eitaa logo
تنبیه الأمة
2.5هزار دنبال‌کننده
156 عکس
61 ویدیو
18 فایل
تنبیه الأمة، #جهادی است در راستای #تبیین حقایق، کوششی در دفاع از حریم دین و مقابله با انحرافاتی که به نام دین رقم می‌خورد. مدیر کانال: @MohamadMahdi63
مشاهده در ایتا
دانلود
❇️ نکاتی درباره سنجش معتبر دینداری 🖋 سعید احمدی فرد شربیانی 🔢 گام نخست: مقدمات لازم 1️⃣ یکی از مباحث اصلی در رشته جامعه‌شناسی دین، سنجش سطح دینداری در یک جامعه است. بدیهی است وقتی سخن از «سنجش» به میان می‌آید، با یک رفتار پیمایشی مواجه هستیم که در صدد ارائه بیان روشن و قابل فهم از گستره یک مفهوم است. این که یک جامعه در چه سطحی از دینداری قرار دارد، پرسشی است که انجام پژوهش‌های پیمایشی و آماری می‌تواند پاسخ در خوری به آن ارائه کند! انتظار یک پاسخ کمی برای یک پرسش کیفی خود مسأله‌ای است که ذهن علاقمندان به مباحث روش‌شناسی در علوم اجتماعی را به خود مشغول ساخته است، اما آن چه در این میان بیش از هر چیز دیگری اهمیت دارد آن است که شاخصه‌هایی که برای انجام چنین پژوهش و پیمایشی مورد استفاده قرار می‌گیرند کدامند و چگونه می‌توان به پاسخی جامع و قابل اعتماد در این زمینه رسید؟ بنابراین پاسخ معتبر به پرسش یادشده در گرو تعیین شاخصه‌هایی است که به طور دقیق، نشانگر پدیده‌ای همچون دینداری در یک جامعه است. 2️⃣ «دینداری» نقطه پیوند میان انسان و دین است، و شناخت دقیق آن منوط به شناخت دقیق از دین و انسان است. از آنجا که «دین» پدیده‌ای چند وجهی و دارای عناصر متفاوتی است، به همان نسبت باید «دینداری» را نیز به عنوان پدیده‌ای دارای ابعاد و مؤلفه‌های متفاوت شناخت. در بهترین تعریف، «دین» مجموعه‌ای از باورها و دستوراتی است که دیدگاه انسان‌ها درباره «هست‌ها و نیست‌ها» و «بایدها و نبایدها» را سامان می‌بخشد و به آنها جهت می‌دهد. بر این اساس، «دینداری» عبارت از وضعیتی است که دیدگاه‌های ادراکی و جهت‌گیری عای رفتاری انسان با دستگاه معرفتی و هنجاری دین تطابق یافته و همسو گردیده است. بنابراین کسی که در پی سنجش دینداری در یک جامعه است می‌بایست به مطالعه درباره میزان انطباق باورها و رفتارهای آن جامعه با دستگاه معرفتی و ارزشی دین بپردازد. 3️⃣ بدیهی است «سنجش دینداری» در یک جامعه مستلزم آن است که پیش‌تر مصداق دین و مصادیق دینداری را مشخص کرده و بعد از آن به مطالعه درباره سطح گرایش به دین و ظهور فردی و اجتماعی آن پرداخت. پژوهشگر باید مراقب باشد که در این بخش، دچار انحراف در شناخت باورها و هنجارها نشود. این سخن درباره هر گونه مطالعه درباره سطح دینداری در جامعه ایران معاصر نیز صادق است. با توجه به مقدمات یادشده وقتی به سراغ مطالعه درباره «وضعیت دینداری در جامعه ایران امروز» می‌رویم، در حقیقت وضعیت گرایش مردم ایران به دین اسلام را مورد بررسی قرار می‌دهیم. کسی که درباره چنین موضوعی دست به پژوهش زده، به دنبال بررسی نسبت باورها با دستگاه معرفتی و رفتارها با دستگاه ارزشی دین اسلام است. بدیهی است که لازمه یک مطالعه معتبر در این باره، شناخت کافی از نظام معرفتی و ارزشی اسلام است. 4️⃣ نکته مهم دیگری که باید آن را به یاد داشت این است که در شناخت رفتارها نباید دچار «صورت‌گرایی» شد. توضیح آنکه هر دینی در حوزه مناسک دارای توصیه‌هایی است که به پیروان خود سفارش می‌کند. نسبت‌دادن این مناسک به قلمرو دین بی اشکال است. برای نمونه اقامه نماز و التزام به روزه از این قبیل است. اما رفتارهایی در میان افراد جامعه وجود دارد که از قبیل مناسک دینی نیست، اما هدفی جز همان هدف مناسک دینی را دنبال نمی‌کند. فرهنگ عمومی یک جامعه با اختراع برخی قالب‌ها و صورت‌ها، خود در جهت تقویت همان مقاصد گام بر می‌دارد و این نیز می‌تواند نشان از ریشه‌های دینداری در یک جامعه باشد. 5️⃣ باید توجه داشت که وقتی مسأله‌ی پژوهش، «وضعیت دینداری» است در حقیقت پرسش ما درباره یک کل است که دارای اجزای گوناگون است. بدیهی است مطالعات درباره یک جزء نمی‌تواند پاسخ کاملی به پرسش از کل باشد. درواقع کسی که با مطالعه‌ی بخشی از دین به قضاوت درباره‌ی کل دین می‌نشیند، دچار مغالطه شده و صراط مستقیم تحقیق را نپیموده است. 📌 ادامه دارد... https://eitaa.com/Tanbiholomah/32 @Tanbiholomah
❇️ نکاتی درباره سنجش معتبر دینداری 🖋 سعید احمدی فرد شربیانی 🔢 گام دوم: آسیب‌شناسی مطالعات مربوط به دینداری 🔸 با این مقدمات به سراغ مسأله «وضعیت دینداری در ایران امروز» می‌رویم. متأسفانه اغلب آنچه به عنوان پاسخ‌های این پرسش مطرح می‌شود در معرض آسیبهای فراوانی است. 1️⃣ نخستین آسیب پژوهش‌هایی که برای این پرسش انجام می‌شود، ابتلا به مغالطه «کنه و وجه» است. این که وجهی از دین به عنوان کنه آن و جزئی از دین به عنوان کل آن معرفی شود خود، مغالطه نامیمونی است. نویسنده به دنبال طرح بدعت‌آمیز روشنفکری دینی با عنوان «عرضی و ذاتی دین» نیست، بلکه به پیروی از قرآن، دین را دارای اجزائی می‌داند که نمی‌توان نسبت به برخی از آن توجه نشان داد و از برخی دیگر غفلت نمود. حجاب بخشی از دین است همانگونه که نماز بخشی از دین است، البته و صد البته اعتقاد به قیامت، اعتقاد به امامت حضرت علی(ع) و باور به وجود و حضور امام زمان (عج) نیز بخشی از دین است. همانگونه که خمس و زکات بخشی از دین است، اعتقاد به این که رفتارهای عام المنفعه، صدقه جاریه هستند نیز بخشی از دین است. بنابراین اگر فرض کنیم که در پژوهش‌های مربوط به سنجش دینداری، به این نتیجه رسیدیم که میزان «التزام به انجام فریضه نماز» در جامعه کاهش پیدا کرده، باز نمی‌توان مدعی شد که میزان «دینداری» در جامعه کاهش پیدا کرده است. همین طور کاهش میزان «التزام به حجاب» نمی‌تواند نشانگر کاهش سطح «دینداری» باشد. یا به تعبیر حوزوی در پاسخ به این مغالطه خواهیم گفت دلیل اخص از مدعاست. 2️⃣ آسیب بعدی مربوط به عدم انطباق مسأله با مدعاست. گام اول در پژوهش روشن‌بودن مسأله است. در بسیاری از پژوهش‌ها که به عنوان بررسی سطح «دینداری در ایران امروز» انجام می‌شود، وضعیت دینداری در جامعه امروز ایران مورد مطالعه است. تمامی مطالعات نیز معطوف به همین مسأله است. اما ناگهان در مقام تبیین و تفسیر این مطالعات ادعا می‌شود که سطح دینداری در جامعه امروز ایران پایین آمده است. این در حالی است که «پایین بودن» و یا «بالا بودن» سطح دینداری یک عنوان مقایسه ای است. به عبارت دیگر ما در مقایسه با یک شاخص به این نتیجه می‌رسیم که سطح دینداری پایین یا بالاست. حال سؤال اینجاست که در ادعاهایی از این دست، سطح دینداری جامعه ایران در مقایسه با کدام جامعه، و یا نسبت به کدام مقطع از تاریخ جامعه ایران پایین است؟ و یا آنکه اساسا یک مقیاس معین برای دینداری وجود دارد که ادعا می‌شود وضعیت دینداری در جامعه امروز ایران نسبت به آن پایین است؟ واضح است کسی که ادعا دارد «سطح دینداری در جامعه ایران امروز بالاتر است نسبت به سطح دینداری در جامعه ایران پیش از انقلاب» تفاوت می‌کند با کسی که ادعا کرده «سطح دینداری در جامعه ایران امروز بالاتر است از سطح دینداری در جامعه ایرانی در دهه شصت شمسی». نمی‌توان در نقد اولی مواردی را مطرح کرد که دومی را نقض می‌کند. 3️⃣ از جمله آسیب‌های مطالعاتی درباره سطح دینداری «انحراف در تفسیر» است. مهمترین مصداق برای این آسیب آن است که پژوهشگر شکل خاصی از دینداری که پیش‌تر در فرهنگ عمومی ظهور داشته را نشان کند و تضعیف یا از بین‌رفتن آن را حمل بر «ضعف دینداری» کند. فرض کنید جامعه ایرانی از پنجاه سال گذشته برای اظهار ارادت به امام زمان (عج) چراغانی نیمه شعبان را با شکوه تمام برگزار می‌کرد. این سنت شاید به اقتضای زمانه گمرنگ شده باشد؛ اما باید توجه کرد این به معنای تضعیف باور به امام زمان در جامعه ایرانی نیست. امروز ساختار شهرنشینی اقتضائاتی دارد که پیش‌تر وجود نداشت؛ شاید همین موجب کمرنگ‌شدن سنت چراغانی نیمه شعبان شده است. پژوهشگر جویای حقیقت، باید بداند نسل جدید به شکل جدیدی ارادت خود را به امام زمان (عج) ابراز می‌کنند که شاید با ابراز ارادت دهه شصتی‌ها متفاوت باشد. دهه نودی‌ها شاید همچون شیفتگان دهه پنجاهی نباشند که عصر جمعه‌ها با زیارت آل یاسین به امام زمان خود عرض ادب می‌کردند، اما خوب بلدند با زمزمه یک شعر، به امام زمان خود سلام بدهند و او را فرمانده خود بخوانند حتی به یادش اشک بریزند. 4️⃣ آسیب جدی دیگر آن است که در مطالعه دچار بزرگ‌نمایی و کوچک‌نمایی موضوعات مورد مطالعه باشیم. برای نمونه وقتی برای مطالعه وضعیت دینداری در جامعه امروز ایران به سراغ میزان دانلود یک نماهنگ خواننده ضد دین می‌رویم و در مقابل نسبت به میزان حضور بی‌شمار افراد در تشییع یک شخصیت دینی بی‌توجهی نشان می‌دهیم، در حقیقت دچار یک مغالطه‌ی فاحش روش‌شناسانه شده‌ایم. نمی‌توان درباره زائران میلیونی کربلا در ایام اربعین چیزی نگفت، اما میزان مسافرت به ترکیه در ایام نوروز را نشان از بی‌دینی دانست. فراتر از جهت‌گیری سیاسی، این عمل با تمام موازین اخلاق پژوهش نیز ناسازگار است. 📌 ادامه دارد... @Tanbiholomah
❇️ نکاتی درباره سنجش معتبر دینداری 🖋 سعید احمدی فرد شربیانی 🔢 گام سوم: سنجش معتبر درباره دینداری جامعه ایرانی 🔸 حال با این توضیحات، آیا می‌توان به سنجشی درست و معتبر از «وضعیت دینداری در جامعه ایران امروز» رسید؟ 🔹 پاسخ به این سؤال سهل و ممتنع است. جامعه ایرانی از پیچیدگی‌های عجیبی برخوردار است که شناخت و پیش‌بینی درباره آن را با دشواری‌های فراوانی مواجه ساخته است. اما با این همه جامعه ایرانی از خود رفتارهایی نشان می‌دهد که تفسیرش چیزی جز بازتاب باورهای دینی او نیست. 🔹 هرچند شناخت این باورها و جلوه‌های امروزی آن کار دشواری است که در پیچ و خم جنگ رسانه‌ای گم شده و پژوهشگر حقیقت‌جو را با موانع جدی مواجه ساخته است. اما با این همه کم نیستند پژوهش‌هایی که از سوی نهادهای بی‌طرف و حتی گاه با گرایش‌های نه چندان همسو با حاکمیت انجام شده‌اند و به این نتیجه رسیده‌اند که مطابق استانداردهای پژوهشی در مطالعات جامعه‌شناسانه، جامعه ایرانی در تمام و یا بیشتر شاخص‌های دینداری در سطح بالایی قرار دارد. 🔹 پرسش درباره نسبت وضعیت دینداری در جامعه ایرانی امروز با مقاطع پیش از انقلاب، از جمله مباحثی است که شاید برای یک شهروند عادی هم پاسخ روشنی داشته باشد، از این رو اطاله کلام در این باره را روا نمی‌شماریم. 📎 پیوست: یک گزارش آماری درباره دینداری: ispa.ir/Default/Details/fa/1618 @Tanbiholomah
❇️ زیست اخلاقی و عدالت اجتماعی در ایران اسلامی 📝 چند خطی درباره بیان استاد عندلیب همدانی 🖋 محمد متقیان تبریزی 🔢 بخش نخست: رابطه قلت و کثرت 🔸 استاد عندلیب همدانی، در راستای دغدغه‌های اجتماعی خود، نکاتی را درباره شاخصه دینداری فرموده‌اند که به نظر می‌رسد، ابهامات و پرسش‌هایی درباره آنها وجود دارد. 🔻 ایشان فرموده‌اند: «هرگز نباید صرف برپایی شعائر و یا حضور در مراسم و محافل دینی توسط عده‌ای از مردم را نشانه دینداری اکثریت جامعه دانست». 1️⃣ آیا در مراسمات مذهبی، با «عده‌ای از مردم» به مثابه گروه و فرقه و جمعی خاص روبروییم که در شهر و استان و بخشی مشخص از کشور، به اقامه شعائر می‌پردازند، یا اینکه، آن عده از مردم، در تمام استانها و شهرها و محلات و روستاها حاضرند؛ به گونه‌ای که هیچ‌گاه منطقه‌ای خالی از اقامه شعائر نیست، هرچند با تعداد افراد کمی تشکیل شود؟ گویا در ذهن استاد عزیز، عده‌ای از مردم، به صورت یک ترکیب جمعیتی مشخصِ منفکِ جدا افتاده از اکثریت جامعه تلقی شده است در حالیکه خود ایشان نیز بعید است چنین باوری داشته باشند. 2️⃣ وجود اجتماعاتِ متکثرِ منتشرِ در جای جای کشور، نشان از آن دارد که فضا و جو اجتماعی، دینی و مذهبی است، و اگر چنین نبود و فقط عده‌ای از مردم دغدغه اقامه‌ی دین داشتند، قطعاً نمی‌توانستند در بدنه‌ی جامعه منتشر گردند و حتماً منزوی شده و به گوشه‌ای خزیده و مناسک خود را در خلوت برپا می‌داشتند. وجود فضا و جو غالب دینی نیز حکایت از آن دارد که آن «عده ای از مردم» در حقیقت مرتبط با آن «اکثریت جامعه» است و از آن بریده نیست، و حتی از آن اکثریت نیز نمایندگی می‌کند. بنابراین به نظر می‌رسد در این تحلیل باید دقت نمود که جامعه را به موزائیک‌های کنار هم چیده‌شده تقلیل ندهیم، به گونه‌ای که برخی از انسانها را تبدیل به «عده» نموده و در کنار «اکثر» به حساب بیاوریم. بلکه بدنه‌ی جامعه یک پیکر واحد است که در این پیکره، هم عالم است و هم جاهل؛ هم عابد است و هم فاسق؛ که باید دید غلبه جو اجتماعی با کدام است؟ به عنوان نمونه پاسخ این پرسش را می‌توان از اجرای سرود «سلام فرمانده» به دست آورد. وقتی که این اجرا، می‌تواند یک موج اجتماعی بزرگ در شهرهای متعدد بیافریند، باید به گستره این موج و ریشه‌های آن در دل دریا نگریست؛ نه اینکه با نظر به تعداد افراد حاضر در مراسم و شمارش آنها، چشم خود را بر اکثریتِ قرار گرفته در وراء آنها بست. 📌 ادامه دارد... https://eitaa.com/Tanbiholomah/35 @Tanbiholomah
❇️ زیست اخلاقی و عدالت اجتماعی در ایران اسلامی 📝 چند خطی درباره بیان استاد عندلیب همدانی 🖋 محمد متقیان تبریزی 🔢 بخش دوم 💢 رابطه اقامه شعائر و زیست اخلاقی استاد عندلیب فرموده‌اند: «چگونه می‌توان شعائر الهی را بدون اخلاق انسانی و عدالت اجتماعی، معیار تحقق دین در جامعه دانست، مگر هدف دین، زیست اخلاقی و برپایی عدالت نیست؟» 1️⃣ در عین باور به این نکته که اخلاق و عدالت، دو معیار از معیارهای تحقق دین هستند اما بسیار جای تعجب است که استاد، چرا «اقامه‌ شعائر» را امری غیر از «زیست اخلاقی» می‌داند؟ حضور در مراسم عزاداری، جلسات مناجات و لیالی قدر، اعتکاف و توسل، نمونه‌های بارز اقامه شعائر هستند، آیا این اعمال، امری غیر از زیست اخلاقی هستند؟ بله، این اعمال تمامِ زیست اخلاقی انسان نیست اما غیر از آن هم نیست، پس دوگانه‌سازی اینچنینی، خالی از دقت است. و تعبیر درست آن است که گفته شود: علاوه بر اقامه شعائر، باید به رفتارهای اخلاقی دیگر نیز توجه نمود، و چه کسی این توصیه بجا را انکار خواهد نمود؟ 2️⃣ پرسش از استاد این است که؛ اگر بنای جامعه بر زیست اخلاقی باشد، چه باید بکند؟ آیا مگر غیر از این است که یکی از مهمترین بسترهای اجتماعیِ رواج اخلاق در جامعه، وعظ و خطابه و توبه و مناجات و بکاء است؟ قطعاً ایشان هم چنین باوری دارند، پس نباید در دوگانه کاذب (اقامه شعائر یا زیست اخلاقی) قرار گرفت و بلکه، باید تأکید نمود بر اینکه اقامه شعائر، مقدمه‌ای است برای زیست اخلاقی. و اگر هم ادعا شود که زیست اخلاقی جامعه ایرانی مبتلا به نقیصه است، نیاز به پژوهشهای دقیق دارد که در متن ایشان منعکس نشده است. 3️⃣ از درون اقامه شعائر، و از متن فرهنگ حسینی است که مجاهدت پزشکی در دوران کرونا، ایثار کریمانه با طرح مواسات، بذل مال و منال در بلایا و‌ حوادث از سوی گروه‌های جهادی متولد و در سطح جامعه به شکل چشمگیری فراگیر می‌شود. آیا می‌توان ایثار و مجاهدت بی ‌چشم‌داشت را زیست اخلاقی ندانست؟ و آیا می‌توان این دو اخلاق والامرتبه را بی‌ارتباط با اقامه شعائر -علی الخصوص شعائر حسینی- دانست؟ 💢 و اما درباره عدالت اجتماعی 🔹 پرواضح است که تحقق عدالت اجتماعی، در اولین و مهمترین مرحله، متوجه مسئولین و حاکمان جامعه است، هرچند مردم نیز باید عدالتخواه باشند تا تحقق عدالت آسان گردد. حال، اگر مقام معظم رهبری (دام ظله الوارف) از عقب‌ماندگی در زمینه عدالت اجتماعی می‌گویند، این امر متوجه به مدیران نظام است نه مردم. درحالیکه، موضوع دینداری، ارتباط مستقیم با بدنه و آحاد مردم دارد. پس نمی‌توان وظیفه اولیه حاکمیت را به پای مردم نوشت. و همچنین پرواضح است که؛ تحلیل عقب‌ماندگی نظام در مقوله عدالت اجتماعی به رفتارهای فردی مدیران، نوعی «تقلیل مسئله» است. مهمترین عاملی که فقرآفرین، فسادزا و تبعیض‌ساز است نه رفتار فردی چند مدیر بلکه «ساختارهای فسادزا» است. مدیر بانکی که تهجد و نمازشبش ترک نمی‌شود، نمی‌تواند سیستم اداره بانک را به سمت مستضعفین بچرخاند، و این سیستم است که بر او غلبه کرده و مسیر سرمایه‌داری را در پی خواهد گرفت. 🔹 و حال، این پرسش مطرح می‌شود که: در تبدیل ساختارهای فسادزا به ساختارهای عدالت آفرین، چه سهمی داشته‌ایم؟ حوزه‌های علمیه، علما و اساتید و محققین عرصه فقاهت که همواره در طول تاریخ منادی اخلاق و عدالت بوده‌اند، آیا سهم خود را اداء کرده‌اند یا اینکه بنای خویش را صرفا بر توصیه و نصیحت گذارده‌اند؟ به نظر می‌رسد، باید به میدان درآمد و نرم افزار اداره جامعه اسلامی را از متن وحی استخراج نمود و از اسارت اندیشه غربی رهانید، و سپس، توقع آن را داشت که عدالت اجتماعی تحقق یابد. و اگر گمان بریم که با نگارش کتاب و ارائه سخنرانی و توصیه‌نامه‌های مجازی بتوانیم کاری پیش ببریم، سخت به بیراهه رفته‌ایم. @Tanbiholomah