✅زمانی كه امام علی(علیه السلام) شنيد خوارج نهروان شعار «لا حكم إلّا لله» سر می دهند، فرمودند :
📋《كَلِمَةُ حَقٍّ يُرَادُ بِهَا بَاطِلٌ! نَعَمْ إِنَّهُ لَا حُكْمَ إِلَّا لِلّه وَ لَكِنَّ هَؤُلَاءِ يَقُولُونَ لَا إِمْرَةَ إِلَّا لِلّه وَ إِنَّهُ لَا بُدَّ لِلنَّاسِ مِنْ أَمِيرٍ بَرٍّ أَوْ فَاجِرٍ يَعْمَلُ فِي إِمْرَتِهِ الْمُؤْمِنُ وَ يَسْتَمْتِعُ فِيهَا الْكَافِرُ وَ يُبَلِّغُ اللهُ فِيهَا الْأَجَلَ وَ يُجْمَعُ بِهِ الْفَيْءُ وَ يُقَاتَلُ بِهِ الْعَدُوُّ وَ تَأْمَنُ بِهِ السُّبُلُ وَ يُؤْخَذُ بِهِ لِلضَّعِيفِ مِنَ الْقَوِيِّ حَتَّى يَسْتَرِيحَ بَرٌّ وَ يُسْتَرَاحَ مِنْ فَاجِرٍ》
♦️گفتار حقّی است كه به آن باطلی اراده شده است.
آری حكمی نيست مگر برای خدا، ولی اينان می گويند : زمامداری مخصوص خداست، در حالی كه برای مردم حاكمی لازم است چه نيكوكار و چه بدكار كه مؤمن در عرصه حكومت او به راه حقّش ادامه دهد و كافر بهرهمند از زندگی گردد و خدا هم روزگار مؤمن و كافر را در آن حكومت به سر آرد و نيز بهوسيله آن حاكم، غنائم جمع گردد و توسط او جنگ با دشمن سامان گيرد و راهها به سبب او امن گردد و در امارت وی حق ناتوان از قوی گرفته شود تا مؤمنِ نيكوكار راحت شود و مردم از شرّ بدكار در امان گردند.
📚منبع:
نهجالبلاغه مرحوم سید رضی، خطبه۴۰
@TarikhEslam
✅این روایت که در سحرگاه روزى كه ضربت به فرق مبارك امام علی(ع) رسيد، خطاب به امام حسن مجتبی(ع) فرمود :
📋《مَلَكَتْنِي عَيْنِي وَ أَنَا جَالِسٌ فَسَنَحَ لِي رَسُولُ الله(ص)!》
♦️نشسته بودم كه خواب مرا گرفت، و رسول خدا(ص) بر من آشكار شد، گفتم :
📋《يَا رَسُولَ اللَّهِ(ص)! مَا ذَا لَقِيتُ مِنْ أُمَّتِكَ مِنَ الْأَوَدِ وَ اللَّدَدِ!》
♦️اى پيامبر خدا(ص)! چه كجى ها و دشمنى ها از امت تو ديدم!
ایشان فرمود :
📋《ادْعُ عَلَيْهِمْ!》
♦️آنان را نفرين كن!
پس من گفتم :
📋《أَبْدَلَنِي اللهُ بِهِمْ خَيْرَاً مِنْهُمْ وَ أَبْدَلَهُمْ بِي شَرَّاً لَهُمْ مِنِّي》
♦️خداوند بهتر از آنان را به من عنايت كند، و به جاى من شرّى را بر آنان بگمارد.(۱)
خوارج حتی قصد جسارت به قبر مطهر امام علی(علیه السلام) را داشتند.
در روایتی نقل شده است که؛
📋《أَنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ(ع) أَمَرَ ابْنَهُ الْحَسَنَ(ع) أَنْ يَحْفِرَ لَهُ أَرْبَعَةَ قُبُورٍ فِي أَرْبَعَةِ مَوَاضِعَ فِي الْمَسْجِدِ وَ فِي الْغَرِيِّ وَ فِي دَارِ جَعْدَةَ بْنِ هُبَيْرَةَ وَ فِي الرَّحَبَةِ وَ إِنَّمَا أَرَادَ بِهَذَا أَنْ لَا يَعْلَمَ أَحَدٌ مِنْ أَعْدَائِهِ مَوْضِعَ قَبْرِهِ》
♦️امير المؤمنين(ع) فرزند خود امام حسين(ع) را امر كرد كه چهار قبر در چهار موضع از براى حضرت(ع) بسازد، در مسجد كوفه و در رحبه و در نجف و در خانه جعدة بن هبيره، براى آنكه ملاعين خوارج و بنى امیه موضع قبر آن حضرت(ع) را ندانند، مبادا که اراده کنند جسد مطهر ایشان را بیرون آورند.(۲)
📚منابع:
۱)شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج۶، ص۱۱۲
۲)فرحة الغُری عبدالکریم ابن طاووس، ص۳۲
@TarikhEslam
📜پیشگویی #امام_علی_علیه_السلام درباره تسلط «معاویه» و «حجاج بن یوسف ثقفی» بر کوفیان :👇
#جنگ_نهروان
@TarikhEslam
1⃣معاویه بن ابی سفیان :
حضرت امیرمؤمنین(ع) در یکی از خطبههایشان خطاب به کوفیان میفرمایند :
📋《أَمَّا إِنَّهُ سَيَظْهَرُ عَلَيْكُمْ بَعْدِي رَجُلٌ رَحْبُ الْبُلْعُومِ مُنْدَحِقُ الْبَطْنِ يَأْكُلُ مَا يَجِدُ وَ يَطْلُبُ مَا لَا يَجِدُ فَاقْتُلُوهُ وَ لَنْ تَقْتُلُوهُ..》
♦️پس از من مردى گشادهگلو و شكم برآمده بر شما غالب مى شود؛ آنچه بيابد بخورد، و آنچه نيابد بخواهد.
او را بكشيد؛ ولى هرگز نخواهيد كشت.(۱)
👤ابن ابیالحدید معتزلی در شرح این خطبه میگوید : منظور از این سخن حضرت(ع)، «معاویه» است؛ زیرا معاویه حریص در خوردن و پرخور بود.
معاویه بسیار غذا میخورد و صدا میزد : سفره غذا را از مقابل من بردارید؛ به خدا سوگند سیر نشدم، ولی خسته شدم.(۲)
2⃣حجاج بن یوسف ثقفی :
درباره حجاج بن یوسف ثقفی نیز آمده است که ایشان در طی خطبه ای فرمودند :
📋《أَمَا وَ اللَّهِ لَيُسَلّطَنَّ عَلَيْكُمْ غُلَامُ ثَقِيفٍ الذَّيَّالُ الْمَيَّالُ يَأْكُلُ خَضِرَتَكُمْ وَ يُذِيبُ شَحْمَتَكُمْ!》
♦️آگاه باشید، به خدا سوگند، پسرکی از طایفه ثقیف که هوسباز و متکبر است بر شما مسلط میشود و کشتزارها و باغهای سرسبز شما را به غارت میبرد، پوستتان را می درَد و چربي هاى شما را آب مىكند.(۳)
[از شدت ستم و بيدادگرى او، رنجور و لاغر مىشويد!]
📚منابع:
۱)نهجالبلاغه ترجمه مرحوم دشتی، خطبه۵۷
۲)شرح نهجالبلاغه ابن ابی الحدید، ج۴، ص۵۴
۳)شرح نهج البلاغة ابن ابي الحديد، ج۷، ص۲۷۷
@TarikhEslam
🔥🗿🔥🗿🔥🗿🔥🗿🔥🗿
👥منفورترین خانواده در تاریخ:👇
✅امام صادق(علیه السلام) می فرماید:
📋«إِنَّ اَلْأَشْعَثَ بْنَ قَيْسٍ شَرِكَ فِي دَمِ أَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ(ع) وَ اِبْنَتُهُ جَعْدَةُ سَمَّتِ اَلْحَسَنَ(ع) وَ مُحَمَّدٌ اِبْنُهُ شَرِكَ فِي دَمِ اَلْحُسَيْنِ(ع)»
♦️أشعث بن قیس کندی در خون امیر المؤمنین امام علی(ع) شریک بود.
و دخترش جعده امام حسن مجتبی(ع) را مسموم کرد و پسرش محمد در خون امام حسین(ع) شرکت کرد.(۱)
#امام_علی_علیه_السلام
#امام_حسن_علیه_السلام
#امام_حسین_علیه_السلام
📚منبع:
۱)بحارالانوار مجلسی، ج۴۲، ص۲۲۸
@TarikhEslam
📚✍📚✍📚✍📚✍📚✍
1️⃣9️⃣ #معرفی_کتاب:📚
کتاب «امام علی(ع) و خوارج» ترجمه کتاب «عَلِیُّ(ع) وَ الخَوَارِجُ» شرح و بررسی اوضاع اجتماعی، سیاسی و دینی جامعه عراق و مردم عرب، و با استناد به دیدگاه های #امام_علی_علیه_السلام، و زمینه های پیدایش خوارج و بیان حوادث و جزئیات #جنگ_نهروان و پدیده خوارج به صورت تفصیلی؛ اثر مرحوم علامه سید مرتضی جعفر عاملی✍📚👇
@TarikhEslam
📚✍📚✍📚✍📚✍📚✍📚
🌐برای خرید یا مطالعه این کتاب به لینک زیر مراجعه کنید :👇
🆔 https://bookroom.ir/book/956/امام-علی-ع-و-خوارج
@TarikhEslam
تاملی در تاریخ اسلام
2️⃣نهم ماه صفر سال سی و هشت هجری قمری واقعه «جنگ نهروان» (مارقین) :👇 #جنگ_نهروان #جنگ_خوارج #وقایع_م
3️⃣یازدهم ماه صفر سال سی و هفت هجری قمری واقعه «جنگ صفین» (قاسطین) :👇
#جنگ_صفین
#وقایع_ماه_صفر_المظفر
@TarikhEslam
✅جنگ صفین دومین جنگ دوران حکومت امام علی(علیه السلام) است.
این نبرد میان امام علی(ع) و معاویه بن ابی سفیان بود که در اول صفر و در نقلی ۱۱ صفر سال ۳۷ هجری در منطقهای به نام «صفین» رخ داد.
معاویه و سپاه او در این جنگ «قاسطین» یعنی ستمگران لقب گرفتند.
اما در مورد جریان این جنگ اینکه؛
هنگامی که امام علی(ع) به خلافت رسید، معاویه حاکم شام بود.
او سالها پیش(در سال ۱۸ ه.قمری ) توسط خلیفه دوم امیر دمشق شده بود و در زمان خلیفه سوم، معاویه حاکم منطقه شام شد.
امیرالمؤمنین(ع) تصمیم گرفت عبدالله بن عباس را حاکم شام کند؛ پس نامهای به معاویه نوشت و در آن نامه، از او خواست تا همراه اَشراف شام به مدینه بیاید و با حضرت(ع) بیعت کند؛ اما معاویه نه تنها از بیعت سر باز زد، بلکه خونخواهی از عثمان را پیش کشید.
اما در مقابل؛ معاویه از این فرصت بهره جست و علی(ع) را خلیفه ی آشوب طلب و فتنه گر نامید و او را قاتل عثمان و سایر صحابه و هتّاک به عایشه معرفی کرد.
پیراهنِ خونین عثمان توسط همسرش نائله به نزد معاویه در شام فرستاده شد، و او از این موضوع، بیش ترین بهره برداری سیاسی را به عمل آورد.
📋《وَ نَصَبَ مُعَاوِیةُ القَمِیصَ عَلَى مِنبَرِ دِمَشقَ》
♦️معاویه آن پیراهن را بر روی منبر مسجد دمشق قرار داد.(۱)
و با سخنانی، احساسات همگان را برانگیخت و در نتیجه، مردم هم با معاویه یک صدا شدند که علی(ع) باید خون عثمان را گردن بگیرد.
معاویه در عموم، علی(ع) را قاتل عثمان معرفی کرد و این ادعا پیروانی پیدا کرد و عثمان همچون قدیسی مظلوم خون پیروان خود را به جوشش و غلیان در می آورد.
و مردم هم با معاویه یک صدا شده بودند که علی(ع) باید خون عثمان را گردن بگیرد.
امیرالمؤمنین(ع) در نامه فرموده بود که مردم بدون مشورت او عثمان را کشتند، ولی اکنون از روی مشورت و اجتماع، او را به خلافت انتخاب کردهاند.
پس از بی نتیجه ماندن نامه ها و موعظه های امیرالمؤمنین(ع) معاویه حضرت(ع) را تهدید به جنگ کرد.
حضرت(ع) در جواب نامه، به معاویه نوشت :
📋《..عِنْدِی اَلسَّیْفُ اَلَّذِی أَعْضَضْتُهُ بِجَدِّکَ وَ خَالِکَ وَ أَخِیکَ فِی مَقَامٍ وَاحِدٍ..》
♦️در نزد من همان شمشیرى است که در جنگ بدر بر پیکر جدّ و دایى و برادرت زدم.(۲)
سرانجام در روز اول صفر سال ۳۸ هجری لشکر امیرالمؤمنین(ع) در مقابل لشکر شام صف کشیدند.
لشکر حضرت(ع) ۹۰ هزار نفر و لشکر معاویه ۸۵ هزار نفر بودند.
از مهمترین افراد معاویه می توان از عمرو بن عاص [که در فلسطین به سر میبرد و معاویه برای استفاده از مشورتهایش از او خواست در مقابل حکومت مصر، به شام بیاید و به معاویه ملحق شود]، عبید الله بن عمر، عبدالرحمن بن خالد بن ولید، عبدالله بن عمرو بن عاص، مروان بن حکم، ولید بن عقبه، معاویه بن حدیج، ضحّاک بن قیس، بُسر بن ارطاة، شرحبیل بن سمط کندی و حبیب بن مسلمه نام برد.(۳)
🔰آغاز جنگ:
روز اول ماه صفر جنگ شدیدی بین دو سپاه رخ داد، هر روز یکی از فرماندهان امام علی(ع) رهبری خط مقدم را عهده دار بود.
روز نخست مالک اشتر، روز دوم هاشم بن عتبه، روز سوم عمار یاسر، روز چهارم محمد حنفیه و روز پنجم عبدالله بن عباس، فرماندهی را عهده دار بودند.
به نقلی این جنگ چهارده ماه طول کشید.
درباره تعداد کشتههای دو سپاه اختلاف است که برخی از مورخان گفتهاند :
از طرفین هفتاد هزار نفر کشته شدند، که از این تعداد، چهل و پنج هزار نفر از لشکر معاویه و بیست و پنج هزار نفر از لشکر امام علی(ع) بودند.(۴)
عَمّار بن یاسر و خُزَیمه بن ثابت و اویس قرنی و هاشم بن عتبه و سهل بن عمرو در این جنگ از سپاه امام علی(ع) شهید شدند.(۵)
حضرت(ع) پس از شهادت تعدادی از اصحابشان یکباره با ده هزار نفر از طائفه ربیعه به لشکر معاویه حمله کردند و صفوف آنان را بر هم ریختند و تا نزدیکی خیمه معاویه رسیدند.
در میانه جنگ هنگامی که سپاه معاویه رو به شکست بود، قرآن بر نیزه کردند و بدین رو برخی از سپاهیان امام علی(ع) از ادامه جنگ سر باز زدند.
بدین ترتیب طرفین تن به حکمیت دادند، به این صورت که داورانی به عنوان حکم میان دو طرف تعیین شود و آنان نتیجه جنگ و خلافت را معین نمایند.
پس جنگ بدون نتیجه خاتمه یافت و به واسطه ماجرای حکمیت، دو سپاه از هم کناره گرفتند و معاویه توانست از مخمصه شکست رهایی یابد.(۶)
پست بعدی مفصل درباره «ماجرای حکمیت» خواهیم گفت.
📚منابع :
۱)تاريخ الإسلام ذهبی، ج۳، ص۴۵۱
۲)شرح نهج البلاغة ابن ابي الحديد، ج۱۴، ص۱۳۱
۳)وقعه صفین ابن مزاحم، ص۱۹۵
۴)انساب الاشراف بلاذری، ج۲، ص۳۰۵
۵)المنتظم ابن جوزی، ج۵، ص۱۲۰
۶)وقعه صفین ابن مزاحم، ص۵۴۵
@TarikhEslam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽▶️⏹⏸📽▶️⏹⏸📽
#سکانس_برتر
🎞سکانسی از سر دادن شعار «لاحکم الا لله» توسط سپاهیان #امام_علی_علیه_السلام در #جنگ_صفین در قسمتی از سریال امام علی(ع) ساخته جناب میرباقری : 👆
@TarikhEslam
#پرسش_و_پاسخ
سوال4️⃣7️⃣:ماجرای «حکمیت» که بعد از #جنگ_صفین اتفاق افتاد، چه بود و نتیجه آن چه شد؟👇
@TarikhEslam
✍پاسخ :
سپاهیان معاویه وقتی به شکست نزدیک شدند، به پیشنهاد عمروعاص و به دستور معاویه، قرآنها را بر نیزه کردند و شعار دادند که حاکم بین ما کتاب خدا باشد.
در میان سپاه امام علی(ع) نیز دو دستگی پدید آمد، و برخی شعار «لا حکمَ الّا لله» سر دادند.
هر چقدر امیرالمؤمنین(ع) فرمود که این نیرنگ است، و «أنا القرآنُ الناطقُ» من کلامُ الله ناطق هستم، نتیجه نداد.
حتی سپاهیان امام علی(ع)، حضرت(ع) مجبور به پذیرش حکمیت کردند.
آنان گفتند :
📋《يَا عَلِىُّ! اَجِبِ الْقَومَ اِلَى کِتابِ اللهِ وَ اِلَّا قَتَلْنَاکَ》
♦️اى على(ع)! دعوت اين قوم را براى حکميّت کتاب الله بپذير! و الاّ تو را مى کشيم!(۱)
سرانجام حضرت(ع) بالاجبار ضمن نامهای به معاویه با قید اینکه ما میدانیم تو اهل قرآن نیستی، حکمیت قرآن را پذیرفت.
پس قرار شد که از طرفین دو حَکَم، انتخاب کنند، تا سرانجام جنگ به حکمیت سپرده شود.
حکم شامیان «عمرو عاص» و حکم اهل عراق که گزینه دلخواه امام(ع) نبود، «ابوموسی اشعری» شد.
تاریخ حکمیت نیز به ماه رمضان (یعنی هشت ماه بعد) موکول و شهر «دومة الجندل» به عنوان مکان آن تعیین شد.
بعد از مذاکره این دو حَکَم، قرار بر این شد که عمروعاص معاویه را و ابوموسی، امام علی(ع) را عزل کند و انتخاب خلیفه را به شورا واگذار کنند.
عمروعاص نظر ابوموسی را در حین مذاکره پرسید.
ابوموسی اشعری گفت :
📋《رَأْيِي أَنْ أَخْلَعَ هَذَيْنِ اَلرَّجُلَيْنِ عَلِيّاً(ع) وَ مُعَاوِيَةَ ثُمَّ نَجْعَلَ هَذَا اَلْأَمْرَ شُورَى بَيْنَ اَلْمُسْلِمِينَ يَخْتَارُونَ لِأَنْفُسِهِمْ مَنْ شَاءُوا وَ مَنْ أَحَبُّوا》
♦️نظر من این است که هر دو را یعنی معاویه و علی(ع) برکنار کنم و انتخاب در این امر را به اهل شورا بسپارم و آنان هرکسی را که دوست دارند، انتخاب کنند.
عمرو عاص نیز به ظاهر این امر را پذیرفت و گفت :
📋《اَلرَّأْيُ مَا رَأَيْتَ》
♦️رای و نظر همان است که گفتی!
سرانجام روز اعلام نتیجه فرا رسید.
عمرو عاص برای اجرایی کردن نقشهای که در سر داشت، ابوموسی را فریفت و او را برای اعلام نتیجه بر خودش مقدم کرد و ابوموسی به منبر رفت.
ابن عباس و مالک اشتر تلاش زیادی کرد تا ابتدا عمرو عاص نتیجه را اعلام کند؛ اما ابوموسی به هشدارهای ابن عباس توجهی نکرد و به او گفت :
📋《إِنَّا قَدِ اِتَّفَقْنَا》
♦️من و عمرو عاص توافق کردهایم!
سپس ابوموسی بر بالای منبر رفت و بعد از حمد و ثنای پروردگار، گفت :
📋《يَا أَيُّهَا اَلنَّاسُ! قَدْ أَجْمَعَ رَأْيِي وَ رَأْيُ صَاحِبِي عَمْرٍو عَلَى خَلْعِ عَلِيٍّ وَ مُعَاوِيَةَ وَ أَنْ نَسْتَقْبِلَ هَذَا اَلْأَمْرَ فَيَكُونَ شُورَى بَيْنَ اَلْمُسْلِمِينَ فَيُوَلُّونَ أُمُورَهُمْ مَنْ أَحَبُّوا وَ إِنِّي قَدْ خَلَعْتُ عَلِيّاً وَ مُعَاوِيَةَ فَاسْتَقْبِلُوا أَمْرَكُمْ وَ وَلُّوا مَنْ رَأَيْتُمْ لَهَا أَهْلاً》
♦️ای مردم! ما در این مساله به شور نشستیم و راى ما بر اين قرار گرفت كه على و معاويه را خلع كنيم و كار را به شورا واگذاريم.
من على(ع) و معاويه را خلع كردم، شما نیز بروید و هر كسی را که اهل مى دانيد، به خلافت برگزينيد.
سپس خطبه خود را تمام کرد و نشست.
وقتی نوبت به عمرو عاص رسید، به بالای منبر رفت و او نیز بعد از حمد و ثنای خداوند، خطاب به حاضرین گفت :
📋《إِنَّ هَذَا قَالَ مَا قَدْ سَمِعْتُمْ وَ خَلَعَ صَاحِبَهُ وَ أَنَا أَخْلَعُ صَاحِبَهُ كَمَا خَلَعَهُ وَ أُثْبِتُ صَاحِبِي مُعَاوِيَةَ فِي اَلْخِلاَفَةِ فَإِنَّهُ وَلِيُّ عُثْمَانَ وَ اَلطَّالِبُ بِدَمِهِ وَ أَحَقُّ اَلنَّاسِ بِمَقَامِهِ》
♦️اين شخص آنچه گفت شنيديد، او رئيس خود را خلع نمود من نيز او را خلع مى كنم، همانطور كه او خلع كرد و رئيس خود معاويه را به مقام خلافت اثبات مي نمايم.
معاویه ولىّ عثمان و خونخواه و سزاوارترين مردم به مقام عثمان است.
ابوموسی عصبانی شد و گفت :
📋《مَا لَكَ لاَ وَفَّقَكَ اَللَّهُ قَدْ غَدَرْتَ وَ فَجَرْتَ إِنَّمَا مَثَلُكَ مَثَلُ اَلْكَلْبِ : «إِنْ تَحْمِلْ عَلَيْهِ يَلْهَثْ أَوْ تَتْرُكْهُ يَلْهَثْ»》
♦️حقیقتا که تو حیله کردی و خیانت ورزیدی! مَثَل تو همچون سگ هار است که اگر به او حمله کنی، دهانش را باز، و زبانش را برون میآورد، و اگر او را به حال خود واگذاری، باز همین کار را میکند.(اعراف ۱۷۶)
عمرو عاص نیز گفت :
📋《إِنَّمَا مَثَلُكَ مَثَلُ : «اَلْحِمٰارِ يَحْمِلُ أَسْفٰاراً»》
♦️و همانا مَثَل تو مانند دراز گوشی است که کتابهایی حمل میکند.(جمعه ۵)(۲)
به این ترتیب، بدون آنکه سخن از قرآن و سنت رسول اکرم(ص) باشد، ماجرای «حکمیت» منشا اختلاف دیگری در میان شام و عراق شد.
📚منابع:
۱)مناقب ابن شهر آشوب، ج۲، ص۳۶۴
۲)وقعه صفین ابن مزاحم، ص۵۴۴/
الطبقات الكبرى ابن سعد، ج۴، ص۱۹۴/
شرح نهج البلاغة ابن ابی الحدید، ج۲، ص۲۵۶
@TarikhEslam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽▶️⏹⏸📽▶️⏹⏸📽
#سکانس_برتر
🎞سکانسی از ماجرای حکمیت و فریب خوردن ابوموسی توسط عمرو عاص در قسمتی از سریال امام علی(ع) ساخته جناب میرباقری : 👆
@TarikhEslam
✅عبدالله بن قیس می گوید :
📋《كُنْتُ مَعَ مَنْ غَزَا مَعَ أَمِيرِالْمُؤْمِنِينَ(ع) فِي صِفِّينَ وَ قَدْ أَخَذَ أَبُو أَيُّوبَ الْأَعْوَرُ السُّلَمِيُ الْمَاءَ وَ حَرَزَهُ عَنِ النَّاسِ فَشَكَا الْمُسْلِمُونَ الْعَطَشَ فَأَرْسَلَ فَوَارِسَ عَلَى كَشْفِهِ فَانْحَرَفُوا خَائِبِينَ فَضَاقَ صَدْرُهُ》
♦️من با آن افرادى كه در صفين در ركاب حضرت امیر المومنین(ع) مي جنگيدند، بودم.
ابوايوب اعور سلمى شامی شريعه را گرفت و آب را به روى کوفیان بست.
مسلمانان به حضرت امیر المومنین(ع) از تشنگى شكايت كردند، آن بزرگوار چند نفر سوار را براى گرفتن شريعه فرستاد، ولى ايشان نا امید بازگشتند، حضرت امیر المومنین(ع) ناراحت شد.
در این هنگام، حضرت امام حسين(ع) عرض کرد :
📋《أَمْضِي إِلَيْهِ يَا أَبَتَاهْ!》
♦️پدر جان! اجازه می دهى من به دنبال اين مأموريت بروم؟
حضرت(ع) فرمود :
📋《امْضِ يَا وَلَدِي!》
♦️اى فرزندم برو!
📋《فَمَضَى مَعَ فَوَارِسَ فَهَزَمَ أَبَا أَيُّوبَ عَنِ الْمَاءِ وَ بَنَى خَيْمَتَهُ وَ حَطَّ فَوَارِسَهُ وَ أَتَى إِلَى أَبِيهِ وَ أَخْبَرَهُ فَبَكَى عَلِيٌّ(ع)》
♦️امام حسين(ع) با صد نفر سوار رفت و ابوايوب را از شريعه خارج كرد، آنگاه بر لب شريعه خيمه زد و سواران خود را پياده نمود. هنگامى كه حضرت امیر المومنین(ع) آمد و با اين منظره مواجه گرديد، گريان شد.
به حضرت(ع) گفتند :
📋《مَا يُبْكِيكَ يَا أَمِيرَالْمُؤْمِنِينَ وَ هَذَا أَوَّلُ فَتْحٍ بِبَرَكَةِ الْحُسَيْنِ(ع)؟!!》
♦️يا اميرالمؤمنين(ع)! براى چه گريان شدى در حالى كه اين اولين پيروزى است كه به دست امام حسين(ع) انجام گرفت؟
حضرت(ع) فرمود :
📋《ذَكَرْتُ أَنَّهُ سَيُقْتَلُ عَطْشَاناً بِطَفِّ كَرْبَلَاءَ حَتَّى يَنْفِرَ فَرَسُهُ وَ يُحَمْحِمَ وَ يَقُولَ الظَّلِيمَةَ الظَّلِيمَةَ لِأُمَّةٍ قَتَلَتِ ابْنَ بِنْتِ نَبِيِّهَا》
♦️به خاطرم آمد كه حسينم با لب تشنه در كربلا شهيد خواهد شد.
كار او به جایى مي رسد كه اسبش رم مي كند و همهمه مي نمايد و مي گويد :
فرياد از ظلم و ستم امتى كه پسر دختر پيامبر(ص) خود را كشتند.(۱)
👤خوارزمی می نویسد :
امیرمؤمنان علی(ع) هنگامی که به صِفّین می رفت، در کربلا فرود آمد و به ابن عبّاس فرمود :
📋《أَ تَدرِی مَا هَذِهِ البُقعَهُ؟》
♦️می دانی این مکانْ کجاست؟
ابن عبّاس گفت : نه!
امام(ع) فرمود :
📋《لَو عَرَفتَها لَبَکَیتَ بُکَائِی! ثُمَّ بَکَی بُکَاءً شَدِیدَاً!
ثُمَّ قالَ : مَا لِی وَ لِآلِ أبِی سُفیَانَ؟!》
♦️اگر این مکان را می شناختی، همچون من می گریستی! و آن گاه، گریه شدیدی کرد و فرمود : من با آل ابوسفیان، چه کار دارم؟!
📋《ثُمَّ التَفَتَ إلَی الحُسَینِ(ع) وَ قَالَ : صَبرَاً یَا بُنَیَّ! فَقَد لَقِیَ أبُوکَ مِنهُم مِثلَ الَّذی تَلقَی بَعدَهُ!》
♦️آن گاه امیر مؤمنان(ع) به امام حسین(ع) رو کرد و فرمود :
شکیبا باش! پسر عزیزم! پدرت هم از آنان، همانند آنچه تو پس از او خواهی دید، می بیند.(۲)
📚منابع :
۱)بحارالأنوار مجلسی، ج۴۴، ص۲۸۴
۲)مقتل الحسین(ع) خوارزمی، ج۱، ص۱۶۲
@TarikhEslam