eitaa logo
تماشاگه راز
280 دنبال‌کننده
4هزار عکس
1.4هزار ویدیو
20 فایل
اینجاپاتوق 👇🏻 شعر قطعات لطیف ادبی عکس نوشته ها طنز های اجتماعی و اندکی موسیقی فاخر است اگه دوست داشتید مطالب ما رو با لینک کانال منتقل کنید ! از همکاری شما صمیمانه ممنونم✍🏻🍒✍🏻
مشاهده در ایتا
دانلود
برای اجابت ِ آنچه در دل دارید آرزو می کنم‌ ، آرزویی به بزرگی اجابت کننده اش! به شب ، صدای سکوت و نگاه ِمهربان ِحضرت یار سلاااام✋
هوالعزیز💐 صنما با غم عشق تو چه تدبیر کنم تا به کی در غم تو ناله شبگیر کنم دل دیوانه از آن شد که نصیحت شنود مگرش هم ز سر زلف تو زنجیر کنم آن چه در مدت هجر تو کشیدم هیهات در یکی نامه محال است که تحریر کنم با سر زلف تو مجموع پریشانی خود کو مجالی که سراسر همه تقریر کنم آن زمان کآرزوی دیدن جانم باشد در نظر نقش رخ خوب تو تصویر کنم گر بدانم که وصال تو بدین دست دهد دین و دل را همه دربازم و توفیر کنم دور شو از برم ای واعظ و بیهوده مگوی من نه آنم که دگر گوش به تزویر کنم نیست امید صلاحی ز فساد حافظ چون که تقدیر چنین است چه تدبیر کنم @TAMASHAGAH
🤍🌙 ای شب! به پاس صحبت دیرین خدای را! با او بگو حکایت شب زنده‌داری‌ام با او بگو چه می‌کشم از درد اشتیاق شاید وفا کند، بشتابد به یاریَم @TAMASHAGAH
هوالعزیز💐 دل من رای تو دارد سر سودای تو دارد رخ فرسوده زردم غم صفرای تو دارد سر من مست جمالت دل من دام خیالت گهر دیده نثار کف دریای تو دارد ز تو هر هدیه که بردم به خیال تو سپردم که خیال شکرینت فر و سیمای تو دارد غلطم گر چه خیالت به خیالات نماند همه خوبی و ملاحت ز عطاهای تو دارد گل صدبرگ به پیش تو فروریخت ز خجلت که گمان برد که او هم رخ رعنای تو دارد سر خود پیش فکنده چو گنه کار تو عرعر که خطا کرد و گمان برد که بالای تو دارد جگر و جان عزیزان چو رخ زهره فروزان همه چون ماه گدازان که تمنای تو دارد دل من تابه حلوا ز بر آتش سودا اگر از شعله بسوزد نه که حلوای تو دارد هله چون دوست به دستی همه جا جای نشستی خنک آن بی‌خبری کو خبر از جای تو دارد اگرم در نگشایی ز ره بام درآیم که زهی جان لطیفی که تماشای تو دارد به دو صد بام برآیم به دو صد دام درآیم چه کنم آهوی جانم سر صحرای تو دارد خمش ای عاشق مجنون بمگو شعر و بخور خون که جهان ذره به ذره غم غوغای تو دارد سوی تبریز شو ای دل بر شمس الحق مفضل چو خیالش به تو آید که تقاضای تو دارد @TAMASHAGAH
در این عالم جهت نظاره آمده بودم و هر می‌شنیدم ، بی‌«سین» و «خا» و «نون» و بی«کاف»و«لام»و«الف»و«میم» و از این جانب سخن‌ها می‌شنیدم. گفتم که ای سخنِ بی‌حرف! اگر تو سخنی ، پس این‌ها چیست؟ گفت:« نزدِ من بازیچه.» تبریزی @TAMASHAGAH
"و اشتهی اَن اقطف لک کلمات و کلمات من اشجار البلاغه ولکن کل الکلمات رثه وحبک جدید جدید" و میل دارم برای تو کلمه بچینم و کلمه‌هایی از درختان فصاحت امّا همه‌ی کلمات کهنه‌اند و عشق‌ات جدید است جدید... @TAMASHAGAH
به قلب مهربونت افتخار کن ! همه لیاقت داشتن چنین دلی را ندارند ... دلی که بوی ناب انسانیت دارد و سجده گاه دائم فرشتگانست، ارزشمند است 🕊 @TAMASHAGAH
جان جانان من! عشق نام دیگر توست. می پاشم ، مشق می کنم ،عبور می کنم و یقین دارم که تنها نجات غریقِ انسانِ امروز... عشق است و دیگر هیچ! به شب و ذکر ِ نام دوست سلااام✋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃هوالعزیز «اَللّهُمَّ إِنّى أَعوذُبِكَ مِنْ... أَنْ نَعْضِدَ ظالِماً أَوْ نَخْذُلَ مَلْهوفاً» «بارخدایا! به تو پناه می‌بریم از آنکه به ستم‌پیشه‌ای، یاوری کنیم یا ستم‌زده‌ای را به حال خود واگذاریم.» سجادیه/ دعای ۸
ای به خُلق از جهانیان ممتاز! چشم ِ خَلقی به رویِ خوب ِ تو باز لازم است آن که دارد این‌همه لطف که تحمّل کُنند ش این‌همه ناز ای به عشق ِ درخت ِ بالا یت مرغ ِ جان ِ رمیده در پرواز آن نه صاحب‌نظر بوَد که کُنَد از چنین روی در به روی فراز بخورم گر زِ دست تو ست نبید نکُنم گر خلاف ِ تو ست نماز گر بگریَم چو شمع، معذورم کس نگوید در آتش‌ام مگداز می‌نگفتم سخن در آتش ِعشق تا نگفت آب ِ دیده‌یِ غمّاز آب و آتش خلاف ِ یک‌دگرند نشنیدیم عشق و صبر انباز هر که دیدار ِ دوست می‌طلبد، دوستی را حقیقت است و مجاز آرزومند ِ کعبه را شرط است که تحمّل کُنَد نشیب و فراز ! زنده عاشقی باشد که بمیرد بر آستان ِ نیاز
🍁🍂 ای باغْبان ای باغْبان آمد خَزان، آمد خَزان بر شاخ و بَرگ از دَردِ دل، بِنْگَر نشان، بِنْگَر نشان ای باغْبان هین، گوش کُن، ناله­‌ی درختانْ نوش کُن نوحه‌کُنان از هر طَرَف صد بی‌زبان، صد بی‌زبان هرگز نباشد بی‌­سَبَبْ گِریان دو چَشم و خُشک‌لَب نَبْوَد کسی بی‌­دَردِ دلْ رُخ‌زَعفَران، رُخ‌زَعفَران حاصل دَرآمَد زاغِ غَم در باغ و می‌کوبد قَدَم پُرسان به اَفْسوس و سِتَم، کو گُلْسِتان؟ کو گُلْسِتان؟ کو سوسن و کو نَسْتَرن؟ کو سَرو و لاله و یاسَمَن؟ کو سَبزپوشانِ چَمَن؟ کو اَرغَوان؟ کو اَرغَوان؟ کو میوه‌ها را دایِگان؟ کو شَهْد و شِکَّر رایگان؟ خُشک است از شیرِ رَوان، هر شیردان، هر شیردان کو بُلبُلِ شیرین‌فَنَم؟ کو فاخْته‌یْ کوکوزَنَم؟ طاووسِ خوبِ چون صَنَم؟ کو طوطیان؟ کو طوطیان؟ جان 🌼🍃🌼🍃🌼 سلاااام یاران جان ،همدلان مهربان درسایه نگاه لطیف حضرت یار بهترین های کائنات قرین جسم و جانتان✋💐
انسانی که هدفش خدمت به خداست ، ممکن است انسان خوبی باشد اما انسانی که هدفش خدمت به انسان باشد ، حتما انسان خوبی است ! به زکریای رازی
دریغا كمال عشق را مقامی باشد از مقامات عشق که اگر دشنام معشوق شنود، او را خوشتر از لطف دیگران آید؛ دشنام معشوق بِهْ از لطف دیگران داند؛ و هر که نداند، او در راه عشق بی‌خبر باشد. مگر این بیت نشنیده‌ای؟ هجران تو خوشتر از وصال دیگران منکر شدنت بِهْ از رضای دیگران 📕 تصحیح: عفیف عسیران ص٢٢١
وَ لَوْ لاَ كَرَاهِيَةُ اَلْغَدْرِ لَكُنْتُ مِنْ أَدْهَى اَلنَّاسِ وَ لَكِنْ كُلُّ غُدَرَةٍ فُجَرَةٌ وَ كُلُّ فُجَرَةٍ كُفَرَةٌ وَ لِكُلِّ غَادِرٍ لِوَاءٌ يُعْرَفُ بِهِ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ اگر نيرنگ ناپسند نبود ، من زيرک‌ترين افراد بودم، ولى هر نيرنگى گناه و هر گناهى نوعى كفر و انكار است. روز رستاخيز در دست هر حيله‌گرى پرچمى است كه با آن شناخته مى‌شود. خطبه/۲۰۰
از اين لحظه به بعد همه چيز را با نگاه و بركت بنگر، وقتی می‌گويم همه چيز، منظورم همه چيز است. حتی وقتی احساس می‌کنی، و بركت است. شايد تو ندانی، اما آن خير و بركت است. روزی خواهی دانست و خواهی ديد كه تو و بركت بود. درد لازم بود ،كاملا لازم. كمكی بود برای تو، حتی درد كشيدن نيز خير و بركت است. درد ، تو را می‌کند. به تو كمك می‌کند يكپارچه شوی. بچگی‌ها را از سرت بيرون می‌کند و كمك می‌کند شوی، از درد كشيدن پخته می‌شوی. بنگر! مشاهده كن و تلاش كن در همه جا خير و بركت بيابی. خير و بركت گاهی در مبدل است، ‌گاهی چندان مبدل نيست، گاهی كاملا و برهنه است. اما اگر خوب نگاه كنی هميشه آنرا خواهی يافت. در موفقيت، در شكست، در درد، در لذت، در زندگی و همچنين در مرگ، آن در تابستان و در زمستان است. در جوانی و کهنسالی هست. در هست، در هست. كسی است كه بتواند در همه جا خير و بركت ببيند و نمی‌تواند هيچ جا، هيچ نقطه‌ای را بيابد كه در آن خير و برکت نباشد.
عبوسِ زهد به وجه خُمار ننشیند مرید خرقه دُردی‌کَشانِ خوش‌خویم هرگز ترش‌رویی زاهدانِ عبوس در چهره شادِ مستان دُردکَشِ عاشق قرار نمی‌گیرد. من هوادار و مریدِ رندانِ دُردکَشِ عاشقِ خوش‌خو هستم. شاخ نبات حافظ/محمدرضا برزگر خالقی
"چون شمعِ جمالِ صمدیت در تجلی آید، روح،‌پروانه‌صفت پر و بال بگشاید. جذبات اشعه‌ی شمع، هستیِ پروانه برباید، پرتو نورِ تجلی، وجود پروانه را به تحلیه‌ی صفاتِ شمعی بیاراید. زبانه‌ی شمعِ جلالِ احدیت، چون شعله برآرد، یک کاه در خرمنِ پروانه‌ی روح بنگذارد." در عشق تو شادی و غمم هیچ نماند با وصل تو سور و ماتمم هیچ نماند یک نور تجلی توام کرد چنان کز نیک و بد و بیش و کمم هیچ نماند اینجا نور جمال صمدی ، روحِ روح گردد. اگر آن جان باخته شد ؛ اینک جانی ، که باخته نشود! عشق آمد و ، جان ما فراجانان داد معشوقه ز جان خویش ، ما را جان داد عتبهٔ عالم فناست ، و سرحد عالم بقا. بعد از این کار تربیت روح به تحلیهٔ جذبات الوهیت مبدل شود." 📕 برگزیده از: دکتر محمدامین ریاحی ص۱۰۹
خداوند در جواب صبرهايت، درهايي را می گشايد كه هيچكس قادر به بستن اش نيست. معجزات وقتی اتفاق مي افتد كه تو براي آرزوهايت بيشتر از ترس هايت انرژی بفرستی.🕊
نقل است‌ که شبی با مریدی در راه می رفت .سگی بانگ کرد . جنید گفت : لبیک! لبیک! مرید گفت : این چه حال است؟! گفت : قوه و دمدمه ی سگ از قهر حق تعالی دیدم و آواز قدرت حق تعالی شنیدم و سگ را درمیانه ندیدم... لاجرم لبیک ؛ جواب دادم . الاولیاءعطار جنید بغدادی
روزی شبلی در مجلس جنید "الله "گفت. جنید گفت : اگر خدای غایب است ذکرِ غایب، غیبت است و غیبت، حرام.. و اگر حاضر است در مشاهده ی حاضر نام او بردن، ترک حرمت است. الاولیاءعطار جنید بغدادی
و از عشق صادر شدیم و بر عشق سِرشته شدیم .از براي عشق آمده ایم و مقصود و هدفمان عشق است و از براي عشق پذیرفته و مقبول حضرتِ حَقّ گشتیم . عربي
ای خداوند هستی! ای تقارن نامتناهی! ای که در من شوق و شهوتی جان‌گزای نهادی که همه‌ی غصه‌های من از آن‌جا سرچشمه می‌گیرد دعا و طلب من از تو این است: به جای همه‌ی آن روزهای عمرم که به اطوار ناموزون و بی‌تناسب گذراندم و به نازیبایی هدر داده‌ام مرا یک چیز کامل و یک هدیه‌ی بی‌نقصان عطا کن! | Anna Wickham | انگلستان-استرالیا، ۱۹۴۷-۱۸۸۳ | برگردان: