eitaa logo
•| طَریقْ أَحْمَدْ |•
1.6هزار دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
1.3هزار ویدیو
79 فایل
[امیــرالعـشقـ❣ والرضــوان] شہــیداحــمدمحمــدمشلبــ🌸🍃 نفرہفــ7ـٺم ٺڪنولوژےاطلاعــاٺ📱 ملقـــب بهـ شہیدBMWســوار🚘 لقبـ جہادےغــریب طوســ💔 ولادٺ1995 🤱 شہادٺ 2016 🖤 شرایطمونه😍 : @sharayet_tarigh
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌رب‌احمد🌿✨ . . پیامبر خدا (ص): 💠دو چیز را خداوند در این جهان کیفر می دهد: تعدی و ناسپاسی پدر و مادر. 📚|کنزالعمال، ج 16، ص 462، ح 45458 امروز : سه‌شنبه 4آبان و 19ربیع‌الاول ❀•┈••❈✿♥️✿❈••┈•❀ @TarighAhmad ❀•┈••❈✿♥️✿❈••┈•❀
به هر کھ هرچه داشتی بخشیدے . . حتی تیر‌ها هم از پیکرٺ خون نوشیدند💔✨ ‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌ •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈••• @TarighAhmad ‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌ •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈•••
پارت 1 🌸🦋 🔹دارو های جسمانی نه به معرفت انسان نیاز دارند نه به نیت خالصانه نیاز دارند ولی برعکس داروهای روحانی هم به معرفت انسان نیاز دارند هم به نیت خالص 🔹نیت و فکر برای داروهای روحانی بسیار لازم است و انسان را جلو می‌برد. 🔹سرگرمی وقتی از حدی بگذرد و ارتباط انسان را با حقایق عالم قطع کند چیزی برای انسان نمی گزارد. 🔹خداوند به انسان بخشیده، نمیشه این فهم رو در جهت دیگری استفاده کرد. 🔹امام علی علیه السلام : مومن باید هفته ای یک روز وقت بزاره برای فهمیدن دین خودش. 🍃🌱↷ 『@TarighAhmad
هدایت شده از تنهامسیر زندگی
تنها مسیر 1_جلسه بیست و هفتم پارت 1.mp3
1.45M
🌱 راهبردِ اصلے در نظامِ تربیتِ دینے 🔔 پارت 1 مهمه که یاد بگیریم✔️😊
💚 ظهور ناگهانی امام مهدی عج 💜 امام مهدی عج: 🌼 فرمان ما به یکباره و ناگهانی فرا میرسد و در آن زمان توبه و بازگشت برای کسی سودی ندارد و پشیمانی از گناه کسی را از کیفر ما نجات نمیبخشد 📜 بحارالانوار ج52 ص 176 1⃣ ﺑﮕﻮ : ﺍﮔﺮ ﺭﺍﺳﺘﮕﻮﻳﻴﺪ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺧﺒﺮ ﺩﻫﻴﺪ ﭼﻨﺎﻧﭽﻪ ﻋﺬﺍﺏ ﺧﺪﺍ ﺑﺮ ﺷﻤﺎ ﺩﺭﺁﻳﺪ ﻳﺎ ساعت ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﺭﺳﺪ ، ﺁﻳﺎ ﻛﺴﻰ ﺭﺍ ﺟﺰ ﺧﺪﺍ ﻣﻰ ﺧﻮﺍﻧﻴﺪ ؟ 📜 (انعام40) 🌱💚||@TarighAhmad ||
⚫️ رهبر انقلاب: 🔍 صلی الله علیه وآله را باید مطالعه کرد؛ ❌هر این زندگی یک یک است. 📌 @TarighAhmad 💢
...😊 . . . ~اوایل که شروع کرده بودم اول دبیرستان بودم و هر روز صبح با اتوبوس به مدرسه میرفتم و عصرها هم با اتوبوس برمیگشتم خونه، برای همین بیشترین منکری که می‌دیدم بدحجابی خانم‌ها بود و مدت زمان زیادی رو با بدحجاب ها سر میکردم. از تذکر خیلی میترسیدم؛ نمیدونید چه تپش قلبی میگرفتم وقتی میخواستم تذکر بدم.😬 👈 اما با خودم عهد کردم که: رو تذکر بدم وقتی هم که به اون یک نفر تذکر میدادم دیگه یه نفس راحتی میکشیدم که بالاخره امروزم تذکر دادم و بقیه مسیرمو با خیال راحت طی میکردم و هرچی‌هم که بدحجاب میومد جلوم اصلا نگاهش نمیکردم.😒 اینجوری کم کم ترسم ریخت الانم خداروشکر دیگه نمیترسم💪 تجربه کسب کردم و همین هم باعث شده اعتماد به نفسم بالا بره😎 کافیه فقط یه بار امتحان کنی تا شیرینی لبخند آقای غریبمون رو احساس کنی❤️ 👈 بسم‌الله... 💢نشر با ذکر سه صلوات باعث خوشحالی ماست ‌‌‎‎‎‎ •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈••• @TarighAhmad ‌‌‎‎‎‎ •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈•••
~خواهرم ✨جایگاه تو اوج آسمان است... تو باید بهشت را زیر پاهایت بیاوری نه آنکه با سر در جهنم فرود آیی.🔥 قلمرو تو بالاتر از ابر هاست... چرا در خیابانهای شهر پرسه می زنی؟ 💚 ‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌ •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈••• @TarighAhmad ‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌ •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈•••
🍃 هر دری که پیوسته کوبیده شود، سرانجام باز خواهد شد...٫ ‌‌‎‎‎‎ •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈••• @TarighAhmad ‌‌‎‎‎‎ •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈•••
⏰ ~ یـہ دعـاےفـرج بـخۅنٻـم بـراےآقامـوݩ,♥️ 🤲 •┈••✾◆✦✧✦◆✾••┈• @TarighAhmad •┈••✾◆✦✧✦◆✾••┈•
💚از امام مهدی عليه السلام نقل شده كه به شيخ مفيد فرمودند: ~اگر دلهاى شيعيان ما ـ كه خداوند آنان را براى اطاعت خودش موفق كند ـ در وفا كردن به پيمانشان يكى بود، هرگز سعادت و ملاقات ما از آنان به تأخير نمى افتاد، بلكه سعادت ديدار با ما همراه با شناخت و صداقت براى آنان زود به دست مى آمد؛ 😍 چيزى جز كارهاى ناشايست آنان ما را از ايشان محبوس نمى سازد.💔 📚بحارالانوار 53: 177. ............................................ ✓جهت تعجیل در ظهور آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف پنج صلوات بفرستید🦋 •┈┈••✾•♥️•✾••┈┈• @TARIGHAHMAD |√←
•| طَریقْ أَحْمَدْ |•
#مسیرعشق 53 یه محیط شاد و اروم کنارهم شاد بودن،بدون خودنمایی کردن،بدون کلاس گذاشتن،بدون پچ پ
عشق 54 یکی از خانم‌ها که تن صدای بلندی هم داشت رو کرد به من و بهار و گفت -شما دخترا نمیخواین کمک بدید؟ نگاهی کردم به بهار و خاله، -بلند بشید دخترا،برید ببینید سادات خانم چیکارتون داره بلند بشید هردومون بلند شدیم و رفتیم به طرف همون خانمی که صدامون زد،که اسمشون هم سادات خانم بود بهار گفت جانم کاری هست انجام بدیم -البته که هست،مگه میشه کار نباشه شما بیا این ملافه رو جمع کن - واما شما یکدفعه ناغافل دستم چنان کشیده شد که انگاری تمام سلولهای مرده بدنم زنده شدن -وای چقدر تو بی‌جونی جان،😳 من بی‌جونم ماشالله هیکل مثل دَکل بی‌هوا منو میکشی معلومه تعادلم بهم میخوره حیف که اینجا باید جلوی زبونم رو بگیرم -ببخشید،چیکار کنم من اینقدر مچ دستم رو محکم گرفته بود که یه لحظه فکر کردم جنایتی کردم و گیر افتادم من رو برد سمت یکسری از پارچه‌ها که روی زمین ریخته بود -بشین اینجا عزیزم اینا رو اتو بزن -چی،چیکارکنم😳 -وای بلا نگیری دختر،گوشم کر کردی چند تا ملافه رو اتو بزن نکنه بلد نیستی؟ زود خودمو جمع‌جور کردم گفتم نه اتو میزنم بعدش از پیش ما رفت بهار که مشخص بود جلوی خودش رو گرفته تا نخنده با رفتن اون خانم پوقی زد زیر خنده -کوفت چته چرا میخندی دیدی چطور پرتم کرد بعد میگه بی‌جونم با اون هیکلت خودت بشین اینا رو اتو بزن اتو😳 وای خدا ببین چقدر پارچه اورده میگه چیزی نیست،من چطور اتو بزنم اخه خوبه مهمان‌نواز هستن،اگر مهمان نواز نبودن میگفتن چیکار کنم بهار همونطور که میخندید طرفم اومد -هیس سارا کمتر غر بزن،واقعا نکنه بلد نیستی اتو کنی😂 نشستم کنار اتو -وای بهار این ملافه خیلی بزرگه اخه چطوری اتو بزنم اصلا به من چه کسی دیگه عروس میشه من ملافه‌اش رو اتو بزنم -سارا گریه نکن حالا😂 خودم یادت میدم،اول لبه‌هایی که چرخ کردن رو اتو بزن ببین کاری نداره -تو اول اون خندت رو متوقف کن تا خودم قطعش نکردم😒 -خیلی‌خب اصلا به من چه من میرم کارمو انجام بدم توام اتوکاری کن😏 بهار رفت به کار خودش برسه به هر زحمتی بود سعی کردم یکی رو اتو بزنم،کمرم درد گرفته بود،کنار اتو گرمم شده بود شالمو بیرون اوردم و راحتر نشستم داشتم شیوه اتو زدن اینا رو یاد میگرفتم نمیدونم چقدر شده بود،چند تا ملافه رو اتو زده بودم که یک نفر روبروم وایساد -خسته نباشید سارا خانم،خدا قوت نگاهی بهش کردم یه دختر جوان و خوشکل و خوش‌رو -ممنون،واقعا خسته شدم -خندیدو گفت شرمنده شما افتادید تو زحمت بفرمایید چایی یه چای برداشتم بهمراه کیک،فکر کنم خودشون پخته بودن اون دختر رفتش بازصدای خنده بهار بلند شد -چته بهار هی میخندی ،ببند اون فک رو عزیزم تو روستا پشه زیاده😒 لیوانش رو برداشت و اومد کنارم نشست -میگم دوست رک‌گوی خودمی نگو نه میدونی کی بود این دختر؟ -نه من از کجا بدونم؟ -خب دیونه این همین عروس خانم بود که شما داری کمک میدی بهشون -واقعا -اره خداوکیلی خودت بودی نمیخندی بی‌حرف چایمو خوردم،انگار تا حالا چایی نخورده بودم خیلی بهم چسبید -راستی این دختر دو سال هستش پدرش فوت کرده -جدی!! -اره،راستی چقدر خوب اتو زدی اینا رو نویسنده(منیرا-م) @TarighAhmad