●•°○تَهِباغ○°•●
من تولد خودمم به زور یادم میمونه چه انتظارایی داریدا
وای وای وای
من هم دوستام برای تولدم کادو دادن بهم
و هرچی فکر میکنم که من چی بدم بهشون به جز نقاشی هیچی نمیاد توی ذهنم
ولی دلم میخاد یه چیزی بخرم براشون
از طرف دیگه دلم میخاد یه چیز ماندگار باشه
و کلا رد دارم👍
https://eitaa.com/mjholat/20584
وای وای دقیقا منمممم
یعنی گاهی خیلی یه جوری رفتار میکنم که انگار حرف قشنگی زدن
ولی خوب کسی نمیدونه من نشنیدم و دارم حفظ ظاهر میکنم (تقریبا هیچی رو نمیشنوم مگر اینکه داد بزنن)
هدایت شده از مبهوم
مگه قرار نبود بتونیم امتحان الهی رو تحمل کنیم؟ من رو شماها حساسم لعنتیا نمیتونم این امتحانو تحمل کنم
یاده خودم افتادم
البته که من نمیدونم چی به چیه و احتمالا برای شما سختتر عه
ولی وقتی بعد از چند ماه دوستامو در شرایطی دیدم که دنبال یه راه نجات بودم دیدم دیگه انگار دوستام نیستن 🙂
و واقعا فرو پاشیدم
این جمله ی شما هم دقیقا حاله اون موقعه منه
خیلی زیاد حساس بودم روشون و وسطه قلبم بودن و اصلا توانش نداشتم که دیگه رو اونا هم نتونم حساب باز کنم
آهاااا راستی میخاستم راجع به مافیا حرف بزنم😑
و خوب اینجا خانه ی امن منه برای هر حرفی چه عاقلانه و چه مزخرفات
زودیاک رو دارم میبینم و حالم هم ازش بهم میخوره در عین حال
تا حالا ۶ قسمت دیدم فقط یه بار شهر برده
و خیلی رو مخن بعضیا
چقد از بعضیا بدم اومد واقعا
یکیش سام دخشانی😑
یه تنه شهرو به قهقرا برد
کارآگاه هم بود تازه
بعد زد یه شهر عالی رو انداخت بیرون
بعدم شهر باخت
آخرشم میگه عاره چون اعتماد نمیکنید به من
بعد تو دست بعدی هم برگشته به همون بازیکن خفنا ک دست قبلی داشت خودشو شهید میکرد ولی این به حرفاش گوش نکرد و انداختش بیرون میگه که
عاره همه میگن بازیت خوبه
ما که چیزی ندیدیم ازت 😐