وقتی پیامبر چشماشو بست نامردا دنیا رو برا این خانواده که معدن رسالت و امامت و نبوت بودن سیاه کردن
هنوز امام علی مشغول غسل و کفن پیامبر بود که دور هم جمع شدن و تصمیم گرفتن یه خلیفه از بین خودشون انتخاب کنن
خلیفه اول ابوبکر💔
نامرد بودن و یادشون رفت چند ماه قبل تو حجةالوداع با امیرالمومنین بیعت کردن!!
ببخشید یادشون نرفت اتفاقا خوبم یادشون بود ولی ادمی که ظالم باشه چشمشو به حقیقت میبنده به خاطر منافعش
مگه میشه اون روزو یادشون بره که پیامبر دست امام علی رو بالا برد و گفت من کنت و مولاه فهاذا علی مولاه؟
اومدن در خونه امیر المومنین در زدن
اقا پا شد بره دم در
خانم جلوشو گرفت
گفت
علی جان؟ من دختر پیامبرم بزار برم شاید حیا کردن
پس میشناختن
مادر ما رو میشناختن
حیا نکردن
حیا نکردنو درو اتیش زدن
حیا نکردنو جسارت کردن!
حیا نکردنو داد زدن!
حیا نکردنو پهلویه مادر و شکستن!💔