حضرت محمد (ص): فاطمه پاره تن من است. هر که او را بیازارد، مرا آزرده خاطر کرده است و هر که او را شاد کند، مرا خوشحال نموده است.
شهادت دخت نبی اکرم (ص) تسلیت باد🖤
✨✨✨
══❈═₪❅❅₪═❈══
🌹@Talangoory🕊
══❈═₪❅❅₪═❈══
7.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•
و چه لذتی دارد از فردای نیامده نترسیدن...🤎
🌸🌿🌿🌸🌿🌿
══❈═₪❅❅₪═❈══
🌹@Talangoory🕊
══❈═₪❅❅₪═❈══
✨﷽✨
#پندانه
✍ اشتباهکردن ایرادی نداره، عذرخواهینکردن ایراد داره
تا سوار تاكسی شدم، راننده گفت:
تو كه سواد نداری، چرا مینويسی، تو روزنامه هم چاپ میكنی؟
گفتم:
شما از كجا میدونين من بیسوادم؟
گفت:
اين چی بود هفته پيش نوشته بودی؟
گفتم:
چی نوشتم؟
راننده تاكسی گفت:
شعر صائب رو غلط نوشته بودی. اصل شعر اينه؛ يک عمر میتوان سخن از زلف يار گفت/در بند اين نباش كه مضمون نمانده است. ولی تو به جای «مضمون» نوشته بودی «موضوع».
به مسافرهای تاکسی نگاه كردم. يک آقای حدودا 60ساله، يک خانم حدودا 30ساله و پسر جوانی كه به نظر دانشجو میرسيد توی تاكسی بودند و هر سه داشتند به من بیسواد نگاه میكردند. حس خوبی نبود. خواستم از زير بار اين نگاههای سرزنشبار بيرون بيايم.
گفتم:
بله، تو خيلی از نسخهها مضمونه ولی تو بعضی از نسخهها هم موضوع ثبت شده.
مرد 60ساله گفت:
تو هيچ نسخهای از ديوانهای صائب موضوع نيومده.
گفتم:
مگه شما همه نسخهها رو خوندين؟
مرد گفت:
بله.
گفتم:
مگه میشه؟ شما چهكارهايد؟
مرد گفت:
استاد دانشگاه، رشته ادبيات فارسی.
با خودم فكر كردم چرا بايد سوار تاكسیای شوم كه رانندهاش صائبخوان باشد و مسافرش استاد ادبيات فارسی دانشگاه، آن هم دقيقا روزی كه هفته قبلش شعری از صائب را اشتباه نوشته بودم.
چارهای نبود. گفتم:
ببخشيد، اشتباه كردم.
راننده خنديد و گفت:
اين شد. همه اشتباه میكنن، اشكالی هم نداره، به شرطی كه بعدش معذرت بخوان.
با خودم فكر كردم كاش برای بقيه اشتباهات زندگیام هم معذرت خواسته بودم. ولی ديدم خيلی وقتها حتی نفهميدم كه اشتباه كردهام. مثل همين هفته قبل و کسی هم نبود كه بگويد اشتباه كردهام.
══❈═₪❅❅₪═❈══
🌹@Talangoory🕊
══❈═₪❅❅₪═❈══
#شایدتلنگر❗️
هرچه زمان میگذرد ..
مردم افسردهتر میشوند !
این خاصیت دل بستن به زمانه است،
خوشا به حال آنان که به جای زمانه به
صاحبالزمان(عج) دل می بندند .
══❈═₪❅❅₪═❈══
🌹@Talangoory🕊
══❈═₪❅❅₪═❈══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قول میدهم خدا
همین حوالی دغدغههایت ایستاده
و لبخند دلگرمکنندهاش را
به ثانیههای مضطربت میپاشد
که وقتی فکر و خیال
مشکلات امانت را برید
بیمقدمه آرام میشوی ،
نفس عمیق میکشی
و زیر لب میگویی...
🤲 «خدایا شکرت»
🍁჻ᭂ࿐
══❈═₪❅❅₪═❈══
🌹@Talangoory🕊
══❈═₪❅❅₪═❈══
فاطمیہیعنے
پاےولایتبمانیمتاشهادت...
مثلحضرتفاطمہسلاماللهعلیها
# مادرانه . . 🖤
#اللَّھُـمَعجِّـلْلِوَلیِڪَألْـفَـرَج 🤲🏼
══❈═₪❅❅₪═❈══
🌹@Talangoory🕊
══❈═₪❅❅₪═❈══
همهغضبمولارا دیدند..
دلاوریاشرا دیدند..
مردانگیوبخشندگیاشرادیدند..
اما،التماسشرافقطفاطمهدید؛
زمانیکهمیگفت:
"کلمینی،أناعلی"
مولاعلیمیفرمود:
- لَيْتَهَاخَرَجَتْمَعَاَلزَّفَرَاتِ '
کاش جان من،
با ناله هایم از بدنم خارج میشد🖤🥀
#فاطمیه
══❈═₪❅❅₪═❈══
🌹@Talangoory🕊
══❈═₪❅❅₪═❈══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من این افسانرو دوست دارم...🥲
.
══❈═₪❅❅₪═❈══
🌹@Talangoory🕊
══❈═₪❅❅₪═❈══
یافالِقَالاَصباحِ
اۍشکافندهۍروشنۍصبح.↵انعام﴿۹۶﴾
خدایاشکرتکہ،شبهاۍتیرهوتارمو
توصبحمیکنۍ💛🌾
══❈═₪❅❅₪═❈══
🌹@Talangoory🕊
══❈═₪❅❅₪═❈══
💢حکایت تقسیم 17 شتر به وسیله امام علی(ع)
گویند شخصی در حال مرگ بود و قبل از مرگش او وصیت کرد: من 17 شتر و 3 فرزند دارم شتران مرا طوری تقسیم کنید که بزرگترین فرزندم نصف آنها را و فرزند دومم یک سوم آنها را و فرزند کوچکم یک نهم مجموع شتران را به ارث ببرند.
وقتی که بستگانش بعد از مرگ او این وصیت نامه را مطالعه کردند متحیر شدند و به یکدیگر گفتند ما چطور می توانیم این 17 شتر را به این ترتیب تقسیم کنیم؟
🔹 و بعد از فکر کردن زیاد به این نتیجه رسیدند که تنها یک مرد در عربستان می تواند به آنها کمک کند، بنابراین آنها به نزد امام علی رفتند تا مشکل خود را مطرح کنند
🍃 حضرت فرمودند: رضایت می دهید که من شترم را به شتران شما اضافه کنم آنگاه تقسیم بنمایم. گفتند: چگونه رضایت نمی دهیم،
👈 پس شتر خویش را به شتران اضافه نمود و به فرزند بزرگ که سهمش نصف شتران بود، نه شتر داد. به فرزند دوم که سهمش ثلث شتران بود، شش شتر داد و به فرزند سوم که سهم او یک نهم بود، دو شتر داد و در آخر یک شتر باقی ماند که همان شتر حضرت بود.
══❈═₪❅❅₪═❈══
🌹@Talangoory🕊
══❈═₪❅❅₪═❈══
آقای اباعبدالله ما فقط یه پاسپورت داریم؛
کاریش نمیشه کرد؟🙂🫀
══❈═₪❅❅₪═❈══
🌹@Talangoory🕊
══❈═₪❅❅₪═❈══