eitaa logo
۞ تلنگری برای زندگی ۞
24.7هزار دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
5.3هزار ویدیو
5 فایل
﷽ اینجا داستان زندگی شما گذاشته میشه تا تلنگری بشه به زندگیمون🥰❤️ @kosar_98_z👌ادمین محترم اگه ازین تلنگرا براتون پیش اومده برامون بفرستید! کانال تبلیغاتی ما 👇 https://eitaa.com/tablighatkosar 🌹تمامی داستانا براساس واقعیت می‌باشد🪴
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 عدالت دقیق و عجیب خداوند! بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم روزى حضرت موسى(ع) از كنار كوهى عبور مى‏كرد، چشمه‏اى در آن جا ديد، از آب آن وضو گرفت، به بالاى كوه رفت، و مشغول نماز شد. در اين هنگام ديد اسب سوارى كنار چشمه آمد و از آب آن نوشيد، و كيسه‏ اش را كه پر از درهم بود از روى فراموشى در آن جا گذاشت و رفت. پس از رفتن او، چوپانى كنار چشمه آمد تا آبی بنوشد چشمش به كيسه پول افتاد، آن را برداشت و رفت. سپس پيرمردى خسته، كه بار هيزمى بر سر نهاده بود كنار چشمه آمد، بار هيزمش را بر زمين گذاشت و به استراحت پرداخت. در اين هنگام، اسب سوار در جستجوى كيسه ی پول خود به چشمه بازگشت و چون كيسه‏اش را نيافت به سراغ پيرمرد كه خوابيده بود رفت و گفت: كيسه مرا تو برداشته ‏اى! چون غير از تو كسى اينجا نيست. پير مرد گفت: من از كيسه تو خبر ندارم. بحث بين اسب سوار و پير مرد شديد شد و منجر به درگيرى گرديد. اسب سوار، پيرمرد را كشت و از آن جا دور شد! موسى(ع) كه ظاهر حادثه را عجيب و بر خلاف عدالت مى‏ديد عرض كرد: پروردگارا! عدالت در اين امور چگونه است؟ خداوند به موسى(ع) وحى كرد: آن پيرمرد هيزم‏شكن، پدر اسب سوار را كشته بود، لذا امروز توسط پسر مقتول قصاص شد. پدر اسب سوار به اندازه همان پولى كه در كيسه بود به پدر چوپان بدهكار بود، امروز چوپان به حق خود رسيد. به اين ترتيب قصاص و اداى دين انجام شد، و من داور عادل هستم. منبع: بحارالانوار، ج 61، ص 117 و 118 ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
5.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨سه معجزه بی نظیر برای دائم الوضوها 🎤استاد دریای ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺 ❤ امام رضا عليه السلام مي‌فرمايد: 🔹زماني كه امر مهمي باعث غم و اندوه شديد تو شد دو ركعت نماز بخوان و در ركعت اول سوره ي «حمد» و «آية الكرسي» و در ركعت دوم سوره ي «حمد» و «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيلَةِ الْقَدْرِ» را بخوان و سپس قرآن را باز كرده بر بالاي سرت بگير و بگو: 🌹 «اللَّهُمَّ بِحَقِّ مَنْ أَرْسَلْتَهُ إِلَي خَلْقِكَ وَ بِحَقِّ كُلِّ آيةٍ فِيهِ وَ بِحَقِّ كُلِّ مَنْ مَدَحْتَهُ فِيهِ عَلَيكَ وَ بِحَقِّكَ عَلَيهِ وَ لَا نَعْرِفُ أَحَداً أَعْرَفَ بِحَقِّكَ مِنْكَ «يا سَيدِي يا اللَّهُ» 🔹 ده بار «بِحَقِّ مُحَمَّدٍ» ده بار «بِحَقِّ عَلِي» ده بار «بِحَقِّ فَاطِمَةَ» ده بار و همينطور به حق هر امامي ده بار ده بار تا اينكه به امام زمان برسي و آن را نيز ده بار بگوئي. كه از جايت بر نخواسته حاجتت بر آورده مي‌شود. 📚مكارم الخلاق اَمّن یجیبُ المُضطّر اِذادعاهُ ویَکشِفُ السوء🤲 یا امام رضـا (ع)بیماران‌راشفاعنایت‌کن خودت گره از کار گرفتاران عالم بازکن. " آمیـن"🤲 ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
12.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اخلاق ``بهشتی`` اورا ``بهشتی`` کرد.🌱 ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
۞ تلنگری برای زندگی ۞
سلام دوستان عزیزم ممنون از همراهی بی نظیرتون🥰❤️ به امید فردای بهتر پای صندوق های رأی عصبی داد زدم
🕊💜 سهراب بغلم گرفت و گفت پروانه جانم عزیزم آروم باش تو رو خدا آروم باش! ستاره که گریه میکرد آب قند و داد دست سهراب و با گریه گفت بابایی آب قند بده بخوره نگاه رنگش چقد سفید شده.، سهراب آب قند و از ستاره گرفت و به زور داد خوردم.🥤 سهراب که حال خودش هم بهتر از من نبود گفت بهتر شدی؟ با صدایی که به زور شنیده میشد با چشمهایی که پر از اشک بود نگاه سهراب کردم و گفتم خانوم جونم..🥺 یه دفعه بغضم ترکید و با صدای بلند زدم زیر گریه.!! تو بغل سهراب ضجه میزدم احساس میکردم قلبم داره از جا کنده میشه درد همه وجودم و گرفته بود خیلی برام سخت بود ،! نمیتونستم مرگ مادرم و باور کنم آخرین باری که مادرم و دیده بودم سه سالی میشد و این بیشتر قلبم و آتیش میزد. این بار نمیتونستم نرم ایران هیچ دلیل و هیچ کسی نمیتونست جلومو بگیره من باید میرفتم ایران😣😤 در حالیکه صورتم خیس از اشک بود با صدایی گرفته روبه سهراب گفتم من میخوام برم ایران همین امروز.! سهراب با تته پته گفت پروانه جان ببین عزیزم گوش کن من میدونم الان چقد حالت بده ولی...😰 نزاشتم حرفش تموم بشه و فریاد زدم ولی چییییی؟؟؟هااااا؟؟؟ باز چه بهونه ای میخوای دراری ببین سهراب این دیگه عروسی خواهرام نیست که ازش بگذرم و به حرفت گوش بدم شده قید تو زندگیمونو میزنم من باید برم ایراااان همین امروز.😠😤😤 سهراب که دید حالم انقد بده که هیچی نمیتونه جلو دارم بشه ، گفت خیله خب باشه رو به ستاره گفت ستاره دخترم هر چی که فکر میکنی لازمه رو آماده کن چمدون و ببندیم بریم منم میرم ببینم اولین پرواز برای کیه؟😮‍💨 ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️💫سـلام و صـد سـلام ⚪️💫صبحتون زیبا تون بخیر ❤️💫روزتون پر از سلامتی ⚪️💫با آرزوی شنبه ای زیبـا ❤️💫و هفته ای خوب و عالی ⚪️💫قلبتون مملو از مهربانی ❤️💫دست تون سرشار از بخشندگی ⚪️💫آرزوهــاتــون مـستـجــاب ❤️💫شروع هفته تون پر برکت ‌‌‍‌‌‌‍‌•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چهارقل🍃🍀🍃 تقدیم بہ همتون ڪہ گل هستید ان شاءالله خودتون و خانوادتون در پناه قرآن باشید🍀🍃🍀 الهی آمین🤲 ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
📚اندازه قلبت را بسنج می‌گویند قلب هرکس به اندازهٔ مشت بستهٔ اوست. اما من قلب‌هایی را دیده‌ام که به اندازهٔ دنیایی از «محبت» عمیقند. دل‌های بزرگی که هیچ‌وقت در مشت‌های بسته جای نمی‌گیرند و مثل غنچه‌ای با هر تپش شکفته می‌شوند. دل‌های بزرگی که مانند کویر نامحدودند و تشنه، تا اینکه ابر محبت ببارد. در عوض دل‌هایی هم هستند که حتی از یک مشت بسته هم کوچک‌ترند. دل‌هایی که شاید بتوانند وسیع باشند، اما بیش از یک بند انگشت هم عمق ندارند. و تو هر وقت خواستی بدانی قلبت چقدر بزرگ است، به دستت نگاه کن، وقتی که مهربانی را به دیگران تعارف می‌کنی... ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥پدر مادر داری این کلیپ از دست نده. 🎧حاج اقا دانشمند ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
۞ تلنگری برای زندگی ۞
🕊💜 سهراب بغلم گرفت و گفت پروانه جانم عزیزم آروم باش تو رو خدا آروم باش! ستاره که گریه میکرد آب قند
🕊💜 سهراب از خونه رفت بیرون و ستاره هم تند تند رفت واسه بستن چمدونا🧳 قلبم پر از غصه بود دلم میخواست بمیرم تو این لحظه.!! نمیتونستم باور کنم باید دوباره زنگ میزدم باید با یکی حرف میزدم شاید اشتباه شده تلفن و برداشتم و دوباره شماره خونمونو گرفتم ،📞 این دفعه صدای مهرداد شوهر زری تو گوشی پیچید چقد صداش گرفته بود. _آقا مهرداد اونجا چه خبر شده؟؟! مهرداد با بغض گفت پروانه خانم من واقعا نمیدونم چی بگم🥺😢 _میشه گوشیو بدید به زری یا گوهر؟؟ _بچه ها حالشون خوب نیست نمیتونن حرف بزنن.! -با گریه گفتم خب چی شده؟؟چرا خانوم جون چرا این اتفاق افتاد؟ مهرداد زد زیر گریه و گفت دیشب خانوم جون خونه ما بودن شب شام خوردیم همه چی خوب بود صبح دیگه بیدار نشدن😭 وااااای قلبم واااااای قلبم چقدر سخته چقدر سخته باورش ، نمیتونم باور کنم که مادرم دیگه نیست نمیتونم باور کنم که دیگه صداشو نمیشنوم.!😫😣 تو خونه راه میرفتم و گریه میکردم ، اینکه دور بودم خیلی برام سخت تر بود دلم میخواست هر چی زودتر برسم ایران دلم میخواست کنار خواهرام باشم کنار برادرام باشم.!! سهراب اون روز هر جوری بود سه تا بلیط گرفت و پرواز کردیم سمت ایران ✈️ چه لحظه های سختی بود زمان نمیگذشت تا خود ایران تو بغل سهراب اشک میریختم ستاره بچه ام خیلی حالش بد بود و خیلی گریه میکرد، سهراب طفلکی هم منو آروم میکرد هم ستاره رو در حالیکه حال خودش هم اصلا خوب نبود.☹️😔 ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
عدم استجابت دعا ☘شخصی نزد أمیرالمؤمنین(علیه السلام) از عدم اجابت دعاهایش شکایت کرد. 🌹 حضرت فرمودند: این هشت چیز را رعایت نکردید، لذا دعایتان مستجاب نمی‌شود. 1⃣ خدا را شناختید ولی حق او را چنان که باید ادا نکردید. 2⃣ به رسول او ایمان آوردید، سپس با سنتش مخالفت کردید. 3⃣ کتاب خدا را خواندید ولی بدان عمل نکردید. 4⃣ می گوئید از کیفر و عقاب خدا می ترسید، اما همواره اعمالی مرتکب می شوید که شما را به آن (کیفر و عقاب) نزدیک می کند. 5⃣ می گوئید به پاداش الهی مشتاقید، لکن همواره کاری می کنید که شما را از آن (پاداش الهی) دور می سازد. 6⃣ از نعمتهای خدا بهره می‌برید و شکر او را بجا نمی‌آورید. 7⃣ به شما گفته شده که دشمن شیطان باشید، ولی شما با او دوستی می‌کنید. 8⃣ عیوب مردم را نصب العین خود کرده اید و از عیوب خود غافلید.. با این همه چگونه انتظار دارید دعایتان مستجاب شود در حالی که خود درهای آن را بسته اید⁉️ 🌹سپس فرمودند: 👈تقوا پیشه کنید. 👈اعمال خود را اصلاح کنید. 👈نیات خود را صادق گردانید. 👈امر به معروف و نهی از منکر کنید ✨تا دعای شما مستجاب شود. 📔 بحارالانوار ج۹۳ ص۳۷۶. ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°