تنها مسیری های استان کرمان
مثلا بهش میگی آقا کلاً عصبانی نباش، میگه درسته ، راست میکی نباید عصبانی بشم👌 بعد بچهاش ظرف رو میز
⚠️یادتون باشه ما باید تو مسائل اخلاقی #دقت بکنیم !
این دقت یه وقت دقت #علمیه، یه وقت دقت #عملیه.
در باره دقت علمی بعدا صحبت می کنیم✔️
✅ اما دقت عملی به اینه که شما در مقام مصداق وقتی با موضوع درگیر شدی،
⛔️حواست پرت چیزای دیگه نشه،
⛔️عوامل فرعی نیان تو رو درگیر بکنن.
〰〰در متن زندگی، پیدا کردن،
👈اونجایی که باید صبر بکنی،
👈اونجایی که باید ببخشی،
👈اونجایی که باید عصبانی نشی،
👈اونجایی که خیلی اتفاقای خوب باید بیفته،
اون👈 ""جا"" رو آدم گم میکنه...😔
تنها مسیری های استان کرمان
⚠️یادتون باشه ما باید تو مسائل اخلاقی #دقت بکنیم ! این دقت یه وقت دقت #علمیه، یه وقت دقت #عملیه. د
✅ یکی از عواملی که آدم اون جا رو گم میکنه، جای صبر را گم میکنه،
👈اینه که عاملی برای مصیبت خودش پیدا بکنه،
عاملی برای تلخی خودش پیدا بکنه.
خب عیبی نداره شما عاملی پیدا کردی،درست👌
اگه تونستی عامل رو برطرف کنی، یا علی !
اگه تونستی این عامل رو اصلاحش بکنی خب این کار رو بکن،
ولی اگه نتونستی این عامل رو اصلاح بکنی چی؟🤔
از ید قدرت تو خارج بود چی؟🤔
آدم مامانش ، باباش رو که نمی تونه عوض کنه که !
حالا همسرش رو ممکنه که عوض بکنه،
ولی بچهاش رو نمیتونه عوض بکنه که!
می تونه؟؟؟😐
تنها مسیری های استان کرمان
✅ یکی از عواملی که آدم اون جا رو گم میکنه، جای صبر را گم میکنه، 👈اینه که عاملی برای مصیبت خودش پی
🚫با ایناوصاف یه وقت دچار خوشخیالی نشین که صبر کردن به این راحتیاست !
بهجواب این سوال هم فکر کنید تا بعد 👇
✅ چرا در مقام عمل ما جزء صابرین قرار نمیگیریم ؟
✨ قرآن می فرماید ؛
ان الله یحب الصابرین...💞
✅ ما چقدر مورد علاقهی پروردگار عالم هستیم؟
یا ذی الاحسان بحق الحسین ما رو از صابرین و محبوبین خودت قرار بده🙏
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#مکتب_سردار_کریمان
📜فیلمی از مقدمه چینی ترور شهید حاج قاسم سلیمانی توسط سربازان تروریستی امریکا و مزدورانش در منطقه.
@Tanhamasirkerman
تنها مسیری های استان کرمان
⤴️⤴️⤴️ ﷽ #سه_دقیقه_در_قیامت #قسمت_سیزدهم 💠 باغ بهشت ☺️ از دیگر اتفاقاتی که در آن بیابان مشاهده
⤴️⤴️⤴️
﷽
#سه_دقیقه_در_قیامت
#قسمت_چهاردهم
💠 جانبازی در رکاب مولا
📆 سال ۱۳۸۸ توفیق شد که در اواخر ماه رجب و اوایل ماه شعبان، زائر مکه و مدینه باشم. ما مُحرِم شدیم و وارد مسجد الحرام شدیم. بعد از اتمام اعمال به محل قرار کاروان آمدم. روحانی کاروان به من گفت: سه تا از خواهران کاروان الان آمدند، شما زحمت بکش و این سه نفر را برای طواف ببر و برگرد.
😴 خسته بودم اما قبول کردم.
سه تا از خانم های جوان کاروان به سمت من آمدند. تا نگاهم به آنها خورد سرم را پایین انداختم.
▫️یک حوله اضافه داشتم. یک سر حوله را دست خودم گرفتم و سر دیگرش را در اختیار آنها قرار دادم. گفتم: من در طی طواف نباید برگردم. حرم الهی هم به خاطر ماه رجب شلوغ است. شما سر این حوله را بگیرید و دنبال من بیایید.
😞 یکی دو ساعت بعد با خستگی فراوان به محل قرار کاروان برگشتم در حالیکه اعمال آنها تمام شده بود و در کل این مدت اصلا به آنها نگاه نکردم و حرفی نزدم.
💯 وظیفه ای برای انجام طواف آنها نداشتم اما فقط برای رضای خدا این کار را انجام دادم.
🕋 در آن روزهایی که ما در مکه مستقر بودیم خیلی ها مرتب به بازار میرفتند و ... اما من بجای اینگونه کارها چندین بار برای طواف اقدام کردم.
✨ ابتدا به نیت رهبر معظم انقلاب و سپس به نیابت شهدا مشغول طواف شدم و از تمام فرصتها برای کسب معنویات استفاده کردم. در آن لحظاتی که اعمال من محاسبه میشد جوان پشت میز به این موارد اشاره کرد و گفت: بخاطر طواف خالصانه ای که همراه آن خانمها انجام دادی ثواب حج واجب در نامه اعمالت ثبت شد!
بعد گفت: ثواب طواف هایی که به نیابت از دیگران انجام دادی دو برابر در نامه اعمال خودت ثبت می شود. اوایل ماه شعبان بود که راهی مدینه شدیم. زیارت ها بخوبی انجام می شد. در قبرستان بقیع تمام افراد ناخودآگاه اشک میریختند. حال عجیبی در کاروان ایجاد شده بود.
🌅 یک روز صبح زود در حالیکه مشغول زیارت بقیع بودم متوجه شدم که مأمور وهابی دوربین یک پسر بچه را که میخواست از بقیع عکس بگیرد را گرفته، جلو رفتم و به سرعت دوربین را از دست او گرفتم و به پسر بچه تحویل دادم. بعد به سمت انتهای قبرستان رفتم. من در حال خواندن زیارت عاشورا بودم که به مقابل قبر عثمان رسیدم.
همان مأمور وهابی دنبال من آمد و چپ چپ به من نگاه میکرد. وقتی در مقابل قبر رسیدم، یکباره کنار من آمد و دستم را گرفت و به فارسی و با صدای بلند گفت: چی میگی؟ داری لعن میکنی؟
گغتم: نخیر، دستم رو ول کن.
😤 اما او همینطور داد میزد و با سرو صدا بقیه مأمورین را دور خودش جمع کرد.
در همین حال یکدفعه به من نگاه کرد و حرف زشتی را به مولا امیرالمومنین علیه السلام زد.
🤬 من دیگر سکوت را جایز ندانستم. تا این حرف زشت از دهان او خارج شد و بقیه زائران شنیدند دیگر سکوت را جایز ندانستم یکباره کشیده محکمی به صورت او زدم.
👮♂ بلافاصله چهار مأمور به سر من ریختند و شروع به زدن کردند. یکی از مأمورین ضربه محکمی به کتف من زد که درد آن تا ماهها اذیتم میکرد.
چند نفر از زائرین جلو آمدند و مرا از زیر دست آنها خارج کردند. من توانستم با کمک آنها فرار کنم.
😷 روزهای بعد وقتی برای حرم میرفتم سرو صورتم را با چفیه می بستم. چون دوربین های بقیع مرا شناسایی کرده بود و احتمال داشت بازداشت شوم.
😌 خلاصه اینکه آن سفر برای من بیاد ماندنی شد. اما در لحظات بررسی اعمال ماجرای درگیری در قبرستان بقیع را به من نشان دادند و گفتند: شما خالصانه و فقط به عشق مولا علی علیه السلام با آن مأمور درگیر شدی و کتف شما آسیب دید. برای همین ثواب جانبازی در رکاب مولا علی علیه السلام در نامه شما ثبت شده است.
📛 البته این ماجرا نباید دستاویزی برای برخورد با مأموربن دولت سعودی گردد.
♢ ادامه دارد...
📚 #کتاب_خوانی
┅═ 🌿🌸🌿 ═┅
#تنهامسیراستانکرمان 👇
@Tanhamasirkerman
📝 #یادمون_باشه
✖️من که میخواستم؛ اما نشد!
✖️من که تلاشمو کردم؛ اما نشد!
✖️من که رفتم دنبالش؛ اما نشد!
فقـــط آدمایی به هدفِ خلقتشون میرسند،
و از یک نفخه، تبدیل به میوه (انسان) میشن؛
که #همت دارن!
همت دارن یعنی؛ اصلاً واژهای به اسم "نشد" براشون تعریف نشده!
از هر مانعی میپّرن: تا توی این مسیر؛
ـ جا نمونن!
ـ بیراهه نزنن!
ـ بیهوده مشغول چیزی نشن!
ـ فقط با سرعت و سبقت، به سمت جلو، حرکت کنند!
با همّتها ، توی همهی کاراشون باهمّتند!
چون همه کاراشون، تنظیم شده با آدمیّتشون!
🔺اینا حتماً به مقصد میرسند!
🌛 #شب_بخیر
┅═ 🌿🌸🌿 ═┅
#تنهامسیراستانکرمان 👇
@Tanhamasirkerman
༺⃟💕ུྃبِـسْـمِاللّٰهِالࢪَّحمنِالࢪَّحیمْུྃ༺⃟💕
سلاااام و احتراااام 🌺
صبح قشنگتون بخیر وشادی 🌤
و روزتون مملو از حسهای قشنگ✨
گاهی وقتا فراموش کن کجایی، به کجا رسیدی و به کجا نرسیدی،
گاهی وقتا فقط زندگی کن...
یاد قولهایی که به خودت دادی نباش،
یه وقتایی شرمنده خودت نباش،
تقصیر تو نیست
تو تلاشتو کردی اما نشد...
یه وقتایی جواب خودتو نده
هر چی پرسید: چرا اینجای زندگی گیر کردی لبخند بزن و بگو کم نذاشتم اما… نشد
یه وقتایی فقط از زنده بودنت لذت ببر...
از بودن کنار کسانی که دوستشان داری و دوستت دارن...
از طلوع خورشید از صدای آواز قمری ها...
از باد...باران.... از همه لذت ببر...😍
┅═ 🌿🌸🌿 ═┅
#تنهامسیراستانکرمان 👇
@Tanhamasirkerman
࿐᪥•❣﷽❣•᪥࿐
🌺 #حدیث_روز
✍امام حسین (علیه السلام)⇩ :
🍃إِنَّ أَجْوَدَ النَّاسِ مَنْ أَعْطَی مَنْ لَا یرْجُو
🌺←بخشنده ترین→ مردم کسی است که به آنکه به او چشم ↫امید نبسته "بخشش" کند.
📚کشف_الغمه_جلد2_صفحه242
┅═ 🌿🌸🌿 ═┅
#تنهامسیراستانکرمان 👇
@Tanhamasirkerman
═༅𖣔🌺﷽🌺𖣔༅═
#چله_عاشقی
#چله_سوره_حشر
8⃣2⃣روزتاعروج مالک زمان
📣میگفت:قرآن همراهتون هست؟
اگر بود که سوره حشر را میخواند و اگر هم نبود از توی موبایل برایش می آوردیم این عادت حاجی بود باید سوره #حشر را سر مزار شهدا حتما میخواند...
چهل روز به نیابت از شهیدان
#قاسم_سلیمانی #ابومهدی_المهندس #پورجعفری و #شهدای_مقاومت
۱۴صلوات و قرائت سوره حشر
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
شروع:۱۴۰۰/۹/۳
پایان:۱۴۰۰/۱۰/۱۳
🖤🥀کانال تنهامسیر استان کرمان 👇
http://eitaa.com/joinchat/1367539744C38a905eac9
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری
❌ بزرگـترین اشتباه!
چرا دینداریهای من...
تاثیری توی رشد و آرامش زندگیم نداشتن؟!
┅═ 🌿🌸🌿 ═┅
#تنهامسیراستانکرمان 👇
@Tanhamasirkerman
100 روز همه چیز رو به بهبود و ثبات بود.
ارز روی همان قیمت نوسان با ثبات داشت
اما چه شد که تا اروپا و آمریکا در #مذاکرات_وین شکست خوردند و رفتند زیر فشار، یهو دلار ۳۰۰۰ تومن افزایش یافت؟؟
جای شک دارد یا نه؟!
┅═ 🌿🌸🌿 ═┅
#تنهامسیراستانکرمان 👇
@Tanhamasirkerman
#تلنگر
روز حسابدارو به همه رفقایی کہ
حساب و کتاب اعمـال روزانهشون
رو دارن تبریک میگم...:)
اگه اینجوری👆 اهل حساب کتاب هستیم،
👏روز حسابدار بر ما مبـــارک👌
#محاسبهنفس
#روز_حسابدار📊
┅═ 🌿🌸🌿 ═┅
#تنهامسیراستانکرمان 👇
@Tanhamasirkerman
سروران عزیز تنها مسیری دیار کریمان عرض سلام و ادب 💐
برای ارتقاء هرچه بیشتر سطح کانال نیازمند همراهی شما عزیزان هستیم☺️
لطفا نظرات، انتقادات و پیشنهادات خودتون رو با ما در میون بگذارید🧐🔎
ان شاءالله همراهی بفرمایید و خادمینتون رو در بهترسازی روند کانال یاری کنید 🤲
اما یادتون نره دوستانتون رو هم به کانال ما دعوت کنیدا😉
به نظرتون چطوره که یه روز رو مختص شما عزیزان قرار بدیم و از مطالب شما دوستان استفاده کنیم 👉نظرتون رو بفرمایید
تنها مسیری های استان کرمان
⤴️⤴️⤴️ ﷽ #سه_دقیقه_در_قیامت #قسمت_چهاردهم 💠 جانبازی در رکاب مولا 📆 سال ۱۳۸۸ توفیق شد که در اوا
⤴️⤴️⤴️
﷽
#سه_دقیقه_در_قیامت
#قسمت_پانزدهم
💠 شهید و شهادت
💯 در این سفر کوتاه بقیامت نگاه من به شهید و شهادت تغییر کرد. علت آن هم چند ماجرا بود:
یکی از معلمین و مربیان شهر ما در مسجد محله ما تلاش فوق العاده ای داشت که بچه ها را جذب مسجد و هیئت کند. او خالصانه فعالیت می کرد و در مسجدی شدن ما هم خیلی تأثیر داشت.
🚦این مرد خدا یکبار که با ماشین در حرکت بود از چراغ قرمز عبور کرد و سانحه ای شدید رخ داد و ایشان مرحوم شد.
🧐 من این بنده خدا را دیدم که در میان شهدا و هم درجه آنها بود! توانستم با او صحبت کنم. ایشان بخاطر اعمال خوبی که در مسجد و محل داشت و رعایت دستورات دین به مقام شهدا دست یافته بود. اما سوالی که در ذهن من بود تصادف او و عدم رعایت قانون و مرگش بود.
👤 ایشان به من گفت: من در پشت فرمان ماشین سکته کردم و از دنیا رفتم و سپس با ماشین مقابل بر خورد کردم. هیچ چیزی از صحنه تصادف دست من نبود.
⏺ در جایی دیگر یکی از دوستان پدرم که اوایل جنگ شهید شده بود و در گلزار شهدای شهرمان بخاک سپرده شده بود را دیدم. اما او خیلی گرفتار بود و اصلا در رتبه شهدا قرار نداشت! تعجب کردم. تشییع او را بیاد داشتم که در تابوت شهدا بود و ... اما چرا؟!
⚠️ خودش گفت: من برای جهاد به جبهه نرفتم من به دنبال کار کاسبی و خرید و فروش بودم که برای خرید جنس به مناطق مرزی رفتم که آنجا بمباران شد. بدن ما با شهدای رزمنده به شهر منتقل شد و فکر کردند من رزمنده ام و...
اما مهم ترین مطلبی که از شهدا دیدم مربوط به یکی از همسایگان ما بود. خوب بیاد داشتم که در دوره دبستان بیشتر شبها در مسجد محل، کلاس و جلسه قرآن و یا هیئت داشتیم. آخر شب وقتی به سمت منزل می آمدیم از یک کوچه باریک و تاریک عبور می کردیم. از همان بچگی شیطنت داشتم. با برخی بچه ها زنگ خانه مردم را میزدیم و سریع فرار میکردیم!
🌃 یک شب من دیرتر از بقیه دوستانم از مسجد راه افتادم. وسط همان کوچه بودم که دیدم رفقای من که زودتر از کوچه رد شدند یک چسب را به زنگ یک خانه چسبانیدند! صدای زنگ قطع نمیشد. یکباره پسر صاحبخانه که از بسیجیان مسجد محل بود بیرون آمد. چسب را از روی زنگ جدا کرد و نگاهش به من افتاد.
👂او شنیده بود که من قبلا از این کارها کرده ام، برای همین جلو آمد و مچ دستم را گرفت و گفت : باید به پدرت بگم چیکار میکنی! هرچی اصرار کردم که من نبودم و... بی فایده بود. او مرا به مقابل منزلمان برد و پدرم را صدا زد. آن شب همسایه ما عروسی داشت توی خیابان و جلو منزل ما شلوغ بود. پدرم وقتی این مطلب را شنید خیلی عصبانی شد و جلوی چشم همه حسابی مرا کتک زد. این جوان بسیجی که در اینجا قضاوت اشتباهی داشت چند سال بعد و در روزهای پایانی دفاع مقدس به شهادت رسید. این ماجرا و کتک خوردن به ناحق من در نامه اعمال نوشته شده بود. به جوان پشت میز گفتم: من چطور باید حقم را از آن شهید بگیرم؟ او در مورد من خیلی زود قضاوت کرد. او گفت: لازم نیست که آن شهید به اینجا بیاید. من اجازه دارم آنقدر از گناهان تو ببخشم تا از آن شهید راضی شوی.
بعد یکباره دیدم که صفحات نامه اعمال من ورق خورد! گناهان هر صفحه پاک می شد و اعمال خوب آن باقی می ماند.
😇 خیلی خوشحال شدم. ذوق زده بودم. حدود یکی دو سال از اعمال من اینطور طی شد. جوان پشت میز گفت: راضی شدی؟ گفتم : بله؛ عالیه!
🙁 البته بعدها پشیمان شدم. چرا نگذاشتم تمام اعمال بدم را پاک کند؟!
اما باز بد نبود همان لحظه دیدم آن شهید آمد و سلام و روبوسی کرد. خیلی از دیدنش خوشحال شدم. گفت با اینکه لازم نبود اما گفتم بیایم و از شما حلالیت بطلبم. هر چند شما هم بخاطر کارهای گذشته در آن ماجرا بی تقصیر نبودی.
♢ ادامه دارد...
📚 #کتاب_خوانی
┅═ 🌿🌸🌿 ═┅
#تنهامسیراستانکرمان 👇
@Tanhamasirkerman
📝 داستان کوتاه پنداموز
✅ تو گناه را ترک کن، خدا تربیتت می کند
🔹شیخ رجبعلی خیاط می گوید:
«در ایّام جوانی دختری رعنا و زیبا از بستگان، دلباخته مَنْ شد و سرانجام در خانه ای خلوت مرا به دام انداخت، با خود گفتم: «رجبعلی! خدا می تواند تو را خیلی امتحان کند، بیا یک بار تو خدا را امتحان کن! و از این حرام آماده و لذّت بخش به خاطر خدا صرف نظر کن.
سپس به خداوند عرضه داشتم:
✨ «خدایا! من این گناه را برای تو ترک می کنم، تو هم مرا برای خودت تربیت کن!»
✅ آن گاه یوسف گونه پا به فرار می گذارد و نتیجه این ترک گناه، باز شدن دیده برزخی او می شود؛ به گونه ای که آنچه را که دیگران نمی دیدند و نمی شنیدند، می بیند و می شنود و برخی اسرار برای او کشف می شود
📚کیمیای محبت، دار الحدیث،ص79
┅═ 🌿🌸🌿 ═┅
#تنهامسیراستانکرمان 👇
@Tanhamasirkerman
#مکتب_سردار_کریمان
📜سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی:
با داخل اتاق و پشت میز نشستن نمیشود مدیریت کرد. باید امامت کرد و رفت جلو و گفت بیا!
@Tanhamasirkerman
تنها مسیری های استان کرمان
#افزایش_ظرفیت_روحی 83 🔸 یکی از کارهایی که ما باید انجام بدیم اینه که ظرفیت خودمون رو در هر موضوعی ب
#افزایش_ظرفیت_روحی 84
🔶 گفتیم که انسان اگه میخواد نگاه خداوند متعال رو به خودش جذب کنه باید "اهل دل کندن" باشه. دل کندن از هر وابستگی که داره.
اما چیزی که موجب میشه انسان این دل کندن رو نتونه بهش برسه #ترس هست....
⭕️ آدمیزاد میترسه که از به دیگران بخشید ازش کم بشه..
در حالی که محاسبات خدا واقعا اینجوری نیست. خدا میگه عزیزم چرا میترسی؟
🌺 تو بده من بهت میدم... من ده برابر بهت میدم...
🔸 فقط هم همین قدم اول سخته. تمام ایمان به خدایی که انسان نیاز داره برای همینجاست... اون لحظه ای که انسان میخواد از یه علاقه ای بگذره و نیاز به یه استارت داره! یه نفر یکمی هلش بده تا حرکت کنه.
⭕️ اصلا کاری هم نداشته باش که طرف مقابلت ارزشش رو داره بهش بدی یا نه. ممکنه آدم یه جایی لازم بشه به فامیل فقیرش که اتفاقا ادم بدی هست کمک کنه!
شیطان میاد میگه اون فلان کاره هست! اصلا لیاقت نداره که تو بخوای بهش چیزی بدی!👿
💢 نه!!! به لیاقت اون نگاه نکن... به این نگاه کن که قراره تو با این کمک کردنت بزرگ بشی...
┅═ 🌿🌸🌿 ═┅
#تنهامسیراستانکرمان 👇
@Tanhamasirkerman
تنها مسیری های استان کرمان
#افزایش_ظرفیت_روحی 84 🔶 گفتیم که انسان اگه میخواد نگاه خداوند متعال رو به خودش جذب کنه باید "اهل دل
#افزایش_ظرفیت_روحی 85
🔶 وقتی بحث مقدرات میشه موضوعی که ممکنه در این بخش به ذهن برسه اینه که با توجه به این مقدار از تاثیر مقدرات الهی و امتحانات بر زندگی ما ایا آزادی ما زیر سوال نخواهد رفت؟
🔴 خیر. زیر سوال نمیره.
بعضی از افراد وقتی میبینند که امتحانات الهی تا این حد بر زندگی انسان موثر هستند این فکر به ذهنشون میرسه که همه کاراشون رو تعطیل کنند و برن یه گوشه ای بشینن! به این افراد "جبری مسلک" گفته میشه.
🔵 تا بهش میگی که زندگی تو پر از مقدرات خداوند متعال هست میگه:
اگه اینجور هست که پس من دیگه چرا برنامه ریزی کنم؟ اصلا همه چیز رو رها میکنم!😤
⭕️ کسانی که اینجوری فکر میکنن معمولا آدم های خودخواهی هستند!
💢 چون بهشون بر میخوره که خداوند متعال انقدر توی زندگیشون دخالت کنه و گاهی تصمیم ها و برنامه ریزی هاشون رو بهم بزنه.
برای همین میگن چون خیلی از امورات زندگی ما دست خداست و خیلی از برنامه هامون رو خراب میکنه پس ما دیگه برنامه ریزی و اقدام نمیکنیم!😤
┅═ 🌿🌸🌿 ═┅
#تنهامسیراستانکرمان 👇
@Tanhamasirkerman
تنها مسیری های استان کرمان
#افزایش_ظرفیت_روحی 85 🔶 وقتی بحث مقدرات میشه موضوعی که ممکنه در این بخش به ذهن برسه اینه که با توج
#افزایش_ظرفیت_روحی 86
🔶 در حالی که امیرالمومنین علی علیه السلام فرمود:
«خدا را با به هم خوردن تصمیمها و گشوده شدن عزمها شناختم؛ عَرَفْتُ اللَّهَ سُبْحَانَهُ بِفَسْخِ الْعَزَائِمِ وَ حَلِّ الْعُقُودِ وَ نَقْضِ الْهِمَم؛ نهج البلاغه/حکمت 249
💢 اگه بنا بود که ما برای خودمون برنامه ریزی نکنیم و طبق برنامه خودمون اقدام عملی انجام ندیم و فقط امتحان پس بدیم و توکل بر خدا کنیم کارمون خیلی آسون تر بود!
اصلا زیبایی توکل به این هست که انسان برنامه ریزی و اقدام کنه در کنارش هم توکل کنه. برای همین خداوند متعال به ما فرموده که حتما برای زندگی خودمون برنامه ریزی کنیم.
✅ بله گاهی وقت ها خداوند به کار ما اثر و نتیجه میده و گاهی وقت ها هم حالمون رو میگیره و به کارمون اثر نمیده تا امتحانمون کنه....
👈🏼 بنابراین در هر صورت انسان باید شاکر خداوند متعال باشه و خودش رو تسلیم امر پرورگار مهربان و حکیم کنه...😌
┅═ 🌿🌸🌿 ═┅
#تنهامسیراستانکرمان 👇
@Tanhamasirkerman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
༺⃟💕ུྃبِـسْـمِاللّٰهِالࢪَّحمنِالࢪَّحیمْུྃ༺⃟💕
صبح یعنی ؛
وسط قصهی تردید شما.....!
کسی از در برسد ،
نور تعارف بکند......
سلااام و درود دوستان ارجمند و فهیم 😊
صبحتون قرین خیر و نیکبختی باشه عزیزان🌺
سپاس حضور گرمتون در جمع ما 👌
روزگارتون از رحمت «الرَّحْمَنُ الرَّحِیم» لبریز
وجودتون از نعمت «رَبُّ الْعَالَمِين» سرشار...
┅═ 🌿🌸🌿 ═┅
#تنهامسیراستانکرمان 👇
@Tanhamasirkerman
࿐᪥•❣﷽❣•᪥࿐
#حدیث_روز
♥️ امیرالمؤمنین علی علیه السلام⇩:
↫◄✔️شما را به پنج چیز سفارش می کنم که اگر در طلب آنها متحمل رنج زیاد شوید سزاوار است:
1⃣ جز به خدا امیدوار نباشید .
2⃣ غیر گناه خود از چیزی نترسید.
3⃣ اگر چیزی بلد نیستید از گفتن
نمیدانم خجالت نکشید.
4⃣ اگر چیزی را نمیدانید در یادگیری آن
خجالت به خود راه ندهید .
5⃣ همواره صبر پیشه کنید که صبر در
ایمان مانند سر در بدن است. بدنی که
سر نداشته باشد خیری در آن نیست و
ایمانی که صبر نداشته باشد نیز خیر ندارد.❌
📚 منبع:نهج البلاغه(صبحی صالح) ،ص۴۸۲
┅═ 🌿🌸🌿 ═┅
#تنهامسیراستانکرمان 👇
@Tanhamasirkerman
تنها مسیری های استان کرمان
࿐᪥•❣﷽❣•᪥࿐ #حدیث_روز ♥️ امیرالمؤمنین علی علیه السلام⇩: ↫◄✔️شما را به پنج چیز سفارش می کنم که اگر
سروران گرامی
مورد سوم توی این حدیث شریف ، راهکاری عالی و راهبردی هست ، برای زدنِ هوای نفس 👌
آدم دوست داره همه چیو بدونه ، و چون دوست نداره نادان باشه ، ادای دانا ها رو در میاره !
این ادا در آوردنه میشه هوای نفس !
طبعا وقتی آدم ادا در میاره ، بیشترین لذت رو زمانی بهش میده که دیگران اداش رو ببینن !
دیگران وقتی تعریف و تمجیدش میکنن ، خوشش میاد
آدم تمایل داره که بدونه ، دیده بشه ، تعریف و تمجید بشه و ...اینها تمایلات ذاتی آدمهاست .
چه زمانی این تمایلات آدم بد میشه ؟
زمانی که؛
اولا⬅️ با صداقت همراه نباشه ، ادا باشه
ثانیا⬅️ منظر و مرئای خودش رو درست انتخاب نکنه (یعنی دوست داشته باشه که مردم و اطرافیانش ببیننش و تعریف و تمجیدش کنن )
اگه آدم طوری زندگی کنه که منظور نظرِ خدای متعال باشه ، مورد تعریف و تمجید خدا و اولیائش باشه ، و در تمایلاتش ادا در نیاره
فوق العاده در جهت عبودیت و رسیدن به نیازهاش و تمایلاتش قوی خواهد شد 👌
┅═ 🌿🌸🌿 ═┅
#تنهامسیراستانکرمان 👇
@Tanhamasirkerman