eitaa logo
•| طَریقْ أَحْمَدْ |•
1.6هزار دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
1.3هزار ویدیو
79 فایل
[امیــرالعـشقـ❣ والرضــوان] شہــیداحــمدمحمــدمشلبــ🌸🍃 نفرہفــ7ـٺم ٺڪنولوژےاطلاعــاٺ📱 ملقـــب بهـ شہیدBMWســوار🚘 لقبـ جہادےغــریب طوســ💔 ولادٺ1995 🤱 شہادٺ 2016 🖤 شرایطمونه😍 : @sharayet_tarigh
مشاهده در ایتا
دانلود
❁﷽❁ 🌷❤️ تو بہ ماه ماه منے یاحیدر نور افطار و سحرگاهِ منے زادگاهٺ حرم و قتلگهَٺ محراب اسٺ تو همان قبلۂ دلخواهِ منے 🌷 👇👇👇👇👇👇 @Trighahmad
🌍 صلی الله علیه و آله و سلم می‌فرمایند:‌ ✨زمانی بر امت من فرا رسد که علما را تنها به لباس و ظاهری نیکو میشناسند(و نه علم و فضیلت) و قرآن را فقط با تلاوت زیبای آن میشناسند(و بدان عمل نمیکنند)، و خداوند را عبادت نمی‌کنند، مگر در ماه رمضان! 📚 بحارالانوار، ج 22، ص 454 ══════°✦ ❃ ✦°══════ ♡ #ʝѳiɳ ↴ •| طَریقْ أَحْمَدْ |• ➣ @TrighAhmad
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چراحواسمون نیست امام زمان عج داریم ؟ کلیپ تاثیرگذار درباره حضرت ولی عصر عج استاد رائفی پور ○○☆🌺🍃☆○○ @Trighahmad
حرم زینب عجب حال و هوایی دارد🥀 سوریه، فیض شهادت چه صفایی دارد بنویسید به روی کفن این شـهداء چقدر عمه ی سادات فدایی دارد..💔 ❣ ══════°✦ ❃ ✦°══════ ♡ #ʝѳiɳ ↴ •| طَریقْ أَحْمَدْ |• ➣ @TrighAhmad
⭕️ امامِ همیشه جوان 🔹 اباصلت هروی از امام رضا پرسید: قائم شما هنگامی که خروج می کند چه علاماتی دارد؟ حضرت فرمودند: 🔆 نشانه اش این است که در سن پیری است ولی ظاهر و چهره اش جوان است، به گونه ای که بیننده می پندارد چهل ساله یا کمتر است. و یکی دیگر از علامات او این است که با گذشت شب و روز پیر نمیشود تا آن که اجلش فرا رسد.*۱ 🔆 امام صادق فرمودند : اگر قائم قیام کند مردم او را انکار می کنند، زیرا او به صورت جوانی رشید به سوی آن ها باز خواهد گشت؛ هیچ کس بر اعتقاد به او پایدار نخواهد ماند مگر مؤمنی که خداوند در عالم ذَر نخستین از او پیمان گرفته باشد.*۲ 📚۱-کمال الدین باب۵۷ حدیث۱۲ 📚۲-غیبت نعمانی باب۱۲ حدیث۲۰ ======🇮🇷🇱🇧====== @Trighahmad
🌱 روزه‌ایݩ‌نیسټ‌ڪہ‌یڪ‌وعده‌غذا‌کم‌بشود روزه‌آݩ‌اسـٺ‌ڪـہ‌ایـمـاݩ‌تو‌محڪـم‌بشـود ♥️ . .══════°✦ ❃ ✦°══════ ♡ #ʝѳiɳ ↴ •| طَریقْ أَحْمَدْ |• ➣ @TrighAhmad
تولدتـــ مبارڪ شهـــید💜💛 اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج💕 ══════°✦ ❃ ✦°══════ ♡ #ʝѳiɳ ↴ •|  طَریقْ أَحْمَدْ  |• ➣ @TrighAhmad
سلام علیکم رفقا✋🏻❤️ ان شاءالله که خوب هستید😇 اطلاع دارید که امروز جمعست و روز صاحب الزمان 💕 همچینن دوازده اردیبهشته و سالروز شهادت شهید مطهری و همچنین تولد شهید مغنیه🙃 ماه رمضان هم که هست🤩 پس چطوره یه ختم قرآن داشته باشیم؟😍😌 رفقا هر چقدر که میتونید ختم کنید از یک صحفه گرفته به بالا به خادم کانال اطلاع بدید❤️🍃🌸 @Taheri_ardali نیت ختم :) به نیت ظهور آقا صاحب الزمان و تقدیم به شهدای عزیز شهید مغنیه و مطهری👌🏻 ══════°✦ ❃ ✦°══════ ♡ #ʝѳiɳ ↴ •|  طَریقْ أَحْمَدْ  |• ➣ @TrighAhmad
💕☁ هر سال🌿 بہ بهانہ‌ ے تولدتـ🎈 خیلے ها تولدِ دوباره‌ے زندگیشان را↓ جشن مےگیرند•❤• تاریـخ تولد⚘ : 1370/2/12 روستای طیردبای لبنان تاریخ شہـادٺ🕊 : 1393/11/27 استان قینطریه سوریه 🙃💌 ══════°✦ ❃ ✦°══════ ♡ #ʝѳiɳ ↴ •| طَریقْ أَحْمَدْ |• ➣ @TrighAhmad
💌 کارت پستال دیجیتال 💌 تقدیم به دوستان شهید جهاد مغنیه ❤️ https://digipostal.ir/cdyjl4a ❤️به مناسبت سالروز میلاد فرمانده ❤️
🌷پرواز کردن ، ربطی به بال ندارد ...:) دل می خواهد ... دلی به وسعت آسمان ...⛅️🌈 دل را باید آسمانی کرد ... خوشا آنانی که بالی نداشتند ولی ... راه آسمان را یافتند🕊❣ ══════°✦ ❃ ✦°══════ ♡ #ʝѳiɳ ↴ •| طَریقْ أَحْمَدْ |• ➣ @TrighAhmad
💫قیامت قامتُ قامت قیامت 💫قیامت میکند این قَد و قامت 💫موذن گر ببیند قامتش را 💫به قد قامت بماند تا قیامت بر قامت دلربای مهدی عج صلوات ●●●♡🍃🌺♡●●● @Trighahmad
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷مهدی جان.. 🌹صبحِ ما و شبِ ما خوردْ گره با خال لبت 🌸صبح با ذکر سلام..شب با دعای فرجت ✨السلام علیک یا بقیة الله فی ارضه...✨ ══════°✦ ❃ ✦°══════ ♡ #ʝѳiɳ ↴ •| طَریقْ أَحْمَدْ |• ➣ @TrighAhmad
از عاشورا تا ظهور روشنگری امام حسین ع و امام مهدی ع @Trighahmad
امام علی علیه السلام می فرمایند : ترحّم به ناتوانان رحمت حق را فرود می آورد غررالحکم 🦋🌷🦋🌷🦋🌷🦋🌷🦋 @Trighahmad
ما چند نفر تحصیل‌کرده داریم که بتوانند یک صفحه‌ از را بدون غلط بخوانند؟ نه اینکه حافظ قرآن باشند، بتواند قرآن را درست بخوانند. ما در مشکل داریم. آن‌هایی هم که می‌خوانند، بعضاً غلط می‌خوانند. بعضی‌ها فقط قرآن را می‌خوانند و را نمی‌خوانند. بعضی‌ها هم ترجمه‌اش را می‌خوانند، ولی را نمی‌خوانند. بعضی‌ها تفسیرش را مطالعه می‌کنند، ولی تفسیرشان کاربردی نیست. خیلی از تفسیرهایی که ما داریم مال خواص است. در صورتی که خداوند می‌فرماید: «هَٰذَا بَیَانٌ لِّلنَّاس...»، یعنی این بیان مال مردم است، اما خیلی از تفسیرهای ما پیچیده‌اند. حاج آقا قرائتی @TrighAhmad
🌸🍃﷽🌸🍃 یه روز لباس تنگ یه روز لباس گشاد یه روز لباس کوتاه یه روز لباس بلند یه روز لباس تیره یه روز لباس شاد یه روز لباس پاره 👈هی رفتیم دنبال مُد، که یه وقت بهمون نگن عقب مونده.. 👈رفتیم دنبال سِت کردن، که بشیم شیک‌ترین آدمِ دنیا.. یه وقت به خودمون میایم می‌بینیم 👇 ❗️با شیطون سِت شدیم❗️😱 🕋 وَ لِبٰاسُ اَلتَّقْوىٰ ذٰلِكَ خَيْرٌ (اعراف/۲۶) 💢 بهترین ، لباسِ است. ══════°✦ ❃ ✦°══════ ♡ #ʝѳiɳ ↴ •| طَریقْ أَحْمَدْ |• ➣ @TrighAhmad
چه زيبا ملائك شدند زيستند🥀🍂 ✨همان ها كه هستند ولي نيستند !👀 کسانی كه در جمع ما بوده اند👥 ولي حيف نفهميده ايم كيستند👤⁉️ شهدا را یاد کنید با ذکر صلوات ══════°✦ ❃ ✦°══════ ♡ #ʝѳiɳ ↴ •| طَریقْ أَحْمَدْ |• ➣ @TrighAhmad
🍃🌺🍃🌺🍃🌺 ✨در بین تمام آسمان ها وکُرات ✨دربین مناجات و تمام کلمات ✨زیباتر از دعا ندیده است کسی ✨بر خاتم انبیا محمّد صلوات 🍀اللهم صل علی محمد وال محمد و عجل فرجهم 🍀 👇👇👇👇👇👇 ||@Trighahmad ||
🦋دِلانه 🦋 💥همه دارن روز معلم و به معلمانشون تبریک میگن 🔰معلم فقط اونی نیست که تو مدرسه تو کلاس پای تخته سیاه به بچه ها درس میده ✅معصوم میفرماید هرکس کلمه ای به من بیاموزد مرا بنده خود کرده است ❣ معلم من تویی آره تویی 💖 من به تو تبریک میگم 💐 🌺تویی که منو ازظلمات معصیت به نورانیت بندگی هدایت کردی 🌱منو پیدا کردی آره تو منو پیدا کردی نه من تورو این منم ک گم شده بودم😔 ✅تو به من یاد دادی چه جوری بندگی خدارو بکنم ✅تو به من یاد دادی میشه جوون بود و مثل علی اکبر حسین (ع)جوونی کرد ✅تو به من یاد دادی که میشه تو اوج خوشبختی و رفاه هدفِ مقدسی داشت و به ارزشهای معنوی والاتری فکر کرد و بهش رسید ✅تو به من یاد دادی که راه زندگیمو جوری انتخاب کنم که منو به امام زمانم برسونه ✅تو یاد دادی که خودمو مدیون کسانی بدونم که جونشونو برای آسایش ما دادن ✅تو به من یاد دادی که آخرتمو بااعمال نیک تصاحب کنم و جوری زندگی کنم که ان شاالله پایان زندگیم به شهادت ختم بشه 😍 ❤️از تو ممنونم بخاطر همه درسهای خوبی که بهم آموختی که شاید هیچوقت هیچ جا یاد نمیگرفتم داداش احمد روزت مبارک💐🌹 # رفیق شهیدم # احمد مشلب ====🇮🇷🇱🇧==== @Trighahmad
خواهرم یادت باش حیدر(ع)یکه سواریکه تازه بود اما زهرایش سپربودبرایش!🛡 یادت باش توبرای نایب المهدی(عج)سپرهستی!💚🛡 یادت باشد تو بهترین هستی😇 همان هستی که بهشت رازیرپایت قراردادند😌💐 تابه حرمت آن همه دفاع ✋✌️بهشتی شوی!😇😃 بهشتی شدنت رابه بادهدیه نکن 🌬👱🏻‍♀❌این اجرتوست!🎁 خواهرم حجابت رامحکم بچسب ....✊ بهشت رابه تومیدهند!😉🌱🌸 ══════°✦ ❃ ✦°══════ ♡ #ʝѳiɳ ↴ •| طَریقْ أَحْمَدْ |• ➣ @TrighAhmad
📌همیشه وقتی از حجاب و حیا حرف میزنیم از خانم ها میگیم🙎🏻 اما امروز میخوام بگم...🙄 🔅سلامتی هر پسری که ریش داره و بهش میگن پاچه بزی ولی خم به ابرو نمیاره...😓 🔅سلامتی اونیکه که پاتوقش مزار شهداس نه باشگاه کامبیز بدنساز...💪🏻 🔅سلامتی کسی که به جای پرورش اندام و تزریق بازو ، پرورش ایمان میکنه و خودسازی ...😇 🔅سلامتی پسری که سرش رو خم میکنه تا سنگ‌فرش خیابونا ، نه رودروی ناموس مردم...😌 🔅سلامتی هر چی پسر که لباس آستین بلند میپوشه و شلوار کتان ، نه لباس های تنگ و شلوار جاستین...👖 🔅سلامتی اونی که نه مدونا میشناسه نه والیزابت تیلور ، دختر رویاهاشم سلنا گومز نیست...🙅🏻‍♂ 🔅سلامتی اون مردی که وقتی میبینه تو تاکسی دو تا خانم نشسته نمیره وسطشون بشینه...🚕 🔅سلامتی اون پسری که بلده مکبر باشه و نماز اول وقتش حجته...📿 🔅سلامتی هر کی که پیشش ، رو به روش ، کنار دستش تو کلاس با امنیت میشینی و انگار نه انگار کنارش دختر نشسته...😇 🔅سلامتی آقا پسری که وقتی تو ماشینش صدای ظبطش رو بلن میکنه نوای کربلا کربلا میاد...😍 🔅سلامتی اون آقایی که ظهر تو دانشگاه پشت کفشاشو خم میکنه و آستیناشو میزنه بالا تا وضو بگیره...😉 🔅سلامتی اون آقا پسری که تو تابستون میره اردی جهادی نه صفا سیتی با دوست دختراش ، تو شمال...😒 🔅سلامتی اون پسری که عکس فرماندهین دفاع مقدس میزنه رو پیرهنش ، از همه باحال تر عکس حضرت آقا رو...😎 🔅سلامتی هر چی پسری مذهبی...🙃 🔅سلامتی هر چی بچه حزب اللهی...☺️ 🔅سلامتی همشون ...💚 ══════°✦ ❃ ✦°══════ ♡ #ʝѳiɳ ↴ •| طَریقْ أَحْمَدْ |• ➣ @TrighAhmad
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تــو مثـل پــرنده از قفـس انـگار رهــا شـدی:))🕊 📹 ❣ ══════°✦ ❃ ✦°══════ ♡ #ʝѳiɳ ↴ •| طَریقْ أَحْمَدْ |• ➣ @TrighAhmad
•| طَریقْ أَحْمَدْ |•
✍️ رمان #سِپــَــر_سُرخـــ❣ #قسمت_هشتم 💠 می‌دانستم به دل این حیوانات وحشی ذره‌ای رحم نمانده و چاره
✍️ رمان 💠 مقابل پوتینش روی زمین افتاده بودم و هر دو دستم به هم بسته بود که با همه انگشتانم به خاک زمین چنگ می‌زدم و با هر نفس التماسش می‌کردم :«اگه و پیغمبر رو قبول داری، بذار من برم! مامان بابام منتظرن! تو رو خدا بذار برم!» لحظاتی خیره نگاهم کرد، طوری که خیال کردم باران در دل سنگش نفوذ کرده و به گمانم دیگر جز زیبایی‌ام چیزی نمی‌دید که مقابلم خم شد. 💠 نگاهش مثل شده و دیگر نه به صورتم که به زمین فرو می‌رفت و نمی‌دانستم می‌خواهد چه کند. دستش را به سرعت جلو آورد، زنجیر دستم را گرفت و با قدرت پیکرِ در هم شکسته‌ام را بلند کرد. دیگر نه نگاهم می‌کرد و نه حرفی می‌زد که با گام‌های بلندش به راه افتاد و مرا دنبال خودش می‌کشید. توانی به تنم نمانده و حریف سرعت قدم‌هایش نمی‌شدم که پاهایم عقب‌تر می‌ماند و دستانم به جلو کشیده می‌شد. 💠 من او بودم و انگار او از چیزی فرار می‌کرد که با تمام سرعت از جاده فاصله می‌گرفت و تازه متوجه شدم به سمت خاکریز کوتاهی می‌رود. می‌دانستم پشت آن خاکریز کارم را تمام می‌کند که با همه ناتوانی دستم را عقب می‌کشیدم بلکه حریف قدرتش شوم و نمی‌شد که دیگر اختیار قدم‌هایم دست خودم نبود. 💠 در هوای گرگ و میش مغرب، بی‌تابی‌های امروز مادر و نگاه منتظر پدرم هرلحظه مقابل چشمانم جان می‌گرفت و دیگر باید آرزوی دیدارشان را به می‌بردم که با هر قدم می‌دیدم به مرگم نزدیک‌تر می‌شوم. در سربالایی خاکریز با همه قدرت دستم را می‌کشید، حس می‌کردم بند به بند بدنم از هم پاره می‌شود و در سرازیری، حریف سرعتش نمی‌شدم که زنجیر از دستش رها شد و همان پای خاکریز با صورت زمین خوردم. 💠 تمام بدنم در زمین فرو رفته بود، انگار استخوان‌هایم در هم شکسته و دیگر نه فقط از که از شدت درد ضجه زدم. زنجیر اسارتم از دستانش رها شده بود که به سرعت برگشت و مقابلم روی زمین زانو زد، از نگاهش می‌چکید و حالا لحنش بیشتر از دل من می‌لرزید :«نترس!» و همین چشمان زخم خورده‌اش فرصت خوبی بود تا در آخرین مهلتی که برایم مانده از خودم کنم. 💠 مشت هر دو دست بسته‌ام را از خاک پُر کردم و با همه ترسی که در رگ‌هایم می‌دوید، به صورتش پاشیدم. از همان شکاف نقاب، چشمان مشکی‌اش از خاک پُر شد و همین تلاش کودکانه‌ام کورش کرده بود که با هر دو دست چشمانش را فشار می‌داد و از لرزش دستانش پیدا بود چشمانش آتش گرفته است. 💠 دوباره دستم را به طرف زمین بردم و این‌بار مهلت نداد که با یک دست، زنجیر دستانم را غلاف کرد و آتش چشمانش خنک نمی‌شد که با دست دیگر نقاب را بالا کشید تا خاک پلک‌هایش را پاک کند. در تاریکی هوا، سایه صورت مردانه و آفتاب سوخته‌اش که زیر پرده‌ای از خاک خشن‌تر هم شده بود، جان به لبم کرده و می‌ترسیدم بخواهد همین یک مشت خاک را بگیرد که تمام تنم از ترس می‌لرزید. 💠 رعشه دستانم را می‌دید و اینهمه درماندگی‌ام طاقتش را تمام کرده بود که دوباره بلند شد و مرا هم با خودش از جا کَند. تاریکی مطلق این بیابان بی‌انتها نفسم را گرفته بود، او با نور اندک موبایلش راه را پیدا می‌کرد و دیگر رمقی به قدم‌هایم نمانده بود که فقط با قدرت او کشیده می‌شدم تا بلاخره سایه ماشینی پیدا شد. 💠 در نور موبایلش با چشمان بی‌حالم می‌دیدم تمام سطح ماشین را با گِل پوشانده و فقط بخشی از شیشه مقابل تمیز بود که یقین کردم همین قفس گِلی، امشب من خواهد شد. در ماشین را باز کرد و جز جنازه‌ای از من نمانده بود که با اشاره دست، دستور داد سوار شوم. انگار می‌خواست هر چه سریعتر از اینجا کند که تا سوار شدم، در را به هم کوبید و به سرعت پشت فرمان پرید. 💠 حس می‌کردم روح از بدنم رفته و نفسی برایم نمانده بود که روی صندلی کنارش بی‌رمق افتاده و او جاده فرعی و تاریکی را به سرعت می‌پیمود. دیگر حتی فکرم کار نمی‌کرد و نمی‌دانستم تا کجا می‌خواهد این مرده متحرک را با خودش ببرد که تابلوی مسیر فلوجه ـ بغداد مشخص شد و پس از یک ساعت سکوت، بلاخره به حرف آمد :«دیگه برای شما امن نیست، می‌برمتون .» 💠 نمی‌فهمیدم چه می‌گوید و او خوب حال دلم را می‌فهمید که بی‌آنکه نگاهم کند، آهسته زمزمه کرد :«تا سیطره فلوجه هر لحظه ممکن بود با روبرو بشیم، برا همین نتونستم بهتون اعتماد کنم و حرفی نزدم تا وارد سیطره بغداد بشیم.»... ✍️نویسنده: ══════°✦ ❃ ✦°══════ ♡ #ʝѳiɳ ↴ •| طَریقْ أَحْمَدْ |• ➣ @TrighAhmad