eitaa logo
•| طَریقْ أَحْمَدْ |•
1.6هزار دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
1.3هزار ویدیو
79 فایل
[امیــرالعـشقـ❣ والرضــوان] شہــیداحــمدمحمــدمشلبــ🌸🍃 نفرہفــ7ـٺم ٺڪنولوژےاطلاعــاٺ📱 ملقـــب بهـ شہیدBMWســوار🚘 لقبـ جہادےغــریب طوســ💔 ولادٺ1995 🤱 شہادٺ 2016 🖤 شرایطمونه😍 : @sharayet_tarigh
مشاهده در ایتا
دانلود
🌱🔗 باغ حجاب عجب بوے خوبے دارد بوے یاس و نرگس و رز میدهد😍 بوے گل هاے بهارے😌 اگر عطرحجاب را استشمام نمیکنے😳 شاید....🤔 شاید سرما خورده اے!🤒 بینےات در اثر یک سرما خوردگے ساده گرفته است دوست من!🙂 ❄️ شاید...🤔 هواےاخلاق یک خانم چادرے سرد بوده است؟!😔 شاید...🤔 جایے ویروس بدگمانے بہ حجاب و حکم زیباےخدا، وارد وجودت شده😱😥 نمیدانم؟ 🙄 شاید جلوے باد سرد کولر برنامه هاے ماهواره نشسته اے؟ 🖥📡 نمیدانم....🙄 ✅حجاب شیرین است....و لذیذ....😋 اما اگر سرما خورده باشے اشتها ندارے!😒 سوپ ساده برایت از هر غذایے"کافے" تر است🍲 دختر جون سرما خورده اے!🤒 وگرنہ حجاب عطر گل مےدهد🌹 😍 💕✨|~√ ┌───✾❤✾───┐ @TarighAhmad └───✾❤✾───┘
💫دعای روز هشتم ماه مبارک رمضان💫 ☆بسم الله الرحمن الرحیم☆ اللهمّ ارْزُقنی فیهِ رحْمَةَ الأیتامِ وإطْعامِ الطّعامِ وإفْشاءِ السّلامِ وصُحْبَةِ الكِرامِ بِطَوْلِكَ یا ملجأ الآمِلین. ترجمه: 💢خدایا روزیم كن در آن ترحم بر یتیمان و طعام نمودن بر مردمان و افشاء سلام و مصاحبت كریمان به فضل خودت اى پناه آرزومندان @TarighAhmad 🌿💚
خبر فوری📢 دوستان کلیه تحریما روبرداشتن 😳 تحریما دیگه کلیه ندارن براشون دعا کنین 😕😂😂 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 😂 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ✾✾✾══😂══✾✾✾ @TarighAhmad ✾✾✾══😂══✾✾✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
استاد پناهیان با خیـــــال راحت برید حـــــرم امام رضا علیه السلام ...🙃 ...•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•.... @TarighAhmad ....•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رسانه‌ها خبر از انفجاری بزرگ در یکی از مراکز حساس نظامی رژیم صهیونیستی میدن! ظاهرا هنوز تابستون شروع نشده، گرمای هوا کار دستشون داده😁 ┈┈••✾••✾••┈┈ @TarighAhmad ┈┈••✾••✾••┈┈
••🌙🔗•• راهڪارهاےزندگے‌موفق درجزء{هشتـــم}قـــرآن‌ڪــریم📖 〰❁🍃❁🌸❁🍃❁〰 @TarighAhmad
رفقـــاےِجان😃❤️ بـــرنامه‌{زنــدگی‌پس‌از‌زنـــدگی} شبڪہ 4 روبهــتون‌بہ‌شددددت پیشنهاد‌میڪنم.... ساعت 6:15 عصـــر خییییلے‌بـــرنامہ‌جالبیہ‌ درباره‌تجـربیاٺ‌افــرادی‌که ‌مرگ‌موقت‌روتجــربه‌کردند‌‌و عالم‌دیگہ‌رو‌مشـــاهده‌ڪـــردند... ببینید‌واز‌دیـــگران‌هم‌بخوایـــد ‌ڪه‌ببینند... [ماروهم‌دعا‌ڪنیـد✨💕]
🔺️ رهبر انقلاب: عزیزان من! با قرآن انس داشته باشید؛ با قرآن انس پیدا کنید. هر روز یک مقداری -ولو چند آیه- قرآن بخوانید و توجّه به معانی قرآن پیدا کنید. قرآن انسان را هدایت میکند: اِنَّ هذَا القُرءانَ یَهدی لِلَّتی هِیَ اَقوَم. ۹۵/۰۹/۲۳ @TarighAhmad 🌙💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•• |•°🦋🕊°•| : مشکل ما اینه کھ برای‌رضایت همه‌کار‌می‌کنیم جز خــدا...♥️ . نگران نگاه خدا بھ خودت باش تا نگرانی از نگاه دیگران اسیرت نکند! مشکل خود را رسیدن بھ قرار بده تا بسیاری از مشکلاتت برطرف شود... ‌•🌱• علمدار کمیل سالگرد زمینی شدنت مبارک😍💔 🌸•┄═•═┄•🌸 @TarighAhmad 🌸•┄═•═┄•🌸
تنهامسیر 1_جلسه هشتم پارت 1.mp3
5.26M
🌱 راهبردِ اصلے در نظامِ تربیتِ دینے 🔔 پارت 1 بشنویم تنهامسیر رو . . ❤️ 🍃🌱↷ 『@TarighAhmad
پارت 1 ❤️🌸 🔹بهبود زندگی باعث بهبود بندگی انسان میشه. 🔹برنامه ی کارآمد باید یک محور داشته باشد. 🔹برنامه باید از یک منبع معتبر به انسان برسد. 🔹برای چیدن برنامه دوتا نکته لازمه : ۱_برنامه باید با هویت انسانی جور در بیاد ۲_برنامه باید با واقعیت ها متناسب باشه 🔹انسان دارای تمایلات متفاوت آفریده شده است که معمولا بر سر دوراهی بین این تمایلات متفاوت قرار میگیرد به این دلیل به او حق انتخاب داده اند و برای انتخاب او ارزش قرار میدهند. 🍃🌱↷ 『@TarighAhmad
⁉️ رویا چیه؟؟🧐 یکم منطقی باش انسان با منطق "فقط" میتونه راه بره!! ولی با رویا میتونه پرواز️ کنه مثل برادران رایت ✈️ انسان های منطقی به نور شمع ها اکتفا کردن! ولی یه آدم رویایی مثل ادیسون برق رو به دنیا هدیه کرد 💡 انسان منطقی برای برقراری ارتباط با بقیه به دود آتیش رضایت میداد! ولی رویاپردازی مثل گراهامبل تلفن رو اختراع کرد ☎️ 📌بیاین یه لحظه فکر کنیم که:اگه این افراد تصمیم میگرفتن به جای دنبال کردن رویاهاشون، منطقی فکر کنن، دنیای امروز ما چه شکلی بود؟؟؟!! ⁦(✯ᴗ✯)⁩🌈 ㄟ(ツ)ㄏ↧ʝσɨŋ↧ @TarighAhmad
موقع افطار حتما به این فرمایش آیت الله کشمیری عمل کنید عکس رو باز کنید برای خدا ناز کنید 🙃😉 @TarighAhmad
•| طَریقْ أَحْمَدْ |•
💙✨💙✨💙✨💙 ✨💙✨💙✨ 💙✨💙 ✨ 💎 نآحِـــ🍃ـــــله 🖋 #قسمت_بیست_و_یکم یه پاسدارِ ساده ی جانباز... تو یکی از جنگا
💙✨💙✨💙✨💙 ✨💙✨💙✨ 💙✨💙 ✨ 💎 نآحِـــ🍃ـــــله 🖋 داشتیم برمیگشتیم خونه پدر حرفی نمیزد و ریحانه ناراحت ب بیرون نگاه میکرد ترجیح دادم منم چیزی نگم به جاده خیره شدم و دنده رو عوض کردم! تا رسیدن ب خونه کسی حرف نزد بابا رو تا اتاق راهنمایی کردم که استراحت کنه خودمم مشغول کارام‌شدم. نزدیک ساعت دو بود که به آشپزخونه نزدیکِ خونم زنگ زدم و دو پرس کوبیده برا خودم و ریحانه و یه سوپ برا بابا سفارش دادم که بعد بیست دقیقه اوردن دم خونه ! یه خونه اجاره ای که سر و تهش ۵۰ متر بود ‌. ولی صاحبخونه ی خوبی داشت که باهام راه میومد . هیچی تو خونه نداشتم نه تلویزیون نه لباسشویی نه جارو برقی !! هر چی هم میخواستم هر دفعه از شمال میاوردم . در کل زیاد تو خونه نبودم . بیشتر وقتا تو سپاه مشغول بودم. وقتای بیکاریمم که میرفتم‌شمال! با شنیدن صدای زنگ رفتم دم در و غذاها رو ازش گرفتم و پولشو حساب کردم . خیلی سریع سفره گذاشتم و بابا و ریحانه رو صدا زدم . مشغول غذا خوردن بودیم که تلفنم زنگ خورد ! روح الله بود یکی از بچه های هیئت ! تلفنو جواب دادم . _بح بح سلام اقا روح اللهِ گل ! +سلام داداش خوبی ؟! بد موقع که تماس نگرفتم ان شالله!؟ _نه عزیزم. جانم بگو ! +میخاستم ببینم که راجع به اون قضیه با خانواده صحبت نکردین ؟ _نه هنوز. برای بابا یه اتفاقی پیش اومد مجبور شدیم بیایم تهران. +عه پس ببخشید من مزاحمتون شدم . شرمنده داداش ! _نه قربونت . باهاشون صحبت کردم اطلاع میدم +ممنون از لطفت . _خواهش میکنم . کاری باری ؟ +نه دستتون درد نکنه . بازم ببخشید بدموقع مزاحم شدم. خداحافظ _این چه حرفیه مراحمی. خدانگهدار تلفنو قطع کردمو به ریحانه نگاه کردم که مشغول خوردن بود . _نترکی یهو ؟ یواش تر خو . کسی که دنبالت نکرده عه . به چش غره اکتفا کرد و چیزی نگف که بابا شروع کرد +محمد جانم _جانم حاج اقا؟ +جریان چیه چیو باید با ما در میون بزاری ؟ بی توجه به ریحانه گفتم _حاجی واسه این دختره لوستون یه خواستگار اومده . تا اینو گفتم ریحانه سرفه اش گرفت با خنده گفتم _عه عه عه خاستگار ندیده ی خل و چل !آروم باش دختر،با اینکه میدونم برات سخته باورش ولی بالاخره یکی اومده خواستگاریت !ولی خودتو کنترل کن خواهرم. با این حرفم لیوان آبشو رو صورتم خالی کرد. بابا که بازم از کارای ما خندش گرفته بود گفت +خیله خب بسه . بزا ببینم کیه این کسی ک ب خودش اجازه داده بیاد خواستگاری دخترِ من ! شروع کردم با آب و تاب توضیح دادن _از بچه هایِ هیئته ! طلبست ‌! ۲۰ سالشه . میدونم خیلی بچستا ولی گفتم باهاتون در میون بزارم چون پسر خوبیه. تو هیئت ریحانه رو دیده ! اسمشم روح اللهس. با این حرفم چشای ریحانه از حدقه در اومد!!! وقتی متوجه نگاه من شد سرشو انداخت پایین و دوباره مشغول غذا خوردن شد . این بار آروم تر . انگاری خجالت کشیده بود! بابا خیلی جدی گف +حالا میشناسیش؟ جدی خوبه؟ _بله حاج اقا . خوبِ خوب سرشو انداخ پایینو +با ریحانه صحبت کن ببین نظرش چیه ! اگه مخالفت نکرد بگو یه روز بیان که ببینیم همو. انتظار شنیدن این حرفو از بابا نداشتم . فک نمیکردم اجازه بده و انقد راحت با این مسئله کنار بیاد . دیگه چیزی نگفتم و مشغول غذام شدم . _ بابا خوابیده بود ریحانه هم کنارم نشسته بودو درس میخوند لپ تاب و بستم و یه کش و قوسی ب بدنم دادم و از جام بلند شدم رفتم کنار ریحانه نشستم و کتابش و بستم صداش در اومد : عه داداش چیکار میکنییی داشتم درس میخوندمااا _خب حالا بعدا بخون الان میخوام باهات حرف بزنم +جانم بفرمایید _حرفی که میخوام بزنم راجع به روح الله است. تا اسم روح الله و شنید سرش و انداخت پایین ادامه دادم : _من تاحالا بدی ازش ندیدم یه پسر فوق العاده اس. خیلی وقته که ازت خواستگاری کرد .اما من بخاطر اینکه یه خواهر فرشته بیشتر ندارم قبل از اینکه ب بابا و تو بگم به شناختی که ازش داشتم اطمینان نکردم و راجع بهش تحقیق کردم.خونه نداره ولی اراده داره پول و ثروت خاصیم نداره ولی یه خانواده ی فوق العاده مومن داره که اونجوری که من فهمیدم خیرشون به همه رسیده . یه ماشین داره ک با اونم کار میکنه وضع مالیش در همین حده یعنی اگه ازدواج کنی باهاش یه مدت باید سختی و تحمل کنی تا .... حرفم و قطع کرد +داداش تو که میشناسی منو .میدونی به پول و ثروت توجهی ندارم ... واسه من عقاید و اخلاق ورفتار مهم تره بااخم ساختگی نگاش کردم : _بله ؟انقدر زود قبول کردی یعنی ؟سخت گذشته بهت مثه اینکه نه؟ چشمم روشن! سرخ شد و گفت : +عه داداش من ...من که چیزی نگفتم . فقط گفتم پول و ثروت برام مهم نیست همین 🔸 🔶 ❗️ 🔹 🔷 ┄•●❥ @TarighAhmad ✨ 💙✨💙 ✨💙✨💙✨ 💙✨💙✨💙✨💙
|♡|
حمدوسپاس خداوندی را که  اطاعت از او سبب نجات است
 برای اطاعت کنندگان✨
 »الهی! 
 اگر  گوییم  ثنای  تو گوییم و  اگر جوییم  رضای تو  جوییم 🌙
الهی! 🌱
|☆|بنیاد  توحید  ما  خراب  مکن
 و باغ امید ما را بی آب مکن 
وبه گناه روی ما را سیاه مکن.🌿

2⃣اردیبهشت0⃣0⃣4⃣1⃣ 9⃣رمضان 2⃣4⃣4⃣1⃣ پنج شنبه ذکر روز: 💠لا اله الا الله المَلِکُ الحَقُ المُبین💠 ••●❥❤️❥●•• @TarighAhmad
•| طَریقْ أَحْمَدْ |•
💙✨💙✨💙✨💙 ✨💙✨💙✨ 💙✨💙 ✨ 💎 نآحِـــ🍃ـــــله 🖋 #قسمت_بیست_و_دوم‌ داشتیم برمیگشتیم خونه پدر حرفی نمیزد
💙✨💙✨💙✨💙 ✨💙✨💙✨ 💙✨💙 ✨ 💎 نآحِـــ🍃ـــــله 🖋 با همون اخم گفتم : _بگم‌بیان ؟ +درسم چی میشه ؟ _خواستی میخونی نخواستی ن. حالا اینارو وقتی اومدن خواستگاری باید بهشون بگی.خب چ کنم ؟ پسره هلاک شد بگم بیاد؟ سکوت کرد،با اون اخمی ک رو صورتم نشونده بودم جرئت نمیکرد چیزی بگه دیگه نتونستم خندم و از دیدن چهره ترسیده و بامزه اش کنترل کنم زدم زیر خنده و گفتم : _خواستگار ندیده ی بدبختی بیش نیستی ... از حرفم خندش گرفت حتی فکر کردن به نبودشم اذیتم میکرد . ولی با تمام وجود خوشبختیش و میخواستم نگاهشو ازم گرفت و +چرا وداع میکنی حالا ؟ _اخه انقدر که برات خواستگار نیومده بود فکر میکردم همیشه میمونی و آزارت میدم. حالا ک فهمیدم قراره عروس شی بری ناراحت شدم +ناراحت نشو واست زن میگیرم اونو آزار بده _نه دیگه خواهر خانومم و که آزار نمیدم رو سرم‌نگهش میدارم + اه اه اه حالم بهم خورد زن ذلیل بدبختتتت. پاشو پاشو برو میخوام درس بخونم مزاحمم نشو . آروم زدم تو گوشش ودراز کشیدم تا بخوابم _ساعت ۶ بیدارم کن آماده شیم برگردونمتون شمال +دوباره میای تهران ؟ _آره مثه همیشه تا سرم رفت رو بالش از خستگی زیاد خوابم برد +پاشو پاشو پاشو پاشو ممد پاشو پاشو پاشو پاشو با صدای ریحانه از خواب پریدم . یه چش و ابرو رفت و +چهارساعته ما حاضریم خسته شدیم . پاشو دیگه اه . بلند شدم و رفتم دسشویی. یه اب به سر و صورتم زدم و وسایلارو جمع کردم بابا و ریحانه هم فرستاده بودم تو ماشین . خیلی سریع در خونه رو قفل کردم و رفتم پیششون. همینکه نشستم‌تو ماشین به روح الله پیام فرستادم ‌که" اوکی شد تشریف بیارین" به دقیقه نکشیده پیامک داد و تشکر کرد . وقتی بهش گفتم‌که این دفعه طولانی میرم تهران و تا عید برنمیگردم خیلی اصرار کرد که زودتر ببیننمون بعد اینکه با بابا و ریحانه در میون گذاشتم قرار شد فرداشب بیان خونمون وقتی که رسیدیم ساعت دو شب شده بود همه خسته و کوفته تو رخت خواب ولو شدیم واسه نماز صبح بیدار شدم و بقیه رو هم بیدار کردم بعد خوندن نمازم رو سجادم خوابم برد نمیدونم ساعت چند شده بود که با افتادن نور آفتاب تو صورتم بیدارشدم تا بلند شدم دردی و تو ناحیه گردنم حس کردم در اتاقم و باز کردم و رفتم سمت روشویی. بعد اینکه صورتمو شستم و سرحال شدم رفتم آشپزخونه که ریحانه با دیدنم گفت +عه سلام داداش .بیدار شدی؟بیا صبحونه با تعجب گفتم _بح بح ب حق چیزای ندیده و نشنیده چی شده ریحانه خانوم تنبلمون پاشده صبحانه درست کرده ؟ نکنه ک.... روشو برگردوند خندم گرفت. خیلی سریع یه لقمه بزرگ گرفتمو گذاشتم تو دهنم . بعد خوردن چاییم شناور شدم سمت اتاق . لباسامو پوشیدم و از ریحانه خداحافظی کردم که گفت +کجا به سلامتی ؟ _میرم خرید کنم چیزی نداریم تو خونه .تو هم زنگ بزن به علی و زنداداش واسه امشب +چشم داداش سرمو تکون دادمو بعد پوشیدن کفشم رفتم سمت ماشین زنگ خونه رو زدم و با دستای پر وارد شدم . _ریحانههه بیا کمکم دیسک کمر گرفتم . خیلی سریع خودشو رسوند به من ‌ وسایلو دادم دستشو رفتم که بقیه رو از تو ماشین بیارم که نگاهم به هدیه ای که واسش گرفته بودم افتاد . لای پالتوم قایمش کردم .با کیسه های میوه و جعبه ی شیرینی که تو دستم بود رفتم سمت در و با پام هلش دادم . دزدگیر ماشینو زدم که درش قفل شد . رفتم تو آشپزخونه و وسایلو گذاشتم رو اپن! +اوووو چقد خرید کردی اقا داداش جیبت خالی شد ک حالا چرا انقد جو میدی کی گفته ک من قبول میکنم ؟ بی توجه به حرفش شونمو انداختم بالا و رفتم تو اتاقش و روسریِ گل گلی ای که براش هدیه گرفته بودم و گذاشتم رو لباساش و از اتاقش اومدم بیرون . خونه رو برق انداخته بود. همه چی سر جاش بود . یه نگاه به اطراف کردمو _بابا کجاس ؟ +تو اتاقش داره کتاب میخونه _قرصاشو بهش دادی؟ +بله خیالت تخت. رفتم پیش بابا و راجع به روح الله باهاش حرف زدم و نظرشو پرسیدم یه نیم ساعت کنارش نشستم و بعدش از خونه زدم بیرون . از اینکه ریحانه دیگه بزرگ شده بود خیلی خوشحال بودم. دلم میخواست زودتر سر و سامون بگیره. ولی نمیدونستم چرا راجع به خودم تعلل میکردم. شاید به قول ریحانه غرورم اجازه نمیداد کسیو ببینم و از نظرم هیچکس اهلِ زندگی نبود و با شرایطم کنار نمیومد.. ولی خب واقعا نمیدونستم حکمتش چیه . خیلی سعیم بر این بود تا کسیو انتخاب کنم که همه جوره بهم بخوره . خلاصه سنی هم ازم گذشته بود و خلاف عقیدم که پسر فوقش باس تا سن ۲۴ سالگی ازدواج کنه دیگه ۲۶سالم شده بود و تقریبا همه دوستام ازدواج کرده بودن جز محسن که اونم تازه ۲۲ سالش شده بود 📝 🔸 🔶 ‼️ ❗️ 🔹 🔷 ┄•●❥ @TarighAhmad ✨ 💙✨💙 ✨💙✨💙✨ 💙✨💙✨💙✨💙
‼️خـــــواهـــــرم حجابــــــــــ‼️ 🌿 خــــــــــواهران مـــــن! حجــــــــــابــــــــــ را بـــــہ شــــــــــما توصیـــــہ مـــــے ڪـــــنم. مـــــانند عروسڪــــــــــ نـــــباشید؛ ایـــــن حجــــــــــاب شـــــما بزرگترین ســـــلاح شــــــــــماسٺـــــ حـــــتـــــے از بمبـــــ هاے اتـــــمـــــے و نوترونـــــے هـــــم بـــــراے (دشــــــــــمن) خطرناڪـــــ تـــــر استــــــــــ؛ پــــــــــس حـــــجابتان را حــــــــــفظ ڪـــــنید. ✌️🏻🌱|√ ┈┈••✾••✾••┈┈ @TarighAhmad ┈┈••✾••✾••┈┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از ماه رمضان چطور سود ببریم ؟! • • • ماه رمضان تضمین کننده و تامین کننده تمام کاستی های گذشته انسان است(: استادپناهیان✨ ❀•┈••❈✿♥️✿❈••┈•❀ @TarighAhmad ❀•┈••❈✿♥️✿❈••┈•❀
بگو با من 🙃 چگونه میتوان در آتش عشــ❤️ــق ، جانفشانی کرد ؟!🥀 چگونه میتوان بدون بــ🕊ــال ، ترک این دنیای فانی کرد ؟!✨ •┈┈••✾•🍃🕊🍃•✾••┈┈• @TarighAhmad •┈┈••✾•🍃🕊🍃•✾••┈┈•
دعای روز نهم ماه مبارک رمضان💫 ☆بسم الله الرحمن الرحیم☆ اللهمّ اجْعَلْ لی فیهِ نصیباً من رَحْمَتِکَ الواسِعَةِ واهْدِنی فیهِ لِبراهِینِکَ السّاطِعَةِ وخُذْ بناصیتی الی مَرْضاتِکَ الجامِعَةِ بِمَحَبّتِکَ یا أمَلَ المُشْتاقین. ترجمه: خدایا، برای من در این ماه بهره ای از رحمت گسترده ات قرار ده و به برهان و راههای درخشانت راهنمایی کن و به سوی خشنودی فراگیرت متوجه کن، به مهرت ای آرزوی مشتاقان @TarighAhmad
همه دوستام بخاطر پول منو میخان و دورم جمع میشن واقعا زمونه بدی شده البته نه اینکه پول خرجشون میکنم نه نفری یه میلیون طلب دارن ازم هی میان دنبال پولشون.😅😅😅 ✾✾✾══😂══✾✾✾ @TarighAhmad ✾✾✾══😂══✾✾✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی که فایزر نونش رو تو خون مردم می‌زنه! به گزارش "راشاتودی" فایزر با انحصار تولید واکسن قصد افزایش قیمت آن را دارد. فایزر از آمریکا درخواست کرده که مانع تولید واکسن در کشورهای دیگه بشه و کشورهایی که واکسن ارزان قیمت تولید می‌کنن رو تحریم کنه! بله، سلامت مردم سیاسی نیست😏 🌸•┄═•═┄•🌸 @TarighAhmad 🌸•┄═•═┄•🌸
راهکارهای زندگی موفق در {جزء ۹} ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 〰❁🍃❁🌸❁🍃❁〰 @TarighAhmad
⊰•🏜°🌸•⊱ . به یکی طعنه میزنی؛ میگی ببخشید! قبول میکنه! به یکی طعنه میزنی؛ میگی ببخشید! میگه چیو؟ مگه اتفاقی افتاده؟! میگن اینجوری میبخشه...😌💛 . •┈┈••✾•♥️•✾••┈┈• @TARIGHAHMAD |√←
☑ رهبرانقلاب: فقط سپاه قادر است از انقلاب دفاع کند! @TarighAhmad
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقت افطار☕️🍪 که در اوج عطش😓💧 بی حالم😞🥀 یاد خشکی لب🍂 مرد ته گودالم😔💔 . تو این گرما کاری پیش اومد رفتیم بیرون زیاد راه رفته بودم و دیگه حال نداشتم انگار میخواستم غش کنم😩 . فقط یک لحظه یاد بچه سه ساله آیی افتادم که توی گرمای صحرا چجوری دوام آورد؟😭💔💔 . شرمنده اییم‌ ارباب😔💔 🔏 ✨🌗 💚|•@Tarighahmad•|💚
هدایت شده از تنهامسیر زندگی
تنها مسیر 1_جلسه هشتم پارت 2.mp3
4.8M
🌱 راهبردِ اصلے در نظامِ تربیتِ دینے 🔔 پارت 2 به وقت محفل 🌙🧡
پارت 2 🌙🌱 🔹برای اینکه بتوان انتخاب کرد باید تمایلات متفاوت در وجود خود داشت. 🔹انسان آفریده شد برای یک جنگ درونی ... 🔹خداوند در وجود انسان دو نوع علاقه قرار داده است. ۱_علاقه سطحی و ظاهری و با لذت کمتر که آشکار است. ۲_علاقه عمیق و شیرین و با لذت بسیار که پنهان است. 🔹علاقه های سطحی تر خودشون رو قوی تر نشون میدن ولی واقعا اینطور نیستند.
شهید سید محمدعلی جهان آرا بایه رزمنده رفته بود شناسایی. همین طور که داشت با دوربین منطقه رو دید میزد، یهو رزمنده گفت: عراقی های پدر سوخته آقاسید چشم از دوربین برداشت،نگاهش کردو گفت: فحش نده، رزمنده ی اسلام نباید توهین کنه، امام علی می فرماید: اصلا به دشمنتون هم فحش ندید... •┈┈••✾•♥️•✾••┈┈• @TARIGHAHMAD |√←