• طَـعم ِخوش ِشَـهادَت •
مــادریبینِدودگفت:بیــا؛ باصـداییکـبـــودگفت:بیـا ...
مادری پشتِ در گفت بیا...💔
صبحِ الطلوع ، که بیدار میشویم ،
ذکرِ مدامِ ما
سلام علی الحسین...❤️
#جونمون_فدات_یااباعبدالله
فاطمه جان ؛
خرمای نخلستانِ من خرمای ختمت شد ،
همسایهها خوردند و خندیدند و رفتند ..
• طَـعم ِخوش ِشَـهادَت •
در مدینه مردی بود که هر بار به چارچوب در خیره میشد
شانه هایش میلرزید ..
• طَـعم ِخوش ِشَـهادَت •
-
کاش کوچهای نبود وهیچ خانهای هم دری نداشت . .
و هیچ دری هم میخهایی چون مسمار
نداشت که پهلوی مادرم را به خون بکشد .
کاش . .
• طَـعم ِخوش ِشَـهادَت •
. . .
«مادری خورد زمین و همه جا ریخت بهم... »