یار مفروش به دنیا که بسی سود نکرد ،
آنکه یوسف به زرِ ناسَره بفروخته بود .
در عزایِ مادرت یَابن الحسن یک دم بیا ..
تا نپرسند این جماعت بانیِ مجلس کجاست .
به پسرش گفت :
حسن جان ؛ به بابات نگی چیشده ها ..!
با گریه جواب داد : مامان من حسینم💔.