eitaa logo
طلبه تراز | هیئت
310 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
562 ویدیو
22 فایل
🔴کانال "طلبه تراز هیئت" به منظور تبیین شاخصه ها و ویژگی های یک هیئت مومن پرور و انقلابی ایجاد شده است. 📱منتظر انتقادات و پیشنهادات شما مخاطبین عزیز در آیدی زیر هستیم: @Hadi_zolfgari ادمین تبلیغات و تبادل: @TT_Tabadol_Heyat
مشاهده در ایتا
دانلود
من برای این دسته‌ها [1] حقیقتاً احترام قائل هستم چون ابراز احساسات است، احساساتی صددرصد طبیعی ناشی از عقیده و ایمان. آنهایی که می‌دانند اگر در یک ملت احساسات طبیعی ناشی از عقیده و ایمان درباره قهرمانان بزرگ آن ملت وجود داشته باشد چقدر ارزش دارد، می‌دانند که من چه می‌گویم. نباید اینها را نسخ کرد، نباید با اینها مبارزه کرد، باید اینها را اصلاح کرد. باید این احساسات بسیاربسیار عظیم را که فقط ناشی از قدرت عقیده و ایمان است، اصلاح کرد. آیا اگر شما میلیاردها دلار خرج کنید، می‌توانید یک چنین احساساتی در ملت به وجود بیاورید؟!. اینکه آن بابا از جیب خودش پول خرج می‌کند، خودش را بیکار می‌کند، زنجیر برمی‌‏دارد پشت خودش را سیاه می‌کند و اشک او هم متصل جاری است، ارزش دارد و نباید با آن مبارزه کرد و گفت این کارها وحشی‌گری است. ابراز احساسات برای قهرمانان بزرگ تاریخ وحشی‌گری نیست. فقط اشتباه او در این است که وقتی می‌خواهد ابراز احساسات کند، به شکلی ابراز احساسات می‌کند که نمایشگر قهرمانی جنایتکارانه جنایتکاران و نمایشگر مظلومیت آن کسی است که به او عشق می‏‌ورزد و علاقه دارد. او نمی‌داند حالا که می‌خواهد نمایشگری بکند باید طوری نمایشگری بکند که نمایشگر حماسه حسینی باشد، نمایشگر آن جنبه نورانی و روشن تاریخ عاشورا باشد، نمایشگر روح حسین بن علی باشد. خوشبختانه کم و بیش این بیداری پیدا شده است و گاهی انسان به چشم می‌بیند که بعضی از دستجات توجه کرده‌اند که چه باید بکنند و چه می‌کنند. مرد بزرگ، روحش صاحب حماسه است، خواه برای خودش کار کرده باشد یا برای یک ملت و یا برای بشریت و انسانیت کار کرده باشد و یا حتی بالاتر از انسانیت فکر کند و خودش را خدمتگزار هدفهای کلی خلقت بداند، که اسم آن را «رضای خدا» می‌گذارد، بدین معنی که خداوند این خلقت را آفریده و برای آن یک مسیر و هدف کلی قرار داده است؛ این راه، راه رضای خداست. مرد بزرگ کسی است که در روحش حماسه وجود داشته باشد؛ غیر از این نمی‌تواند باشد. نادرشاه افشار اگر یک حماسه در روحش وجود نمی‌داشت، نمی‌توانست افاغنه را از ایران بیرون کند و نمی‌توانست هندوستان را فتح کند؛ این خودش یک حماسه است. اما اینکه بعد کارش به یک مالیخولیا کشید و خودش دشمن جان ملت خودش شد، مطلب . [دسته‌های عزاداری‏] ↩ استاد مطهری، حماسه حسینی، ج 1، ص27
دیگری است. اسکندر، خواه ناخواه در روحش یک حماسه، یک موج وجود داشته است، شاه اسماعیل همین‌طور، ناپلئون همین‌طور. اسکندر، نادرشاه و شاه اسماعیل، همه اینها یک اراده بزرگ هستند، یک همت بزرگ هستند، یک حماسه بزرگ هستند ولی حماسه مقدس نیستند، برای اینکه هر یک از اینها می‌خواهد شخصیت خودش را توسعه بدهد، می‌خواهد همه چیز را در خودش هضم کند، می‌خواهد ملتها و مملکتهای دیگر را در مملکت خویش هضم کند؛ و لذا از نظر یک ملت، یک قهرمان ملی است ولی از نظر ملت دیگر یک جنایتکار است. اسکندر برای یونانیان یک قهرمان است و برای ایرانیان یک جنایتکار؛ برای یونانی یک قهرمان است چون به یونان عظمت داد، چون قدرتهای دیگر، ثروتهای دیگر، عظمتهای دیگر را خرد کرد و پرچم یونان را در مملکت‌های دیگر به اهتزاز درآورد. اما از نظر قوم مغلوب، او نمی‌تواند یک قهرمان باشد. ناپلئون برای فرانسوی‌ها قهرمان است، اما آیا برای روسیه یا برای انگلستان هم قهرمان است؟ البته نه. آنها حماسه هستند، ولی یک حماسه فردی از نوع خودخواهی. یک حماسه بزرگ است یعنی یک خودخواهی بزرگ است، یک خودپرستی بزرگ است، یک جاه طلبی بزرگ است. (در مقابل جاه طلبی‏‌های کوچک، جاه طلبی‏‌های بزرگ هم در دنیا پیدا می‌شود.) اما این حماسه‌ها حماسه‌های مقدس شمرده نمی‌شوند. مشخصات حماسه مقدس‏ حماسه مقدس مشخصات دیگری دارد که عرض می‌کنم، مشخصاتی که به موجب آنها دیگر ناپلئون و اسکندر نمی‌توانند حماسه مقدس باشند. حماسه مقدس آن کسی است که روحش برای خود موج نمی‌زند، برای نژاد خود موج نمی‌زند، برای ملت خود موج نمی‌زند، برای قاره یا مملکت خود موج نمی‌زند؛ او اساساً چیزی را که‏ نمی‌بیند شخص خود است، او فقط حق و حقیقت را می‌بیند و اگر خیلی کوچکش بکنیم باید بگوییم بشریت را می‌بیند. این آیه قرآن یک آیه حماسی است: «قُلْ یا اهْلَ الْکتابِ تَعالَوْا الی‏ کلِمَةٍ سَواءٍ بَینَنا وَ بَینَکمْ الَّا نَعْبُدَ الَّا اللهَ وَلا نُشْرِک بِهِ شَیئاً وَلا یتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً ارْباباً مِنْ دونِ اللهِ» [1] ای اهل کتاب، ای کسانی که ادعای مذهب دارید! بیایید با همدیگر یک سخن داشته باشیم، بیایید . آل عمران/ 64. ↩ استاد مطهری، حماسه حسینی، ج 1، ص28
خودمان را فراموش کنیم و فقط عقیده را ببینیم، بیایید در راه یک عقیده خود را فراموش کنیم، بیایید یک سخن را ایده خودمان قرار بدهیم: «الَّا نَعْبُدَ الَّا اللهَ» جز خدا هیچ موجودی را قابل پرستش ندانیم، «وَلا یتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً ارْباباً مِنْ دونِ الله» بیایید استثمار را ملغی‏ کنیم، استعباد را ملغی‏ کنیم، بشرپرستی را ملغی‏ کنیم، عدل و مساوات را در میان بشریت بیاوریم. نگفت قوم من، قوم تو، با هم همدست شویم و پدر یک قوم دیگر را دربیاوریم؛ این حرفها نیست. پس یک جهت که این حماسه مقدس می‌شود این است که هدفش مقدس و پاک و منزّه است؛ مثل خورشید عالمتاب است که بر همه مردم و بر همه جهانیان می‌‏تابد. دومین جهت تقدس این گونه قیامها و نهضتها این است که در شرایط خاصی که هیچ کس گمان نمی‌برد قرار گرفته‌اند؛ یعنی یکمرتبه در یک فضای بسیاربسیار تاریک و ظلمانی یک شعله روشن می‌شود، شعله‌‏ای در یک ظلمت مطلق؛ فریاد عدالتی است در یک استبداد و ستم مطلق، جنبشی است در یک سکون و درحالی که همه ساکن و مرعوبند، کلام و سخنی است در یک خاموشی مرگبار. به عنوان مثال نمرودی پیدا می‌شود که یک مرد باقی نمی‌گذارد، و در همین زمان نهضت مقدس ابراهیم صورت می‌گیرد: «انَّ ابْراهیمَ کانَ امَّةً قانِتاً» [1]. یا فرعونی پیدا می‌شود و همان طوری که قرآن می‌فرماید: «انَّ فِرْعَوْنَ عَلا فِی الْأرْضِ وَجَعَلَ اهْلَها شِیعاً یسْتَضْعِفُ طائِفَةً مِنْهُمْ یذَبِّحُ ابْنائَهُمْ وَ یسْتَحْیی نِسائَهُمْ» [2] و در همین عصر موسایی پیدا می‌شود. و یا در عصر بعثت خاتم‌الانبیاء که تمام دنیا در ظلمت و خاموشی و هرج و مرج و فساد فرو رفته است ناگهان فریاد «قولوا لا الهَ الَّا اللهُ تُفْلِحوا» بلند می‌شود. دولت اموی است، تمام نیروها را به نفع خودش تجهیز کرده است حتی نیروی مذهب را، به این ترتیب که محدّثین از خدا بی‌خبر را استخدام کرده و به آنها پول‏ می‌دهد تا به نفع او حدیث جعل کنند. می‌گویند یک عالم اموی گفته است: «انَّ الْحُسَینَ قُتِلَ بِسَیفِ جَدِّهِ» [3] حسین با شمشیر جدّش کشته شد، و منظور او این بوده است که حسین به حکم دین جدّش کشته شد. ولی من می‌گویم این حرف به معنی دیگری درست است و آن اینکه بنی امیه توانسته بودند اسلام را آن چنان استثمار و استخدام و منحرف کنند که یک عده . نحل/ 120. ↩ . قصص/ 4. ↩ . مقتل الحسین مقرّم، ص 6. عبارتی است از ابوبکربن ابن العربی اندلسی در عواصم، ص 232. ↩ استاد مطهری، حماسه حسینی، ج 1، ص29
مردم از خدا بی‌خبر به عنوان جهاد و خدمت به اسلام، به جنگ حسین بیایند (وَ کلٌّ یتَقَرَّبونَ الَی اللهِ بِدَمِهِ) [1]. بعد از شهادت اباعبدالله به شکرانه این عمل چندین مسجد ساخته شد. ببینید ظلمت و تاریکی چقدر بوده است!. آن وقت شعله‌‏ای مانند شعله حسینی در یک چنین شرایطی پیدا می‌شود، شرایطی که نوشته‌اند اگر یک نفر می‌خواست یک جمله درباره علی علیه السلام روایت بکند مثلاً بگوید من از پیغمبر چنین چیزی را درباره علی شنیدم یا می‌خواهم فلان قضیه یا فلان خطبه را از علی نقل بکنم، می‌رفتند در صندوقخانه‌ها، درها را از پشت می‌‏بستند، بعد کسی که می‌خواست جمله را نقل کند، طرف را قسمهای مؤکد می‌داد که من به این شرط برای تو نقل می‌کنم که آن را برای احدی نقل نکنی مگر برای کسی که به اندازه خودت قابل اعتماد باشد، و تو هم او را به همین اندازه قسم بدهی که برای شخص غیرقابل اعتماد نقل نکند. سومین جهت تقدس نهضت حسینی این است که در آن یک رشد و بینش نیرومند وجود دارد؛ یعنی این قیام و حماسه از آن جهت مقدس است که قیام کننده چیزی را می‌بیند که دیگران نمی‌بینند، همان مثل معروف: «آنچه را که دیگران در آینه نمی‌بینند او در خشت خام می‌بیند»، اثر کار خودش را می‌بیند، منطقی دارد مافوق منطق افراد عادی، مافوق منطق عقلایی که در اجتماع هستند. ابن عباس، ابن حنفیه، ابن عمر و عده زیادی در کمال خلوص نیت، حسین بن علی را از رفتن به کربلا نهی می‌کردند. آنها روی منطق خودشان حق داشتند، ولی حسین چیزی را می‌دید که آنها نمی‌‏دیدند. آنها نه به اندازه حسین بن علی خطر را احساس می‌کردند و نه می‌توانستند بفهمند که چنین قیامی در آینده چه آثار بزرگی دارد، اما او به طور واضح می‌دید. چندین بار گفت: به خدا قسم اینها مرا خواهند کشت، و به خدا قسم که با کشته شدن من اوضاع اینها زیرورو خواهد شد. این بینش قوی اوست. استاد مطهری، حماسه حسینی، ج 1، ص30
📓نهضت حسینی، حماسه‌ای مقدس 📝_ _ _ _ _ _ _ _ _ ◼️ طلبه تراز | هیئت" 🆔 @TT_Heyat ◼️طلبه تراز | جامع" 🆔 @TalabeTaraaz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙اگه این حکومت اسلامی است، این همه دزدی و فساد چیه؟ 📝_ _ _ _ _ _ _ _ _ ◼️ طلبه تراز | هیئت" 🆔 eitaa.com/TT_Heyat ◼️طلبه تراز | جامع" 🆔 eitaa.com/TalabeTaraaz
روح بزرگ‏ حسین بن علی علیه السلام یک روح بزرگ و یک روح مقدس است. اساساً روح که بزرگ شد تن به زحمت می‌‏افتد، و روح که کوچک شد تن آسایش پیدا می‌کند. این خود یک حسابی است. ابن عباس‏‌ها بیایند نهی کنند، مگر روح حسین اجازه می‌دهد؟! متنبّی، شاعر معروف استاد مطهری، حماسه حسینی، ج 1، ص30
عرب شعر خوبی دارد، می‌گوید: وَ اذا کانَتِ النُّفوسُ کباراً تَعِبَتْ فی مُرادِهَا الْأجْسامُ‏ [1] می‌گوید وقتی که روح بزرگ شد جسم و تن چاره‌‏ای ندارد جز آنکه به دنبال روح بیاید، به زحمت بیفتد و ناراحت شود. اما روح کوچک به دنبال خواهشهای تن می‌رود، هرچه را که تن فرمان بدهد اطاعت می‌کند. روح کوچک به دنبال لقمه برای بدن می‌رود اگرچه از راه دریوزگی و تملّق و چاپلوسی باشد. روح کوچک دنبال پست و مقام می‌رود ولو با گرو گذاشتن ناموس باشد. روح کوچک تن به هر ذلت و بدبختی می‌دهد برای اینکه می‌خواهد در خانه‌اش فرش یا مبل داشته باشد، آسایش داشته باشد، خواب راحت داشته باشد. اما روح بزرگ به تن نان جو می‌خوراند، بعد هم بلندش می‌کند و می‌گوید شب زنده داری کن. روح بزرگ وقتی که کوچکترین کوتاهی در وظیفه خودش می‌بیند، به تن می‌گوید این سر را توی این تنور ببر تا حرارت آن را احساس کنی و دیگر در کار یتیمان و بیوه زنان کوتاهی نکنی! [2] روح بزرگ آرزو می‌کند که در راه هدفهای الهی و هدفهای بزرگ خودش کشته شود؛ فرقش شکافته می‌شود، خدا را شکر می‌کند [3]. روح وقتی که بزرگ شد، خواه ناخواه باید در روز عاشورا سیصد زخم به بدنش وارد شود. آن تنی که در زیر سم اسبها لگدمال می‌شود، جریمه یک روحیه بزرگ را می‌دهد، جریمه یک حماسه را می‌دهد، جریمه حق‌پرستی را می‌دهد، جریمه‏ روح شهید را می‌دهد. وقتی که روح بزرگ شد، به تن می‌گوید من می‌خواهم به این خون ارزش بدهم. شهید به چه کسی می‌گویند؟ روزی چقدر آدم کشته می‌شوند؟ مثلاً هواپیما سقوط می‌کند و عده‌ای کشته می‌شوند، چرا به آنها شهید نمی‌گویند؟ چرا دور کلمه «شهید» را هاله‌‏ای از قدس گرفته است؟ چون شهید کسی است که یک روح بزرگ دارد، روحی که هدف مقدس دارد، کسی است که در راه عقیده کشته شده است، کسی است که برای خودش کار نکرده است، کسی است که در راه حق و حقیقت و فضیلت قدم برداشته است. . دیوان متنبّی، جزء دوم، ص 267، چاپ مکتب دارالبیان بغداد. ↩ . [اشاره به علی علیه السلام و آن داستان معروف است که در کتاب داستان راستان تحت عنوان «مرد ناشناس» آمده است.] ↩ . [اشاره به علی علیه السلام است که پس از شکافته شدن فرق مبارکش ندا در داد: «فُزتُ بِرَبِّ الْکعْبَة» قسم به خدای کعبه که رستگار شدم.] ↩ استاد مطهری، حماسه حسینی، ج 1، ص31
کار «شهید» شهید به خون خودش ارزش می‌دهد. یک نفر به ثروت خودش ارزش می‌دهد و به جای آنکه ثروتش در بانکها ذخیره باشد، آن را در یک راه خیر مصرف می‌کند که هر یک ریالش با مقیاس معنا بیش از صدها هزار ریال ارزش داشته باشد؛ ثروت خود را به صورت یک مؤسسه عامّ‌المنفعه مفید فرهنگی، مذهبی و اخلاقی درمی‌آورد و با این عمل به آن ارزش می‌دهد. دیگری به فکر خودش ارزش می‌دهد؛ به خودش زحمت می‌دهد و یک کتاب مفید و اثر علمی به وجود می‌آورد. دیگری به ذوق فنی خودش ارزش می‌دهد و صنعتی را در اختیار بشر قرار می‌دهد. دیگری به خون خودش ارزش می‌دهد؛ در راه بشریت خون خودش را فدا می‌کند. کدام‌یک بیشتر خدمت کرده‌اند؟ شاید خیال کنید علما یا مخترعین و مکتشفین و ثروتمندان بیشتر به بشر خدمت کرده‌اند؛ خیر، هیچ کس به اندازه شهدا به بشریت خدمت نکرده است، چون آنها هستند که راه را برای دیگران باز می‌کنند و برای بشر آزادی را به هدیه می‌آورند، آنها هستند که برای بشر محیط عدالت به وجود می‌آورند که دانشمند به کار دانش خود مشغول باشد، مخترع با خیال راحت به کار اختراع خودش مشغول باشد، تاجر تجارت کند، محصل درس بخواند و هر کسی کار خودش را انجام بدهد. اوست که محیط [مناسب] را برای دیگران به وجود می‌آورد. مثَل آنها مثل چراغ و مثل برق است؛ اگر چراغ یا برق نباشد ما و شما چکار می‌توانیم انجام دهیم؟. قرآن کریم پیغمبر را تشبیه به یک چراغ می‌کند؛ باید چراغ باشد تا ظلمتها از میان برود و هر کسی بتواند به کار خودش مشغول باشد. چقدر عالی گفته است این‏ شاعره زمان ما پروین اعتصامی، خدایش بیامرزد! از زبان شاهدی و شمعی می‌گوید: یک شاهد، یک محبوب، یک زیباروی مورد توجه، یک شب تا صبح در کنار شمعی نشست، هنرنمایی‏‌ها کرد، گلدوزیها کرد، صنعتی به خرج داد. همینکه از کارهایش فارغ شد، رو کرد به شمع و گفت: نمی‌‏دانی من دیشب چه کارها کردم! شاهدی گفت به شمعی کامشب‏ در و دیوار مزین کردم‏ دیشب از شوق نخفتم یکدم‏ دوختم جامه و بر تن کردم‏ کس ندانست چه سحرآمیزی‏ به پرند از نخ و سوزن کردم‏ تو به گَرد هنر من نرسی‏ زان که من بذل سر و تن کردم‏ یعنی برای سر و تن خودم هنر بذل کردم. شمع هم به او جواب داد: شمع خندید که بس تیره شدم‏ تا ز تاریکیت ایمن کردم‏ استاد مطهری، حماسه حسینی، ج 1، ص32
پی پیوند گهرهای تو بس‏ گهر اشک به دامن کردم‏ تو می‌گویی که من تا صبح گوهرها را بهم دوختم، ولی این گوهر اشک من بود که تا صبح ریخت تا تو توانستی آن گوهرها را در یک رشته بکشی و به گردن خود بیندازی. خرمن عمر من ار سوخته شد حاصل شوق تو خرمن کردم‏ من آن کسی هستم که تا صبح سوختم و تابیدم تا تو به هدف و مقصدت رسیدی. بعد می‌گوید: کارهایی که شمردی بر من‏ تو نکردی، همه را من کردم‏ [1] ابن سینا قانون ننوشت، محمدبن زکریا الحاوی ننوشت، سعدی ذوق خودش را در بوستان و گلستان نشان نداد، مولوی همین‌طور، مگر از پرتو شهدا، آنهایی که تمدن عظیم اسلامی را پایه گذاری کردند، موانع را از سر راه بشریت برداشتند، آنهایی که مثل شعله‏‌هایی در یک ظلمتهایی درخشیدند و جان خودشان را فدا کردند، آنهایی که سراسر وجودشان حماسه الهی بود، حق‌خواهی و حق‌پرستی بود، آنهایی که پرچم توحید را در دنیا به اهتزاز درآوردند و مستقر کردند، آنهایی که منادی عدالت بودند، منادی حریت و آزادی بودند. ما و شما که اینجا نشسته‌ایم مدیون قطرات خون آنها هستیم، مدیون حماسه‌های آنها هستیم. حسین بن علی سراسر وجودش حماسه است. استاد مطهری، حماسه حسینی، ج 1، ص33
📓نهضت حسینی، حماسه‌ای مقدس 📝_ _ _ _ _ _ _ _ _ 🟡 طلبه تراز | هیئت" 🆔 @TT_Heyat 🔵 طلبه تراز | جامع" 🆔 @TalabeTaraaz
کلید شخصیت افراد روانشناسها، خصوصاً کسانی که بیوگرافی می‏نویسند، کوشش می‌کنند برای روحیه‏‌ها یک کلید شخصیت پیدا کنند. می‌گویند شخصیت هرکس یک کلید معین دارد؛ اگر آن را پیدا کنید سراسر زندگی او را می‌توانید توجیه کنید. البته به دست آوردن کلید شخصیت افراد خیلی مشکل است، خصوصاً شخصیتهای خیلی بزرگ. عباس محمود عَقّاد، دانشمند متفکر مصری، کتابی نوشته به نام «عبقریة الامام» و در این کتاب اظهارنظر می‌کند که من کلید شخصیت علی را در فروسیت جستجو و پیدا کردم. علی مردی است که در سراسر زندگی‌اش (چه در میدان جنگ، چه در محیط خانواده، چه در محراب عبادت، چه در مسند حکومت و در هر جایی) روح مردانگی وجود دارد.«فروسیت» یعنی مردانگی، و مردانگی مافوق شجاعت است. او می‌گوید کلید شخصیت علی مردانگی است. استاد مطهری، حماسه حسینی، ج 1، ص33
ملّای رومی حدود هفتصد سال قبل از او به این نکته پی برده بوده است که در علی چیزی بالاتر از شجاعت وجود دارد. در آن داستان معروف، وقتی علی علیه السلام دشمنش را به زمین زد و خواست او را بکشد، آن مرد آب دهان خود را به صورت علی انداخت و علی در آن لحظه او را نکشت و برخاست و قدم زد و بعد که آمد سر او را ببرد، آن مرد سؤال کرد: چرا اول مرا نکشتی؟ گفت: چون من تحت تأثیر غضب خودم قرار گرفتم و نمی‌خواستم دستم حرکت کند درحالی که خشم خودم هم تأثیر داشته باشد، بلکه می‌خواستم تو را در راه رضای خدا و هدفهای کلی خلقت کشته باشم. مولوی این داستان را خیلی عالی به نظم درآورده است. این نظم دو بیت دارد که به نظر من بهتر از این در مدح علی گفته نشده است. می‌گوید: تو ترازوی احد خو بوده‌ای‏ بل زبانه هر ترازو بوده‌ای‏ در شجاعت شیر ربّانیستی‏ در مروّت خود که داند کیستی‏ در بیت دومش که مورد نظر من است می‌گوید: در شجاعت، تو اسدالله هستی اما در مروّت و مردانگی که مافوق شجاعت است هیچ کس نمی‌تواند تو را توصیف کند، تو مافوق توصیف هستی. این مرد مصری هم به اینجا رسیده است که به عقیده او کلید شخصیت علی مروّت، مروء ت و فروسیت است استاد مطهری، حماسه حسینی، ج 1، ص34
کلید شخصیت امام حسین علیه السلام‏ ادعای اینکه کسی بگوید من کلید شخصیت کسی مانند علی یا حسین بن علی را به دست آورده‌ام، انصافاً ادعای گزافی است و من جرأت نمی‌کنم چنین سخنی بگویم، اما این قدر می‌توانم ادعا کنم که در حدودی که من حسین را شناخته و تاریخچه زندگی او را خوانده‌ام و سخنان او را- که متأسفانه بسیار کم به دست ما رسیده است‏ [1]- به دست آورده‌ام، و در حدودی که تاریخ عاشورا را- که خوشبختانه این تاریخ مضبوط است- مطالعه کرده و خطابه‏‌ها و نصایح و شعارهای حسین را به دست آورده‌ام، می‌توانم این‏ طور بگویم که از نظر من کلید شخصیت حسین حماسه است، شور است، عظمت است، صلابت است، شدت است، ایستادگی است، حق‌پرستی است. استاد مطهری، حماسه حسینی، ج 1، ص34
سخنانی که از حسین بن علی علیه السلام نقل شده نادر است ولی همان مقداری که هست از همین روح حکایت می‌کند. از حسین بن علی پرسیدند: شما سخنی را که با گوش خودت از پیغمبر شنیده باشی، برای ما نقل کن. ببینید انتخاب حسین از سخنان پیغمبر چگونه است! از همین جا شما می‌توانید مقدار شخصیت او را به دست آورید. حسین علیه السلام گفت آنچه که من از پیغمبر شنیده‌ام این است: «انَّ اللهَ تَعالی‏ یحِبُّ مَعالِی الْامورِ وَ اشْرافَها وَ یکرِهُ سَفْسافَها» [1] خدا کارهای بزرگ و مرتفع را دوست می‌‏دارد، از چیزهای پست بدش می‌آید. رفعت و عظمت را ببینید که وقتی می‌خواهد سخنی از پیغمبر نقل کند این چنین سخنی را انتخاب می‌کند؛ درواقع دارد خودش را نشان می‌دهد. از حسین علیه السلام اشعاری هم به دست ما رسیده است که باز همین روح در آن متجلّی است: سَبِقَتِ الْعالَمینَ الَی الْمَعانی‏ بِحُسْنِ خَلیقَةٍ وَ عُلُوِّ هَمِّهِ‏ وَ لاحَ بِحِکمَتی نورُ الْهُدی‏ فی‏ لَیالٍ فِی الضَّلالَةِ مُدْلِهَمَّه‏ یریدُ الْجاحِدونَ لِیطْفِؤُنَ‏ وَ یأْبَی اللهُ الّا انْ یتِمَّه‏ [2] سخنان بسیار محدودی که از حسین علیه السلام به ما رسیده همین‌طور است. اینها مربوط به حادثه عاشورا هم نیست، مربوط به قبل از آن است و ربطی به آنجا ندارد. سخن دیگر از او این است: «مَوْتٌ فی عِزٍّ خَیرٌ مِنْ حَیاةٍ فی ذُلٍّ» مردن با عزت و شرافت، از زندگی با ذلت بهتر است. جمله دیگری که باز از او نقل کرده‌اند این است: «انَّ جَمیعَ ما طَلَعَتْ عَلَیهِ الشَّمْسُ فی مَشارِقِ الْأرْضِ وَ مَغارِبِها، بَحْرِها وَ بَرِّها وَ سَهْلِها وَ جَبَلِها عِنْدَ وَلِی مِنْ اوْلِیاءِ اللهِ وَ اهْلِ الْمَعْرِفَةِ بِحَقِّ اللهِ کفَیئِ الظِّلالِ». ضمناً شما از اینجا بفهمید یک مردی که حماسه الهی است فرقش با دیگران چیست. می‌گوید: جمیع آنچه خورشید بر آن طلوع می‌کند، تمام دنیا و مافی‌ها، دریای آن و خشکی آن، کوه و دشت آن در نزد کسی که با خدای خودش آشنایی دارد و عظمت الهی را درک کرده و در پیشگاه الهی سر سپرده است، مثل یک سایه است. بعد این‏طور ادامه می‌دهد: «الا حُرٌّ یدَعُ هذِهِ اللُّماظَةَ لِاهْلِها» [3] آیا یک آزادمرد پیدا نمی‌شود که به دنیا و مافی‌های آن بی‏‌اعتنا باشد؟ دنیا و مافی‌ها برای انسانی که بخواهد خود را برده و بنده آن کند، به آن طمع داشته باشد و آن را هدف کار خودش قرار بدهد، مثل لُماظَه است. استاد مطهری، حماسه حسینی، ج 1، ص35
سَامْضی وَ ما بِالْمَوْتِ عارٌ عَلَی الْفَتی‏ اذا ما نَوی‏ حَقّاً وَ جاهَدَ مُسْلِماً وَ واسَی الرِّجالَ الصّالِحین بِنَفْسِهِ‏ وَ فارَقَ مَثْبوراً وَ خالَفَ مُجْرِماً اقَدِّمُ نَفسی لا اریدُ بَقائَها لِتَلْقی‏ خَمیساً فِی الْهَیاجِ عَرَمْرَماً فَانْ عِشْتُ لَمْ انْدَمْ وَ انْ مِتُّ لَمْ الَمْ‏ کفْی‏ بِک ذُلًّا انْ تَعیشَ وَ تُرْغَما [1] به من می‌گویید نرو، ولی خواهم رفت. می‌گویید کشته می‌شوم؛ مگر مردن برای یک جوانمرد ننگ است؟ مردن آن وقت ننگ است که هدف انسان پست باشد و بخواهد برای آقایی و ریاست کشته بشود که می‌گویند به هدفش نرسید، اما برای آن کسی که برای اعلای کلمه حق و در راه حق کشته می‌شود که ننگ نیست چرا که در راهی قدم برمی‌‏دارد که صالحین و شایستگان بندگان خدا قدم برداشته‌اند. پس چون در راهی قدم برمی‌‏دارد که با یک آدم هلاک شده بدبخت و گناهکار مثل یزید مخالفت می‌کند، بگذار کشته بشود. شما می‌گویید کشته می‌شوم؛ یکی از این دو بیشتر نیست: یا زنده می‌‏مانم یا کشته می‌شوم. «فَانْ عِشْتُ لَمْ انْدَمْ» اگر زنده ماندم کسی نمی‌گوید تو چرا زنده ماندی‏ «وَ انْ مِتُّ لَمْ الَمْ» و اگر در این راه کشته بشوم احدی در دنیا مرا ملامت نخواهد کرد اگر بداند که من در چه راهی رفتم. «کفی‏ بِک ذُلًّا انْ تَعیشَ وَ تُرْغَما» برای بدبختی و ذلت تو کافی است که زندگی بکنی اما دماغت را به خاک بمالند. باز می‌بینید که حماسه است. در بین راه نیز خطابه می‌خواند و می‌فرماید: «الا تَرَوْنَ انَّ الْحَقَّ لا یعْمَلُ بِهِ وَ انَّ الْباطِلَ لا یتَناهی‏ عَنْهُ». بعد در آخرش می‌فرماید: «انی لا ارَی الْمَوْتَ الا سَعادَةً وَ لَاالْحَیوةَ مَعَ الظّالِمینَ الّا بَرَماً» [2] من مردن را برای خودم سعادت، و زندگی با ستمگران را موجب ملامت می‌بینم. اگر بخواهم همه سخنان او را بیان کنم طولانی می‌شود. می‌‏پردازم به شب عاشورا و به نکته‌ای اشاره می‌کنم که معمولاً به این نکات کمتر توجه می‌کنیم. استاد مطهری، حماسه حسینی، ج 1، ص37
می‌دانید لُماظَه چیست؟ انسان وقتی غذا می‌خورد، لای دندانهایش یک چیزهایی مثلًا یک تکه گوشتی باقی می‌ماند که با خلال آن را درمی‌آورد. همان را لُماظَه می‌گویند. یزید و مُلک یزید و دنیا و مافیهایش در منطق حسین علیه السلام لُماظه هستند. بعد می‌گوید: ایهاالنّاس! در دنیا بجز خدا چیزی پیدا نمی‌شود که این ارزش را داشته باشد که شما جان و نفس خودتان را به آن بفروشید؛ خودتان را نفروشید، آزادمرد باشید، خودفروش نباشید. جمله‏‌ای دیگر: «النّاسُ عَبیدُ الدُّنْیا». مردم را به حالت بردگی و بندگی‏شان این‏طور تحقیر می‌کند که عیب مردم این است که بنده دنیا هستند، برده صفت هستند، بنده مطامع خودشان هستند. روی همین جهت، دین- که جوهر آزادی است و انسان را از غیر خدا آزاد و بنده حقیقت می‌کند- در عمق روحشان اثر نگذاشته است. «وَالدّینُ لَعْقٌ عَلی‏ الْسِنَتِهِمْ یحوطونَهُ ما دَرَّتْ مَعائِشُهُمْ، فَاذا مُحِّصوا بِالْبَلاءِ قَلَّ الدَّیانونَ.» [1]. عثمان ابوذر غفاری را تبعید و اعلام می‌کند که احدی حق ندارد این مرد را که از نظر حکومت مجرم است مشایعت کند. ولی علی اعتنا به این فرمان خلیفه نمی‌کند و خودش و حسن و حسین او را مشایعت می‌کنند. هر کدام از آنها جمله‌هایی دارند، حسین بن علی هم جمله‌ای دارد که مبین پرتو روحش است. ابوذر شیعه علی است و در سنین عمری مانند سنین علی، و شاید از علی بزرگتر باشد. لذا حسین علیه السلام او را عمو خطاب می‌کند و می‌گوید: عمو جان! نصیحت من به تو این است: «اسْأَلُ اللهَ الصَّبْرَ وَ النَّصْرَ، وَاسْتَعِذْ بِهِ مِنَ الْجَشَعِ وَ الْجَزَعِ» [2] عمو جان! از خدا مقاومت و یاری بخواه و از اینکه حرص بر تو غالب بشود- که بدبخت می‌شوی- بر خدا پناه ببر، از جزع بترس. عمو جان! توصیه من به تو این است که مبادا در مقابل فشارها و ظلمها اظهار جزع و ناتوانی کنی. این چه روحیه‌‏ای است که در تمام سخنانش این روح که ما از آن غافل هستیم متجلّی است!. [همین‌طور است‏] آن سخن اولش که گفت: «خُطَّ الْمَوْتُ عَلی‏ وُلْد ادَمَ مَخَطَّ الْقَلادَةِ عَلی‏ جیدِ الْفَتاةِ وَ ما اوْلَهَنی الی‏ اسْلافی اشْتِیاقَ یعْقوبَ الی‏ یوسُفَ» [3]. در بین راه که به کربلا می‌روند، بعضی‌ها با او صحبت می‌کنند که نرو خطر دارد، و حسین علیه السلام در جواب، این شعرها را می‌خواند: استاد مطهری، حماسه حسینی، ج 1، ص36
📓کلید شخصیت افراد کلید شخصیت امام حسین علیه السلام 📝_ _ _ _ _ _ _ _ _ 🟡 طلبه تراز | هیئت" 🆔 @TT_Heyat 🔵 طلبه تراز | جامع" 🆔 @TalabeTaraaz
📌بررسی بعضی از خصوصیات حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها: 1⃣ شرافت خانوادگی. 2⃣ شفاعت گسترده. 3⃣ ویژگی‌های دیگر همچون عصمت و محدثه بودن و... 4⃣ ویژگی ممتاز و منحصر بفرد. 5⃣ جایگاه بالای شهر قم. 6⃣ کرامات حضرت. 🌐 منبع: پایگاه اطلاع رسانی حوزه 📝_ _ _ _ _ _ _ _ _ 🏴 طلبه تراز | هیئت" 🆔 @TT_Heyat 🏴 طلبه تراز | جامع" 🆔 @TalabeTaraaz
📜شرفت خانوادگی: 🖊تأثیر شخصيت پدر و مادر در روح و جسم فرزندان را نمی‌توان انکار کرد. اين تأثيرپذيري در وجود فاطمه معصومه سلام‌الله عليها از برجستگي خاصي برخوردار است. او از هر دو طرف (پدر و مادر) فضايلي را به ارث برد که تنها برادرش علي‌بن‌موسی‌الرضا عليه السّلام آن‌ها را به‌صورت کامل در خود جمع کرده بود و به نظر می‌رسد بتوان سر برتری شخصيت والای فاطمه معصومه سلام‌الله عليها بر ديگر فرزندان حضرت موسي بن جعفر عليه السّلام را در همين نکته يافت که فاطمه معصومه سلام‌الله عليها مانند برادرش از هر دو طرف پاکیزه‌ترین خصال و ویژگی‌ها را به ارث برد باوجود بانوان ديگري در خاندان امام کاظم عليه السّلام گويي «نجمه» ستاره پرنور بانوان امام کاظم است که به‌سان پرفروغ‌ترین ستاره‌ها می‌درخشد و به‌راستی‌که تمام فروغش را به دو پاکیزه‌گوهرش، علی‌بن‌موسی‌الرضا عليه السّلام و فاطمه معصومه سلام‌الله عليها منتقل کرد.[۱] .............. [کليني، اصول کافي، چاپ مکتبة الصدوق، تهران، ج 1، ص 477]. 📝_ _ _ _ _ _ _ _ _ 🏴 طلبه تراز | هیئت" 🆔 @TT_Heyat 🏴 طلبه تراز | جامع" 🆔 @TalabeTaraaz
📜شفاعت گسترده: 🖊بالاترين جايگاه شفاعت از آن رسول گرامی اسلام است، اما دو تن از بانوان خاندان رسول مکرم شفاعت گسترده‌ای دارند که بسيار وسيع و جهان‌شمول است و می‌تواند همه اهالي محشر را فراگیرد: ۱. خاتون محشر، صديقه اطهر، حضرت زهرا سلام‌الله عليها. ۲. شفيعه روز جزا حضرت فاطمه معصومه‌ سلام‌الله‌علیها. 📝_ _ _ _ _ _ _ _ _ 🏴 طلبه تراز | هیئت" 🆔 @TT_Heyat 🏴 طلبه تراز | جامع" 🆔 @TalabeTaraaz
📜امتیازهای دیگر: 🖊عصمت، محدثه بودن، ورود زیارت‌نامه مخصوص و... باعث شده که حضرت معصومه سلام‌الله عليها از ديگر امام زادگان و برادران و خواهران پيشي گيرد.[۱] همچون ستاره‌ای درخشان در اين آسمان بدرخشد و صاحب شأن و مقام خاصي بشود همان‌طوری که امام رضا عليه السّلام در فقره‌ای از زیارت‌نامه آن حضرت می‌فرماید: فان لک عند الله شانا من الشان[۲] يعني تو در محضر الهي شأن و منزلت وصف‌ناپذیری داري که بر خاک‌نشینان اين عالم قابل‌تصور نيست و تنها خدا و پيامبر و اوصياء طاهرینش بر آن واقف‌اند. .............. [۱]. طبق حديثي از امام رضا ـ عليه السّلام ـ لقب حضرت به حضرت فاطمه دادند و اين دلالت بر عصمت و پاکي آن حضرت دارد. طبق نقل علامه اميني در الغدير، حضرت معصومه ـ سلام الله عليها ـ ناقل حديث از اجداد خود بوده است از اين روي به وي محدثه مي گويند. (علامه اميني، الغدير، ج 1، ص 196). [۲]. علامه مجلسي، بحارالانوار، مؤسسة الوفاء، بيروت، ج 102، ص 266. 📝_ _ _ _ _ _ _ _ _ 🏴 طلبه تراز | هیئت" 🆔 @TT_Heyat 🏴 طلبه تراز | جامع" 🆔 @TalabeTaraaz
📜ویژگی و امتیاز منحصربفرد: 🖊حضرت معصومه تنها امام‌زاده‌ای است که امامان معصوم به زیارت آن حضرت تأکید کرده و پاداش زیارت آن حضرت را معادل با بهشت دانسته‌اند:  🖊«بَلْدَةُ قُمَّ وَ سَتُدْفَنُ فِيهَا امْرَأَةٌ مِنْ أَوْلَادِي تُسَمَّى فَاطِمَةَ فَمَنْ زَارَهَا وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّةُ قَالَ الرَّاوِي وَ كَانَ هَذَا الْكَلَامُ مِنْهُ قَبْلَ أَنْ يُولَدَ الْكَاظِمُ عَلَيْهِ السَّلَامُ»[۱] امام صادق (ع) قبل از تولد امام کاظم (ع) ضمن تبیین جایگاه قم و قداست آن به جهت دفن فاطمه معصومه درآن؛ پاداش زیارت این با نو را ورود به بهشت معرفی کرد. 🖊«عَنْ سَعْدِ بْنِ سَعْدٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا ع عَنْ زِيَارَةِ فَاطِمَةَ بِنْتِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ ع بِقُمَّ فَقَالَ مَنْ زَارَهَا فَلَهُ الْجَنَّةُ» سعد اشعری که از بزرگان قم بوده است واز علمای بزرگ وصاحب نام که از اصحاب بزرگوار ائمه است از امام رضا (ع) درباره زیارت قبر فاطمه معصومه در قم سئال نمود امام فرمود پاداش آن بهشت است. 🖊«عَنِ ابْنِ الرِّضَا ع قَالَ مَنْ زَارَ قَبْرَ عَمَّتِي بِقُمَّ فَلَهُ الْجَنَّةُ»[۲] امام جواد (ع) فرمود هرکس قبر عمه‌ام را در قم زیارت کند پادش او بهشت است؛ زیارت بامعرفت و با حفظ جوانب و لوازم زیارت و شروط مخصوص آن مانند دیگر زیارات که اجتناب از محرمات و مراقبت از واجبات و رعایت حقوق الناس از مهم‌ترین شرایط قبولی زیارت و حفظ ثواب آن است. .............. [۱]. بحارالأنوار ج: 57 ص: 217 [۲]. شیخ حر وسائل الشیعه، ج 14، ص 576. 📝_ _ _ _ _ _ _ _ _ 🏴 طلبه تراز | هیئت" 🆔 @TT_Heyat 🏴 طلبه تراز | جامع" 🆔 @TalabeTaraaz
📜جایگاه بالای شهر مقدس قم: 🖊موقعیت و برتری جایگاه شهر مقدس قم و قداست و برکات آن از وجود حضرت معصومه سلام الله علیها است که در سایه این بانوی کریمه صدها دانشمند و عالم بزرگ تربیت‌یافته و در تولید علوم الهی و گسترش آن کوشیده‌اند. 📝_ _ _ _ _ _ _ _ _ 🏴 طلبه تراز | هیئت" 🆔 @TT_Heyat 🏴 طلبه تراز | جامع" 🆔 @TalabeTaraaz
📜کرامات حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها: 🖊 ویژگی مهم دیگر حضرت معصومه این است که کراماتی که از آن حضرت و قبر شریفش به همه مسلمانان و علاقه مندان اهل‌بیت و اهل علم و مراجع عظام رسيده که بی‌مانند است که همه اهل دل آشنا هستند و همه مردم این نورانیت را با جان و دل احساس کرده‌اند؛ معروف است ملا‌صدرای بزرگ که در کهک قم در تبعید به سر می‌برد در نوشتن اسفار وقتی با مشکلات و غوامض فلسفی گیر می‌کرد با استعانت از معنویت و نورانیت حرم کریمه اهل بیت این مشکلات علمی را حل می کرد؛ همه مراجع خاطراتی شبیه آن را دارند؛ همه طلبه‌ها و دانشجویان از این خاطرات زیاد دارند که اگر نوشته شود بی تردید به ده‌ها مجلد می‌رسد. 📝_ _ _ _ _ _ _ _ _ 🏴 طلبه تراز | هیئت" 🆔 @TT_Heyat 🏴 طلبه تراز | جامع" 🆔 @TalabeTaraaz