eitaa logo
⌈دلـــ💛ــشعر⌋ 🎼
271 دنبال‌کننده
295 عکس
16 ویدیو
1 فایل
﹛﷽﹜ مجموعه کانال سوپردلــ❤ــ دلکتاب @Super_books در روبیکا هر روز فعالیت داریم، مجموعه سوپر دل رو با همین اسم و آیدی ها میتونید تو روبیکا پیدا کنید🍀 ادمین ایتا : @Raham0098
مشاهده در ایتا
دانلود
غنچه‌های سرخ پژمردند بر پیراهنت بویِ رفتن می‌دهد این روزها خندیدنت از نگاهت می‌توان فهمید حرفت را ولی لهجه‌ی باران گرفته چشم‌های روشنت من نمی‌دانم چرا تا حرف رفتن می‌زنی ناگهان سرمی‌گذارد اشکِ من بر دامنت قلعه‌ای در دوردستِ آرزوهای منی کاش روزی صلح می‌کردی تو هم با دشمنت با دلِ من دشمنی کردی ولی بخشیدمت بازگرد ای بی‌وفا روزی به خاکِ میهنت 📕دلداری/ ✍☘:{@Super_poems}
به خود گفتم دل از اندیشهٔ‌ دیدار بردارم تمامِ عمر «تنها» دست روی دست بگذارم نباید می‌نوشتم پاسخ آن نامه را اما نشد از دست‌خط دوست یک‌دم چشم بردارم نوشتم هرچه از هم دورتر، آسوده‌تر اما کسی در گوش من می‌گفت من دلتنگِ دیدارم کسی از دور می‌آید به جنگِ عقل و می‌ترسم مبادا عشق باشد اینکه می‌آید به پیکارم اگر شب‌های دلتنگی نمی‌آیم به دیدارت نمی‌خواهم تو را با گریه‌های خود بیازارم 📕دلداری/ ✍☘:{@Super_poems}
افتاد نگاهم به نگاهی که نباید رفتیم سرانجام به راهی که نباید با وسوسهٔ عشق همان صبح نخستین نزدیک شد آدم به گناهی که نباید نفرین به نگاهی که پس از آن همه پرهیز ناگاه به حرف آمد، گاهی که نباید در هر گذری جلوه‌ای از جذبهٔ ماه است ای برکه مشو خیره به ماهی که نباید در قصهٔ دل‌بستن و دل‌کندنم آخر افتاد دل از چاله به چاهی که نباید 📕دلداری/ ✍☘:{@Super_poems}
افتاد نگاهم به نگاهی که نباید رفتیم سرانجام به راهی که نباید با وسوسهٔ عشق همان صبح نخستین نزدیک شد آدم به گناهی که نباید نفرین به نگاهی که پس از آن همه پرهیز ناگاه به حرف آمد، گاهی که نباید در هر گذری جلوه‌ای از جذبهٔ ماه است ای برکه مشو خیره به ماهی که نباید در قصهٔ دل‌بستن و دل‌کندنم آخر افتاد دل از چاله به چاهی که نباید 📕دلداری/ ✍☘:{@Super_poems}
گفتم به رسم عاشقی خوش‌بین بمانم چشم‌انتظارِ صبح فروردین بمانم حتی اگر سهم من از تو تلخ‌کامی‌ست آرام جانت باشم و شیرین بمانم چون بادبادک‌ها تو آن بالا بمانی چون کودکان با شوق این پایین بمانم خطی اگر بر بدگمانی می‌کشیدم می‌خواستم پای خدا و دین بمانم ارزان گذشتی از من و قسمت بر این شد تا آخر عمر گران غمگین بمانم دارم به آخر می‌رسم ای کاش می‌شد چون روز اول با تو سرسنگین بمانم 📕دلداری/ ✍☘:{@Super_poems}
به خود گفتم دل از اندیشهٔ‌ دیدار بردارم تمامِ عمر «تنها» دست روی دست بگذارم نباید می‌نوشتم پاسخ آن نامه را اما نشد از دست‌خط دوست یک‌دم چشم بردارم نوشتم هرچه از هم دورتر، آسوده‌تر اما کسی در گوش من می‌گفت من دلتنگِ دیدارم کسی از دور می‌آید به جنگِ عقل و می‌ترسم مبادا عشق باشد اینکه می‌آید به پیکارم اگر شب‌های دلتنگی نمی‌آیم به دیدارت نمی‌خواهم تو را با گریه‌های خود بیازارم 📕دلداری ✍☘:{@Super_poems}
غنچه‌های سرخ پژمردند بر پیراهنت بویِ رفتن می‌دهد این روزها خندیدنت از نگاهت می‌توان فهمید حرفت را ولی لهجه‌ی باران گرفته چشم‌های روشنت من نمی‌دانم چرا تا حرف رفتن می‌زنی ناگهان سرمی‌گذارد اشکِ من بر دامنت قلعه‌ای در دوردستِ آرزوهای منی کاش روزی صلح می‌کردی تو هم با دشمنت با دلِ من دشمنی کردی ولی بخشیدمت بازگرد ای بی‌وفا روزی به خاکِ میهنت 📕دلداری ✍☘:{@Super_poems}
در بندِ لحظه‌هایِ گرفتار تا کجا راضی شدن به بازی تکرار تا کجا آن‌سوی این حصار خبرهای تازه‌ای‌ست در خانه جای پنجره دیوار تا کجا فرصت همیشه نیست بیا دیر می‌شود عمرم گذشت وعده‌ی دیدار تا کجا خورشید پشتِ ابر که پنهان نمی‌شود ای نورِ بی‌ملاحظه انکار تا کجا عمری‌ست در پیِ تو به هر سو دویده‌ام ای دوست می‌کشانی‌ام این بار تا کجا 📕دلداری ✍☘:{@Super_poems}
به خود گفتم دل از اندیشه‌ی دیدار بردارم تمامِ عمر «تنها» دست روی دست بگذارم نباید می‌نوشتم پاسخ آن نامه را، اما نشد از دست‌خط دوست یک‌دم چشم بردارم نوشتم هرچه از هم دورتر، آسوده‌تر، اما کسی در گوش من می‌گفت من دلتنگِ دیدارم کسی از دور می‌آید به جنگِ عقل و می‌ترسم مبادا عشق باشد این‌که می‌آید به پیکارم اگر شب‌های دلتنگی نمی‌آیم به دیدارت نمی‌خواهم تو را با گریه‌های خود بیازارم 📕دلداری/ ✍☘:{@Super_poems}
به خود گفتم دل از اندیشهٔ‌ دیدار بردارم تمامِ عمر «تنها» دست روی دست بگذارم نباید می‌نوشتم پاسخ آن نامه را اما نشد از دست‌خط دوست یک‌دم چشم بردارم نوشتم هرچه از هم دورتر، آسوده‌تر اما کسی در گوش من می‌گفت من دلتنگِ دیدارم کسی از دور می‌آید به جنگِ عقل و می‌ترسم مبادا عشق باشد اینکه می‌آید به پیکارم اگر شب‌های دلتنگی نمی‌آیم به دیدارت نمی‌خواهم تو را با گریه‌های خود بیازارم 📕دلداری ✍☘:{@Super_poems}