eitaa logo
🌸 طیبه 🌸
163 دنبال‌کننده
564 عکس
90 ویدیو
0 فایل
✍🏻 فاطمه بختیاری طيبه | دنیای قرآنی یک مادر💕 شخصی : @Fatemeh_Bakhtiari_79 لینک پیام ناشناس : https://daigo.ir/secret/6560192500 ممنون که امانتدارید و مطالب رو با "ذکر منبع" منتشر می‌کنید 😉
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸 🍃 (بخش سوم) تو مهمونیا که میبینم ۶،۷ تا بچه‌ی قد و نیم قد دور یه گوشی جمع شدن و جیک نمیزنن ، و بزرگترهام طبعا از خداشونه و راضی ان ! 😒 واقعا مخم سوت میکشه !😤 از مدرسه که میومدم ، بعد خوردن نهار انقدر بازی میکردم تا عصر بشه . بعد با یه کاسه خوراکی میخوابیدم جلوی تلوزیون و عمو پورنگ میدیدم 📺 صبحهای جمعه هم به هوای فیتیله بیدار میشدم و تلوزیون رو روشن میکردم ... بیشتر از این برنامه کودک نبود که ببینم🙄 آمااا .... نگم از وقتی که شبکه پویا افتتاح شد!😶‍🌫 ینی یه وقتایی میخوام واسه اونهمه وقتی که پای تلوزیون آتیش زدم گریه کنم ! از لحظه ای که از مدرسه برمیگشتم تا خود شام ، پویا ! به جز : وقتایی که میرفتیم روستا !👌🏻 که الحمدلله تلوزیون قدیمی آقاجون اینا ۴،۵ تا کانال بیشتر آنتن نمیداد ، همونم انقد برفکی و داغون بود که قیدشو میزدیم ...🚶🏻‍♀ صبح هرکی زود بیدار میشد میرفت سراغ مرغای زبون بسته که تخم مرغا رو صاحب شه !🥚🐓 بعدش اگه خونه بودیم ، تا غروب فقط واسه نهار تو خونه پیدامون میشد و بقیه ش تو باغچه بزرگ آقاجون مشغول بودیم صحرا هم که میرفتیم فقط واسه نهار یه جا بند میشدیم ! مشغول چی بودیم؟ بازی های من درآوردی و خلاقانه! تخته های چوبی که از جعبه های میوه مونده بود رو برمیداشتیم ، میشد مثلا دفتر ! ذغال توی اجاق هم میشد مدادمون یه تخته بزرگ هم گیر میاوردیم و میذاشتیم جای تخته سیاه و معلم بازی میکردیم یا رستوران میزدیم ! برگای بزرگ گردو میشد بشقابمون و بقیه علفا و گلا هم جسارتا میشد غذا 🤣 گلفروشی بازی و آب بازی و گِل بازی هم که کار همیشگیمون بود ... بخاطر همین شب که میشد زودتر از همیشه غش میکردیم تو رختخواب😴 ولی وقتی برمیگشتیم شهرمون دوباره روز از نو ، تلوزیون از نو ! تازه اون موقع گوشی نبود !😩 ینی بود ولی ته جذابیتش یه بازی مار بود که انقد میباختی خودت گوشیو پرت میکردی میرفتی !😶‍🌫 از یه طرف واقعا دلم به مامان های الان میسوزه ! خصوصا مامان اولی ها که تنها همبازی بچشون هم هستند ! زندگی قدیم سختی های خودشو داشت ولی همون حیاط و باغ و حیوونا و فضای آزاد و همبازی ، چقدر به مادر کمک میکرد! فک کنم اگه یدونه جوجه تو خونه ما بود دخترم تا شب طرفم نمیومد🤣🤣🤣 بعد به اینا اضافه کن شبکه محترم پویا با کارتون صبح تا شب !🙄 اضافه کن گوشی های هوشمند همه رو با کلی بازی و فیلم و دوربین شکلک دار و...🚶🏻‍♀ اضافه کن آپارتمان نشینی رو ! اضافه کن موانعی که خودمون درست کردیم رو ! (تو قسمت بعد درباره ش میگم) و البته اضافه کن راحت طلبی همگانی و بی حوصلگی رو که انگار فقط قراره صدای بچه و تحرکش کم بشه ! این وسط ، حتما زحمت مادر برای سرگرم کردن درست بچه و مراقبت و کنترل رسانه های مصرفیش ، بیشتر میشه❗️ اگه فکر میکنی مظلوم نمایی کردم و به بقیه توپیدم ، منتظر قسمت بعد باش که یه جوالدوز حسابی به خودمون بزنم !🤕 🖋طیبه @Tayyebeh_79
این سروده‌ی دلنشین آقا جانمون روزمو ساخت ! زیبا ! پر از امید ! و دوست داشتنی ! مثل خودشون❤️ لذت ببرید : دلا ز معرکه‌ی محنت و بلا مگریز چو گردباد به هم پیچ و چون صبا مگریز توراست معجزه در کف! ز ساحران مهراس! عصا بیفکن و از بیم اژدها مگریز تو موج غیرت و عزمی! ز بحر بیم مدار حذر ز غرش طوفان مکن ! ز جا مگریز ز سست عهدی ایام دلشکسته مشو نشانه باش چو پرچم ز بادها مگریز چو صخره باش و مکن تکیه جز به دامن کوه به حق سپار دل خویش و از دعا مگریز تو از تبار دلیران خیبر و بدری! چو ذوالفقار و چو حیدر بزن صلا مگریز به نوشخند منافق ز ره کناره مگیر به زهرخند معاند به انزوا مگریز چو ره به قبله‌ی امن است ، پایمردی کن خطا مکن ! ز توهم به ناکجا مگریز چو تیر راه هدف گیر و بر هدف بنشین ز کج‌روی به حذر باش و از خدا مگریز "امین" خلق و امانت‌گذار یزدان باش به صدق کوش و خطر کن ، ز مدعا مگریز پ.ن : "امین" تخلص آقاست🌷 🖋طیبه @Tayyebeh_79
چهارصد و دوی پر نی نی !🥲 لیست قدم های نورسیده ای که باید بریم دیدنشون ! تازه امسالم ۵،۶ تا قراره بهشون اضافه بشه ان شاءالله🌸 امیدوارم خدا از اول لیست منو موفق کنه خدمتشون برم ، و از آخر لیست هی بهش اضافه کنه!😎 والا !😌 کاش صدای نی نی تو همه‌ی خونه ها بپیچه❤️ 😁 🖋طیبه @Tayyebeh_79
قربون مهربونی که آغوشش همیشه بازه❤️ (آیه ۵۴ سوره مبارکه انعام) 🖋طیبه @Tayyebeh_79
🔸 مأمور آن روزها مثل الان نبود که هم خودش جرئت نکند ، هم قلاده‌ی سگ نگهبانش را بکشد که طرفشان نرو ! آمده بود که همان اولِ کار ، ترکه‌ی نازکمان را از خاک بیرون بکشد ... تو ولی به احترام شبنم اشک سحر آن مرد ، به حرمت قطره‌های سرخی که این نهال را جان بخشیدند ، نخواستی ! تو که نخواهی ، سربازهایت به صف میشوند و به دشمنت نشان میدهند دست کی بالاست!⚠️ یک روز لشکر ابابیل ، یک روز سپاه شن ، روزی هم کاروان موشک ! ای که هر وقت دلمان را به نصرتت قرص کردیم نشانمان دادی عالم مأمور توست ! دلِ لرزان امثال من را نبین ، به قلب نورانی و مطمئن آقایی نگاه کن که وسط همه‌ی قیل و قال ها ، غزل غزل شجاعت و امید می‌سراید برایمان ! همان که چشمش را به قله دوخته و زمزمه میکند : ان معی ربی❤️ پ.ن : به بهانه‌ی سالروز شکست حمله آمریکا در طبس (۵ اردیبهشت ۱۳۵۹) 🖋طیبه @Tayyebeh_79
🔸 خوف و رجا !👀 شاید مثل وقتی که بچتو گم میکنی و بعد کلی دویدن و نفس نفس زدن ، دوباره برمیگرده بغلت 🥲 یا مثل وقتی که یه چیز خیلی عزیز و باارزشت گم شده بود و حالا پیداش کردی 😍 همونقدر شیرین 🌷 همونقدر آرامش بخش 🌱 همونقد تسکین دهنده 💓 بازیابی محفوظات فراموش شده رو میگم !💡 دوستی که شاید مثل من خیلی وقته بعضی آیه ها آخرای مغزت دارن خاک میخورن ! کلی هم میترسی که واااای وقتی نگاش میکنم هیععچی یادم نمیاد باید دوباره از اول بشینم حفظ کنم ! بخدا اون صفحات منتظرن دوباره بیان اون بالا بالاهای مغز مبارکت بشینن ! خودت نمیری سمتشون🥺💔 از طرفی هم درسته خدا کمک میکنه تا کلامش دوباره به حافظه مون برگرده ، ولی بی اعتنایی به نوری که تو قلبت نشسته ناشکریه ! سر نزدن به آیه های شیرینی که حفظ کردی ، شاید فردا بشه یه حسرت بزرگ ! نکنه دیگه بهش برنگردی و خدای نکرده خودت توفیق رو از خودت سلب کنی ⚠️ پاشو یا علی !🌻 پ.ن : خدا بیامرزه پدر کسی که این مسابقات رو برگزار میکنه تا ما بعد کلی وقت همت ‌کنیم بریم سر اجزاء مظلوم قبلی🤕 خدایا ما رو هدایت کن انقد ول نکنیم قرآنت رو😰 ! 🖋طیبه @Tayyebeh_79
🔸 صدای زندگی عجیبه ! یادم نمیاد آخرین باری که صدای بازی کردن بچه ها تو کوچه پیچید کی بوده !☹️ فک کنم قشنگ چند سال میشه ! نمیدونم کسی بچه نداره ؟!🧐 یا بیرون نمیان ؟! بچه که بودم محله مون آروم بود ! همسایه هامون واقعا عالی بودن🌷 همیییشه هم عصرا صدای بازی پسرا از کوچه میومد . خودمم بعد از ظهرام کلا تو حیاطمون میگذشت (البته عرض کردم ، تا قبل غروب و عمو پورنگ!😶😂) الان ولی ... چند ماهه همش صدای ساخت و ساز آپارتمانِ سر خیابون میاد!😵‍💫 یه همسایه هم داریم که هیچ هفته ای دعواشون قضا نمیشه 🤐 یکیشونم سگ آورده و غروبا صدای واق واقش بلند میشه ! 🐶 (البته روستا هم که میریم کل شب صدای شغال و گرگ و سگ میاد ولی اونا تو بیابونن نه تو خونه!😖) اما امروز صبح ، داشتم به دخترم صبحونه میدادم که صدای توپشون اومد !⚽️ تا ظهر یه کم بازی کردن و رفتن ، الان دوباره برگشتن ... چقدرم بامزه دعواشون میشه😂 یهو یه فکری به سرم زد! از جعبه شیرینی که دیروز برامون آورده بودن ، چندتایی تو بشقاب گذاشتم و رفتم دم در، ۳ تا داداش بودن! تعارف کردم ... یکیشون گفت واسه آبجیامم میدی😂 بازم بشقابو پر کردم و دادم دستش خیلی باحال بودن☺️ انگار کوچه مون دوباره زنده شده ! من امروز واقعا خوشحالم!❤️ 🖋 طیبه @Tayyebeh_79
🔸 🍃 (بخش چهارم) همه ی گِله های قسمت قبل سر جاش ! ولی ، مامان گل 🌸 خودمونیم ! میدونم سخته و کلی کار دیگه هم داری ، میدونم یه وقتایی واقعا باتری آدم تموم میشه ، اما دقیق تر نگاه کن... شاید نظرت درباره‌ی خیلی کارهایی که انگیزه ش رو نداشتی تغییر کرد! بچه های امروز چقدر از بدیهی ترین تفریحات سالم نسل قبل رو ندارن! چقدر از دیدن برخی فرایندهای عادی محرومن ! و چقدر ارتباطشون با طبیعت کمتر شده ! و از اونطرف چقدر سرگرمی های ناسالم اطرافشون ریخته و در دسترسه! از زیاد تلوزیون دیدن بچمون نگرانیم ، ولی در روز وقتی برای بازی باهاش نمیذاریم!☹️ بهش غر میزنیم که نیم وجبی چرا سرش تو گوشیه ، ولی همه تفریحات جذاب دیگه رو براش قفل کردیم !⛔️ (بماند که یه وقتایی حوصله نداریم و خودمون داوطلبانه همون اول میریم سراغ همینا !) از بس گفته مامان بیا بازی کنیم کچل شدیم ، ولی براش یه همبازی نمیاریم!🥺 وقتی بعد کلی تنهایی بازی کردن ، تو مهمونی همبازی پیدا میکنه ، وسط بازی کلی محدودشون میکنیم !⚠️ خیلی وقته بیرون نرفتیم ، ولی همون آخر هفته ای هم که میریم پارک ، کارایی میکنیم که با نرفتن فرق نکنه❗️ چجوری ؟! - رو زمین نشستی؟! پاشو ببینم سر تا پات خاکی شد ! زیر اندازو آوردیم برا چی پس؟! - ایییی چرا رفتین تو حوض ! اه این آبا کثیفه میپاشین به هم مریض میشین ! - وای وای گربه! بیا اینطرف ! گفتم بيا!! - دسسسست نزن به اون چمنا میکروب داره !!! نرو ! پاشو ! نکن ! بیا عقب ! دست نزن ! بدو دستتو بشور ! هووووفففف! دیگه چرا آوردیش بیرون ! تو خونه راحت تره والا ! مثل اینکه یه پرنده رو از قفس در بیاری ولی پاهاشو ببندی ! 😢 قبول دارم بعضی وقتا بچه های طبیعت ندیده‌ی ما (🤣) زیاده روی میکنن😱 ، ولی واقعا هر دفعه که وسط لذت بردنشون از فضای آزاد میپریم و تو ذوقشون میزنیم ضروریه ؟!🤨 (اینم بماند که بعضیا تو خونه هم اندازه یه پادگان مقررات دارن 😩) یا مثلا گاهی بعد اینهمه زندگی تو شهر و امکانات امروزی ، میخوایم یه وقتی رو تو طبیعتی بگذرونیم که محدودیت هایی داره ... بجای اینکه از این فرصت واسه رشد خلاقیت و ابتکارمون استفاده کنیم ، چیکار میکنیم ؟! کل امکاناتی که نیاز داریم (یا نداریم!) رو با خودمون کول میکنیم میاریم اونجا که مبادا لحظه ای اذیت بشیم و اونجا با خونه فرقی داشته باشه ! 😶‍🌫 ادامه دارد ... 🖋طیبه @Tayyebeh_79
🔸خشت کج ! آجر رو کج و کوله گذاشته بود و مححکم فشار میداد ! انقدر زور زد و نشد که حرصش در اومد ! پرتش کرد یه طرف و زد زیر گریه !😩 یه وقتایی بیخیالش میشی و میگی کار من نیست ! غافل از اینکه فقط یه جای کار درست جا نرفته بود!😉 😂 🖋طیبه @Tayyebeh_79