زمانیکه به یقین کامل به قاعده کلی نرسیم، وقایع منفی، افراد منفی و بیماری و مشکلات حذف نمیشوند. 🔹در دعای جوشن کبیر پیامبر صدفراز را بیان میکنند تا درنهایت درخواستشان را مطرح کنند. ♦️دونمونه از افرادی که یک نفر یا یک سال استغفار و نفر دیگر با سه ماه استغفار فقط یکی از تاریکیهایشان توسط خداوند پاک شد. ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 🦋هنر استراتژیک ✅@StrategicArt_ir
📣 فیلم «مجبوریم» ♦️مشخصات اثر: کارگردان: رضا درمیشیان محصول: ایران سال انتشار: 1397 ژانر: درام 🔹 خلاصه‌ی داستان: روایتگر یک دختر کارتن خواب است که توسط شوهرش برای باردار شدن و زایمان، به مردان فروخته می‌شود و ناخواسته در آخرین بارداری تحت عمل جراحی توبکتومی قرار می‌گیرد. یک وکیل به وی کمک می‌کند تا از دکتر شکایت کند. ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 🦋هنر استراتژیک ✅@StrategicArt_ir
هدایت شده از آرما مدیا
‍ یادداشتی از سر اجبار، برای «مجبوریم»! بخش اول توجه: در این یادداشت حتماً داستان فیلم لو می‌رود! فیلم «مجبوریم» آخرین ساختۀ «رضا دُرمیشیان» دربارۀ دختر ۱۶سالۀ کارتن‌خوابی است که پسری (مجتبی) او را به دیگران اجاره می‌دهد تا برایشان بچه به دنیا بیاورد. اما ناگهان می‌فهمند لوله‌های رحم دختر بسته شده و دیگر نمی‌تواند بچه‌دار شود. نکته: من منتقد فیلم نیستم. یک مخاطب و سینماروی همیشگی‌ام که حس و دریافت شخصی‌ام را بر مبنای باورها و سلیقۀ خودم می‌نویسم، نه نقد فنی و سینمایی. «مجبوریم» را دوست نداشتم. اصلاً و ابداً. دریغ از یک لحظه حس مثبت و یک اتفاق خوشایند که در سرتاسر فیلم برای دست‌کم یکی از شخصیت‌ها رخ دهد. سراسر نکبت و بدبختی انسان حقیر ایرانی که از سر «اجبار»ی که کارگردان می‌کوشد در هر لحظه از فیلم نمایش دهد، تن به هزار جور خفت می‌دهد. از دختری که در خیابان‌ها قد کشیده و به جای تیزی و حواس‌جمعی، صرفاً ابله و منگ است (اگر نگوییم عقب‌مانده است!)، تا پزشک ظاهراً نیکوکاری که بین دوراهی ماندن و مهاجرت، به ماندن متمایل‌تر است (البته اگر کارگردان، او را مجبور به رفتن نکند!) و نهایتاً وکیل آرمان‌گرایِ نچسبی که برای حقوق‌بشر می‌جنگد و سرانجام مثل یک آدم دست‌وپاچلفتی که چیزی از بزهکار‌جماعت و رفتارهای مجرمانه نمی‌داند، کشته می‌شود. درمیشیان به چندین مسألهٔ اجتماعی و اخلاقی گریزی زده و عجولانه از تمام آنها گریخته است؛ بدون اینکه پرسشی عمیق یا پاسخی درخور مطرح کرده باشد. اما بعد... مثل بسیاری از فیلم‌هایی که پیش‌تر نیز برای دریافت جایزه از جشنواره‌های خارجی ساخته شده‌اند، کارگردان در نفرت‌انگیزترین لحظۀ فیلم، از پخش صدای اذان غافل نشده است؛ زمانی که دختر ریزنقش با پای خود به اتاق مردی درشت‌هیکل با ظاهری مذهبی می‌رود تا برای او و زنش، باردار شود، صدای اذان به وضوح شنیده می‌شود. کارگردان برای آنکه بدبختی ایرانی‌جماعت را در چشم مخاطب، خصوصاً مخاطب خارجی، فرو کند، در سکانس‌هایی که از کوچه پس‌کوچه‌های پایین‌شهر گرفته، تعداد زیادی معتادِ کارتن‌خواب را در فواصل معین، مرتب و منظم چیده است تا بر اعتیاد و بدبختی ایرانی‌جماعت بیشتر تأکیده کرده باشد. بیمارستان امام خمینی تهران (که چندین بار تابلوی آن نشان داده می‌شود) در فیلم درمیشیان، به بیمارستان‌های جنگ‌زده پهلو می‌زند؛ ویرانه‌ای تاریک و کثیف که احتمالاً شما هم نمونه‌اش را در بیست سی سال اخیر ندیده‌اید. کارگردان حتی دلش نیامده در حد یک دست رنگ ساده به دیوارها، راهروی این بیمارستان را تمیز نشان دهد؛ چه رسد به اینکه تصویری واقعی از این بیمارستان ارائه کند! کمیسیون سه‌نفره به دستور دادگاه تشکیل می‌شود؛ کجا؟! در جایی که شاید بتوان آن را یک ساختمان متروکه و نیمه‌کاره نامید که بیشتر به درد قرارهای مجرمانه می‌خورد تا جلسه‌ای حقوقی و زیر نظر دستگاه قضا! به‌راستی کارگردان چگونه به این لوکیشن‌ها رسیده است؟ وکیل برای پاره‌ای از توضیحات و به صرف صحبتی دوستانه (با چه کسی یا چه نهادی؟ نمی‌دانیم!) به جایی فراخوانده می‌شود. اما محل جلسه باز هم جایی عجیب و غریب است؛ دالانی تنگ و تاریک که به یک اتاق بازجویی می‌رسد و دو مرد (که کارگردان تلاش کرده آنها را امنیتی جا بزند) خانم وکیل را سین‌جیم و البته تهدید می‌کنند؛ و از قول مدعی‌العموم جرم‌هایی را به او نسبت می‌دهند که اصلاً جرم نیستند: ادعای حقوق شهروندی آزاد، عدالت اجتماعی و حقوق زنان، طرح افزایش سن ازدواج و... که البته درمیشیان ترجیح می‌دهد مخاطب خارجی فکر کند این‌ها در ایران جرم هستند! خانم وکیل که نگران موکل کم‌سن‌وسال خودش است، برای دیدن او با مجتبی قرار می‌گذارد و در انتهای فیلم، در روز روشن، وسط بلوار کشاورز تهران با یک ضربهٔ چاقو به قتل می‌رسد و با وجود آن همه تردد، هیچ‌کس به فریادش نمی‌رسد و حتی او را نمی‌بیند تا اینکه از خونریزی می‌میرد! کارگردان گویی اصلاً در ایران زندگی نمی‌کند. بعد از جان‌دادن وکیل، مردم جمع می‌شوند و برایش سکه می‌اندازند! آخرین باری که شما پول سکه‌ای دیدید کِی بود؟! مگر هنوز سکه در جیب مردم پیدا می‌شود؟ ادامه دارد... ✅ @Media_arma
هدایت شده از آرما مدیا
‍ بخش دوم اجازه بدهید کمی هم از شخصیت‌ها بگویم... خانم دکتر پندار که کارگردان کوشیده او را بااخلاق و دلسوز نشان دهد، در جایگاه پزشکِ سوگندخورده، بدون اطلاع دخترک، یک جراحی روی او انجام می‌دهد که هیچ‌جا ثبتش نمی‌کند، حتی در برگهٔ شرح اتاق عمل؛ در دادگاه رسیدگی به شکایت دختر نیز به راحتی دروغ می‌گوید و منکر این عمل می‌شود. اما وقتی دعوا بالا می‌گیرد، در ژست مظلوم فرو می‌رود و به رئیس بیمارستان می‌گوید «دارن یه کاری می‌کنن آدم بذاره بره!». انگار خانم دکتر واقعاً باورش شده که حق دارد کسی را عقیم کند و به هیچ‌کس هم پاسخگو نباشد، حتی به خود فرد عقیم‌شده! نکتهٔ جالب اینکه خانم دکتر که مدام القا می‌کند که همه اینجا مجبورند (به چه چیز؟ نمی‌دانیم!)، به صلاح‌دید خودش، عقیم‌شدن را به دخترک کارتن‌خواب تحمیل می‌کند. سؤالی که برای مخاطب پیش می‌آید این است که چطور اجبار برای شما خانم دکتر، بد است و برای دخترک بی‌پناه، خوب و اخلاقی و به‌صلاح؟! در فیلم اشاره‌ای هم به طرح عقیم‌سازی زنان کارتن‌خواب می‌شود که شهیندخت مولاوردی (معاون دولت روحانی در امور زنان و خانواده) آن را پیشنهاد داده بود تا هزینه‌های دولت را کاهش دهد! اما مثل بسیاری مسائل دیگر در این فیلم، کارگردان فقط سر زخم را باز می‌کند و تکلیف خودش و مخاطب با این طرح هم روشن نمی‌شود. پزشکِ اخلاق‌مدارِ درمیشیان حتی از این هم ابایی ندارد که به دروغ از وکیل، شکایتِ تهدید کند. بعد در سکانسی مثلاً جنجالی می‌گوید «تو خیابونای اینجا اصلا زندگی وجود نداره که حقی وجود داشته باشه!». این جمله فقط می‌تواند خروجی یک نگاه چرک باشد؛ نگاهی که اصلاح را غیر از خودش، از عالم و آدم توقع دارد. مادر دکتر پندار (ژاله علو) در جایی از فیلم می‌گوید: «درسته اینجا سخته، ولی اونجا هم غربته. اینجا هم غربته. غربت، غربته دیگه! مجبوریم!». صادقانه باید بگویم منظور از «اینجا هم غربته» را نمی‌فهمم؛ غربت از کی؟ از چی؟ کارگردان در هیچ نقطه‌ای از فیلم به مفهوم این «غربت» اشاره نمی‌کند. ولی ظاهراً نقطۀ اوج دیالوگ‌های فیلم همین‌جا بوده که درمیشیان از پسِ انتقال این بخش هم به‌درستی برنیامده و با توجه به عملکرد پندار، این دیالوگ هم مثل دختر کارتن‌خواب، عقیم شده! خنده‌دارتر از همه، رئیس کلانتری است که وقتی خبر بچه‌فروشی در حوزهٔ استحفاظی‌اش را می‌شنود، می‌گوید «خب میگید چی‌کار کنم؟» و معطل می‌ماند تا خانم وکیل به او یادآوری کند که وظیفه‌اش اجرای قانون است! و بسیاری نقدهای ریز و درشت دیگر و نکاتی گل‌درشت دربارهٔ سند ۲۰۳۰ و شرایط شرعی و قانونی سقط جنین که بماند... حرف آخر من هم همین‌جا زندگی می‌کنم؛ رشوه، اعتیاد، بی‌قانونی، کارتن‌خوابی و... را می‌بینم. اما فقط این‌ها را نمی‌بینم! ظاهراً قاعدهٔ فیلمسازی این شده که مخاطب خارجی از ایران «فقط بدبختی و فلاکت» ببیند و مخاطب ایرانی در سریال‌های نمایش خانگی، «فقط رفاه و زندگی لوکس»! که البته هر دو دروغ است. اما مسؤلان وزارت ارشاد تا کی قرار است به چنین فیلم‌های سیاه و تحقیرآمیزی مجوز بدهند و آبروی مملکت را پیش چشم مخاطب خارجی بریزند؟! ✍ مینا روشن ✅ @Media_arma