eitaa logo
🌸 طیبه 🌸
163 دنبال‌کننده
564 عکس
90 ویدیو
0 فایل
✍🏻 فاطمه بختیاری طيبه | دنیای قرآنی یک مادر💕 شخصی : @Fatemeh_Bakhtiari_79 لینک پیام ناشناس : https://daigo.ir/secret/6560192500 ممنون که امانتدارید و مطالب رو با "ذکر منبع" منتشر می‌کنید 😉
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸 طیبه 🌸
🔸رویای ماه 🌙 گلهایی که عطرشون به صورتم میخورد و صدای آب توی حوض ، منو از همه دغدغه هام دور کرده بود . هم دلم میخواست چشمامو ببندم و از نفس کشیدن تو اون هوای دل انگیز کیف کنم ، هم دوست نداشتم قدر پلک زدنی ، اونهمه زیبایی که جلوم بود رو از دست بدم ! کاش فرصت داشتم و همه جا رو یه دل سیر تماشا میکردم! با هر زحمتی بود تو اونهمه شلوغی ، چند تا صحن معروف رو گشتم . آخه معلوم نبود دوباره کی قسمتم بشه که ولادت آقاجانم امام رضا ، زیر سایه شون باشم❤️ چقدر ذوق داشتم ضریح رو تو اون روز ببینم حتما خیلی زیبا و دیدنی شده بود! یک ساعت ، شاید هم بیشتر تو صف بودیم ... حرمی که از بچگی آرام بخش بیقراری هام بود ، حالا به مراتب با صفا تر شده بود!🥲 البته خدا میدونه چند نفر تو دلشون بهم خندیدن!😅 ولی اهمیت نداشت ... از بچگی تا حالا ، هر دفعه که تو حرم ها میرم کلی محو در و دیوار میشم ، سر میچرخونم و حسابی از قشنگی هاش لذت میبرم! . . . دست خودم نیست ...🥺 اسمتون که میاد ، ذهنم نمیتونه سمت این قصه نره ، ولی بذار شیرین تعریفش کنم تو خیالم : یه روز دوباره طلاهامون رو روی هم میذاریم... دوباره استاد فرشچیان قلم میزنه... دوباره مثل همون روز بارونی یه ضریح زیبا رو بدرقه میکنیم... دوباره از شهرهامون رد میشه و با چشم خیس دنبالش میدویم... یه روزی هم برای فیش غذای حرم شما سر و دست میشکونیم... یه روزی هم کبوترات بجای خاک ، روی ریسه های حرمت میشینن... و بالاخره میاد اون شبی که قرص کامل ماه رمضون بالا سرمونه و تو صحنت افطار میکنیم🌱 فقط ... یا کریم ! من که لایق نبودم و نیستم ، ولی شما و خاندانتون همیشه کرم کردید و راهم دادین کاش ... دوباره منت به سرم بذاری و اون روز منم دعوت کنی 💌 ان شاءالله پ.ن : عکس برای خرداد ۱۴۰۰ 💐 🖋طیبه @Tayyebeh_79
🌻 تا در آیینه‌ی او حُسْن خدا را دیدند ، نام او را ز سماوات حَسَن نامیدند! 🌻 "مهدی چراغ زاده" 🖋طیبه @Tayyebeh_79
هدایت شده از 🌸 فاطمه بانو 🌸
🌷 با لطف "حسن" بود "حسینی" شده عالم ! 🌷
🔸 به من بسپار ! 🌱 صورت نوزادش تار دیده میشد... پلکهایش را که روی هم فشرد ، دانه های اشک از صورت مادر سر خوردند روی دامنش 💔 پسرک را از خود فاصله داده و رو به رویش گرفته بود تا لحظاتی تماشایش کند ، ولی انگار قلبش همان یک وجب را هم طاقت نمی آورد ! دوباره او را در آغوش فشرد ، اینبار محکم تر! آنقدر که قلبش را سرجایش قرص کند! یک نفس عطر دلنشین فرزندش را بویید و با آخرین بوسه بدرقه اش کرد... . . . چند وقتیست مادرانه میخوانمت ! "ان اقذفیه فی التابوت..." چند عبارت بیشتر نیست ، ولی از فکرش قلب هر مادری میریزد ! کودکی که هراسان از کشته شدنش بودی ، اکنون با دست خود به دریا ... نه ! به "من" بسپار!🌱 منی که این طفل و تو و همه عالم را نگهبانم ! چه دلی داشت ! انقدر پاک که مخاطب الهام حق باشد ، و انقدر مومن که به وعده اش آرام گیرد و تسلیم شود ! و پاداشی به ارزشمندی چشمِ روشن و دلِ بی غم ! دروغ چرا ! غبطه میخورم ! چقدر محتاجم به چنین احوالی ... ای که به دلِ بیقرار مادر موسی اطمینان بخشیدی ، و موجهای خروشان را گهواره‌ی فرزندش قرار دادی ، و دل سنگ دشمنش را نرم کردی ، خدای حاکم بر قلب ها !❤️ قلب ما رفوزه های دانشگاه ایمان و تسلیم را هم ، به نظری منور کن !✨ پ.ن : جرعه ای از سوره مبارکه طه ، جزء ۱۶ 🖋طیبه @Tayyebeh_79
🔸 جیز !⚠️ - بدش به من گلم! + نچ ! - جیزه دخترم ! بده! اون عروسکِ تو کمدو میدم بهتا! + نععععع! - اوخ میشیااا بده همین الان ! کجا؟! یهو مثل ماهی از بغلم سُرید و زد به چاک ! قلبم ریخت ! دنبالش دویدم ، آروم انگشتاش رو باز کردم و قیچی رو از بین دستاش گرفتم ... زد زیر گریه !🥺 از ته دل! دلم سوخت ولی چاره ای هم نبود. بغلش کردم ، آروم نمیشد... گزینه ها رو گذاشتم روی میز : - آجر بازی کنیم؟ - بذارمت تو تاب ؟ - بریم در در ؟ - خرسی رو بدم بهت؟ - بَه میقولی؟ -توپ بازیییی! هیچکدوم از پیشنهادات طلایی منو نپذیرفت و فقط یه چیز میگفت ! جیییییز !😫😭😶 لابد اون لحظه منو چقدر ظالم میدید که یه جیز کوچولو رو ازش دریغ میکنم ! یا شاید با خودش میگفت این چقد خنگه نمیدونه بازی با قیچی چه کیفی میده!😒😂 خنده م گرفته بود! به دخترم نه ! به خودم ! ینی چند بار با گریه و اصرار در خونه‌ی خدا گفتم : جیییییییییز !!!! 🤔🤭 😂 ! ! 🖋طیبه @Tayyebeh_79
🔸 وقت سوز ! ⏱ - ساعت ۵ بیدار میشم . نمازمو میخونم . از فرصت خواب بودن نی نی استفاده میکنم و مفصل صبحانه میخورم ! چه میچسبه ! اسباب بازی هایی که از دیشب پخش و پلا کرده جمع میکنم . نهار میذارم ‌. قرآنمو برمیدارم و مرورمو کامل میکنم . کتاب میخونم . ظرفها رو میشورم . لباسها رو تا میکنم و سر جاش میذارم . فسقلی آروم بیدار میشه ، عوضش میکنم و بهش صبحانه میدم ... به ساعت نگاه میکنم : ۹ و نیم !😎✌️🏻🤩 - ساعت ۵ بیدار میشم . نمازمو میخونم . میرم سر یخچال ، یه لیوان شیر و کلوچه رو همونطور که سرپام میخورم که زود برم به کارام برسم . قرآنمو برمیدارم و میشینم رو مبل . یک صفحه... دو صفحه ... هوف خسته شدم یه لحظه استراحت کنم ! گوشیمو برمیدارم ، اینترنتش رو روشن میکنم ... چرخی میزنم ... اوه نی نی بیدار شد ! ساعت رو نگاه میکنم : ۱۲ !!!!😶😶😶 سحرخیز باش ⚠️ و سر گوشیت نرو ⚠️ تا کامروا شوی !🤕 ! 😵‍💫 🖋طیبه @Tayyebeh_79
ولی از شوخی گذشته ، سحر ها یه چیز دیگه ست ! 🌷 قشنگ اندازه ۲ روز جلو میفتی ! سکوت !🤫 برکت !😌 آرامش !🥰 نورانیت حضور ملائکه !😇 و از همه مهمتر : خواب بودن نی نی ها !😁 🖋طیبه @Tayyebeh_79
5.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دوست ندارم اینجا مطالب بقیه رو تکرار کنم ، ولی از بعضی چیزها واقعا نمیشه رد شد !🥺💔 این چند دقیقه صحبتهای ارزشمند استاد منصوری تقدیمتون 🌱 پ.ن : الگویی که واقعا آدم بهشون غبطه میخوره ! بی حاشیه ، مخلص و با معرفت ! کم صحبتن ، اما حرفهاشون چقدر پخته و سنجیده ست👌🏻 پ.ن ۲ : 📣 رو از دست ندین! 🖋طیبه @Tayyebeh_79
🔸 حیف ! 😔 برای هم دعا کنیم 🙏🏻 خدای مهربونی که رو سر ما منت گذاشتی و تو همچین ماه مبارکی قرآن عزیزت رو بهمون بخشیدی ! بحق پاکیِ این شبهای نزول نور ، هدایتمون کن ! طوری باشیم که بهمون اجازه بدن این گنج رو با خودمون ببریم اونطرف🥺 نه اینکه جلومون رو بگیرن و بگن : شمایی که اینجا بهش بی اعتنا بودی و عمل نکردی ، اونطرف هم تنها تشریف ببر !😭 و ازمون بگیرنش!💔 همه زحمتهامون حیف شه و اونطرف هم تنها رها شیم ... ما میترسیم ! ما همونقدر که کم معرفتیم ، بی پناهیم و امیدی غیر خودت نداریم ! پناه بر خدا 💚 🖋طیبه @Tayyebeh_79
یه چیز دیگه هم به ذهنم اومد ... گاهی شاید از این حرفها نتیجه اشتباه بگیریم ، و با پاک کردن صورت مسئله ، خودمون رو راحت کنیم و بگیم اوه بیخیال! اصلا قرآن نخونم یا حفظ نکنم سنگین تره !🤕 شبیه اینه یکی بگه غذا نمیخورم چون نگرانم بپره گلوم بمیرم ! اونوقت از گرسنگی میمیره😅 این حرفها اتفاقا باید باعث شه به خودمون بیایم و عوض دل خوش کردن یا مأیوس شدن ، بدویم دنبال عمل کردن ان شاءالله 🌸 !😁 🖋طیبه @TAYYEBEH_79
🔸 دو راهی مادرانه 🔻 وقتی فسقلی از ساعت خوابش گذشته و مقاومت میکنه : - بخواااااب جان اجدادت!😩 - وای چقدر کار دارم ! نیم ساعتم بخوابه عین فشنگ میپرم همه رو انجام میدم !✌️🏻 - خدایا لطفا بخوابه دیوونه شدم !😵‍💫 - ۱۴ تا صلوات میفرستم دیگه خسته شه !🙏🏻 - تا بیداره نمیشه هیچ کار کرد ! وایسا بخوابه ...🚶🏻‍♀ - خدایا دکمه خاموش اینو کجا گذاشتی؟🤯 - یکی اینو از برق بکشه !😵 - اگه بخوابه یه لحظه رو هم از دست نمیدم !👌🏻 🔻 وقتی خوابید : - وای خدایا عجب سکوت زیبایی ! 🥰 - آدم مگه عقل نداشته باشه تو این سکوت از خودش کار بکشه !😎 - به به جون میده یه چایی بریزم بخورم حال کنم!😋 - کلی کار داشتم البته !🧐 - وای نه دلت میییااااد ! از این خلوت لذت ببر !😍 - خودمم بخوابم بد نیستا ! چقدر کمبود خواب دارم !🥱 - اصلا اگه پاشم کار کنم سر و صدا بیدارش میکنه !😰 بیخیال بابا ! ؟ 🖋طیبه @Tayyebeh_79
🔸 مثل ... راستش خیلی فکر کردم و فسفر سوزوندم تا حسی که بهت دارم رو به یه چیزی تشبیه کنم !🧐 یه چیزی که هم شأنش ، هم حال و هواش درست مثل خودت باشه 🌹 چیزی که وقتی کم آوردم بشه انگیزه ی ادامه دادنم ... چند روز پیش پیداش کردم !💡 تو مثل "اربعین" میمونی ! از بس حال و هوای قشنگی داری ، دل آدم میره !💓 اگه بیاد طرفت ، دلش نمیاد برگرده ! اگه نیاد این حسرت قشنگ همیشه تو دلشه... وقتی پا تو مسیرت میذاره ، شاید نتونه پیش بینی کنه که قراره چطور بگذره؟ پر از چالشه! پر از غافلگیری های تلخ و شیرین ، و گاهی سخت ! بالا و پایین زیاااد داره ! همت و تلاش زیادی میطلبه ... و بشدت شیرینه ! قابل وصف نیست ! هم عاشق مسیری و انقدر نورانیه دلت نمیخواد برسی! 🥲 هم دلت برای مقصد بال بال میزنه !😍 چقدر شیرینه لحظه‌ی رسیدن !🌱 وقتی رسیدی هم انگار دلت میخواد برگردی و باز تکرارش کنی ! و فقط عشق و لطف خداست که بهت توان میده این راه سخت شیرین رو طی کنی ! آره ! خودشه ! تو مثل اربعینی ! ❤️ قرآن قشنگم !❤️ 🖋طیبه @Tayyebeh_79