eitaa logo
۞ تلنگری برای زندگی ۞
22.8هزار دنبال‌کننده
9.5هزار عکس
5.1هزار ویدیو
4 فایل
﷽ اینجا داستان زندگی شما گذاشته میشه تا تلنگری بشه به زندگیمون🥰❤️ @kosar_98_z👌ادمین محترم اگه ازین تلنگرا براتون پیش اومده برامون بفرستید! کانال تبلیغاتی ما 👇 https://eitaa.com/tablighatkosar 🌹تمامی داستانا براساس واقعیت می‌باشد🪴
مشاهده در ایتا
دانلود
7.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
21 سالم بود یه دختر قِرتی که عاشق روحانی شدم‌😔 اسمم هدی ست تو خانواده ای غیر مذهبی و نسبتا مرفح بزرگ شدم، خانواده ای که نه دین می‌شناخت نه خدا..! در حدی که اصلا نامحرم برام مهم نبود و پوششم درست نبود و حتی رفتارم، 💥مسجد محله نزدیک خونمون بود،بعضی اوقات به خانومایی که با چادر میرفتن مسجد نگاه میکردم و میگفتم چقدر عجیبن، چند باری اتفاقی روحانی جدید و از دور دیده بودم ولی خیلی دلم میخواست باهاش آشنا بشم چون دختر همسایه خیلی با آب و تاب ازش تعریف میکرد و می‌گفت : مجرده و خیلی جوون،خوشکل و خوشتیپیه☺️ خیلی کنجکاو شدم بخاطر همین یه روز به بهانه الکی وارد کتاب خونه مسجد شدم که دیدم، اون روحانی که تعریفش همیشه بود اونجاست بهش نزدیک شدم و لبخند زدم، اونم منو دید ولی زود سرشو انداخت پایین یروز نشستم منتظر تو حیاط تا نماز و دعا تموم شدو مسجد خلوت شد، آخرین نفر اومد بیرون، رفتم جلو سلام کردم همونطور که سرش پایین بود جوابمو داد گفتم : من یه دوستی دارم که عاشق یه مرد مذهبی و روحانی شده، حاج آقا بنظرتون چیکار باید بکنه؟؟ یکم فکر کردو گفت :بهتره از طریق یه واسطه به اون آقا بگه شایدم اون آقا هم ایشون و بپسندن و انشاالله که سبب خیر بشه لبخندی زدمو تشکر کردم، وقتی داشتم میرفتم تمام هواسش بمن بود😅 یک ماه بعد رفتمو به یکی از بزرگای محله که فرش فروشی داشت و مرد خوبی بود، با خجالت گفتم، ازش خواستم واسطه بشه!! اونم مردد قبول کرد،😕 خلاصه بعد از ۲سال ازدواج کردیم، چون ایشون خیلی مذهبی بودن به من هم میگفتن باید چادر سرکنی و حجاب باشی، منم که 🤦‍♀ ══❈═₪❅❅₪═❈══ 🌹@Talangoory🕊 ══❈═₪❅❅₪═❈══
زن و شوهری نشسته بودند و یک لحظه شوهر به همسرش گفت : میخوام بعد از چندین ماه پدر و مادرم و برادرانم و بچه هایشان فردا شب به صرف شام دور هم جمع کنم و زحمت غذا درست کردن را بهت میدم . زن با کراهیت گفت : ان شاءالله خیر میشه . مرد گفت : پس من میرم به خانواده ام اطلاع بدم . روز بعد مرد سرکار رفت و بعد از برگشتن به منزل به همسرش گفت : خانواده ام الان میرسن شام آماده کردی یا نه؟ زن گفت : نه خسته بودم حوصله نداشتم شام درست کنم آخه خانواده تو که غریبه نیستند یه چیز حاضری درست میکنیم . مرد گفت : خدا تو رو ببخشه دیروز به من ميگفتی كه نمیتونم غذا درست کنم آخه الان میرسن من چيکار کنم .... زن گفت : به آنها زنگ بزن و از آنها عذر خواهی کن اونها که غریبه نیستند . مرد با ناراحتی از منزل خارج شد . و بعد از چند دقیقه درب خانه به صدا در اومد و زن رفت در را باز کرد و پدر و مادر و خواهر و برادرانش را دید که وارد خانه شدند. پدرش از او پرسید پس شوهرت کجا رفته ؟ زن گفت : تازه از خانه خارج شد . پدر گفت : دیروز شوهرت اومد خونمون و ما رو برای شام امشب دعوت کرد مگه میشه خونه نباشه ؟ و زن متحیر و پریشان شد و فهمید که غذایی که باید مي پخت برای خانواده خودش بود نه خانواده شوهر ؟ و سریع به شوهر خود زنگ زد و بهش گفت که چرا زودتر بهم نگفتی که خانواده منو برای شام دعوت کرده بودی ؟ مرد گفت : خانواده من با خانواده تو فرقی ندارند . زن گفت : خواهش میکنم غذا هیچی تو خونه نداریم زود بیا خرید کن . مرد گفت : جایی کار دارم دیر میام خونه اینها هم خانواده تو هستند فرقی نمیکنه یه چیزی حاضری درست کن بهشون بده همانطور که خواستی حاضری به خانواده ام بدی .. و این درسی برای تو باشه که به خانواده ام احترام بگذاری . پس با مردم همانطوری معامله کن که برای خودت دوست داری ... پیشنهاد میدم حتما این و بخونید😉👆💜 ══❈═₪❅❅₪═❈══ 🌹@Talangoory🕊 ══❈═₪❅❅₪═❈══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بالا رفتن سن حتمی است💚 اما اینکه روان تو پیر شود بستگی به خودت دارد! 💚زندگی را ورق بزن...! استکان استکان چای را به سلامتی نفس کشیدنت بنوش. 💚مبادا،مبادا. . . ! زندگی را دست نخورده برای مرگ بگذاری دوست من 💚پایان آدمیزاد .... نه از دست دادن معشوق است! نه رفتن یار! نه تنهایی! هیچ کدام پایان آدمی نیست.... 💚آدمی آن هنگام تمام میشود و دلش پیر شود که دنبال رویاهایش نرود... 💚شاد باش و شاد کن و لذت ببر زندگی کوتاهست ... 🍃💞 ══❈═₪❅❅₪═❈══ 🌹@Talangoory🕊 ══❈═₪❅❅₪═❈══
۞ تلنگری برای زندگی ۞
21 سالم بود یه دختر قِرتی که عاشق روحانی شدم‌😔 اسمم هدی ست تو خانواده ای غیر مذهبی و نسبتا مرفح بزر
اما من به حرف همسرم توجهی نداشتم همانطور بی حجاب با نامحرم روبوسی میکردم و دست میدادم، زندگی عاشقانه ای داشتیم، مرد خوبی بود خیلی مودب و مهربون، خدا بهمون دوتا بچه ی ناز داده بود، !! ولی من فکر میکردم تا ابد برام میمونه چون بسیار وفادار بود بهم.. در کنار امام جماعت بودن کار هم میکرد برای همین درآمدش خوب بود، هیچوقت از رخت و لباس گرفته تا خورد و خوراک برامون کم نمیزاشت و همه جوری با عشق منو سیراب میکرد، میگفت من دوست دارم، این برات کافی نیست، چرا آخه انقد دلت میخواد اندامتو موهاتو در معرض نمایش بزاری..! ؟ ولی من از جواب طفره میرفتمو میگفتم دوس دارم، دلم میخواد اینطوری بگردم.. آخرش یروز دیگه طاقتش طاق شد و تحمل نکرد و حرف طلاق رو وسط کشید 🥺💔 اولش فکر میکردم که داره تهدیدم میکنه تا بترسونتم ولی وقتی رفتیم دادگاه و حکم طلاقمون اومد تازه فهمیدم جدی!!! من از سر لج بازی بچگونه که نمیخواستم التماسش کنم با خودمو اونجور که اون میخواست درست کنم و لباس بپوشم با کمال میل رفتم محضر خونه و طلاق گرفتیم، و من هم که چاره ای نداشتم مجبور به طلاق شدم با ۲ فرزند طلاق گرفتیم و هر دو فرزندانم کنار من ماندند... از رفتار بد خانواده و دوست و آشنا با یه زن مطلقه نمیگم براتون، مخصوصا چون شوهرم روحانی بود بیشتر اذیتم میکردم، بچه هام همش بهونه باباشون میگرفتن اما من از سر لجبازی نمیخواستم حتی به قیمت دیدار بچه ها با پدرشون شوهرمو یبار دیگه ببینم.. ══❈═₪❅❅₪═❈══ 🌹@Talangoory🕊 ══❈═₪❅❅₪═❈══
روزی بهلول از کوچه ای میگذشت، شخصی بالایش صدا زده گفت: ای بهلول دانا! مبلغی پول دارم، امسال چه بخرم که فایده کنم؟ بهلول : برو، تنباکو بخر! مردک تنباکو خرید، وقتیکه زمستان شد، تنباکو قیمت پیدا کرد. به قیمت خوبی به فروش رسید. بقیه هر قدر که ماند، هر چند که از عمر تنباکو میگذشت، چون تنباکوی کهنه قیمت زیاد تری داشت، لذا به قیمت بسیار خوبتر فروخته میشد و سرانجام فایده بسیاری نصیب اوشد. یک روز باز بهلول از کوچه می گذشت که مردک بالایش صدا زده و گفت: ای بهلول دیوانه! پارسال کار خوبی به من یاد دادی، بسیار فاید ه کردم، بگو امسال چه خریداری کنم؟ بهلول : برو، پیاز بخر! مردک که از گفته پارسال بهلول فایده، خوبی برداشته بود، با اعتمادی که به گفته اش داشت هرچه سرمایه داشت و هر چه فایده کرده بود. همه را حریصانه پیاز خرید و به خانه ها گدام کرده منتظر زمستان نشست تا در هنگام قلت پیاز، فایده هنگفتی بر دارد. چون نگاهداری پیاز را نمی دانست، پیاز ها همه نیش کشیده و خراب شد و هر روز صد ها من پیاز گنده را بیرون کرده به خندق میریختند و عاقبت تمام پیاز ها از کار برامده خراب گردید و مردک بیچاره نهایت خساره مند شد. مردک این مرتبه با قهر و خشونت دنبال بهلول میگشت تا او را یافته و انتقام خود را از وی بگیرد. همینکه به بهلول رسید، گفت: ای بهلول! چرا گفتی که پیاز بخرم و اینقدرها خساره مند شوم؟ بهلول در جوابش گفت: ای برادر! آن وقت که مرا بهلول دانا خطاب کردی، از روی دانایی گفتم«برو، تنباکو بخر» این مرتبه که مرا بهلول دیوانه گفتی، از روی دیوانگی گفتم «برو، پیاز بخر» و این جزای عمل خود توست! ══❈═₪❅❅₪═❈══ 🌹@Talangoory🕊 ══❈═₪❅❅₪═❈══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هرگز از حکمت کار خدا در لحظه نمی‌توان سردرآورد روزی خواهیم فهمید ،، شاید امروز نه شاید فردا و پس فرداهای دیگر... پس نه مقاومت کنیم نه مخالفت هیچ کس در پسِ خنده‌های بظاهر بی‌خیال ما اندوه غم را نخواهد فهمید در آن لحظه است که هیچ پناهی جز خدا نخواهیم یافت خداوند در عمقِ باور آدمی جای دارد و ما همیشه با وجودِ تمام دل‌مشغولی‌ها جایی در دل داریم که مخصوصِ خداست 🍃💞 ══❈═₪❅❅₪═❈══ 🌹@Talangoory🕊 ══❈═₪❅❅₪═❈══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دنیا هم که از آن تو باشه تا زمانی که جایی در قلب یک زن نداشته باشی، تا درون آواز های عاشقانه های زنی زندگی نکنی، تا زمانی که سهمی از دلشوره های یک زن نداشته باشی، تا زمانی که هم حسی یک زن رو در قلب و روح خودت نداشته باشی؛ "فقیری" ...! 💞🍃 ══❈═₪❅❅₪═❈══ 🌹@Talangoory🕊 ══❈═₪❅❅₪═❈══
⛔️ باید که گناه را فراموش کنیم ⭕️ قدری به سکوت قبرها گوش کنیم 💢 حیف است که در بلندی این یلدا ❗️کوتاهی عمر را فراموش کنیم   ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ══❈═₪❅❅₪═❈══ 🌹@Talangoory🕊 ══❈═₪❅❅₪═❈══
۞ تلنگری برای زندگی ۞
اومدم جمعش کنم که، آراس مهلت نداد سریع گفت : نگفتم آقا جون انقد خانواده ی خوبی دارن که اصلا منو ب
چه روز مزخرفی بود، دیگه داشت حوصلم سر میرفت، به ساعت دیواری نگا کردم، ساعت نزدیک 5 بود.. مادرش مثل عقاب انگار مراقبم بود،گفت عجله دارین گفتم ببخشین خونه ما دور! نمیخوام به شب بخورم با اجازتون زحمتو کم کنم.. گفت : عجله ای نیست!! بعدشم با غیض و غضب نگام کرد، چند دقیقه ای نگذشته بود که خدمتکار اومد و دم گوش مادرش پچ پچ کرد اونم با دست اشاره کرد، یه دیقه نشد یه دختر فوق‌العاده زیبا و خوش اندام وارد شد، با آرایش غلیظ و لباس ست صورتی و سفید!! موهای یاسی و طلایی بلندش تا کمر میومد، یه مانتو چسبون پوشیده بود که قشنگ فرم سینه و همه جاش پیدا بود، با عجله وارد شد و سلام کرد، اراس چشماشو درشت کرد و با ناراحتی گفت : آرمیتا تو اینجا چیکار میکنی..؟ جلو اومد و بی توجه بمن با همه دست داد و به آراس که رسید خم شد رو صورتشو گونشو بوسید😳🤯 بعدم با ناز گفت چیه حق نداریم خونه ی عمومون بی دعوت بیایم و پشت چشمی نازک کرد! بعدم رفت نشست رو مبلو پاشو انداخت رو پاش باباشم گفت این چه حرفیه عمو خیلیم خوش اومدی ولیز معلوم بود اونم انتظارشو نداشت! آراس ایستاده بود، بمن اشاره کرد که پاشو بریم بلند شدم و با لبخند با اجازه گفتمو حسابی ازشون تشکر کردم، آرمیتا که انگار تازه منو دیده بود گفت چرا قدم من سنگین بود!! گفتم نه عزیزم گفتم که خونمون دوره قبل ازینکه شب بشه باید بگردم خونه بابام ناراحت میشه!! بلند شدو با کرشمه اومد خیلی عصبی بود و نمیتونس خودشو کنترل کنه، گفت : دخترایی مثله تو مگه خونه هم دارن! نفهمیدم این چی داشت میگفت آراس با حرص گفت : آرمیتا حرف دهنتو بفهم ══❈═₪❅❅₪═❈══ 🌹@Talangoory🕊 ══❈═₪❅❅₪═❈══
💠 هر روز با یک آیه از قرآن 💢وَالسَّمَاءَ بَنَيْنَاهَا بِأَيْدٍ وَإِنَّا لَمُوسِعُونَ 🔹و کاخ رفیع آسمان را ما به قدرت خود برافراشتیم و ماییم که مقتدریم. 📚سوره مبارکه زاریات آیه۴۷ ══❈═₪❅❅₪═❈══ 🌹@Talangoory🕊 ══❈═₪❅❅₪═❈══
6.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بودن با یه دختر قوی سخته ... خیلی هم سخته بخاطر همینه خیلی از پسرا دنبال دخترای ضعیف و تو سری خور میرن چون عُرضه ی بودن کنار یه دختر قوی رو ندارن ! بودن کنار یه دختر قوی عرضه میخواد هم داشتنش هم نگه داشتنش ! همه ی ما مردها، پسرها به یک دختر قوی نیاز دارن تا بتونن خیلی بهتر رشد کنن دنیارو خیلی قشنگ تر ببینن ... ══❈═₪❅❅₪═❈══ 🌹@Talangoory🕊 ══❈═₪❅❅₪═❈══
تنها ✨ آب های آرام هستند که چهره ها رو بدون انحراف و درست نشان می دهند.. بنابراین تنها ذهن های آرام می توانند درک شایسته و درستی از زندگی داشته باشند. زندگی را رنگ بزن " رنگ شادی " نگذار او رنگت کند به " رنگ غم "... آب و هوای دلتون آروم روزتان شاد🌻 ══❈═₪❅❅₪═❈══ 🌹@Talangoory🕊 ══❈═₪❅❅₪═❈══