6.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#چرا_انقدر_غیبت_بده
🎙سخنـرانی:
_- استاد علی تقوی -_
══❈═₪❅❅₪═❈══
🌹@Talangoory🕊
══❈═₪❅❅₪═❈══
{🍃💚}
•
•
خوباستانسانکارِامروزرابهفردا،
بلکهکارِهیچساعتیرابهساعتدیگر
واگذارنکند،مگرازرویعُذر!
واِلاهیچکسنمیداندکهبعداز
اینساعت،چهاتفاقی میافتد.
#آیتاللهبهجت
══❈═₪❅❅₪═❈══
🌹@Talangoory🕊
══❈═₪❅❅₪═❈══
میگفتوقتیدلتنگکسیباشیو
بدونیکجاستیهدرده..
وقتیدلتنگکسیباشیوندونیکجا
بایددنبالشبگردییهدرددیگه!
اونوقتمدامبایدبهخودتبگی:
آنسفرکردهکهصدقافلهدلهمرَهاوست،
هرکجاهستخدایابهسلامتدارش♥️.
══❈═₪❅❅₪═❈══
🌹@Talangoory🕊
══❈═₪❅❅₪═❈══
بزرگی، پسری داشت.
به پسرش گفت: کاری از تو میخواهم، انجام میدهی؟
پسر گفت: بله.
پدر گفت: هر شب که به خانه میآیی، اعمال روز خود را کامل برای من شرح بده.
شب شد؛ پسر مقداری از اعمال خود را ذکر کرد و از گفتن بعضی دیگر خودداری نمود!
پدر به او گفت: من بنده ضعیفی از بندگان خدا هستم، وقتی تو اعمال خود را نمیتوانی به من بگویی، چطور در روز قیامت به خدا میگویی؟ و چگونه اعمالت را در محضر خلایق میخوانی؟
══❈═₪❅❅₪═❈══
🌹@Talangoory🕊
══❈═₪❅❅₪═❈══
.
.
الهی!
خَلق تو شُکر نعمت های تو کنند
من شکرِ بودنِ تو کنم،
نعمت، بودنِ توست..♥️🍃
-خدایاشکرت-
══❈═₪❅❅₪═❈══
🌹@Talangoory🕊
══❈═₪❅❅₪═❈══
ازدروغبپرهیزیدچهکوچکباشد
چهبزرگچهجدیباشدوچهشوخی ؛
چراکهانساناگردروغکوچکبگوید
بردروغبزرگهمجراتپیدامیکند❤️🩹 !
_امامسجاد«ع
══❈═₪❅❅₪═❈══
🌹@Talangoory🕊
══❈═₪❅❅₪═❈══
هرکی بگه من اینکارو نکردم حاضرم قسم بخورم دروغ میگه😂😂😂
══❈═₪❅❅₪═❈══
🌹@Talangoory🕊
══❈═₪❅❅₪═❈══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❣یا صاحب الزمان
نذرکردم تا بیایی هرچه دارم مال تو
چشم های خسته پرانتظارم مال تو
یک دل دیوانه دارم باهزاران آرزو
آرزویم هیچ ،
💔🥺 قلب بیقرارم مال تو!
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🌼🍃
══❈═₪❅❅₪═❈══
🌹@Talangoory🕊
══❈═₪❅❅₪═❈══
💢داستان ایاز
✍ ایاز، غلام شاه محمود غزنوی (پادشاه ایران) در آغاز چوپان بود. وقتی در دربار سلطان محمود به مقام و منصب دولتی رسید، چارق و پوستین دوران فقر و غلامی خود را به دیوار اتاقش آویزان کرده بود و هر روز صبح اول به آن اتاق میرفت و به آنها نگاه میکرد و از بدبختی و فقر خود یاد میآورد و سپس به دربار میرفت. او قفل سنگینی بر در اتاق میبست. درباریان حسود که به او بدبین بودند خیال کردند که ایاز در این اتاق گنج و پول پنهان کرده و به هیچ کس نشان نمیدهد. به شاه خبر دادند که ایاز طلاهای دربار را در اتاقی برای خودش جمع و پنهان میکند. سلطان میدانست که ایاز مرد وفادار و درستکاری است. اما گفت: وقتی ایاز در اتاقش نباشد بروید و همه طلاها و پولها را برای خود بردارید.
نیمه شب، سی نفر با مشعلهای روشن در دست به اتاق ایاز رفتند. با شتاب و حرص قفل را شکستند و وارد اتاق شدند. اما هرچه گشتند چیزی نیافتند. فقط یک جفت چارق کهنه و یک دست لباس پاره آنجا از دیوار آویزان بود. آنها خیلی ترسیدند، چون پیش سلطان دروغزده میشدند.
وقتی پیش شاه آمدند شاه گفت: چرا دست خالی آمدید؟ گنجها کجاست؟ آنها سرهای خود را پایین انداختند و معذرت خواهی کردند.سلطان گفت: من ایاز را خوب میشناسم او مرد راست و درستی است. آن چارق و پوستین کهنه را هر روز نگاه میکند تا به مقام خود مغرور نشود. و گذشته اش را همیشه به یاد بیاورد.
══❈═₪❅❅₪═❈══
🌹@Talangoory🕊
══❈═₪❅❅₪═❈══
{🌿💚}
•
•
رها کردن شجاعت زیادی میخواد
ولی یه بار.....!)
•
•
══❈═₪❅❅₪═❈══
🌹@Talangoory🕊
══❈═₪❅❅₪═❈══
14.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
{🌿💚}
•
•
صحبت های یک دکتر عرب درباره قدرت جمهوری اسلام ایران....
══❈═₪❅❅₪═❈══
🌹@Talangoory🕊
══❈═₪❅❅₪═❈══