خدایا، بیاموز به من که اگر در سختی ام، اگر دلتنگم هیچ حالتی پایدار نیست و می گذرد و در تمام این لحظه ها تو در کنار منی خدایا شکرت🌸🌱 ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°

🔰پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله: إنَّ لِلقُلوبِ صَدَأً كَصَدَإِ النُّحاسِ، فَاجلوها بِالاِستِغفارِ وتِلاوَةِ القُرآنِ دل ‏ها نيز همچون مس، زَنگار مى ‏گيرند. پس آنها را با استغفار و تلاوت قرآن، جَلا دهيد 📚أعلام الدين صفحه293 ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°

از "یـاعـلی" زبان و دهان خسته کِی شود؟! اصلاً زبان برای همین در دهان ماست.. ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°

💙❣ طی چند روز گذشته که ندیده بودمش دلم خیلی براش تنگ شده بود و میخواستم همه‌ی کارهارو بکنم تا وقتی که خدیجه میاد کار خاصی برای انجام دادن نداشته باشمو بتونم پیشش باشم!!🥲 غذا هارو خود عمه پخت و باقی کار هارو هم من و منیژه انجام دادیم 🌤 دم غروب که در زدن به سمت در پرواز کردم، هول هولکی سلام علیکی با حسن آقا و پسرهاش کردمو خودمو انداختم توی بغل خدیجه!🥺🥲 کلی همو بوسیدیمو بغل کردیمو رفتیم تو خدیجه جلوی چشمم خیلی نسبت به قبل لاغرتر شده بود و زیر چشم‌هاش گود افتاده بود،! لباس نخی نوک مدادی رنگی پوشیده بود و بدون هیچ آرایشی موهاش رو پشت سرش جمع کرده بود و روسری مشکی سرش کرده بود، هیچ شباهتی به باقی تازه عروس ها نداشت، نگاهم رفت پی عباس روی دوتا مخده‌ایی که پشتش گذاشته بودیم لم داده بود و بی خیال از هفت عالم برای خودش چای جرعه جرعه مینوشید و انگار نه انگار که خدیجه‌ی بیچاره بخاطر اون به این حال افتاده…!! چقدر ازش بدم میومد😤😤 به بهانه‌ی سفره چیدن با دخترها اومدیم بیرون ،پامون که به خیاط رسید منیژه گفت اخیش از اون جمع حوصله سر بر اومدیم بیرون!! خدیجه لبخند محزونی زد و گفت جای من بودی چیکار میکردی پس😢 دلم براش ریش شد نمیخواستم حالا که قراره چند ساعتی رو باهم بگذرونیم ناراحت ببینمش، دستشو کشیدمو به سمت مطبخ رفتیم و شروع کردم از هر دری صحبت کردن تا واسه‌ی لحظاتی هم که شده حواسشو پرت کنم! اونشب بدون توجه به چشم غره‌های عمه کلی گفتیمو خندیدیم اما خدیجه حتی نوع خندیدنش هم غم داشت…😞 ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°

🎄فرق نمی کند که تقویم 🌷پایــیز باشد یا بهــار 🎄تابســتان یا زمسـ️ـتان 🌷بی دوست 🎄هیچ زمانی زیبا نيست 🌷تقدیم به شما دوستان جان دوشنبه تون شکوفه باران ‌‌‍‌‌‌‍‌•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•

خیلی تضرع کنید، دعا بخوانید ما دعای غیرمستجاب نداریم وعده الهی است و بدانید اگر مستجاب نشد بهترش را میدهند و یا بلایی دور میشود، این باطن دعا است. -استادانصاریان - ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°

که در آغاز و در انجام چون سید حسن باشیم، نه فکر سر، نه فکر تن، نه در فکر کفن باشیم ـ شنیده‌ای عاشقی را از معشوق بترسانند؟ #شهید_بهشتی🌹 ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°

#حدیث_روز 🔹پیامبر خدا صلی‌الله‌وعلیه‌وآله: خانواده تشکیل دهيد، كه مايه فزونى روزىِ شماست. 📚 كافي، ج۵، ص۳۲۹ ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°

💙❣ روزها از پی هم میگذشتند و ما تقریبا هر روز رو باهم سپری میکردیم، منیژه هم بزرگتر شده بود و حالا توی خلوت دو نفره‌مون راهش داده بودیم،،☺️ عباس مرد خوبی نبود و به هر بهونه‌ای خدیجه رو به باد کتک میگرفت و کسی هم از خواهر بی چاره‌ی من دفاع نمیکرد!☹️ عباس جلوی پدر و برادرش قدرت نمایی میکرد و میخواست نشون بده گرچه خدیجه به وصلت با عباس راضی نبوده اما الان درمقابلش رام شده و بی اختیاره!!😤 اونها هم بجای نصیحت و تلاش برای بهتر شدن رابطشون عباس رو تشویق میکردند! از عمه و شوهر عمه هم در این بابت که آبی گرم نمیشد! هربار که خدیجه با چشمای اشکی میومد گله‌ی عباسو پیش مادرش بکنه عمه چندتا هم فحش بارش میکردو برش میگردوند، خونه‌ی خودش..!! یک روز که من و منیژه و خدیجه به حمام محل رفته بودیم از دیدن تن کبود خدیجه چشم های من و منیژه چهارتا شد😳🤯 از تعجب فکمون به کف زمین چسبیده بود خدیجه خیلی سریع لنگ قرمز رنگ‌ رو دور خودش پیچید و سرشو انداخت پایین، خودمون رو شستیمو لباس پوشیدیم و خدیجه به ترتیب موهای من و منیژه رو مثل همیشه شونه زد و بافت!! در تمام مدتی که حمام بودیم باهم مشورت کردیم اما راه به جایی نبردیمو راه چاره‌ایی نیافتیم🥺😢 آخر سر گفتم من باید با عمه حرف بزنم خدیجه گفت : دلبر بیخیال توروخدا مگه خودت مامانمو نمیشناسی! پشت چشمی نازک کردمو گفتم چرا میشناسم،اتفاقا خیلیم‌ خوب میشناسم! بسه دیگه هرچی بلا سرت آوردنو کسی چیزی نگفت🤨 ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°

┈••✧❁📚🖊📚❁✧••┈ ✨️ *تربیت در کلام علما* ❇️ ‌کودک کاملاً باید آگاه باشد که تشویق یا تهدیدی که می شود برای چیست. اگر کودک نفهمد که برای چه تشویق می شود و به خصوص اگر نفهمد برای چه تهدید می شود، روحش به کلی مشوش می گردد. 💢 امروز به این نکته پی برده اند که بسیاری از بیماری های روانی در اثر ترساندن ها یا کتک زدن ها و ارعاب های بی جا در کودکی پیدا می شود. " شهید مرتضی مطهری (ره) ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°

🛡در فتنه ها چجوری مراقب بقیه باشیم ؟ #استاد_شجاعی ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°