شدامشب عالمی سرمست عباس خلایق عاشق وپابست عباس شگفتم ازچه امشب شاه مردان به گریه بوسه زد بردست عباس طاهرکاشانی

امد روح هل اتی هستی بخش ماسوا هست جانان آمد کشتی نجات آن حلال مشکلات مهرتابان آمده آمده شهنشه عالمین امده امده نوگل زهرا حسین یاحسین یاحسین سرورومولا حسین ملائک همه به صف غرق شورودرشعف پابست او جبریل امین برش خاطرخواه خاطرش سرمست او فطرس آمد شود تا که فدای حسین بال وپرگیرد ازفیض ولای حسین آمده .... ایمان رابود ثمر دین رازینتی دگر روح قران آرام دل علی حق راحجت وولی عشق جانان آمده ....

شب میلاد شاه عالمین است شهی که برخلایق نورعین است تما م هستی زهرا وحیدر سرور قلب پیغمبر حسین است

داده خدا فاطمه را نورعین هست علی جان همه عالمین سفینه النجات و خون خدا آمده ارباب کرامت حسین طاهرکاشانی

امشب هوای خانه مولا معطراست صدکهکشان زیمن ولادت منور است پرسیدم ازیکی سببش را به خنده گفت میلاد با سعادت فرزند حیدراست

ای قمر هاشمیان نام تو مستی عالم همه ازجام تو جام تو لبریز ولای علی است نورخدا دررخ تو منجلی است قبله حاجات خلایق تویی رمزوفا روح حقایق تویی ماه سما منفعل از روی توست یاس معطر زگل روی توست پرشده از جام ولا ساغرت سلسله جنبان ادب مادرت تاکه پدربوسه به دست توزد خم شدوبردیده مست توزد اشک روان گشت زچشمان او فاطمه درمانده وحیران او شکرخدا درپسرم عیب نیست پس سبب گریه مولا زچه چیست گفت چنین شیرخدا شاه دین این سخن نغز به ام البنین گل پسر ما به خدا سالم است باب حوائج به همه عالم است گریه من راوی درد وبلاست قصه عباس من وکربلاست طاقت اگرهست بگویم تورا تاشوی اگه توازاین ماجرا گل پسرم نوردوعین من است ساقی وسردار حسین من است فضل و کرم ریزه خورخوان اوست جودوسخا سائل دستان اوست ،شیرژیان ویل نام آوراست قوت قلب حرم وخواهر است جان به کف عرصه پیکاراوست ساقی وسردار وعلمداراوست ازتن او‌دست جدا میشود فرق سرازکینه دوتا می شود غرق به خون دیده حق بین او می شود از ظلم وجفای عدو اگه ازاین قصه چوشدفاطمه گشت روان برلبش این زمزمه گرچه بودنوگل من نورعین مفتخرم شود فدای حسین ای دوجهان فدای یک موی او فدای ماه رخ دلجوی او‌ مجمل طاهر نه همه ماجراست شمه ای از حدیث عشق وصفاست مارادرایتا دنبال کنید @taherekashani

پس ازخورشید ماه انورآمد شکوه عشق وروح باورامد تجلی بخش ایثاروکرامت علمدار حسین ازدردرآمد طاهرکاشانی

گردیده شکوفا گلی در گلستان عشق گردیده معطر جهانی زریحان عشق ملیکه محشر رقیه گل عالمین آمده به دنیا به دنیا عزیز حسین امده رقیه رقیه گل فاطمه دردانه درعشق درعشق چه زیبا بود پاتابه سراو سراو چوزهرا بود او آیت عشق است وایمان وزین اب است آرام دل اکبر است وگل زینب است امده .... آغوش ابوالفضل ابوالفضل شده مهد او لالایی بخواندبرایش چه زیبا عمو فاطمه دوم رسیده زره چون قمر گلبوسه بچیند زروی چوماهش پدر امده ... طاهرکاشانی دنباله اشعاروس وسرودها در گل نغمه های طاهر

ملیکه روزجزا رقیه درثمین ماسوا رقیه باب الحوائج حسین زهرا مرضای ماراده شفا رقیه طاهرکاشانی

دردانه بحرعالمین آمده است مفتاح کرم نوردوعین آمده است سرمست حضوراوبودعالم عشق زیرا که ملیکه الحسین امده است طاهرکاشانی

دختری عشق افرین امده است عاشقان حبل المتین امده است حضرت رقیه دخترحسین روشنی بخش زمین امده است هستی هستی امدبه دنیا یاباردیگر آمده زهرا بادا مبارک این جشن میلاد مست عطر وبوش گل یاس شده وقت شور وعشق واحساس شده وقت شادی وسرور زینبه محوماه رخش عباس شده هستی ..... حسن او آیت حسن داوره بسکه زیباس ازهمه دل می بره نه فقط دل ازپدردل می بره عاشق خواهرکوچیکش اکبره هستی .... ازچشاش موج می زنه شکوه دین گوشواروزینت عرش برین می چینه گل بوسه ازروی لبش سیدومولا امام الساجدین هستی ..... طاهرکاشانی

امشب ثمینه گوهری ازبحرایمان آمده یادرزمین ماه سما زیبا ورخشان آمده عطربهشتی می وزد ازخانه خون خدا یا زینت باغ جنان ازکوی جانان آمده شدنوریزدان منجلی درطورسینای ولا یاباردیگردرجهان موسی عمران آمده انفاس قدسی می دمد جان برتن هرمرده ای یا ازسما عیسی چنین غالیه افشان آمده تخت سلیمانی روان جولان دهدروی زمین یاعصمت وناموس حق باصدسلیمان امده ازبوی او بینا شده چشمان یعقوب نبی یایوسف حسن خدا ازسوی کنعان آمده بین زمین وآسمان گویا چنین امدندا کامشب زالطاف خدا برماسوا جان آمده هست حسین ابن علی منظومه عشق وصفا دارالولا را دختری چون ماه تابان امده زیبا صنم دردانه درناموس ذات کبریا آرام جان عالمی سرمست جانان امده درصورت وسیرت همی آیینه زهرا بود یاباردیگر فاطمه دراین دلستان آمده اومی گشاید هرگره بادستهای کوچکش باب الحوایج گوهردریای احسان آمده نامش رقیه دلبر ودلده اش خلق جهان مرهم گذاردردها دارودرمان آمده طاهربه خود بالدهمی چون شدغلام درگهش سرخوش که ارباب کرم بانوی دوران امده طاهرکاشانی