💚✨💚
✨💚
💚
✅«حکمتی از زاموفیلیا»
روی میز مطالعه یک گلدان زاموفیلیا قرار داده ام. اوایل چند شاخه داشت که یکی از آنها خیلی بلندتر از بقیّه بود. به مرور جوانه های جدیدی پیدا شد. با خودم میگفتم این جوانه ها کجا و آن شاخه ی نیم متری کجا؟! این جوانه ها مدتی در حدّ خاصی رشدشان متوقّف شد.
ولی مدّتی دیگر آن لایه ی رویین را کنار زدند و در دو سه هفته یکباره چنان باور نکردنی قد کشیدند که یکی از آنها الآن اندازه اش به آن شاخه ی نیم متری رسیده!
اینبار بلندش کردم و روی پایم گذاشتم. مقداری برگهایش را تمییز کردم. نگاهش میکردم و با خودم میگفتم راستی این همان جوانه ای است که میگفتم این کجا و آن شاخه ی بلند کجا؟!
دقّت که کردم دیدم این گیاه در همان مدّتی که ما فکر میکنیم رشدش متوقّف شده زیر آن پوست رویین به سرعت در حال رشد و تکامل بوده! مانند پوستهای تو در توی پیاز مدام برای خودش لایه سازی کرده و وقتی وقتش رسیده آن پوست رویین را کنار زده و با سرعت باور نکردنی آن لایه های زیرین را یکی یکی رو کرده!
به ذهنم خطور کرد حکایت انسان مؤمن هم همین است. عجیب در وادی ایمان و عمل صالح در حال رشد است. مدام دارد لایه های درونی اش ساخته میشود و خبر ندارد! گاهی فکر میکند با دیگران فرقی نمیکند!
ولی آنگاه که این پوسته ی رویین کنار رود و یکباره قد کشیده و زیبایی های درونش مانند جنّات تجری تحتها الانهار برایش جلوه کند تازه میفهمد چه رشدی داشته و خبر نداشته! تازه قدر ایمان و عمل صالح را میفهمد:
«كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوى عَلى سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاع»
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
۞ تلنگری برای زندگی ۞
🍃🌺🪴 دستم رو جلوی سعید آوردم بالا و گفتم : آهای…میخوای چیکار کنی؟!🤨 از گوشهی کتش گرفتم و کشیدمش او
🍃🌺🪴
دختر خدیجه گفت :یعنی خاله همینطوری بشینیم دست روی دست بزاریم؟!
دختربس دنبالهی حرف اون روگرفت و گفت :تازه مسجد هم نباید بریم!🙁🤔
منیژه اشک هاش رو پاک کرد و آب دماغشو کشید بالا
لب های ورم کردهاش رو با زبونش خیس کرد و گفت :مسجد نرفتن بهتر از رفتنمونه؛
فعلا که صلاحمون توی اینه…!
مجبوریم و باید خودمون دور هم حواسمون به خدیجه باشه ،
به اصرار خدیجه رفتیم خونهی خودش مجلس عباس توی مسجد بود و مجلس خدیجه توی خونهی خودش😮💨
گریه ها و بیقراری هاش ادامه داشت و ما همه جوره سعی میکردیم مراقبش باشیم
حتی از خونهی خودمون برنج و روغن میبردم اونجا درست میکردیم!!
با خودم میگفتم چون وضعیت مالیشون زیاد خوب نیست من کمک میکنم تا شوهرش بهونه نگیره سر بی پولی و مجلس رو بهم بزنه!
البته همسر خدیجه بهش حق میداد که ناراحت باشه و میگفت بالاخره جگر گوشهاش رو از دست داده!😔
اما پسر بزرگش که زن و دوتا هم بچه داشت سر لج افتاده بود با خدیجه! بعد از یکی دو روز که خونشون خلوت تر شده بود چپ میومد و راست میرفت بهش تیکه مینداخت،
-تو اگه اینقد بچهاتو دوست داشتی چرا اومدی با آقام فرار کردی!
-اگه این همه با احساسی چطور تونستی اینکارو با خونوادت بکنی!🤨
هرچقدر که من و منیژه مستقیم و غیر مستقیم به این پسر میگفتیم دست از سر مادرش برداره گوشش بدهکار نبود! آخر سر شوهر خدیجه که دید پسرش اینقدر ننهاشو اذیت میکنه بهش گفت که خونهاش رو جدا کنه!🤨😒
عروس چشم رنگیش از این بابت خیلی خوشحال بود و ..
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌺صبح اول هفته تون
معطر به عطر خوش
صلوات بر حضرت مُحَمَّد (ص)
و خاندان مطهرش🌺🍃
🌺🍃🌸اللّهُمَّصَلِّعَلي
🌺🍃🌸مُحَمَّدوَآلِمُحَمَّد
🌺🍃🌸وَعَجِّلفَرَجَهُـم
•┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈
📢 هر روز یک صفحه قرآن بخوانیم
🔹 امروز؛ صفحه دویست و نود و سه قرآن کریم
سوره مبارکه الإسراء
سوره مبارکه الكهف
✏️ توصیه مهم حضرت آیتالله خامنهای:
هر روز حتماً قرآن بخوانید حتّی روزی نیم صفحه، روزی یک صفحه بخوانید، امّا ترک نشود. در دنیای اسلام هیچ کس نباید پیدا بشود که یک روز بر او بگذرد و آیاتی از قرآن را تلاوت نکند.
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
Quran-page-293.mp3
2.33M
📢 هر روز #یک_صفحه_قرآن بخوانیم
🔹 صفحه دویست و نود و سه قرآن کریم، سوره مبارکه الإسراء
سوره مبارکه الكهف
با صدای آقای شهریار پرهیزگار بشنوید.
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
📅تقویم نجومی اسلامی!
✴️ شنبه 👈 6 بهمن / دلو 1403
👈24 رجب 1446👈25 ژانویه 2025
🕌 مناسبت های دینی و اسلامی.
🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی.
📛صبح روز اول هفته را با صدقه آغاز کنید
🚘مسافرت: مسافرت خوب نیست و در صورت ضرورت همراه صدقه انجام شود.
👶 مناسب زایمان نیست.
💑مباشرت امشب شب یکشنبه : دلیل خاصی وارد نشده است.
🔭 احکام و اختیارات نجومی.
🌓 امروز قمر در برج قوس و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است:
✳️و آغاز تعلیم و آموزش نیک است.
📛ولی فروش طلا.
📛وام و قرض دادن و گرفتن.
📛و فروش حیوان خوب نیست.
🟣امور کتابت ادعیه و حرز و نماز و بستن آن خوب نیست.
💇💇♂ اصلاح سر و صورت.
طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ، باعث اصلاح امور می شود.
💉💉 حجامت:
فصد زالو انداختن خون_دادن یا #حجامت در این روز از ماه قمری، باعث دفع صفرا می شود.
😴😴 تعبیر خواب امشب:
خواب و رویایی که شب یکشنبه دیده شود تعبیرش از آیه ی 25 سوره مبارکه "فرقان" است.
یوم تشقق السماء بالغمام و نزل الملائکه...
و از مفهوم و معنای آن استفاده می شود که خواب بیننده را خصومت یا گفتگویی ناشایست پیش آید صدقه بدهد تا رفع گردد و شما مطلب خود را بر آن قیاس کنید.
کتاب تقویم همسران صفحه ۱۱۶
💅 ناخن گرفتن.
شنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مناسبی نیست و طبق روایات ممکن است موجب بیماری در انگشتان دست گردد.
👚👕دوخت و دوز.
شنبه برای بریدن و دوختن،#لباس_نو روز مناسبی نیست آن لباس تا زمانی که بر تن آن شخص باشد موجب مریضی و بیماری اوست.(این حکم شامل خرید لباس و پوشیدن نمی شود)
🙏🏻 استخاره:
وقت #استخاره در روز شنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۰ و بعداز اذان ظهر تا ساعت ۱۶ عصر.
📿 ذکر روز شنبه ،یارب العالمین ۱۰۰ مرتبه
📿 ذکر بعد از نماز صبح ۱۰۶۰ مرتبه #یاغنی که موجب غنی و بی نیاز شدن میگردد.
💠 ️روز شنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_رسول_اکرم_(ص). سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان
🍃🌺 زندگیتون مهدوی 🌺🍃
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
💎زحْمَةُ الصَّالِحِيْنَ رَحْمَةٌ
زحمت نيكان، رحمت است.
با بدان نيكويى چو نيكو نيست
رحم بر صالحان بُود زحمت
زحمت صالحان بكش، زيراك
زحمت صالحان بُود رحمت
📚نثر اللئالی، ص۷۲.
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
۞ تلنگری برای زندگی ۞
🍃🌺🪴 دختر خدیجه گفت :یعنی خاله همینطوری بشینیم دست روی دست بزاریم؟! دختربس دنبالهی حرف اون روگرفت
🍃🌺🪴
پسرش هم کلا حالاتش جوری بود که نمیشد تشخیص داد ازینکه داره با زن و بچهاش مستقل میشه خوشحاله یا ناراحت!!
البته که هنوز هم با زنش تفاهم نداشت و اون رو هم خیلی اذیت میکرد،زنش خیلی آروم و بی سرو صدا بود خوشگل هم بود🥰😊
اما این پسر راضی نبود!
همهاش هم میگفت من از اولش اینو نمیخواستم ننه آقام زورم کردن، بنظر من دق دلی همین زن گرفتنش رو هم سر خدیجه خالی میکرد!☹️😣
اونموقع اختیارات بچه ها کامل دست خدیجه و شوهرش بود و براش زن گرفتن و حالا که صاحب دوتا فرزند بود و خودش کار میکرد انتقامش رو از ننه باباش با نیش و کنایه میگرفت!!
من هم نمیتونستم ببینم اینقدر خدیجه رو اذیت میکنه،به شوهر خدیجه گفتم که چند روزی رو اجازه بده خدیجه بیاد خونهی ما و پیش من بمونه!
که خدا خیرش بده اجازه داد و با خودم آوردمش😮💨
اون روز که با لیلا حرف میزدم و وسط مکالمهامون گوشی تلفن رو به امون خدا ول کردم لیلا خیلی نگران شده بود،!
هرچقدر دوباره تماس گرفته بود چون تلفن از طرف ما قطع نشده بود موفق نشده بود زنگ بزنه!
طاهر هم که بین جمعیت بود و تا نیم ساعت بعدش نرفته بود توی اتاقک مخابرات تا تلفن رو بزاره سر جاش.!!🤦🏻♀
لیلای بیچاره هم خودش که تلفن نداشت از محل کار احمد زنگ زده بود و باید برمیگشت خونهاشون، اونشب اونقدر نگران شده بود که نصف شب احمد رو مجبور کرده بود بره از یه جایی زنگ بزنه به ما
طاهر مخابرات هم که فهمیده بود اوضاع چجوریه به ما خبر نداده بود و خودش بهشون جریان رو گفته بود،!!
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°
17.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❗️لذت صاحاب داشتن!
👈 چشیدی تا حالا؟!
╔═•══❖•ೋ°
@Talangoory
╚═•═◇💐⃟َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️•ೋ•ೋ°