eitaa logo
۞ تلنگری برای زندگی ۞
22.3هزار دنبال‌کننده
9.4هزار عکس
5هزار ویدیو
4 فایل
﷽ اینجا داستان زندگی شما گذاشته میشه تا تلنگری بشه به زندگیمون🥰❤️ @kosar_98_z👌ادمین محترم اگه ازین تلنگرا براتون پیش اومده برامون بفرستید! کانال تبلیغاتی ما 👇 https://eitaa.com/tablighatkosar 🌹تمامی داستانا براساس واقعیت می‌باشد🪴
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🌿پاداش خویشتن داری (ابن سیرین) ابن سیرین مردی بزّاز بود، می گوید: در بازار شام در مغازه خود برای فروش پارچه نشسته بودم، زنی جوان وارد مغازه شد در حالی که حجاب کامل اسلامی را رعایت کرده بود! از من درخواست چند نوع پارچه کرد، آنچه می خواست به او عرضه کردم، گفت: پسر سیرین! این بار پارچه سنگین است و مرا طاقت حمل آن به منزل نیست، شما این بار را به خانه من بیاور و در آنجا قیمتش را از من بستان. من بی خبر از نقشه شومی که او برای من کشیده، بار پارچه را به دوش گذاشته و به دنبال او روان شدم، چون وارد دالان خانه گشتم درب را قفل زد و حجاب از روی و موی برداشت و در برابر من کمال طنازی و عشوه گری آغاز نمود، تازه بیدار شدم که به دام خطرناکی گرفتار آمده ام، بدون این که خود را ببازم، همراهش به اطاق رفتم، او را خام کردم، سپس محل قضای حاجت را از او پرسیدم، گفت: گوشه حیاط است، به محل قضای حاجت رفتم، در آنجا از افتادن به خطر زنا به حضرت دوست نالیدم، آن گاه تمام هیکل و لباسم را به نجاست آلوده کردم و با همان منظره نفرت آور بیرون آمدم چون زن جوان مرا به این حال دید سخت عصبانی شد و انواع ناسزاها را نثار من کرد. سپس درب خانه را گشود و مرا از خانه بیرون کرد، به منزل خود رفتم، لباس هایم را عوض کردم و بدن را از آلودگی شستم، عنایت خدا به خاطر و رعی که به خرج دادم هم چنان که به خاطر ورع یوسف، شامل حال یوسف شد شامل حالم شد و از آن پس در غیب به روی دلم باز شد و علم تعبیر خواب به من مرحمت شده و بخشیده شد ══❈═₪❅❅₪═❈══ 🌹@Talangoory🕊 ══❈═₪❅❅₪═❈══
🔰امیرالمؤمنین علی (ع) : آدم با : نیت خوب، و خوش اخلاقی، به تمام آنچه در جستجوی آن است، از زندگی خوش وامنیت محیط و وسعت روزی دست می یابد. 🔰غررالحکم ❣ 🍃 🍃 ══❈═₪❅❅₪═❈══ 🌹@Talangoory🕊 ══❈═₪❅❅₪═❈══
💠 هر روز با یک آیه از قرآن 🕊🌨 💢وَالسَّمَاءَ بَنَيْنَاهَا بِأَيْدٍ وَإِنَّا لَمُوسِعُونَ 🔹و کاخ رفیع آسمان را ما به قدرت خود برافراشتیم و ماییم که مقتدریم. 📚سوره مبارکه زاریات آیه۴۷ ❄️ 🌨 ☔️ ══❈═₪❅❅₪═❈══ 🌹@Talangoory🕊 ══❈═₪❅❅₪═❈══
۞ تلنگری برای زندگی ۞
آرمیتا از عصبانیت قرمز شده بود، انگشت اشارشو گرفت سمتمو گفت ببین میدونستی خیلی زشتی شبیه میمونی بیشت
زیر لب به خودم فحش میدادم که چرا اومدم اینجا واقعا پول عمل انقد ارزش داشت!! نمیتونستم جلوی اشکامو بگیرم ولی با حرص چشمامو پام کردمو گفتم حقته خاک برسر بی لیاقت.. به در حیاط که رسیدم آراس پشت سرم داد میزد نگین نگین واییستا بی توجه رفتم سرکوچه و تا اون بیاد دربست گرفتمو رفتم خونمون، کرایه اش خیلی گرون شد ولی برام مهم نبود، با همون لباس که رفتم خونه مادرم چپ چپ نگام کرد ولی خودمو جمع کردم و گفتم رفته بودم تولد همکارم.. رفتم تو اتاقمو درو بستم اشکام سرازیر میشد، تا حالا هیشکی انقد تحقیرم نکرده بود دختره ی بیشعور البته تقصیر خودمم بود، چرا بخاطر یه عمل تن به اینهمه ذلت میدادم، چقدر من ضعیف بودم چرا جوابشو ندادم چرا نزدم تو گوشش😤😠 سردرد گرفتم، گوشیم زنگ خورد، آراس بود خاموش کردم، پاشدم رفتم از تو کابینت یدونه ژلوفن برداشتمو به مامانم گفتم سرم درد میکنه صدای آهنگ انقد بالا بود که سر درد گرفتم، شام نمیخورم، بیدارم نکنیا سرمو گزاشتم رو بالشو خوابم برد😴 ساعت 1 شب بود که از زور دستشویی بیدار شدم، دیگه خوابم نبرد، آرومتر شده بودم گوشیمو روشن کردم سه تا تماس بی پاسخ و دو تا پیام نوشته بود: سلام شرمندم ببخشید ، بخدا نمیدونستم آرمیتا میاد وگرنه کلا کنسل میکردم، لطفا جواب بدین نگرانم لباستونم مونده تو ماشین اگه اجازه بدین براتون بیارم در خونتون، جواب بدین!! 🙏 به رییس بخش پیام دادمو نوشتم حالم خوب نیس مریض شدم فردا رو نمیتونم بیام شرکت ببخشین! اونم انگار بیدار بود جواب داد : مشکلی نیست! دلم نمیخواست دیگه پامو تو اون شرکت بزارم ولی.. ══❈═₪❅❅₪═❈══ 🌹@Talangoory🕊 ══❈═₪❅❅₪═❈══
داستان کوتاه 👈 شخصی به پسرش وصیت کرد که پس از مرگم جوراب کهنه ای به پایم بپوشانید،میخواهم در قبر در پایم باشد. وقتی که پدرش فوت کرد و جسدش را روی تخته شست و شوی گذاشتند تا غسل بدهند، پسر وصیت پدر خود را به به عالم اظهار کرد، ولی عالم ممانعت کرد و گفت: طبق اساس دین ما ، هیچ میت را به جز کفن چیزی دیگری پوشانیده نمی شود! ولی پسر بسیار اصرار ورزید تا وصیت پدرش را بجای آورند، سر انجام تمام علمای شهر یکجا شدند و روی این موضوع مشورت کردند، که سر انجام به مناقشه انجامید.... در این مجلس بحث ادامه داشت که ناگهان شخصی وارد مجلس شد و نامه پدر را به دست پسر داد، پسر نامه را باز کرد، معلوم شد که نامه (وصیت نامه) پدرش است و به صدای بلند خواند: پسرم! میبینی با وجود این همه ثروت و دارایی و باغ و ماشین واین همه امکانات وکارخانه حتی اجازه نیست یک جوراب کهنه را با خود ببرم. یک روز مرگ به سراغ تو نیز خواهد آمد، هوشیار باش، به توهم اجازه یک کفن بیشتر نخواهند داد. پس کوشش کن از دارایی که برایت گذاشته ام استفاده کنی و در راه نیک و خیر به مصرف برسانی و دست افتاده گان را بگیری، زیرا یگانه چیزی که با خود به قبر خواهی برد همان اعمالت است. ══❈═₪❅❅₪═❈══ 🌹@Talangoory🕊 ══❈═₪❅❅₪═❈══
شب 💫 با نَفسـاے حقتــون؛ براے فـرج آقامـون دعا کنین🦋 🤲 •┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈• ══❈═₪❅❅₪═❈══ 🌹@Talangoory🕊 ══❈═₪❅❅₪═❈══
💠امیرالمؤمنین امام علی عليه السلام: ‌ 🍃🍃🌷🍃 💢سامِعُ هُجْرِ القَولِ شَريكُ القائلِ ‌ 🔹شنونده سخن زشت و مبتذل، شريك گوينده است. ‌ 📘غررالحكم 📣 🦻 📣 ══❈═₪❅❅₪═❈══ 🌹@Talangoory🕊 ══❈═₪❅❅₪═❈══
🔰 اعمال شب و روز عرفه‏🤲 🖌 روز عرفه از روزهاى با فضيلت است كه اعمال خاصى دارد: 🔹1. اشتغال به پس از نماز ظهر و عصر. نيز مردم جهت دعا در اين روز از روزه افضل است. از اين رو چنانچه روزه موجب‏ ضعف انسان از دعا گردد، كراهت دارد. لكن در صورتى كه موجب ضعف نشود مستحب است. (1) 🔸۲. از ديگر اعمال مستحب در روز عرفه امام حسين عليه السلام است. 🔹۳. خواندن دو ركعت پس از نماز عصر و قبل از شروع به دعاى عرفه در زير آسمان. 🔸4. به گناهان در برابر خداوند، مانند فرازهايى از دعاى عرفه. 🔹5. از اعمال روز عرفه، است و بهتر است كه هنگام زوال (ظهر شرعى) انجام شود. 🔸6. دادن در روز عرفه، كه پاداش مضاعف از ديگر ايام دارد. (2) •┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷بعد از شب های قدر 🍃عرفه بالاترین ارزش را دارد 🌷عرفه روزی است كه 🍃خدا درهای مغفرت و 🌷بخشش و رحمتش را 🍃بر روی بندگان خود ميگشايد 🌷با آرزوی اجابت 🍃حاجات همه شما خوبان التماس دعا🌹 ══❈═₪❅❅₪═❈══ 🌹@Talangoory🕊 ══❈═₪❅❅₪═❈══
5.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
من می‌دانم از همین صبح زیبا از این گنجشکانی که رقصان آواز می‌خوانند که امروز روز خوبیست و بی ‌شک معجزه‌ای در راه است سلام چهارشنبه تون بخیر با آرزوی بهترین ها ══❈═₪❅❅₪═❈══ 🌹@Talangoory🕊 ══❈═₪❅❅₪═❈══
‍ . 🍀 . سَلامٌ عليٰ آلِ يٰس ... پدرمهربانم، سلام ... آخرين سلام ... از اولین شهید ... روی بام دار العماره ... و جواب سلامش ... عصر عاشورا ... از زبان ارباب... میان گودال قتلگاه... هل من ناصر ینصرنی؟؟؟ یا مسلم بن عقیل ! یا هانی بن عروة! و ..... خدا کند جواب سلام های هر روز ما شنیدن ناممان باشد برای یکبار از زبان شما...
• آنکس را که می‌شناسی (به "عرفانش" می‌رسی)، و زیبائیهایش که به چشمت می‌آید، کم‌کم دوستش می‌داری! • و این "محبت" می‌برد تو را به آن سو که کاری کنی که به چشمانش بیایی! که او محل "اُنس" تو باشد! • و این اُنس، کم کم "عشق" را می‌آفریند! و عشق، احتیاج را .... • آنوقت که به "نیازِ" معشوقت رسیدی؛ قربانی کردنِ هر آنچه میان تو و او مانع است، آسان می‌شود و شیرین! تعبیری به نام "مودّت" ؛ محبتِ همراه با فداکاری! • همان " و ما رأیت الّا جمیلا" یِ خودمان! که نمره‌ی ممتازِ پایانِ کلاس عرفه است. ※ عرفه بی‌مودّت امام، کلاسِ اَبتری ست که قبولی نداشته است. ویژه طرح: استدیو گرافیک ══❈═₪❅❅₪═❈══ 🌹@Talangoory🕊 ══❈═₪❅❅₪═❈══