✅قرآن کریم در بیان تاریخ در میان کتب آسمانی، ره آوردی بزرگ و بیمثال دارد.
اصرار قرآن بر بیان مطالب تاریخی، در قالب یک سوم از آیات، خواننده را به وجد آورده و به شگفتی واداشته است؛ تا جایی که از خود خواهد پرسید :
مگر این تاریخ چه اهمیتی دارد و چه کرده است که پروردگار هستی در آخرین پیام به آفریده خود، این چنین سرگذشت پیشینیان را بیان کرده و ما را به تأمل در قرآن فراخوانده است؟
علت فراوانی آیات تاریخی در قرآن، تنها بیان داستان نبوده است؛ زیرا قرآن کتاب ذکر است و از حکیم یکتا، لغو صادر نمیشود.
تاریخ، مجموعهای از تجربیات ارزشمند پیشینیان و زیبایی، زشتی، پیروزی و شکست است که با مطالعه آن، عمر انسان به درازای عمر آنها خواهد شد.
افزون بر آن، باید توجه کرد که بیان تاریخ به صورت قصه، به جاذبه آن افزوده و اثرگذاری آن را دوچندان میکند؛ زیرا همگان آن را درک کرده و قادر به تحلیل خواهند بود؛ در حالی که استدلالهای عقلی اینگونه نیستند.
📚منبع:
کتاب دشمن شدید طائب، ص۱۸-۱۹
@TarikhEslam
✅انسانها بیش از آنکه نیازمند علم باشند، به تجربه نیاز دارند.
جایگاه علم در ذهن است و هنوز اثر خودش را نشان نداده، ولی تجربه، علم جریان یافتهای است که اثرش را نشان داده و تاریخ راه دسترسی به این تجربه است؛ اما اشکال در آن است که انسان فرصت تجربه ندارد یا به عبارتی، یک زمان بیشتر در اختیار او نیست که همین مدتِ کوتاهِ زندگی دنیایی است.
از این رو در تعریف تجربه میتوان گفت:
«پیاده شدن علم که نیازمند زمان است».
انسانها واحد بالنوع و واحد بالجنس هستند و زندگیشان شبیه به هم است. میتوانند از یکدیگر الگو بگیرند و تجربه به دست آورند؛ به این ترتیب، انسانها میتوانند از تاریخ به تجربه دست یابند. اختلاف انسانها در صنف، مانع کسب این تجربه نیست؛ زیرا نوع، محقِّق تجربه است نه صنف.
بر این اساس، انسان نمیتواند از حیوانات تجربه کسب کند؛ زیرا با آنها واحد بالجنس است، نه واحد بالنوع. همچنین طبیعت، واحد بالطبع است؛ یعنی طبیعت(هوا، آب، خاک و قوانین طبیعت مانند جاذبه) تغییر نکرده است. البته در گذشته، برخی امور طبیعی شناخته شده نبود.
بنابراین از زمان آدم (ع) تاکنون، هر یک از انواع موجودات، مدتی در این جهان زندگی و تجربهای کسب کردهاند و خودشان از میان رفته، ولی تجربه آنها باقی مانده است،که این تجربههای پیاپی، همان تاریخ است.
📚منبع:
کتاب دشمن شدید طائب، ص۲۰
@TarikhEslam
✅اصلیترین هدف قرآن از نقل داستانهای تاریخی، عبور دادن انسان از گذرگاههای تاریک و ترسناک و رساندن او به روشنایی و هدایت و سعادت است.
با خواندن داستانهای قرآن و عبرتگیری از سرگذشت پیشینیان، پردههای غفلت از مقابل چشمان کنار خواهد رفت.
گفتهاند:رسول خدا(ص) آیاتی از سوره فصلت را برای یکی از کفار تلاوت فرمود تا به این آیات رسید:
《فَإِنْ أَعْرَضُوا فَقُلْ أَنذَرْتُكُمْ صَاعِقَةً مِّثْلَ صَاعِقَةِ عَادٍ وَ ثَمُودَ إِذْ جَاءتْهُمُ الرُّسُلُ مِن بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا اللهَ قَالُوا لَوْ شَاء رَبُّنَا لَأَنزَلَ مَلَائِكَةً فَإِنَّا بِمَا أُرْسِلْتُمْ بِهِ كَافِرُونَ فَأَمَّا عَادٌ فَاسْتَكْبَرُوا فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَ قَالُوا مَنْ أَشَدُّ مِنَّا قُوَّةً أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّ اللهَ الَّذِي خَلَقَهُمْ هُوَ أَشَدُّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَ كَانُوا بِآيَاتِنَا يَجْحَدُونَ فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِيحًا صَرْصَرًا فِي أَيَّامٍ نَّحِسَاتٍ لِّنُذِيقَهُمْ عَذَابَ الْخِزْيِ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَ لَعَذَابُ الْآخِرَةِ أَخْزَى وَ هُمْ لَا يُنصَرُون》(فصلت۱۳)
پس اگر اعراض کردند، بگو:شما را از صاعقهای همانند صاعقهای که بر عاد و ثمود فرود آمد، میترسانم؛ آنگاه که رسولان از پيش رو و پشت سر نزدشان آمدند و گفتند که جز خدای يکتا را نپرستيد.
گفتند : اگر پروردگار ما میخواست فرشتگان را از آسمان نازل میکرد؛ ما به آنچه شما بدان مبعوث شدهايد، ايمان نمیآوريم. اما قوم عاد، به ناحق در روی زمين گردنکشی کردند و گفتند:چه کسی از ما نيرومندتر است؟ آيا نمیديدند که خدايی که آنها را آفريده است از آنها نيرومندتر است که آيات ما را انکار میکردند؟ ما نيز بادی سخت و غران در روزهايی شوم بر سرشان فرستاديم تا در دنيا، عذاب خواری را به آنها بچشانيم و عذاب آخرت خوارکنندهتر است و کسی به ياريشان برنخيزد.
هنگامی که به این آیات رسید، لرزشی شدید سراپای آن مرد را فراگرفت و با پریشانی و خودباختگی، خاتم الانبیا(ص) را سوگند داد که از تلاوت آیات باز ایستد. سپس با حالتی دگرگون نزد قوم خود بازگشت؛ چنان که دیگر آثار عناد و استکبار در چهرهاش نبود.
📚منبع:
کتاب دشمن شدید طائب، ص۲۱
@TarikhEslam
تاملی در تاریخ اسلام
3⃣عبرت از پیشینیان و رهایی از غفلت:👇 @TarikhEslam
4⃣شناخت راه های پیشرو:👇
@TarikhEslam
✅قرآن کتاب ذکر است؛ از این رو، تاریخ را نیز بیان کرده تا از آن پند و اندرز گرفته شود.
امیر مؤمنان، علی(ع) به امام حسن(ع) فرمود:
《أَيْ بُنَيَّ إِنِّي وَ إِنْ لَمْ أَكُنْ عُمِّرْتُ عُمُرَ مَنْ كَانَ قَبْلِي فَقَدْ نَظَرْتُ فِي أَعْمَالِهِمْ وَ فَكَّرْتُ فِي أَخْبَارِهِمْ وَ سِرْتُ فِي آثَارِهِمْ حَتَّى عُدْتُ كَأَحَدِهِمْ بَلْ كَأَنِّي بِمَا انْتَهَى إِلَيَّ مِنْ أُمُورِهِمْ قَدْ عُمِّرْتُ مَعَ أَوَّلِهِمْ إِلَى آخِرِهِم》
ای فرزند عزیزم! هرچند من عمری به درازای تاریخ ندارم، در کار و کردار نسلهای پیشین نیک نگریستهام و در اخبارشان اندیشیدهام و در میان آثار بهجایمانده از آنها جستوجو کردهام، آنچنان که گویا خود، یکی از آنان شدهام.
حتی چون سرگذشت گذشتگان به من انجامیده است، گویی با نخستین تا واپسین فردشان زیستهام.(نهج البلاغه، نامه۳۱)
انسان میتواند با تأمل در راهی که گذشتگان رفتهاند و نتایجی که آنان بدان رسیدهاند، راههای پیشرو را بشناسد و راه رفته را دوباره نپیماید. تاریخ، کورهراهها را برای ما مشخص ساخته است تا به بنبست نرسیم. بنابراین، با دانستن تاریخ، راه رفته و خطرناک گذشتگان را دوباره نخواهیم پیمود.
📚منبع:
کتاب دشمن شدید طائب، ص۲۲
@TarikhEslam
🚷تاریخ تابلوی ورود ممنوعی است، که بر سر هر کوره راهی که بشر را از مسیر اصلی منحرف می کند، نصب می شود که گویای این است که ای بشر! گذشتگان این راه را پیموده اند و به نتیجه ای نرسیده اند.
و عمر کفاف این ندارد که داخل در این کوره راه شوی و بازگردی تا که جبران نمایی!
@TarikhEslam
✅ما ناگزیر از تعامل با جهان امروز هستیم.
جهان امروز، معلول جهان گذشته است. اگر دریابیم که چرا جهان امروز اینگونه شده است، میتوانیم بفهمیم که تغییر ممکن است یا نه؛ و اگر تغییر ممکن است، چگونه؟!!
لازمه ی شناخت درست وضعیت موجود هم، نگرش صحیح به تاریخ است که در این مجال به آن میپردازیم.
♦️به تاریخ دو گونه میتوان نگریست:
1⃣نگرش مقطعی:
در این نوع نگرش، تاریخ را حوادثِ تکه تکه میبینیم، که هر مقطعی دارای عبرتآموزی خاصی است.
2⃣نگرش زنجیره ای(رابطه علت و معلولی):
در این نوع نگرش، تاریخ را زنجیری به هم پیوسته میبینیم که حوادث هر دوره، معلول حوادث دوره پیش است.
در این صورت، وضعیت امروز ما، معلول زنجیره پیشین است و برای اینکه راهکار برخورد با این معلول را بیابیم و به وظیفه خود پی ببریم، باید آن زنجیره را بشناسیم. بر این اساس، تاریخ یک ضرورت میشود و شناخت وضعیت موجود، تنها با شناخت رویدادهای گذشته به دست میآید.
با بررسی تاریخ، علت را در خارج مییابیم و پی میبریم که امروز چگونه باید با آن مبارزه کرد. در سیر تاریخ، با بررسی زنجبرهای که تا این زمان امتداد یافته، میفهمیم که این زنجیره از کجا شکل گرفته است.
با ورود به داستانهای قرآن، زنجیرهای بودن تاریخ، تبیین خواهد شد. خلقت انسان، زماندار بوده است. خداوند، ابتدا و انتهای دوره را میداند؛ از آدم ابوالبشر(ع) تا زمان دمیدن اسرافیل در صور.
او بشر را با برنامهای خاص به زمین. آورده و بشر باید طبق آن برنامه حرکت کند؛ برنامهای که انبیا (ع) عرضه کردهاند و ثابت است، ولی مجریان برنامه، زماندار هستند و هر کس مقداری از آن را اجرا کرده است. سپس پیامبر بعدی آن را تحویل گرفته و ادامه داده تا به پیامبر خاتم (ص) رسیده است. هیچ پیامبری مبعوث نشده که برنامه پیامبر پیشین را فراموش، و در مسیری دیگر حرکت کرده باشد؛ بلکه دقیقا طبق همان برنامه پیشین حرکت کرده و هر پیامبری سر سفره محصول پیامبر پیشین نشسته است. در زیارتهای ائمه(ع) آمده است:
《السلام علیک یا وارث آدم صفوةالله. السلام علیک یا وارث نوح نبیالله》
بیشک، منظور از وارث، این نبوده است که معصومان (ع) اموال انبیا را به ارث بردهاند، بلکه علم ایشان را هم به ارث نبردهاند؛ چرا که علم معصومان (ع) از ناحیه خدا و بالاتر از علم انبیا بوده است. منظور از وراثت در اینجا، این است که برنامهای که حضرت آدم (ع) اجرا میکرد، از طریق پیامبران بعدی، به پیامبر اسلام (ص) و از او به علی بن ابیطالب (ع) و امامان پس از او، به ارث رسیده است. بنابراین، هر پیامبر سر سفره پیامبر پیشین نشسته است و طاغوتی هم که با پیامبران مقابله میکرد، سر سفره طاغوت نشسته بود و این وضع تاکنون ادامه دارد. پیامبران در مسیر خویش، در پی اجرای برنامههای الهی بودهاند و شیطان و طاغوت نیز در مبارزه با مسیر حق، آسوده ننشستهاند و همواره در خنثی کردن تلاشهای پیامبران کوشیدهاند. این، همان رویارویی حق و باطل در تاریخ است که زنجیرهوار در تاریخ ادامه مییابد.
📚منبع:
تبار انحراف طائب، ص۲۰_۲۲
@TarikhEslam
📚✍📚✍📚✍📚✍📚
9️⃣6️⃣ #معرفی_کتاب:📚
کتاب «فلسفه تاریخ» مجموعهای چهار جلدی حاصل تقریرات دروس فلسفه تاریخِ مرحوم #استاد_مطهری✍📚👇
@TarikhEslam
4_1161740743207813198.pdf
4.42M
📚✍📚✍📚✍📚✍
کتاب «فلسفه تاریخ» ج1⃣
@TarikhEslam
4_1161740743207813199.pdf
2.94M
📚✍📚✍📚✍📚✍
کتاب «فلسفه تاریخ» ج2⃣
@TarikhEslam
4_1161740743207813200.pdf
3.34M
📚✍📚✍📚✍📚✍
کتاب «فلسفه تاریخ» ج3⃣
@TarikhEslam
4_1161740743207813201.pdf
3.43M
📚✍📚✍📚✍📚✍
کتاب «فلسفه تاریخ» ج4⃣
@TarikhEslam
تاملی در تاریخ اسلام
1⃣1⃣پنجم شوال سال ۶۰ هجری قمری ورود مسلم بن عقیل به «شهر کوفه» :👇 #روز_شمار_عاشورا #حضرت_مسلم_علیه_
2⃣1⃣یازدهم ذی القعده سال ۶۰ هجری، ارسال نامه مسلم بن عقیل به #امام_حسین_علیه_السلام
مبنی بر بیعت شیعیان کوفه و دعوت از ایشان برای آمدن به کوفه :👇
#وقایع_ماه_ذی_القعده
#روز_شمار_عاشورا
@TarikhEslam
✅مسلم بن عقیل در یازدهم ذی القعده بعد از استقبال و بیعت مردم، نامهای مبتنی بر آمادگی کوفیان به امام حسین(ع) نوشت.
شیخ مفید می نویسد :
📋《فَكَتَبَ مُسْلِمٌ إِلَى اَلْحُسَيْنِ(ع) يُخْبِرُهُ بِبَيْعَةِ ثَمَانِيَةَ عَشَرَ أَلْفاً وَ يَأْمُرُهُ بِالْقُدُومِ》
♦️مسلم بن عقیل نامه اى به محضر امام حسین(علیه السلام) نوشت و آن حضرت(ع) را از وضعیت کوفه و بیعت مردم با ایشان، با خبر گردانید و از امام حسین(علیه السلام) درخواست نمود، که به سوى کوفه حرکت کند.(۱)
نامه مسلم به دست عابس بن حبيب كه از رهبران مورد اعتماد كوفه و از شهداي كربلاست، به امام حسين(علیه السلام) رسيد.
ايشان كه از احساسات عميق كوفيان با خبر شده بود، تصميم گرفت به سوي اين شهر حركت كند.
حاكم كوفه در زمان سفارت مسلم، نعمان بن بشير بود.
وي با اينكه از هواداران عثمان و طرفدار امويان بود، ولي از خلافت يزيد هم رضايت نداشت.
لذا با اينكه از ماجراي بيعت مردم با مسلم آگاه بود، چندان سخت گيري و تندي از خود نشان نمي داد و شايد هم در دل از اين كار راضي بود.
تنها واكنشي كه از او نقل شده، سخنرانی اي است كه در جمع مردم كوفه انجام داد كه به نظر طرفداران يزيد، بيشتر ضعف او را منعكس كرد تا قدرتش را!
بیعت گیری مسلم از مردم کوفه همچنان ادامه داشت در حالی که یزید و عمال او در شام به طور کامل از اون غافل بودند.
📚منبع :
۱)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۳۹
@TarikhEslam