5.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تلاوت زیبا و شنیدنی 💚🍃
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
۱۰ تیر ۱۴۰۳
۞ تلنگری برای زندگی ۞
🍊 سهراب با چشمهایی که پر از اشک بود نگاهم کرد و گفت من هر کاری بخوای برات میکنم التماست میکنم 🙏🥺 ت
🍊
با این حرفم سهراب با صدای بلند زد زیر گریه بین گریه هاش خنده های از ته دلی هم میکرد.🥲😂
حس و حال عجیبی بود سهراب از ته دل خوشحال بود ولی من عذاب وجدان داشتم.!!
سهراب دستاشو باز کرد و گفت بیا بغلم بیا تو بغلم پروانه بیا که امروز قشنگترین روز زندگیمه.!
چند قدم جلو رفتم و گفتم دیوونه ما نامحرمیم !!
سهراب لبخندی زد و از ته دل گفت آخیییییش چقد خوبه داشتنت چقد منتظر همچین لحظه ای بودم که خودت با خواسته خودت بگی دوسم داری الهی قربونت برم من الهی دورت بگردم.😍❤️
احساس آرامش میکردم انقد آروم بودم که دلم میخواست زمان متوقف میشد و تا ابد همینجور عاشقانه نگام میکرد،!
سهراب گفت : پروانه بیا بریم از اینجا نمیتونم دیگه تحمل کنم!
-چیو نمیتونی تحمل کنی؟؟
اینکه با تو توی این وضع تو این اتاق باشم و کاری نکنم بپوش بریم دوست ندارم تو حالت مستی باهم اینجا باشیم،
سریع لباسشو پوشید و جلو تر از من از اتاق بیرون رفت ، خودمو جمع و جور کردم و از اتاق بیرون رفتم.!!
سهراب پشت در منتظرم بود و از اونجا بیرون زدیم هوای آزاد که بهم خورد حالم جا اومد.😮💨
کم کم داشت اثر الکل از سرم میپرید و به حالت طبیعی برمیگشتم.
سهراب هم دیگه معلوم بود مست نیست ولی خیلی خوشحال بود تا حالا انقد خوشحال ندیده بودمش.😅
سوار ماشین شدیم و راه افتادیم سمت خونه نمیدونم چرا ولی از سهراب خجالت میکشیدم انگار هنوز اتفاقهایی که افتاده بود و باور نکرده بودم.😓
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
۱۰ تیر ۱۴۰۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قربانی مهم است
اما مهمتر از قربانی، آن چیزی است که انسان برای آن قربانی میشود🕊
#حاجقاسم
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
۱۰ تیر ۱۴۰۳
۞ تلنگری برای زندگی ۞
🍊 با این حرفم سهراب با صدای بلند زد زیر گریه بین گریه هاش خنده های از ته دلی هم میکرد.🥲😂 حس و حال ع
🍊
تو مسیر سهراب حرف میزد راستش خیلی حواسم به حرفهایی که میزد نبود ،
بیشتر به حرفهایی که تو اون اتاق بهم زده بود فکر میکردم.!!🙄🤔
سهراب گفت : نظرت چیه؟
_راجع به چی؟؟
سهراب با خنده گفت نگو که حواست به حرفهام نبوده.!!😅😂
_ببخشید ولی حواسم نبود.
_حواست کجا بود حالا؟؟
نفسمو بیرون دادم و گفتم هیچ جا.!
-بگو دیگه.
_داشتم به حرفهای تو فکر میکردم.
-به کدومشون؟؟
_به همشون.
-فکرشو نمیکردی این همه سال عاشقت بوده باشم نه؟؟
_نه اصلا،!!
پروانه تو اولین دختری هستی که من عاشقش شدم از همون بچگیات.!🥰
نگاهی بهش انداختم و گفتم سهراب من اصلا نمیدونم باید چیکار کنم.
سهراب ابروهاشو تو هم کشید و گفت چیو نمیدونی چیکار کنی؟!
_راستش وقتی به رحمت فکر میکنم...
نزاشت حرفم تموم شه و گفت مگه نگفتی توام بهم دل دادی؟!
سرم و پایین انداختم و سکوت کردم.😓
سهراب دستشو زیر چونه ام گذاشت و آروم سرم و بالا آورد و گفت تو چشمام نگاه کن مگه نگفتی بهم علاقه پیدا کردی؟!
با خجالت نگاهش کردم و سرم و به نشونه تأیید تکون دادم.☹️🥺
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
۱۰ تیر ۱۴۰۳
۱۰ تیر ۱۴۰۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌷🩵عصر زیبـای تابستانیتون بـخیر
🍃🌷🩵آرزو میـکنم حـال دلـتـون عالی
🍃🌷🩵حـال جسم و روحتون سـلامت
🍃🌷🩵و حـال زندگی تـون شـاد
**✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
۱۰ تیر ۱۴۰۳
از نویسندهای پرسیدند: اگر بخواهی کتابی صد صفحهای درباره امید بنویسی، چه مینویسی؟
گفت ۹۹ صفحه رو خالی میذارم صفحه آخر، سطر آخر می نویسم: یادت باشه دنیا گرد است، هر وقت احساس کردی به آخر رسیدی شاید در نقطه شروع باشی. زندگی ساختنی است، نه ماندنی، بمان برای ساختن، نساز برای ماندن...
منتظرنباش کسی برایت گل بیاورد، خاک را زیر و روکن، بذر را بکار، از آن مراقبت کن گل خواهد داد...💛🌻
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
۱۰ تیر ۱۴۰۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️ فقط در یک حالت جبهه انقلاب در انتخابات شکست خواهد خورد!
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
۱۰ تیر ۱۴۰۳
✍ علامه حسنزاده آملی :
با خلق خدا مهربان باش. از سخنان ناهنجار گرچه به مزاح باشد برحذرباش. خلاف مگو ، گرچه به مطایبت باشد.
چه ایستادهاى دست افتادهگیر و تا مىتوانى نماز را در اول وقت بهجاى آر...
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
۱۰ تیر ۱۴۰۳
انسان شناسی 121.mp3
11.3M
#انسان_شناسی ۱۲۱
#آیتالله_جوادی_آملی
#استاد_شجاعی
💥من هرچی تلاش میکنم نمیتونم حسادتم رو درمان کنم!
💥من هرچی تمرین میکنم، نمیتونم افکار منفی رو از خودم دور کنم!
من هرچی زور میزنم حریفِ تکبر و غرورِ درون خودم نمیشم!
- چقدر این جاده سخته ... میانبر نداره ؟
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
۱۰ تیر ۱۴۰۳
5.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ویدیو انگیزشی:
💬 جیم ران میگه بدون ریسک تو یک بازنده ای
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
۱۰ تیر ۱۴۰۳
۞ تلنگری برای زندگی ۞
🍊 تو مسیر سهراب حرف میزد راستش خیلی حواسم به حرفهایی که میزد نبود ، بیشتر به حرفهایی که تو اون اتاق
🍊
سهراب آروم لب زد : خب پس دیگه به هیچی فکر نکن بیا زندگیمونو شروع کنیم.
خواهش میکنم بیا همه چیو فراموش کن!
_سهراب آخه من بچه دارم ستاره همه زندگیمه.🥺😔
_باشه عزیزم داشته باشی ستاره برای منم عزیزه قسم میخورم مثل بچه خودم بزرگش کنم اصلا هیچ وقت بچه دار نشیم که فکر کنی یه روزی من بین ستاره و بچه خودم بخوام فرق بزارم.!!🥲
اون شب وقتی رسیدیم خونه سارا و ستاره کنار هم خوابیده بودن خواستم ستاره رو بلند کنم که ترسیدم بیدار بشه ،
راستش اصلا خوابمم نمیومد میدونستم سهرابم مثل من خوابش نمیاد.!
رفتم تو آشپزخونه و زیر کتری رو روشن کردم تا چایی بریزم که سهراب هم اومد تو آشپزخونه.🫖
-توام خوابت نمیاد؟؟
_نه اصلا
_بیا بریم تو پذیرایی بشینیم تعریف کنیم.
_باشه بزار چایی بریزم میام.
دو تا چایی ریختم و رفتیم تو پذیرایی☕️
روی مبل تک نفره نشستم و سهراب هم کنار دستم نشست.
-پروانه؟؟
_بله
بیا برنگردیم ایران؟
_وا یعنی چی برنگردیم ایران؟🙁😳
-برنگردیم دیگه همینجا زندگی کنیم.
_نه نمیشه من باید برگردم ایران.!
-چرا نمیشه؟؟ایران چیکار داری، بیا همینجا زندگیمونو شروع کنیم برگردیم ایران که چی بشه؟!!
اینجا شناسنامه میگیریم برای ستاره همینجا عقد میکنیم زندگی میکنیم.!
_خانواده هامون چی؟
-خانواده هامون دارن ایران زندگی میکنن دیگه مادر تو که تنها نیست خواهر برادرات هستن.!☺️🙃
_خب مادر تو چی؟؟اونکه تنهاست.🤔
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
۱۰ تیر ۱۴۰۳