eitaa logo
۞ تلنگری برای زندگی ۞
25.3هزار دنبال‌کننده
9.9هزار عکس
5.3هزار ویدیو
6 فایل
﷽ اینجا داستان زندگی شما گذاشته میشه تا تلنگری بشه به زندگیمون🥰❤️ @kosar_98_z👌ادمین محترم اگه ازین تلنگرا براتون پیش اومده برامون بفرستید! کانال تبلیغاتی ما 👇 https://eitaa.com/joinchat/594149760C83b845a7b3 🌹داستان هایمان براساس واقعیت می‌باشد
مشاهده در ایتا
دانلود
۞ تلنگری برای زندگی ۞
#پروانه 🕊🌱 با خودم فکر میکردم اگه بفهمی من باردارم خیلی نگران میشی یادمه اون موقع ها میگفتی اگه بار
🕊🌱 اول سهراب گفت فرجی گفته به شرطی اینکار و میکنم که از شوهرش طلاق بگیره و با من ازدواج کنه!! هیچی جز نجات جون تو برام مهم نبود قبول کردم ولی یه مشکلی بود اونم این بود که حامله ام وقتی به سهراب گفتم پیشنهاد فرجی و قبول میکنم ،. خیلی عصبانی شد و گفت معلوم هست چی داری میگی؟ اونجا بود که به سهراب گفتم باردارم و وقتی فهمید خیلی شوکه شد ! بهم گفت چطوری میخوای ازدواج کنی وقتی بارداری اگه فرجی بفهمه نمیزاره بچه اتو به دنیا بری.!؟ سهراب گفت فعلا کاری نکن بزار ببینم چیکار میتونم بکنم. بعد چند روز گفت بدون اینکه نیاز باشه با فرجی ازدواج کنم کارمونو راه میندازه... انگار دنیا رو بهم داده بودن ، بدون اینکه مجبور بشم زن کس دیگه ای بشم مشکل تو حل شده بود.😍 ولی مشکل اصلی سر جاش بود اینکه من حامله بودم و خیلی زود همه میفهمیدن. اون موقع ها خیلی تحت فشار بودم و کم سن بودم از خیلی چیزایی که ترسناک نبود میترسیدم.!! از ترس اینکه یه وقت خان داداش نفهمه بچه دارم و بگه باید بچتو از بین ببری قرار شد با سهراب نامزد کنیم ولی صوری.، قرار بود به بهونه شرکت سهراب چند وقتی بریم ترکیه تا دوران بارداریمو بگذرونم و بچه امو به دنیا بیارم ، چاره دیگه ای نداشتم زری هم موافق این قضیه بود به نظرم بهترین راه همین بود. اولاش خانواده ام راضی نبودن تا زمانی که عقد نکردیم بریم ترکیه ولی بالاخره راضی شدن به نامزدی صوری کردیم و رفتیم سمت ترکیه✈️ ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
✍مرحوم اسماعیل دولابی امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: ساعتها چقدر سرعت دارند برای تمام کردن روزها، روزها چقدر سرعت دارند برای تمام کردن ماه ها. ماه ها چقدر سرعت دارند برای تمام کردن سالها و سالها چقدر سرعت دارند برای تمام کردن عمرها. 💥پس فرصتمان خیلی کم است و باید آن را غنیمت دانست و به هدر نداد و باید در کار سرعت داشت. 📚مصباح الهدی 229 ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
🌸✨ نقل شده امیرالمومنین ؏ برای وسعت رزق این دعا را ۳ بار در سجده می‌خواندند↯ رَبِ‏ إِنِّي‏ ظَلَمْتُ‏ نَفْسِي‏ فَاغْفِرْ لِي✨ 📚 چشمه رستگاری ۴۱ ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
11.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔶چرا دعاهامون مستجاب نمیشه؟به10دلیل! ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
🌷 امام رضا(علیه السلام) فرمود : ☘️ کسی که توان جبران گناهانش را ندارد ، پس بسیار بر محمد و آل محمد درود فرستد ، زیرا صلوات فرستادن هر آینه گناهان را نابود می کند. 🍃اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 📚 وسائل الشیعه، ج۷، ص۱۹۴ ‌‌ ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
۞ تلنگری برای زندگی ۞
#پروانه 🕊🌱 اول سهراب گفت فرجی گفته به شرطی اینکار و میکنم که از شوهرش طلاق بگیره و با من ازدواج کنه
🕊🌱 تمام مدت بارداریم با سهراب تو یه خونه بودیم بدون اینکه حتی نگاهی بدی بهم بکنه خیلی مواظبم بود ،!🥲 خیلی هوامو داشت راستشو بخوای هر چی میگذشت از اینکه میدیدم انقد هوامو داره و جوری رفتار نمیکنه که موذب بشم ته دلم یه احساسی نسبت بهش پیدا کرده بودم.! تا زمانی که بچه ام به دنیا اومد شش ماه تمام با سهراب زندگی کردم ،. خیلی دلم میخواست زودتر برگردم ایران ولی باز سهراب مانعم شد و با حرفهاش پشیمونم کرد.!! البته حرفهاش درست بود میگفت برگردی ایران با یه بچه تو بغل فکر میکنی خان داداشت میزاره آب خوش از گلوت پایین بره حرفهای مردم فکر میکنی تموم میشه؟ از اون طرف هم زری همین حرفها رو میزد. سهراب میگفت بیا با هم عقد کنیم ، یک سال دیگه برمیگردیم ایران به همه میگیم بچه منو توعه !! به اینجای حرفم که رسیدم نفسمو بیرون دادم و گفتم رحمت منو ببخش من واقعا چاره دیگه ای نداشتم من به خاطر آینده بچه امون هر کاری تونستم کردم.😮‍💨 رحمت مثل کسی که میخکوب شده باشه تمام مدت سکوت کرده بود با صدایی بهت زده گفت یعنی ستاره بچه منه؟😳🤯 سرم و پایین انداختم و گفتم آره.! یه دفعه سیلی محکمی تو گوشم زد جوری که برق از سرم پرید.🤧 دستم و روی صورتم گذاشتم و وحشت زده نگاه رحمت کردم رحمت که از شدت عصبانیت سرخ شده بود گفت تو چیکار کردی با من و زندگیم؟؟!😠😤 با بغض گفتم رحمت من کاری و کردم که فکر میکردم درسته.!! رحمت فریاد زد چی درستههههه؟؟؟؟هااااا؟؟؟؟چی درسته؟؟؟؟؟ ستاره میدونه؟؟آره؟؟ ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
6.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﷽ 🔘سـ🌺ــلام 🕊عصرتـــون 🔘پر از خیر و برکت ‌‌‍‌‌‌‍‌┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈
5.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
او اینگونه از بچه رفیقش محافظت میکرد ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
۞ تلنگری برای زندگی ۞
🕊🌱 تمام مدت بارداریم با سهراب تو یه خونه بودیم بدون اینکه حتی نگاهی بدی بهم بکنه خیلی مواظبم بود ،!
🕊🌱 رو به رحمت گفتم : نه نمیدونه ازت خواهش میکنم حرفی نزن بهش بزار خودم بهش همه چیو میگم.😰🙏 رحمت پوزخندی زد و گفت : تو اگه میخواستی بگی تو این پونزده شونزده سال میگفتی.! با گریه گفتم : رحمت انقد بی انصاف نباش من چی باید میگفتم وقتی تو نبودی وقتی معلوم نبود کی آزاد میشی چرا باید آرامششو بهم میریختم.، _الان چی؟؟الان آرامشش بهم نمیریزه دیگه؟؟ _چرا بهم میریزه ولی الان فرق داره تو هستی پدرش هست.! -باورم نمیشه باورم نمیشه😤😣 _من خودم همه چیو درست میکنم بهت قول میدم خودم همه چیو به ستاره میگم سهراب برای ستاره پدر بدی نبوده تو این سالها واقعا دوسش داشته.، رحمت عصبی نفسشو بیرون داد و گفت خیله خب باشه خودت بگو بهش فقط کی میگی؟؟من تا پس فردا اینجام تا پس فردا بهش همه چیو باید گفته باشی.، _باشه میگم ! به سهراب گفته بودم تا فردا برو‌ نمیدونستم میره یا نه درسته که خیلی این سالها به من و ستاره خوبی کرد ولی با دروغی که گفت در حق من و ستاره واقعا ظلم کرد و این شرایط و درست کرد.، نمیدونستم چطوری باید به ستاره بگم که پدرش کس دیگه ایه میدونستم اگه بفهمه داغون میشه واقعا کار سختی بود. تمام مدت کنار ساحل نشسته بودم و فکر میکردم به ستاره به سهراب به رحمت به خودم😓 تا طلوع آفتاب بیرون بودم وقتی برگشتم خونه سهراب نبود یعنی رفته؟؟چشمم افتاد به یادداشتی که روی میز بود.📝 ✍سلام به پروانه عزیزم به کسی که سالهای سال عاشقش بودم راستش از همون روز اول که فهمیدم رحمت آزاد شده منتظر همچین روزی بودم ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
✨ راجب داستان 🦋 سلام نازگل عزیز من باحرف این دوست موافقم من نمیخوام خدای نکرده قضاوت ناحق کنم ولی بانظراین دوست موافقم سهراب شاید ازترس ازدست دادن پروانه ازش پنهان کرده ولی خانوادشم موافق رفتن به ایران ودونستن قضیه نبودن فقط تقصیرسهراب نبوده سری اول براتون گفتم سهراب ازعشقش هم نخواست بچه داربشه درصورتیکه خودشم تک فرزندبوده وفرزندرقیبش رومثل فرزندواقعی خودش بزرگ کرد باعشق این حق سهراب نبود برای رحمت هم ناراحتم ولی قضیه سهراب بی انصافیه من عشق سهراب وپاک بودنش رواونجوری که گفته شده خیلی قبول داشتم وتااینجای داستان خیلی ناراحتش شدم ۱۵ سال بهترین زندگی وآسایش وهمراه باعشق به خودش ودخترش تقدیم کرده حالا اینجوری جواب میده ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌑توبه کردم ولی احساس گناه دارم 🎙استاد رفیعی ╔═•══❖•ೋ° @Talangoory ╚═•═◇💐⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°