💕✨🕊💕
🌸🍃
نظر یکی از خانومای کانالمون🩷🤍
سلام خاستم نظرم درباره داستان دلبر بگم
راستش به نظر من تا حدودی مقصر دلبر هست
ولی در اصل از اول هم دست خودش نبود به نظر من بخاطر مشکل ختنه و اتفاقی که براش پیش اومد باعث تموم دلسردی های شوهرش شده
و یکی هم ایکنه خیلی بدم اومد از اینکه شوهرش دختر بیچاره را زیر مشت و لگد گرفت بخاطر مریضی زنونه
خودش هم زن داشت مریض میشد دلبر مقصر بود که موضوع را سر بسته یا واضح برا شوهرش تو خلوت نمیگفت
خیلی دلم برا بچه های دلبر سوخت چون مادرشون میتونست یه بار برای همیشه جلو بیوک وایسته و تکلیف خودش و بچه ها را روشن کنه !!
خداییش هم آدم بگه بیوک مقصر نیست چون مردی که از خرج و خوراک برا زن و بچه اش کم نمیزاره و از اول هم عاشق زنش بوده نمیتونه بد باشه هستن مردایی که اخلاق که ندارن هیچ خرجی هم نمیکنن برا زندگی،
در کل اگه بیشتر به شوهرش بها میداد شاید اوضاع بچه هاش خیلی بهتر از این میشد،!
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
۞ تلنگری برای زندگی ۞
✨🌸🌾 خدیجه ومنیژه با ابرو های درهم بالای مجلس نشسته بودن، صداشون زدم و گفتم که به دادم برسن : تورو
✨🌸🌾
برای راحله و لیلا هم غذا فرستادن و بعد از نهار بی سرو صدا لیلا رو برگردوندیم خونه تا طی مراسم عروس ها رو عوض کنن!!!
تور قرمزی رو روی سرش انداخته بودن و موهاش رو فر کرده و دورش ریخته بودن
صورت اصلاح شدهاش مثل ماه میدرخشید🥰🥲
سرمهای که دور چشم هاش زده بودن، بزرگی چشم هاش رو دو چندان کرده بود!
بعد از نهار بساط طبل و دهل به راه شد!
امیر و لیلا یک طرف ،احمد و راحله یک طرف !
راحله رو از بالای ایوون دید زدم ، از تو کوچه داشتن میومدن سمت حیاط
همهچیش شکل لیلا بود و مثل هم درستش کرده بودن اما لیلا کجا و راحله کجا!!
هرکاری کردیم امیر راضی نشد دسته گل رو بگیره، آخر سر تارا همون دخترِ دوست بیوک با اخم گل رو از دست دختربس گرفت و رفت سمت امیر،،
با همون اخمش گفت : آقا امیر یعنی چی؟!…داماد بی دسته گل میشه مگه؟!🤨
امیر با ابروهای بالا رفته از تعجب آب دهنش رو قورت داد ، در کمال تعجبِ همه امیر گل رو از تارا گرفت و سرش رو انداخت پایین!😳🙁
تارا هم لبخند زنان از اینکه تونسته بود کاری که هیچکس نتونسته بود رو بکنه رو اون انجام داده شروع کرد همراه بقیهی دختر و پسر های جوون دست زدن
علی یک طرف لیلا و امیر طرفِ دیگهاش بود،!
خالد و احمد هم دو طرف راحله وایساده بودن، به رسمِ روستا روبروی هم ایستادن و دو عروس رو عوض کردن،،
پچ پچ مهمون ها به محض دیدن راحله شروع شد اما در همین حین که عروس هارو عوض کردن صدای دست و هل بلند شد و پچ پچ ها توی اون هیاهو گم شد!!
اشکی از گوشهی چشمم چکید که خیلی سریع گرفتمش🥺😢
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°ها
امشب براتِ کرب و بلا را شما بده
ای عشق شاه طوس؛
امام جوادِ من!♥️
-یاجوادالائمهادرکنی-
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
6.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بابالجواد راه ورودی به قلب توست رضا
حاجت رواست، هرکه ازاین راه میرود:)♥️
-یاجوادالائمه-
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
هزار جان گرامی فدای جودِ جــواد..🤍
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
پنآھِحـــرم - •Pnah_Harm•.mp3
5.09M
#مولودیتایم🎙
-محمد بن علی،علی بن حسین
-دوتاشونم از علی نشونی دارن🥰♥️
-حسینطاهری-
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
16.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥میلاد امام جواد علیه السلام
👤حجت الاسلام رفیعی
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
🔸پدرت شاه خراسان و خودت گنج مقامی
🔸پدرت حضرت خورشید و خودت ماه تمامی
🔸غنچهای نیست که عطر نفست را نشناسد
🔸تو که ذکرصلواتی و درودی و سلامی
🌸🍃 ولادت با سعادت ابن الرضا، حضرت جواد الائمه علیه السلام مبارک باد
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
۞ تلنگری برای زندگی ۞
✨🌸🌾 برای راحله و لیلا هم غذا فرستادن و بعد از نهار بی سرو صدا لیلا رو برگردوندیم خونه تا طی مراسم ع
✨🌸🌾
نمیخواستم کسی متوجه بشه که چقدر حالم بده، هرچی که بقیه میگفتن رو نمیخواستم بشنوم😣😓
شدیدا احساس شرم میکردم و خودم رو گناه بار امیر میدونستم عروس ها روی دوتا صندلی وسط نشستن و داماد ها هم دو طرفشون!
صدای زنی بلند شد
شاه داماد ها تور عروس ها رو کنار بزنید!
امیر با بی حوصلگی تمام بدون اینکه حتی نیم نگاهی به راحله بندازه تور رو کنار زد!
احمد اما چند ثانیهای محمِ صورت لیلا شده بود!
دیگه ولوله شد!😮💨
بخاطر صدای بلند طبل صدای کسی رو نمیشنیدم
اما از اینکه همه مخصوصا خانوم ها دستشون رو جلوی دهنشون گرفته بودن و دمِ گوش همدیگه پچپچ میکردن میشد فهمید دارن راجبِ چه چیزی حرف میزنن!
ذره ذره آب میشدم و خودم رو خوشحال نشون میدادم
مرتب بغضم رو قورت میدادم و لبخند میزدم😬
مجلس به درخواست مشهدی رحیم ساکت شد و چادر آوردن برای عروس ها تا بندازن روی سرشون، عاقد دمِ در بود و اذنِ ورود میخواست..!
امیر سرش رو انداخته بود پایین و دست هاش رو توی هم قفل کرده بود همهی مهمونها ساکت شده بودن و فقط صدای عاقد بود که به گوش میخورد،
از استرس تند تند آب دهنم رو قورت میدادم همش میترسیدم و با خودم میگفتم الانِ که امیر بلند بشه و بزنه زیر همه چیز!😰
توی دلم صلوات میفرستادم و سفره نذر میکردم!
دلم پیچ میرفت و میگفتم الان وسط این جمعیت بالا میارم ،مهتاب از دور حواسش بهم بود اما اجازه نداشت از ترس جبار نزدیک جمعیت بشه!!
میدیدم که مثل مرغ سرکنده این طرف اون طرف میره!!😔🥺
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸فرماندهٔ عشق، یار محبوب تویی
✨معبود تویی، کمال مطلوب تویی
🌸ای نام تو بهترین سرآغاز مرا
✨آرامش جان هر دل آشوب تویی
🌸 بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم
✨ الــهـــی بــه امــیــد تـــو
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
💚✨💚
✨💚
💚
✅معيار شرافت و عزت در بيان امام سجاد(عليه السلام)
آیت الله العظمی جوادی آملی:
عرض ميكند: «واعصِمنی مِن ان اظنَّ بذي عدمٍ خساسة او اظنّ بصاحب ثروة فضلاً فان الشريفَ مَن شرّفَتْهُ طاعتک و العزيزَ مَن اعزَّتْهُ عبادتُک»؛ عرض كرد خدايا آن توفيق را به من بده كه من از نظر درك به جايی برسم كه اگر كسی ندارد و فقير است او را پست ندانم؛ «واعصِمني من ان اظنَّ بذي عدم خساسة او اظنّ بصاحب ثروة فضلاً»؛ مبادا اگر كسی چيزدار است من او را برتر بدانم و اگر كسی تهيدست و بی چيز است او را فروتر بپندارم اين چنين نباشد. كم است آن انسانی كه اگر كسی بخواهد بيايد چيزی به او بدهد و كسی بيايد بخواهد چيزی از او بگيرد برای او يكسان باشد!
در جوامع روايی آمده؛ فرمودند اگر خواستيد ببينيد اهل دنياييد يا اهل آخرت اگر كسی آمد چيزی به شما بدهد خوشحالتريد يا خواست چيزی از شما بگيرد؟
اگر كسی آمد چيزي خواست به شما بدهد در آن حال خوشحالتريد بدانيد اهل دنياييد ـ اين ميزانها را در نهان ما تعبيه كردهاند ـ اگر كسی آمد چيزی از شما خواست و شما آن وقت خوشحال تريد بدانيد اهل آخرتيد.
عرض کرد توفيقی به من بده كه من اگر كسی چيز ندارد او را پست ندانم و اگر كسی وضع مالیاش خوب است او را شريف ندانم، برای اينكه معيار شرف و كرامت بندگی توست.
۷۵/٣/٢۵
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°