eitaa logo
طـاهـٰا
46 دنبال‌کننده
54 عکس
5 ویدیو
1 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
بیا همراهم باش چمدونت رو ببند
خب آماده ای؟؟ منم آماده ام مبادا خسته گیت رو به کسی بگیا!! مبادا به کسی بگی الان کجا داری می ریا!! قراره بری تراپی! اره جایی که روحت آروم میشه
فرض کن اینا رو
حالا کم کم آماده میشیم و می ریم سوار قطار میشیم
ریل های قطار.... تق و تق صداش به گوشت می رسه‌ ((:
سرمونو می چسبونیم به صندلی های قطار
ترجیح میدی که توی سکوت کامل و هندزفری به گوش مداحی گوش بدی
یا اینکه بلند میشی و می ری رهراروعه قطار... و از شیشه خیره میشی به بیرون از قطار
حرفاتو توی ذهنت جمله بندی میکنی
یعنی وقتی رسیدم چی بگم از کجا شروع کنم...
یه چند ساعتی توی قطار میمونی تا برسی به مقصد...
بالاخره ساعت انتظار به سر می رسه پیاده میشی...
یه جایی رو برای اقامت پیدا می‌کنی... خودتو آماده دیدار می‌کنی... پا تند می‌کنی...
قلبت تند تند می زنع...
اذن دخول رو میخونی و وارد حرم میشی دیگه اینجا کم کم اشکات سرازیر میشن حرفایی که میخواستی بزنی ... دیگه چیزی یادت نمیاد همه چی رو فراموش میکنی
دوری ناراحتی غم غصه ((:
می‌دونی چرا؟! چون دیگه بابا رضا بغلت کرده ((:
اگه اشکات سرازیر شد منو یادت نره رفیق!!💔
السلام و علیک✨🌱 امروز بنا به دلایلی بنده نیستم!! و استثنائن کانال دست یه بنده خدای دیگه هست!✋
یاالله رفقا ؛ سلام علیکم ؛ چند دقیقه دیگه محفل داریم به امید خدا ! همراهمون باشید ان‌شاءالله ؛ مبحث زیباییه !
- بسم‌الله ..
یه روضه از تو یکی از کانالا خوندم ؛ بدجور دلمو برد گفتم حیفه شما نخونید . - این بخش از محفل رو اونایی که میگن مادر ما رو نمیخره و ما روسیاهیم حتما بخونن .
- یه عالمی بود تو ایران به اسم آقای راشد ! قبل از انقلاب ؛ ایشون خیلی بزرگوار بودن ، اهل دین و .. هیچوقت سر منبر حرف نا حق نمیزدن ! همیشه وقتی سخنرانی میکردن .. تا یه مطلبی قطعی نبود نمیومدن راجع بهش حرف بزنن ..
- شب های جمعه این آقای راشد تو رادیو تهران سخنرانی میکردند . ایشون یه شب تو رادیو داستانی رو تعریف میکنن میگفت یکی از رفقای من تو دادگستری مشهد کار میکرده - یکی از قاضی های بزرگ مشهد بود -
یه شب تو عالم رویا خواب حضرت مادر رو می‌بینن ایشون . میگه حضرت زهرا تو عالم خواب نگاه کرد به من با اون شکوه و عظمت ، با صلابت فرمودن که : قاتل رو آزاد کن .