eitaa logo
۞ تلنگری برای زندگی ۞
25.2هزار دنبال‌کننده
10.1هزار عکس
5.4هزار ویدیو
7 فایل
﷽ اینجا داستان زندگی شما گذاشته میشه تا تلنگری بشه به زندگیمون🥰❤️ @kosar_98_z👌ادمین محترم اگه ازین تلنگرا براتون پیش اومده برامون بفرستید! 🌹داستان هامون براساس واقعیت می‌باشد کانال تبلیغاتی ما 👇 https://eitaa.com/joinchat/594149760C83b845a7b3
مشاهده در ایتا
دانلود
💠پیامبر خدا صلی‌الله علیه‌وآله: خداوند دوست‌دار جوانی‌ست‌که، جوانی‌اش را به اطاعت خدا می‌گذراند امیرالمومنین علیه‌السلام در ذیل این آیه فرمودند: "وَلاتَنْسَ نَصيبَكَ مِنَ الدُّنْيا بهره خودت را از دنيا فراموش مكن" فراموش مكن كه: تندرستى، نيرو وتوان، آسودگى، جوانى و نشاط خود را، وسيله آخرت‌طلبى قرار دهى 📚وسائل الشيعه ج۱۱ص۳۶۶ 📚مشکوةالانوار ص۱۵۵ 🚫 💢  ‌‎‎‌‌ ‌‌‌‌ ‌‌‌ ══❈═₪❅❅₪═❈══ 🌹@Talangoory🕊 ══❈═₪❅❅₪═❈══
📚 دو برادر با هم در مزرعه کار می کردند. برادر بزرگتر ازدواج کرده بود و خانواده بزرگی داشت و برادر کوچک مجرد بود. شب که می شد دو برادر همه چیز از جمله محصول و سود را با هم نصف می کردند. یک روز برادر مجرد با خودش فکر کرد و گفت:‌ درست نیست که ما همه چیز را نصف کنیم. من مجرد هستم و خرجی ندارم ولی او خانواده بزرگی را اداره می کند. شب که شد یک کیسه پر از گندم را برداشت و مخفیانه به انبار برادر بزرگتر برد و روی محصول او ریخت. در همین حال برادر بزرگ با خودش فکر کرد و گفت :‌ درست نیست که ما همه چیز را نصف کنیم. من سر و سامان گرفته ام ولی او هنوز ازدواج نکرده و باید آینده اش تأمین شود. بنابراین شب که شد کیسه ای پر از گندم برداشت و مخفیانه به انبار برادر کوچکش برد و روی محصول او ریخت. سال ها گذشت و هر دو برادر متحیر بودند که چرا ذخیره گندمشان همیشه با یکدیگرمساوی است. تا آن که در یک شب تاریک دو برادر در راه انبارها به یکدیگر برخوردند. آن ها مدتی به هم خیره شدند و سپس بی آن که سخنی بر لب بیاورند کیسه هایشان را زمین گذاشتند و یکدیگر را در آغوش گرفتند. ══❈═₪❅❅₪═❈══ 🌹@Talangoory🕊 ══❈═₪❅❅₪═❈══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺عصرتون پراز عطرخدا ☕️پراز رحمت 🌺پراز نعمت ☕️پراز محبت 🌺پراز نیکی ☕️پراز انرژی 🌺پراز آرامش و دلخوشی ☕️عصر زیباتون بخیر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔖منبر کوتاه 🔖 🎥 🔅حاج‌قاسم در هیچ حالی از توسل به حضرت زهراسلام‌الله‌علیها غافل نبود. ❗️ بنده مقابل این فرمانده نظامی خجالت می کشم... 🔰 ══❈═₪❅❅₪═❈══ 🌹@Talangoory🕊 ══❈═₪❅❅₪═❈══
بهشت و دوزخ در این جهان در دستان خود ماست نیکی پاسخ نیکی و بدی سزای بدی است نتیجه زندگی ما حاصل اعمال ماست پس مهربان باشیم وعشق بورزیم ══❈═₪❅❅₪═❈══ 🌹@Talangoory🕊 ══❈═₪❅❅₪═❈══
6.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
[ ] 🎥آثار گناه بر انسان ❤️‍🔥🥀 👤 استاد دانشمند ══❈═₪❅❅₪═❈══ 🌹@Talangoory🕊 ══❈═₪❅❅₪═❈══
‌ 🔺پنج كليد رابطه موثر : ۱- به جای پنهان كردن تعمير كنيد. از مشكلات، ناراحتی ها و دلخوری ها فرار نكنيد. آنها روی هم تلمبار شده باعث ميشود منفجر شده يا نا اميد شويد. ۲-با یکدیگر همكاری كنيد. رابطه يک كار دو نفره است. یک نفر به تنهايی نميتواند رابطه را به موفقيت برساند. ۳- نشان دهيد قابليت شنيدن گله و انتقاد را داريد. اگر گلايه همسرتان به شما بربخورد به مرور رابطه رو به سردی خواهد گذاشت. ۴- تمركز خود را بر قسمتهای مثبت رابطه بگذاريد نه قسمتهای منفی آن. ۵-برقراری درست رابطه را بياموزيد. ══❈═₪❅❅₪═❈══ 🌹@Talangoory🕊 ══❈═₪❅❅₪═❈══
🌸🍃🌸🍃 هرگاه عیبی در من دیدی، به خودم خبر بده نه به کسی دیگر، چون تغییر آن دست من است!! کار اولت ثواب دارد و نصیحت است، اما گزینه دوم است و است. چرا موقعی که چیز منفی در کسی می بینیم، جز خودش همه را خبر می دهیم؟؟؟ ما شهرت را با صحبت کردن "در مورد" یکدیگر می دانیم نه "با" یکدیگر!!! جمله ای که بر یک هتل نوشته بود شگفت زده ام کرد: " اگر سبب رضایتت شدیم از ما سخن بگو و گرنه با خود ما بگو" بر خود تطبیقش دهیم تا غیبت از میانمان برود !!! نصیحت کن اما رسوا نکن!!! سرزنش کن اما جریحه دار نکن!!! بی بهانه خـــوب باشیم ══❈═₪❅❅₪═❈══ 🌹@Talangoory🕊 ══❈═₪❅❅₪═❈══
. کمترین حرکته واقعا 😵‍💫 ══❈═₪❅❅₪═❈══ 🌹@Talangoory🕊 ══❈═₪❅❅₪═❈══
. یک چیزایی قابل جبران نیست ... مثل حرمت هایی که شکسته شد ...! دل هایی که شکست .. شخصیت هایی که خورد شد ...! و اعتمادی که دیگه نموند ... حق هایی که خورده شد اشک هایی که ریخته شد ...! اینا قابل بخشش نیست .. قابل جبران هم نیست ...! 😍😊 ══❈═₪❅❅₪═❈══ 🌹@Talangoory🕊 ══❈═₪❅❅₪═❈══
🌸🍃🌸🍃 پادشاهی با وزیر و سرداران و نزدیکانش به شکار می رفت. همین که آن ها به میان دشت رسیدند پادشاه به یکی از همراهانش به نام جاهد گفت:جاهد حاضری با من مسابقه اسب سواری بدهی؟ جاهد پذیرفت و لحظه ای بعد اسب هایشان را چهار نعل به جلو تاختند تا از همراهانشان دور شدند. در این هنگام پادشاه به جاهد گفت: هدف من اسب سواری نبود ، می خواستم رازی را با تو در میان بگذارم، فقط یادت باشد که نباید این راز را با کسی در میان بگذاری . جاهد گفت: به من اطمینان داشته باش ای پادشاه. پادشاه گفت: من حس می کنم برادرم می خواهد مرا نابود کند و به جای من بنشیند. از تو می خواهم شبانه روز مواظب او باشی و کوچکترین حرکتش را به من خبر بدهی. جاهد گفت: اطاعت می کنم سرور من. دو سه ماه گذشت و سر انجام یک روز جاهد همه چیز را برای برادر پادشاه گفت و از او خواست مواظب خودش باشد. برادر پادشاه از جاهد تشکر کرد و پس از مدتی پادشاه مرد و برادرش به جای او نشست. جاهد بسیار خوشحال شد و یقین کرد که پادشاه جدید مقام مهمی به او می دهد. اما پادشاه جدید در همان نخستین روز حکومت، جاهد را خواست و دستور کشتن او را داد. جاهد وحشت زده گفت: ای پادشاه من که گناهی ندارم، من به تو خدمت بزرگی کردم و راز مهمی را برایت گفتم. پادشاه جدید گفت: تو گناه بزرگی کرده ای و آن فاش کردن راز برادرم است، من به کسی که یک راز را فاش کند، نمی توانم اطمینان کنم و یقین دارم تو روزی رازهای مرا هم فاش می کنی.🌸 ══❈═₪❅❅₪═❈══ 🌹@Talangoory🕊 ══❈═₪❅❅₪═❈══