وقتی قبول شد و رفت ثبت نام کنه گفتن این رشته به حدنصاب نرسیده و برگزار نمیشه پس باید یه رشته دیگه بره.
رشته بعدیشو قبول شد.
کمکم فهمید اصلا به اون رشته اولیه هیچ علاقهای نداشته و عاشق این رشته و این درسه.
وقتی که درس میخوند و جزوه مینوشت، عشقِ تو چشماش معلوم میشد.
آیندهش خیلی روشنه. شبیه طلوع آفتاب بعد از سیاهی شب...
میبینم آرزوهایی رو که داره قدم به قدم بهشون نزدیک میشه:))
_ آره رفیق. اعتماد کن و بسپر به خودش. خودش میدونه کجا ببرتت. خودش میدونه چطوری بهترین هارو برات رقم بزنه....
#رفیق_میداند