فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸امروز از گلهای بهاری
🍃یک سبد گل شادی
🌸آورده ام
🍃تا زندگیتون پراز عطر عشق
🌸ولباتون به لبخند شیرین
🍃باز بشه
🌸امروزتون زیبا
🍃و نگاهتون پراز بارش مهربانی
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
💚✨💚
✨💚
💚
#صحیفهسجادیه ✨📿🍃
↯🌙
حضرت زین العابدین امام سجاد علیه السلام فرمودند:
حَمْداً نُزَاحِمُ بِهِ مَلَائِكَتَهُ الْمُقَرَّبِينَ ،وَ نُضَامُّ بِهِ أَنْبِيَاءَهُ الْمُرْسَلِينَ فِي دَارِ الْمُقَامَةِ الَّتِي لَا تَزُولُ ،
وَ مَحَلِّ كَرَامَتِهِ الَّتِي لَا تَحُولُ .
حمد و سپاسى آنچنان كه ما را با فرشتگان مقرب او همنشين سازد و در آن سراى جاويد كه جايگاه كرامت هميشگى اوست با پيامبران مرسل همدوش گرداند.
📚 صحیفه سجادیه،دعای١،فراز١۶
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
📸 #اینفوگرافیک | اعمال شب و روز عید مبعث
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
۞ تلنگری برای زندگی ۞
🍃🌺🪴 بعد از نهار با سلام و صلوات همگی سوار مینی بوس شدیم و راه افتادیم سمت تهران☺️😊 عصر بود که رسید
🍃🌺🪴
با خودم گفتم لابد باز حاملهاست و از بویی چیزی ناراحته🙁🤔
رفتم پیششون و سرم رو نزدیک گوشش کردم و آروم طوریکه فقط خودش بشنوه گفتم :ننه آبستنی؟!بویی چیزی دلتو زده؟!
چشم های محزونش رو بهم دوخت و با صدای آرومی گفت :نه ننه…
-پس چرا جلو لب و دهنتو پوشوندی دختر؟!
سرش رو انداخت پایین و گفت: جبار گفته گوشه ی روسریمو جلو دهنم بگیرم تا صورتم معلوم نباشه!
با چشم های از حدقه در اومده گفتم :وا بسم الله!!! یعنی چه؟!😳🤯
مینا خانوم که دیگه متوجه موضوع بحثمون شده بود دستم رو با مهربونی توی دستش گرفت و گفت : دلبر خانوم جان خودت که بهتر میدونی؛ جبار خیلی بد دله نسبت به مهتاب! بخدا منم بهش گفتما…
یه وقت نگی مادری نکردم در حق مهتاب،
ولی حرف منِ پیر زن رو هم زمین انداخت!
نُچ نُچی زیر لب گفتم و رفتم پیش بقیه
این جبار دست بردار اذیت و آزار هاش نبود
اگر حرفی میزدم امکان داشت همونجا دست مهتاب رو بگیره و ببردش خونه؛عصبی شدمو رفتم پیش عروس و دوماد
موهای بلند تارا رو فر درشت زده بودن و دورش ریخته بودن، چندتا شکوفهی صورتی ریز هم بین موهاش گذاشته بودن🥰🥲
موقع حلقه دست کردن ، حلقهی تارا برای انگشتش خیلی کوچیک بود و امیر با لبخند حلقه رو توی انگشت کوچیکهی دست چپش کرد!!💍
من و دختربس هم براش پلاک و زنجیر خریده بودیم و توی گردنش انداختیم
ماه تاج خانوم ناراضی بودنش از این وصلت کاملا مشهود بود و چهرهاش داد میزد که ناراحته،!!
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 چشمانی پُر از رسول!
✏️ جوانی بود هر روز قبل اینکه برود سر کارش
میآمد در مسجد به رسول خدا نگاهی میکرد و میرفت.
حضرت هم او را میشناختند،
تا او میآمد سرشان را بلند میکردند
که او بیشتر چشمش را از رسول خدا پُر کند...
جوان چند روزی نیامد، حضرت سوال کردند که...
✨ مبعث خاتمالانبیاء محمدالمصطفی "صلیاللهعلیهوآله" را خدمت حضرتولیعصر "سلاماللهعلیه" تبریک عرض میکنیم.
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
11.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹چهار وظیفه مسلمانان در برابر رسول خدا(ص)
🎙حجت الاسلام و المسلمین رفیعی
#پیامبر_اکرم (ص) #عید_مبعث
💐 مبعث حضرت رسول اکرم صلیالله علیه و آله و سلم مبارک باد.💐
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
13.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹 خدا به چه هدفی پیامبر (ص) را فرستاد؟
🎙حجت الاسلام و المسلمین رفیعی
#پیامبر_اکرم (ص) #عید_مبعث
💐 مبعث حضرت رسول اکرم صلیالله علیه و آله و سلم مبارک باد.💐
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
5.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 #کلیپ | بعثت پیامبر (ص) دعای مستجاب حضرت ابراهیم (ع)
#دکتر_رفیعی
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱 همه چیز با بعثت تو آغاز شد؛
به تو درود میفرستیم،
ای بهترین معلم ما
ای محمد(ص)
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
۞ تلنگری برای زندگی ۞
🍃🌺🪴 با خودم گفتم لابد باز حاملهاست و از بویی چیزی ناراحته🙁🤔 رفتم پیششون و سرم رو نزدیک گوشش کردم
🍃🌺🪴
یک ساعتی بعد مراسم تموم شد و همگی برگشتیم ده، غذا مونده بود و اقوام نزدیک رو نگه داشتیم،
امیر از خوشحالی چشم هاش هم میخندیدن، قرار بود مراسم عروسی رو پاییز بگیریم، اونسال امیر بیشتر از سال های قبل در تلاش بود و همش درحال پول جمع کردن بود!!
دو روز از عقد امیر و تارا گذشته بود که با امیر رفتیم لیلا رو برگردوندیم کرج و خودمون مستقیم برگشتیم
به اول ده خودمون که رسیدیم دیدم ده پونزده تا بچه سنگ ریزه و هرچی که دم دستشون میاد رو پرت میکنن سمتمون!
امیر که ماشینش رو خیلی دوست داشت و جونش به جون ماشینش بند بود پیاده شد منم به دنبالش،!!😰😣
دیدیم راحله پشت بچهها وایساده و اونم داره سنگ میندازه سمتمون، داد زدم :آهای مگه شماها ننه آقا ندارید جمعتون کنن؟!
دویدم سمت بچهها تا بترسن که البته موفق شدم و همه در رفتن!😮💨😒
مچ دست یکیشون که بهم نزدیکتر بود رو در حال فرار گرفتم ،با اینکه خودم جواب سوالم رو میدونستم اما با اینحال تهدید وار از بچه پرسیدم : بگو ببینم کی یادتون داده سمت ماشین ما سنگ پرت کنید؟!
اگه راستشو نگی میام چوغولیتو پیش ننهات میکنما
بچه که یه پسر تقریبا نُه ساله بود با چشم هایی که ترس توشون موج میزد پشت سرش رو نگاهی انداخت و دستشو دراز کرد سمت راحله
با همون ترس گفت : خاله راحله گفت اگه اینکارو بکنید بهتون هله هوله میدم!
خون جلوی چشم هام رو گرفته بود
دست بچه رو ول کردم و پاتند کردم سمت راحله اما چند قدم بیشتر نرفته بودم که امیر جلوم رو گرفت و راحله هم در رفت!،😠😤
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
16.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌱 تا نبینمت روزم روز نمیشه!
❤️ وقتی همه عاشق محمد(ص) بودند...
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
💚✨💚
✨💚
💚
-الْحَمْدُلِلَّهِ الَّذِی اسْتَنْقَذَنَا بِک
مِنَ الشِّرْک وَالضَّلالة
+سپاس خداى را که ما را به وسیله تو
از شرک و گمراهى رهانید..♥️
-یارسولالله-
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°