.
یه دلیل خیلی مهمه دیگه هم داره که فردا بهتون میگم
شبت قشنگ مهربان بانو🌸
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼
ســــلــــــام آرامــــشِ خـــــونـــــه☺️
امیدوارم اون آرزویی که توی قلبت داری
چشمات برآورده شدنش رو خیلیی زودببینه😍
#صبح_شُد_شُکر
🌸☘@Tayebeh_beydaghi
☘
3⃣یکی دیگه از دلایل مهم،بهم ریختگی اسباب بازیهاست🧸
🌀انقدر زیاد و شلوغ پلوغه،در کمدشو باز کنی عین بهمن🗻 از کوه سرازیر میشه😬😉
⚠️میره سراغ اسباب بازیاش که خاله بازی کنه،در قابلمشو پیدا نمیکنه 🫕ملاقش نیست🥄خب غذاش بسوزه شما جوابگویی؟؟؟😐😁
#قابلمه😁
#فرزندپروری
🌸☘@Tayebeh_beydaghi
.
.
♻️یه دلیل دیگه که از اون بالاییا هم مهمتره اینکه👇
4⃣ شما هدفتون از اسباب بازی خریدن چیه⁉️
👈آیا این نیست که سرگرم بشه و خودش مشغول بازی بشه و کمتر بیاد سراغ شما بگه بیا باهام بازی کن⁉️
اگه یکی از دلایلت همینه برو توبه کن😂
بچه ها دستمونو میخونن،گول نمیخورن🥴
#اسباب_بازی
#طیبه_بیدقی
🌸☘@Tayebeh_beydaghi
.
⚠️بچم با اسباب بازیهاش بازی نمیکنه، چیکار کنم⁉️
1⃣ مدام در حال خرید اسباب بازی نباش⛔️
2⃣ بعضی از اسباببازیارو میشه درستش کرد✂️
3⃣ فقط ۳۰ درصد اسباب بازیهاش دم دست بذارید، ما بقیشو جمع کنید طوری که نبیندش📦
4⃣ هر سه، چهار ماه یکبار اسباب بازیهایی که جمع کردید و با دم دستی ها جابجا کنید🔄 (البته بازم فقط ۳۰ درصد دم دست باشه)
#اسباب_بازی
#عزت_نفس
#طیبه_بیدقی
🌸☘@Tayebeh_beydaghi
.
ســـلـــام قــلــب تــپــنــده ی خــونــه💞
شده روزی ۱۰ دقیقه🕙 یه جای دنج پیدا کن
خودتو از این قفس روزمرگیا رها کن🕊
نسخه ی تموم نگرانیارو هم بپیچ و پرتش کن بیرون📝
🤔بعدشم که:
چایی،چایی یادت نره🙃😉
#صبح_شُد_شُکر
🌸☘@Tayebeh_beydaghi
#داستان_تربیتی
۱
👩حدیثه خانم مامان سه تا وروجکه🐥
🌞صبح با انرژی از خواب بیدار میشه و به خودش قول میده رفتار بهتری با بچه هاش داشته باشه👇
((حدیثه جان خیلیا آرزوی بچه های سالم تورو دارن،امروز باهاشون کمتر دعواکن))🙏
🍳صبحانه رو با عشق و به همراه جیغ و داد بچه ها آماده میکنه🥴
تو ذهنش میگه:((بچن دیگه،انرژیشون زیاده))
#طیبه_بیدقی
🌸☘@Tayebeh_beydaghi
ادامه👇
#داستان
۲
بدغذایی پسر وسطی و پرت کردن قاشق دختر بزرگه سمت داداش کوچیکه که موهاش و کشیده رو سر سفره ناهار هم تحمل میکنه😑
باز به خودش میگه:((مگه نشنیدی میگن تو دعوای بچه ها دخالت نکن،ولشون کن😏))
لباسهای لباسشویی🧺 که پهن میکنه بعد از چند دقیقه میبینه که لباسا رو زمین افتادن و میدونه که کار بچه هاست😶
باز هیچی نمیگه چون به خودش قول داده🤫
ادامه👇
☘
۳
یه چایی میریزه ،میشینه و میگه آخيش تا اینجا که خوب پیش رفتم😴
🕑تو همین لحظه بچه ها بدو بدو از اتاق میان بیرون 🏃🏃♀🏃♂که پای پسروسطیه میخوره با چایی و پسرک و چایی هر دوشون پخش زمین میشن🤦♀
😩مامان که هنوز دو دقیقه از اون آخيش گفتنش نگذشته میخواد یه داد بلند بزنه سرشون😣 که یاد مطلب کانالمون میوفته و میگه،فعلا بدجور از دستتون عصبانیم برید اتاقتون😤👈
👫🏃فسقلیا بدو بدو میرن تو اتاق تا ترکشای عصبانیت مامان بهشون نخوره😬🤫
#من_میتوانم
#عصبانیت
ادامه👇
☘
☘
۴
👩🦱مامان یه نفس عمیق میکشه تا بتونه عصبانیتشو مهار کنه😴
_ : ((خدایا شکرت که تونستم😊💪))
🚶♀میره شام درست کنه که از تو اتاق صدای افتادن چیزی میاد😱
بدو بدو 🏃♀میره سمت اتاق که میبینه دختر و پسرش مشغول بازی بودن🏓
و پسر آخری کشوی کمد و باز کرده و رفته بالا و از اونجا افتاده زمین و گریه و جیغهایی که میزنه😩
ادامه دارد
☘
۵
خلاصه اینکه مامان دیگه حالا تبدیل به کوه آتشفشان شدو داد میزنه و میگه: ((معلومه چه غلطی دارید میکنید
چه خبرتونه😡))
((از صبح هی هیچی بهتون نمیگم هی میخوام باهاتون مهربون باشم
شما لیاقت ندارید، دیگه دوستون ندارم
خستم کردید😠))
👨تو همین لحظه بابای بچهها از راه میرسه🚶
میبینه که بچهها دارن جیغ و داد و گریه میکنن و مامانشون داره دعواشون میکنه
سلام میده و میره میشینه رو مبل و تلویزیون و روشن میکنه😐
#داستان_تربیتی
#همسر
۶
حدیثه خیلی ناراحت میشه از اینکه اصلا درک نشد😢
همسرش هیچی نگفت🤐
مگه ندید اینا چقدر جیغ و داد کردن⁉️
مگه نمیدونه چقدر اذیت میکنن‼️
مطمنا میدونه که چقدر خسته میشم🙁
منم آدمم دیگه صبح تا شب با اینا سر و کله میزنم😖
اصن به من چه خودش بره چایی بریزه بخوره😒
#طیبه_بیدقی
ادامه👇
.
#دعوا
۷
🧒پسر وسطی از اتاق میاد بیرون و میپره بغل باباش که سرش تو گوشیش بود📱 و شروع میکنه با دست و پا انداختن به سر و صورت باباش🙃
بالاخره حوصله بابایی سر میره و کاری که نباید و میکنه😨
یه سیلی به پسرش میزنه😠 و میگه:👇
(( چه مرگته تو بچه؟؟
مرض داری مگه؟؟
و....))
ادامه👇
.
#خستگی
۸
🤨حدیثه که ناراحت میشه به همسرش میگه : ((چیه سر آوردی برامون از صبح تا شب رو سر و کله ی منن دست روشون بلند نکردم😠✋
تحمل یه دقيقه شونو نداری
برا چی میزنی بچه رو😡))
همسرش :(( آره دیدم چقدر مهربون بودی باهاشون😏))
_ : ((چی میگی تووووو......))
🌀و جرو بحث کش پیدا میکنه و بچه ها هم که ساکت و پر از استرس یه گوشه داشتن جرو بحث مامان و بابا رو میدیدن🙁😰
رفتن تو اتاق و شروع کردن گریه کردن🥺😫😭
دختر خونه با حالت گریه به داداشش گفت :(( تقصیر تو بود که دعوا کردن))
داداشش بلند شد که آجیشو بزنه و ....
🌠شــب تـــمــام شد و آن روز هـــر روز تــکــرار مــیــشــد🔄😞
پایان.
.
خداروشکر داستانمون رو دوست داشتید😍
به نظرتون مشکل حدیثه خانم چی بود؟؟
@Tbeydaghi
.
.
ماشالله به مشارکتتون👏
ممنون از صبوریتون😍
خیلیا گفتید این دقیقا سبک زندگیه ماست
.
#ارسالی_شما
🥗کدوم غذا،کدوم حیوون🐶
مامان گلمون خانم بیرنگی عزیز و گل دخترشون این بازی و فرستادن برامون😍
🔮اول خودشون نقاشی حیوونا و غذاشو جداگونه کشیدن بعد اونارو درهم گذاشتن 🎨
👈گل دخترشون باید تشخیص بده کدوم غذا 🥦برای کدوم حیوونه🐹⁉️
#بازی
#نقاشی
🌸☘@Tayebeh_beydaghi
.
خیلیا نظرات درستی دادید😊
یه سریا رو خوندم و جواب دادم یه سریا رو هنوز نرسیدم بخونم🙈
.
.
تا اونارو هم بخونم
موافقید یه داستان تربیتی که نوشتم براتون بذارم؟؟🙃😇
.
#داستان_تربیتی
۱
📻صدای خانم گوینده از رادیوی ماشین میومد که میگفت سلام از صبحی دل انگیز🤩🏝
سلامی پر انرژی به همه ی شما سحرخیزان🙃
👨فرهاد یه پوفی کشید که همون موقع
🚗مسافری که تو ماشین فرهاد بود گفت: ((من همین کنارا پیاده میشم ))
و کرایه رو داد 💵
فرهاد گفت :(( ۲۰ تومن میشه این ۱۵ تومنه داداش))💰
#کرایه
#طیبه_بیدقی
🌸☘@Tayebeh_beydaghi
ادامه👇
.