eitaa logo
• طَـعم ِخوش ِشَـهادَت •
1.2هزار دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
1.5هزار ویدیو
11 فایل
السلام‌علی‌من‌اسمه‌حب‌و‌زیارته‌حب‌ وذکره‌حب‌و‌کله‌حب.🖤 قال‌ سيد الشهداء : مَن‌لَحِقَ‌بِنَا‌اُسْتُشْهِدَ . . هرکس‌ به‌ من‌ بپیوندد‌ به‌ شـهادت‌ میرسد ! وقفِ؛ حسین‌رویاها . . قل كلماتك أنا أسمع👂🏽: [ https://daigo.ir/secret/211906187 ] 🤍🪽‌.
مشاهده در ایتا
دانلود
آمدےوبوےقفس‌مےدهے.. زخم‌تنت‌رابه‌که‌پس‌مےدهے؟ آمدھ‌ا؎حنجره‌ات‌مال‌ما.. زخم‌تنت‌نوبر‌آمال‌ما♥️:)! - سالروز بازگشت شہداے زنده گرامے باد🌱 -
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
<🥀🕯> یه بار شده بگه تو نیا . . تو گناه کارے؟!💔 ʲᵒɪɴ↯🍃🌸 『 @Sangare_shohada
زندگے‌ختم‌بہ‌شھادت‌نشود زیبا‌نیست🙂❗️ ʲᵒɪɴ↯🍃🌸 『 @Sangare_shohada
جہانْ یڪْ جبہهٔ جنگْ استْ✌️🏿﹥ دلم‌آشــ ــوب‌تنم‌لــ ـرزاں 💔﹥ تُو اَما یِڪ مُــ ـدافع کِہ🌿💪🏿﹥ ندارد ترس در مٻــ ـداں🖐🏿🖇﹥ ʲᵒɪɴ↯🍃🌸 『 @Sangare_shohada
『رمزِ قُدرتِ ما دَر سِلاح نیست!』 ʲᵒɪɴ↯🍃🌸 『 @Sangare_shohada
✨ڪوفیان فوج فوج می آیند وای بر خِیمه های بی عباس!... ʲᵒɪɴ↯🍃🌸 『 @Sangare_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
السلام‌علیک‌اُم‌المَصائب
همیشه رویِ لبم ذکر یا اباالفضل است ! چرا که حضرت مشکل گشا اباالفضل است :)🖤
دو دست داده به راه خدا و پس چه عجب ! اگر که معنی دست خدا اباالفضل است ..
به جمله‌ی یا کاشف الکروب قسم که استجابت صدها دعا اباالفضل است !'.
فردای محشر وقتی مادر ما فاطمه با پهلویِ شکسته وارد محشر میشه ..
پیغمبر صدا میزنه عزیز دلم ! برا شفاعت محبین و عاشقات چی آوردی .
یه وقت می بینند مادراز زیر چادر دستایِ‌بریدهِ‌عباس رو بیرون میاره :)
آخ‌یا‌ابالفضل :)! بازکردن‌گرهِ‌کارِ‌جوونا‌باخودت ..
بی بی حضرت سكینه اومد به علی اصغر سری زد .. دید از بس كه پنجه كشیده به سینه مادر .. زیر ناخوناش خون جمع شده
محاله سكینه برا خاطر خودش عموش رو خجالت بده لذا یكی از اولیاءالله می‌فرمایند
اگه می خوای از حضرت اباالفضل حاجت بگیری به یك چیز قسم بدی رد نمیكنه !!
آقا رو قسم بدید به .. شرمندگی كه از حضرت سكینه داشت :)!
تا حضرت سكینه داداشش علی اصغر رو به این حالت دید ..
گفت .. الان میرم به عموم میگم برای علی اصغر آب بیاره !
یه وقت عباس دید بی بی سكینه یه مشك خشكیده رو به دست گرفته .. - عمو میروی برای این بچه آب بیاری .. :)
آمد سکینه از عمویش خواهشے داشت اشکش شبیه دستِ گرمش لرزشے داشت
ای مرد طوفانے نگاهت بارشے داشت ! کم کم که موج سینه‌ات آرامشے داشت ..
درفکر دریا رفتے و لبهایِ اصغر :) گفتے به آقایت که خون است آخر کار !!
انار رو شكستی؟ دیدی چه جوری یهو میریزه بیرون؟
میگه تو بازار كوفه اومدم، دیدم یه مرد بدقیافه و بدریختی تو بازار كوفه گدایی میكنه
روش حساس شدم !