eitaa logo
از گـــنـــاه تـــا تـــوبـــه
3.6هزار دنبال‌کننده
30.6هزار عکس
27.1هزار ویدیو
73 فایل
✨•°﷽°•✨ 🌱کانال تخصصی ترک گناه😊 ارتباط🕊️ 🔮 تبلیغات ارزان 🆔 eitaa.com/joinchat/800784548C35b1345b7e
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🕋 👈: 🔺سجده شكر بر هر مسلمانى واجب است، با آن نمازت را كامل و پروردگارت را خشنود مى سازى و فرشتگان را به شگفتى مى آوری 🔻به درستی که بنده زمانی که نماز می خواند و سپس سر بر سجده شکر می نهد، پروردگار حجاب های موجود میان بنده و فرشته ها و ملائک را می گشاید و می گوید:ای ملائکه من! به بنده ام بنگرید. واجبم را به جای آورد و عهدم را برای من تمام نمود، سپس برای من نسبت به آنچه که برایش نعمت نموده ام، سجده شکر به جا آورد. 📘تهذیب الاحکام ج ۲✨ 📿 🤲🏻 🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤
🕊 باز آیینـہ آب و سینۍ و چاے نـبات باز پنجشنبہ و یاد شٌـھَــدا با صلـوٰات🌱 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌹 حکیم فرزانه حاج ملاّهادی سبزواری با بینشی ژرف و شناخت عمیقی که از فرهنگ حیات بخش اسلام داشت، در زندگی راه اعتدال و میانه‌روی را برگزیده بود. نه دنیاپرست و جاه‌طلب بود و نه اموال و املاک موروثی خود را مورد اتلاف و اسراف قرار میداد؛ چنانچه گفته اند: در سال‌های قحطی و بی‌آبی سبزوار، حکیم بخش عمده ای از اموال خود را فروخت و به مستحقان بخشید. شخصی در مقام سؤال برآمد که چرا تمام اموال خود را انفاق نکردید، در حالی که درویشید و به دنیا بی‌اعتنا هستید؟ حکیم پاسخ داده بود: «من درویشم، ولی بچه های من که درویش نیستند». •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
💠 مرگ جوان توبه کار 💠 🌀در كتاب هماى سعادت داستانى توجه مرا جلب كرد كه نجيب الدين (كه از علماى بزرگ زمان خودش بوده است ) نقل مى فرمود: يك شب در قبرستان بودم . ديدم چهار نفر بطرف قبرستان مى آيند و يك جنازه اى روى دوششان است . من جلو رفته و از آوردن جنازه در آن وقت شب اعتراض كردم و گفتم اين عمل شمابه من اينطور مى رساند كه شما انسانى را كشته ايد و نيمه شب قصد دفن آن جنازه را داريد كه كسى از راز و اسرارتان سر در نياورد. گفتند: اى مرد خيال بد نكن زيرا مادرش با ماست . ديدم پيرزنى جلوآمد. من گفتم اى مادر چرا نيمه شب جوانت را بقبرستان آورده اى ؟ گفت : چون جوان من معصيت كار بوده خودش چند وصيت كرده ، اول : چون من از دنيا رفتم طنابى بگردنم بينداز و مرا در خانه بكش و بگو خدايا اين همان بنده گريزپا و معصيتكارى است كه بدست سلطان اجل گرفتار شده او را بسته و نزد تو آوردم باو رحم كن . دوم : جنازه ام را شبانه دفن كن كه كسى بدن مرا نبيند و از جنايات من ياد كند و معذب شوم . سوم : اينكه بدنم را خودت دفن كن و لحد بگذار كه خداوند موهاى سفيد تو را ببيند و بمن عنايتى فرمايد و مرا بيامرزد، درست است كه من توبه كرده ام و از كرده هايم پشيمانم ولى تو اين وصيتهاى مرا انجام بده . وقتى كه جوانم از دنيا رفت ريسمانى بگردنش بستم و او را كشيدم ناگهان صدائى بلند شد و گفت : اَلا اِنَّ اَوْلِياء اللّه هُمُ الْفائِزُون بابنده گنه كار ما اينطور رفتار نكن ما خود مى دانيم با او چه كنيم . خوشحال شدم (كه توبه او پذيرفته شده ) و او را بطرف قبرستان آوردم . من از پيرزن خواهش كردم كه دفن پسرش را به من واگذار كند. او هم اجازه داد بدن را در قبر گذاشتم همينكه خواستم لحد را بچينم آيه اى را شنيدم كه بگوشم رسيد الا ان اولياء اللّه هم الفائزون از اين داستان اينطور نتيجه ميگيريم كه توبه شخص ‍ گنه كار مورد قبول واقع شده و خدا دوست ندارد بنده گنه كارش كه توبه كرده مورد اهانت قرار گيرد. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 حقایقی تلخ از زبان آیت الله ... 👈چرا ما نمیتونیم خودمون رو به خدا نزدیکتر کنیم؟🤔 💥دلیلش اینه که ما هنوز نتونستیم... •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✍ آیا ما "لااله الاالله" را به دل‌هایمان آموخته‌ایم؟ 🔹 شیخی بود که به شاگردانش عقیده می‌آموخت، "لااله الاالله" یادشان می‌داد، آن را برایشان شرح می‌داد و بر اساس آن تربیتشان می‌کرد. 🔸روزی یکی از شاگردانش طوطی‌ای برای او هدیه آورد، زیرا شیخ پرورش پرندگان را بسیار دوست می‌داشت. 🔹شیخ همواره طوطی را محبت می‌کرد و او را در درس‌هایش حاضر می‌کرد تا آنکه طوطی توانست بگوید: "لااله الا الله" 🔸طوطی شب و روز "لااله الا الله" می‌گفت. 🔹یک روز شاگردان دیدند که شیخ به شدت گریه می‌کند. وقتی از او علت را پرسیدند، گفت: طوطی به دست گربه کشته شد. 🔸گفتند: برای این گریه می‌کنی؟ اگر بخواهی یکی بهتر از آن را برایت تهیه می‌کنیم. 🔹شیخ پاسخ داد: من برای این گریه نمی‌کنم. ناراحتی من از این است که وقتی گربه به طوطی حمله کرد، طوطی آنقدر فریاد زد تا مُرد. 🔸با آن همه "لااله الاالله" که می‌گفت، وقتی گربه به او حمله کرد، آن را فراموش کرد و فقط فریاد می‌زد. زیرا او تنها با زبانش می‌گفت و قلبش آن را یاد نگرفته و نفهمیده بود. 🔹سپس شیخ گفت: می‌ترسم من هم مثل این طوطی باشم! تمام عمر با زبانمان "لااله‌ الاالله" بگوییم و وقتی که مرگ فرا رسد، فراموشش کنیم و آن را ذکر نکنیم، زیرا قلوب ما هنور آن را نشناخته است. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ کبوترم هوایی شدم... ‌ بالم شکسته بود و هوایی نداشتم از دست روزگار رهایی نداشت بیهوده نیست عاشق گنبد طلا شدم مشهد اگر نبود که جایی نداشتم میل تو بر دل آمد و میل گناه رفت ورنه من از گناه اِبایی نداشتم ‌ دردم زیاد بود و طبیبی مرا ندید دردم زیاد بود و دوایی نداشتم ‌ گفتم مگر امام رضا چاره‌ای کند‌ ای وای اگر امام رضایی نداشتم ‌❣️ اللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى⁣⁣⁣ الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ⁣⁣ وَحُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ ⁣⁣⁣ وَمَنْ تَحْتَ الثَّرى⁣⁣⁣ الصِّدّیقِ الشَّهیدِ⁣ ⁣⁣ صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً ⁣⁣⁣ مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً⁣⁣⁣ کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَد مِنْ اَوْلِیائِکَ⁣.⁣⁣ ⁣⁣⁣ ⁣⁣⁣ خدايا درود فرست بر على بن موسى الرّضا،⁣⁣⁣ امام پسنديده و با تقواى بى عيب، ⁣⁣ و حجّتت بر هر كه بر زمين، ⁣⁣ و هر كه زير زمين است،⁣⁣⁣ آن راستگوى شهيد،⁣⁣⁣ درودى بسيار و كامل، ⁣⁣ و پاك و به هم پيوسته ⁣⁣ و پياپى و در پى هم، ⁣⁣ مانند برترين درودى كه بر يكى از اوليايت فرستادى.⁣⁣⁣ ⁣ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وَ لو كَثُرت أشيائِي الجَميلةَ أنتِ أجمَلها ! حتي اگر قشنگیای زندگیم زیاد بشه بازم تو زیباترینشونی...🍃❤️ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• 🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨🎥 ماجرای تکان‌دهنده نبش قبر حضرت رقیه سلام‌الله‌علیها 🌴دفن شدن حضرت رقیه (س) با غل و زنجیرهای اسارت... در حکایت ملا محمدهاشم خراسانی و نبش قبر حضرت رقیه سلام الله علیها توسط ایشان به منظور ترمیم قبر و رفع آب‌گرفتگی مضجع شریف حضرت رقیه (سلام الله علیها) در سال ۱۲۸۰ هجری، نقل شده است؛ جناب ملا سید هاشم بعد از نبش قبر ایشان، مدام از شدت گریه و غصه غش می‌کرد. چون او را به هوش می‌آورند، قضیه زنجیر را به مردم می‌گفت و می‌فرمود؛ بدن مطهّر ایشان در پارچه سیاهی کفن شده بود. بخشی از صورت منّور ایشان را دیدم که هنوز از آثار سیلی، کبود و مجروح بود، همچنین یک زنجیر کوچکی هم به گردن آن بانو بسته بودند. سپس به همراه شیون ایشان، صدای ضجه و زاری از مردم بر می‌خواست. 📚اسرار الشهادة، صفحه ٤٠٦. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
‍ 💠 : 💎 : ✍قبلا گفتیم که قابیل پس از به شهادت رساندن برادر به یمن گریخت.در آنجا شیطان که افسار عقل و دل قابیل را در مشت خود گرفته بود بر او ظاهر شد و گفت:قربانی هابیل به این دلیل پذیرفت شد که او آتش را می پرستید اما این موضوع را از تو پنهان کرده بود.از همین رو بود که آتش،قربانی او را پذیرفت.تو هم اگر سودای سلطنت و سروری داری،باید آتش پرستی پیشه کنی.سپس به دستور ابلیس معبدی ساخت و در آن به پرستیدن آتش مشغول شد1. 🔥آنچه ابلیس از قابیل خواست آتش پرستی نبود.شیطان پرستی بود. ابلیس از جنیان و از جنس آتش بود و از همین رو قابیل را به این کار واداشت. برای ابلیس این یک فتح عظیم بود. تاوان آن لحظه ای که خداوند دستور سجده بر آدم را به او داد.حالا آدم کجا بود تا ببیند چگونه فرزندش در برابر شعله های آتش بخاک افتاده و بجای خدای سبحان،از شیطان طلب یاری میکند؟! 🌄اما او خوب میدانست ممکن است عمر این پیروزی به اندازه یک پلک بهم زدن باشد.در آن سوی کوه های سر به فلک کشیده یمن،شیث نبی(ع) بدنیا آمده بود تا وارث یکتا پرستی آدم(ع)و خلیفه خدا بر روی زمین باشد. 🔱ابلیس از این تولد آگاه بود.او باید شرک قابیل را تبدیل به یک تمدن میکرد.تمدنی شیطانی و قدرتمند تا بتواند بنیان یکتا پرستی شیث و شیثیان را تا ابد براندازد. او خواستار سجده تمام فرزندان آدم بر خود بود.آن هم برای همیشه. 🔮و این آغاز قصه قابیلیان است. 📚منابع: 1)مجلسي،بحارالانوار،ج11،ص 220،ص228؛راوندی،قصص الانبياء،ج1،ص226 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهادت فرزند شیطان در رکاب امیرالمومنین - از امام صادق (ع) به نقل از رسول خدا (ص) آورده است: (در کوه‌های تِهامَه) مردی که قامتش چون نخل، بلند بود، نزد رسول خدا (ص) آمد. درود فرستاد و حضرتش جواب فرمود. آنگاه، پیامبر (ص) فرمود: همچون جنیان سخن می‌گویی! کیستی ای بنده خدا؟ پاسخ گفت: من هام بن هیم بن لاقیس بن ابلیس هستم. حضرت فرمود: بین تو و ابلیس، حدفاصلی جز دو پدر نیست؟ گفت: چنین است ای رسول خدا (ص). حضرت فرمود: بر تو چه رفته است؟ گفت: روزگارم را به بیهودگی گذراندم مگر اندکی را. من روزی که قابیل، هابیل را کشت نوجوانی بودم که می‌توانستم سخن بگویم. اعتصام به حبل الهی نداشتم، در بیشه می‌گشتم و از تپّه‌ها بالا می‌رفتم و مردم را به قطع رحم با خویشاوندان و مال حرام دعوت می‌نمودم. پیامبر (ص) فرمود: چه بد سیره‌ای است روش پیری که در سنین کهنسالی به اندیشه می‌نشیند و جوانی که در سنین جوانیش در آرزوها و خیال‌پردازی، روزگار می‌گذراند. آن جن گفت: من توبه کرده‌ام. فرمود: به دست چه کسی؟ به دست نوح (ع) وقتی همراه نوح (ع) شرح کامل داستان در کلیپ☝️🎥 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
‌∞♥∞ ❣️ ❣️ 📖 السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مُعِزَّ الْمُؤْمِنِينَ الْمُسْتَضْعَفِينَ... ✔️ سلام بر شما! که با آمدنتان، مؤمنين سر از گریبان اندوه برمی آورند و عزتمند خواهند شد. بیا ! ای عزت شیعه... 📚 صحیفه مهدیه، دعای استغاثه به حضرت صاحب الزمان
🌸عکس نوشته زیبای قرآنی🌸 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
☘داستانی کوتاه☘ 🌸دیدن حوران بهشتی در هنگام مرگ 👈نقل است که سهل بن عبدالله مروزی همه روز به درس عبدالله می آمد . روزی بیرون آمد و گفت : دیگر به درس تو نخواهم آمد که کنیزکان تو بر بام آمدند و مرا به خود خواندند و گفتند : سهل من ، سهل من ! چرا ایشان را ادب نکنی ؟ عبدالله با اصحاب خود گفت : حاضر باشید تا نماز بر سهل بکنید. در حال سهل فوت کرد . بر وی نماز کردند . پس گفتند : یا شیخ ! تو را چون معلوم شد ؟ گفت : آن حوران خلد بودند که او را می خواندند و من هیچ کنیزک ندارم. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥 سرنوشت مومنین پس از مرگ 🎙 ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ «امام جعفرصادق(علیه‌السلام)»: اَكثِرِالزّادَ فَإنَّ السَّفَر بَعیدٌ! همراه خود توشه و ساز و برگ را زیاد بردار که سفر، طولانی و دور و دراز است! 📙(بحار، ج ١٣، ص ٤٣٢) •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☝️گرفتاری مرد صالح 🎙 قالَ رَسولُ اللّٰه (ع) : مَن أحْزَن مُؤمنا ثمّ أعطاهُ الدُّنیا لم یَکُنْ ذلکَ کَفّارتَه و لم یُؤْجَرْ عَلَیهِ . پیامبر اکرم (ص) : هر که مؤمنی را اندوهناک سازد و سپس دنیا را به او بدهد، گناهش بخشوده نمی شود و در برابر آن پاداشی نمی بیند . 📙 گناهان کبیره ، ج 2 ، ص 304 . •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
- . علاقہ یِ بسیارشدیدۍ بـھ شھـید ابراهیم هادۍ داشت ؛ همیشـھ جلویِ موتورش یک عکس بزرگ از ابراهیم هادۍ بود . در خصلـت خیلـے خود را شبیہ ابراهیـم کردھ بود 💛' •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍️سخنرانی حاج آقا دانشمند 🎬موضوع: جلو زبونت رو بگیر •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
ﺭﻭﺯﯼ ﻣﺮﮒ ﺑﻪ ﺳﺮﺍﻍ ﻣﺮﺩﯼ ﺭﻓﺖ ﮔﻔﺖ :ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺁﺧﺮﯾﻦ ﺭﻭﺯ ﺗﻮﺳﺖ . ﻣﺮﺩ:ﺍﻣﺎ ﻣﻦ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﻧﯿﺴﺘﻢ ! ﻣﺮﮒ :ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺍﺳﻢ ﺗﻮ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﻧﻔﺮ ﺩﺭ ﻟﯿﺴﺖ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ.. ﻣﺮﺩ : ﺧﻮﺏ،ﭘﺲ ﺑﯿﺎ ﺑﺸﯿﻦ ﺗﺎ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺭﻓﺘﻦ ﺑﺎ ﻫﻢ ﻗﻬﻮﻩ ﺍﯼ ﺑﺨﻮﺭﯾﻢ . ﻣﺮﮒ : ﺣﺘﻤﺎ. ﻣﺮﺩ ﺑﻪ ﻣﺮﮒ ﻗﻬﻮﻩ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺩﺭ ﻗﻬﻮﻩ ﺍﻭ ﭼﻨﺪ ﻗﺮﺹ ﺧﻮﺍﺏ ﺭﯾﺨﺖ.. مرﮒ ﻗﻬﻮﻩ ﺭﺍ ﺧﻮﺭﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺧﻮﺍﺏ ﻋﻤﯿﻘﯽ ﻓﺮﻭ ﺭﻓﺖ .. ﻣﺮﺩ ﻟﯿﺴﺖ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺍﺳﻢ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺍﻭﻝ ﻟﯿﺴﺖ ﺣﺬﻑ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﺁﺧﺮ ﻟﯿﺴﺖ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩ. ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﻣﺮﮒ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﺷﺪ ﮔﻔﺖ : ﺗﻮ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺑﺎ ﻣﻦ ﺧﯿﻠﯽ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺑﻮﺩﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺟﺒﺮﺍﻥ ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﯽ ﺗﻮ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﮐﺎﺭﻡ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺁﺧﺮ ﻟﯿﺴﺖ ﺁﻏﺎﺯ ﻣﯿﮑﻨﻢ . ﺑﻌﻀﯽ ﺍﺯ ﭼﯿﺰﻫﺎ ﺩﺭ ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ ﺗﻮ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺍﻧﺪ ،ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺴﺖ ﭼﻘﺪﺭ ﺳﺨﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﺁﻧﻬﺎ تلاش ﮐﻨﯽ ،ﺍﻣﺎ ﻫﺮﮔﺰ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﻧﺨﻮﺍﻫﻨﺪ ﮐﺮﺩ... کلاغ وطوطی هر دو زشت آفریده شدند. طوطی اعتراض کرد وزیبا شد اما کلاغ راضی بود به رضای خدا، امروز طوطی در قفس است وکلاغ آزاد... پشت هر حادثه ای حکمتی است که شاید هرگز متوجه نشوی! هرگز به خدا نگو چرااااا؟ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•