۲۳ بهمن ۱۴۰۲
۲۳ بهمن ۱۴۰۲
۲۳ بهمن ۱۴۰۲
این یه قانونه که اگه بخاطر مریضی نری مدرسه تو خونه قراره ده برابر مدرسه خسته شی✅.
۲۴ بهمن ۱۴۰۲
˖ ۫ سرشار از تهی ۫ ˖
چگونه از نگاهِ تو ، بدونِ آه بگذرم؟ مرا چگونه یافتی؟ من از تو مبتلاترم ! به هیچکس نمیدهم حالِ خرا
با من که به چشم تو گرفتارم و محتاج
حرفی بزن ای قلب مرا برده به تاراج
ای موی پریشان تو دریای خروشان
بگذار مرا غرق کند این شب مواج
یک عمر دویدیم و به جایی نرسیدیم
یک آه کشیدیم و رسیدیم به معراج
ای کشته سوزانده بر باد سپرده
جز عشق نیاموختی از قصه حلاج
یک بار دگر کاش به ساحل برسانی
صندوقچهای را که رها گشته در امواج
۲۴ بهمن ۱۴۰۲
۲۴ بهمن ۱۴۰۲
کاش یه طوری میشد هر وقت که دیگه جون نداشتیم رو یه دکمه کلیک کنیم و زندگی متوقف شه فقط بخوابیم ،بیهوش شیم ،چیزی رو حس نکنیم .
۲۵ بهمن ۱۴۰۲
۲۵ بهمن ۱۴۰۲
اصن یه حجم عظیمی از عکسای کادوهای تم قرمز و شکلات و خرس و اینا میباره
۲۵ بهمن ۱۴۰۲
۲۵ بهمن ۱۴۰۲
۲۶ بهمن ۱۴۰۲
چقدر درک شدن دلنشینه، اینکه کسی باشه که بفهمه بی حوصلهگیات از دلتنگیه، از خستگی، و به جای ناراحتی و اخم کردن، حرفهاتو به دل نگیره وبا محبت آرومت کنه .
خوبه کسی باشه که بپذیردت وکنارت باشه ، با همهی بدی و بیحوصلگی ها و غر زدنات یادش نره که تو همون خوبِ همیشگی هستی که فقط کمی خسته شده .
۲۶ بهمن ۱۴۰۲