مردمفکرمیکننامامحسنبازهرازدنیارفت
اونانمیدوننکهآقاروحخودشروتوکوچههای
مدینهازدستداد...فقطجسمشبودکهرفت
بییننمیدونمبفهمییادرککنییعنیچی!!
یهپسرخیلیبهغیرتشبرمیخورهکسیبه
مادرشبگه"تو"اونوقتیهپسربچهایبود
اونمغیرتداشتاونممردیبودواسهخودش
تامغیرهخواستدستشوبلندکنه
روانگشتپاهاشونبالارفتنکهبهصورت
خودشونبخورهنهخانوم💔
امانرسید..باشدتبرخوردکرد
ازاونجابهبعدبودکهچادرخانمخاکیشد
ازهمونجابودکهامامحسنپیرشدتوکودکی💔
هروقتازکوچهکهردمیشد،یهقسمتیاز
کوچهکهمیرسیدرویزمینمینشستودرخفاگریهمیکرد
سلمانمیگه:شبغسلخانومتوخونه
نشستهبودم..دیدمدرخانهرامیزنن
درروبازکردمدیدمامامحسنسرروبهدیوار
گزاشتهدارهمثلابربهارگریهمیکنه💔
سلمانمیگه:اومدمتودلشبدیدم
خونهمولاچهخبره!!
همهبچهایهطرفنشستن؛مولاسرتاپاخاکیه
تامنرودیدآقابغلمکردگفت:سلمانیارمروازمگرفتن💔
سلمانمیگه:اومدمتودلشبدیدم
خونهمولاچهخبره!!
همهبچهایهطرفنشستن؛مولاسرتاپاخاکیه
تامنرودیدآقابغلمکردگفت:سلمانیارمروازمگرفتن💔