eitaa logo
‌ ‌ ‌خؤرشید
967 دنبال‌کننده
54 عکس
39 ویدیو
0 فایل
‌ کسي سوال میکند ‌ به‌خاطر چه زنده اي و من ‌ ‌‌ برای زندگي ‍تو را بهانه میکنم ‌
مشاهده در ایتا
دانلود
بعضی خاطره هارو نمیشه نوشت ، فقط میشه اونها رو در گوشه‌ی قلبت حفظ کنی و با مکان ها یاد آور اونها بشی خونه ای که جای جای‌ش و تک تک اتاق هاش رو خاطره ها پر کردن از دیوار بگیری تا در و پنجره ای که حالا از رنگ رو رفته. یادته اونجا ، اون گوشه چقدر خندیدی؟ یادته اونجا چقدر بازی می‌کردی؟ یادت میاد کل تابستون منتظر بودی تا انار های وسط حیاط برسن؟ خونه ها میتونن خاطره هایی بسازن که با وارد شدن به اونها دوباره تک تک اون لحظات رو احساس کنی.
تنها بودن در رنج‌ها را می‌توانستم تحمل کنم؛ اما من در علایقم نیز تنها بودم. با شگفتی در جزئیات  چیزی غرق می‌شدم؛ اما زمانی که سر بر می‌آوردم تا درباره آن با کسی حرف بزنم، چیزی جز جهانی خالی و ساکت پیش رویم نبود.
جدی عاشق پیرمردام
ما همه‌مان تنهاییم، نباید گول خورد، زندگی یک زندان است، زندان‌های گوناگون، ولی بعضی‌ها به دیوار زندان صورت می‌كشند و با آن خودشان را سرگرم می‌‌كنند. بعضی‌ها می‌خواهند فرار بكنند، دستشان را بیهوده زخم می‌كنند و بعضی‌ها هم ماتم می‌‌گیرند، ولی اصل كار این است كه باید خودمان را گول بزنیم. همیشه باید خودمان را گول بزنیم، ولی وقتی می‌آید كه آدم از گول‌زدن خودش هم خسته می‌شود. _سه قطره خون، صادق هدایت
برای کسی که در گور است زمان بی‌معنی است. این اتاق، مقبره‌ی زندگی و افکارم بود. همه‌ی دوندگی‌ها و صداها و همه‌ی تظاهرات زندگی دیگران، زندگی رجاله‌ها که همه‌شان جسما و روحا یک‌جور ساخته شده‌اند، برای من عجیب و بی‌معنی شده بود.
شب ها به در و دیوار اتاقم نگاه میکنم، فکر میکنم روح من چه روزایی رو اینجا گذرونده، چه روز هایی که با ذوق میپریدم توی تختم دراز میکشیدم و پاهامو به زمین میکوبوندم‌، چه روزایی که از  بغض سریع میپریدم توی اتاق زانوهامو بغل میکردم و اروم گریه میکنم، چه روزایی که مامان سر مرتب نبودش باهام دعوا کرد، چه روزایی که اتاقو پر از عطر دارچین میکردم صدای اهنگو تا ته زیاد میکردم میرقصیدم، چه روزایی که لیوان قهوه رو روی فرش می‌ریختم.
احساس میکنم دیگه هیچ حرفی برای گفتن ندارم، انگاری که همه‌ی کلمات تموم شدن دیگه هیچ الفبایی وجود نداره که من احساساتمو بیان کنم.
کاش میشد شیشه‌ی همه‌ی ساعت هارو بشکنمو جولوی حرکت عقربه هارو بگیرم‌ و نزارم تابستون به این زودی تموم‌ بشه.
افرادی که از اتفاقات ناخوشایند زندگی خود چیزی نمی آموزند، وجدان هستی را مجبور می کنند تا آن اتفاقات را تا آنجا که نیاز باشد تکرار کند تا فرد آن چیزی را که آن اتفاقات ناخوشایند می خواهند آموزش دهند، یاد گیرد. آنچه که انکار میکنی تو را شکست می دهد، آنچه که قبول می کنی تو را تغییر می دهد. -کارل گوستاو یونگ
تماشای آتش کاملا آرامبخش است، اینطور نیست؟ این گرما و آرامشی را که در زندگی آرزوی آن را داریم به ما یادآوری می‌کند.
ولی من واقعا به زمان بیشتری نیاز دارم تا بتونم سریال‌هامو تموم کنم و بیشتر خوش‌بگذرونم.
خودم را تا آخرین رشته تحلیل می کردم، خودم را با دیگران مقایسه می کردم، کوچکترین نگاه ها، لبخندها و سخنان کسانی را که سعی می کردم با آنها صریح باشم، به یاد می آوردم، همه چیز را بد تفسیر می کردم، با بدجنسی به من می خندیدم.  تلاش می‌کند «مثل بقیه باشم» - و ناگهان، در میان خنده‌هایم، جای خود را به غم می‌سپارم، در ناامیدی مضحک فرو می‌روم و یک بار دیگر کل روند را از نو شروع می‌کنم - خلاصه، دور و برم رفتم.  مثل سنجاب روی چرخ
برام جالبه که معیار های زیبایی و پیشرفت برای هر کسی، چقدر متفاوته
-Forward this message and I will tell you according to your vibe, if you were in Coraline animation, which character would you be?🐈‍⬛️ ‌ Limit : 960 ( tags )