eitaa logo
🌸 طیبه 🌸
159 دنبال‌کننده
457 عکس
78 ویدیو
0 فایل
✍🏻 فاطمه بختیاری طيبه | دنیای قرآنی یک مادر💕 شخصی : @Fatemeh_Bakhtiari_79 لینک پیام ناشناس : https://daigo.ir/secret/6560192500 ممنون که امانتدارید و مطالب رو با "ذکر منبع" منتشر می‌کنید 😉
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸 به بهانه معرفی ... سلام 🌸 فاطمه ام ، بختیاری 🧕🏻 دهه هشتادی نیستم که فکر کنی خیلی کم سنم😅 دهه هفتادی هم محسوب نمیشم که کلی تجربه داشته باشم👀 یه روزی از آخرین نفسای آخرین سال دهه هفتاد ، منم به این دنیا اضافه شدم😌 لطف خدا از بچگی شامل حالم شده و زیر سایه‌ی حضرت معصومه (سلام الله علیها) ایم 🥲 دختر ۲ ساله‌م ، ثمره‌ی زندگی ۵ ساله‌ی من و همسرمه ، حضورشم تو نوشته هام نسبتا پررنگه!😁 چند سالی میشه که به لطف خدا سر سفره‌ی حفظ قرآنم ... مسیری که برام پر از آرامشه ! ولی لذت رسیدن هم کم نیست و مشتاقم🌱❤️ زیاد مینویسم ... ✍🏻 گاهی تو سرم ! گاهی روی کاغذ ، گاهی تو گوشی ! از حرفای دل از دنیای مادرانه هام از دنیای خودم و قرآنم ... قرآنی که حس میکنم خیلی بین ما مهجوره 💔 اینجا نوشته هامو با شما به اشتراک میگذارم و نگاهتون برام خیلی ارزشمنده 🌷 ⚠️ طیبه اسم من یا دخترم نیست ! مربوط به آیه ‌ی اول کانال ميشه که خیلی دوسش دارم 💗 ⚠️ ممنون که امانتدارید و مطالب رو با ذکر منبع منتشر میکنید 🙏🏻🌻 ⚠️ اگه صحبتی بود من اينجام : @Fatemeh_Bakhtiari_79 🔹 لینک پیام ناشناس 👀 🔹 فهرست مطالب کانال 🔹سفرنامه‌ی اربعین ۱۴۰۳ 🔹 کانال عکس نوشته هام دوستانت رو به جمعمون دعوت کن ! 😉🦋 🖋طیبه @Tayyebeh_79
🔸 تناقض !😵‍💫 - دخترتون چرا نیومده ؟ + کنکور داره ، سرش خیییلی شلوغه ، روزی ۱۷ ساعت درس میخونه ! - وای آفرین چه همتی ! ان شاءالله موفق باشه !😍 - پات درد میکنه ؟ + آره امروز تو تمرین اذیت شدم ... دم مسابقاته خیلی تمرینامون سنگینه - ولی ببین اون موقع که مدالتو رو به دوربین گرفتی و چیلیک چیلیک شاتر دوربینا تو گوشت پیچید ، همه سختیا یادت میره !😉 - فردا نمیای مهمونی ؟ + نه عزیزم میدونی که تا ۲ ظهر سرکارم ... خیلی دلم براتون تنگ شده ولی امکانش نیست برام ... - عوضش همینکه دستت تو جیب خودته و مستقلی یه دنیا می‌ارزه ! میری آخر ماه با حقوقت تلافی همه مهمونیای نرفته رو درمیاری نه ؟!😎 - عید کجا میرین ؟ + هیچ جا ! دیگه ۳۰ هفته رو رد کردم دکترم گفته دیگه سفر نرو ... - بیا ! نیومده دست و بال آدمو میبندن ! کاش میذاشتی یکی دو سال دیگه بچه میاوردیا ! یه دوری با شوهرت میزدین ، چارتا سفر میرفتین ، لیسانستم که نگرفتی الان لابد میخوای باز مرخصی بگیری عقب بیفتی آره؟!😒 - دوستم ۴۰ تا جانماز میخواست واسه آخر هفته که جشن تکلیف شاگرداشه ، کلی تعریفتو کردم ، میتونی بدوزی دیگه ؟ + نه خب به این زودی نمیرسم ! این چند وقت کمتر سفارش میگیرم ، اگه میتونه صبر کنه آروم آروم بدوزم ، بگو پیام بده - تو ام که از وقتی بچت بدنیا اومده همه چیتو تعطیل کردی ! چقدر کانالت راه افتاده بود و تند تند سفارش میگرفتی ! میذاشتی به یه جایی میرسید! چرا به این زودی دستتو بند کردی؟!🤨 . . . درباره‌ی بقیه ، هدفشون قابل احترامه و نمیشه ارزشهای کسی رو مسخره کرد ! باید درکشون کرد و بهشون روحیه داد ! 👌🏻 باید به انتخابی که برای زندگیش کرده احترام گذاشت ! باید اینو در نظر گرفت که هر کاری یه محدودیتهایی داره که به فایده هاش می‌ارزه !😌 ولی به مادری ، به همسری که میرسیم ...! هرکاری میکردی میصرفید غیر این !😕 هرچیزی محترم و با ارزش بود غیر عقیده تو !😶 نمیدونم ... مشکل اینه که اون فایده بزرگی که انگیزه ی مادر برای تحمل محدودیتهاست رو نمیبینیم ؟🙄 یا میبینیم و به هیچ وجه برامون قابل احترام نیست ؟💔 فقط میدونم ⚠️ یه دست ناپاک ، یه فکر مسموم ، همه‌ی زورشو جمع کرده که فطری ترین و زیباترین نقشی که فقط از یه زن برمیاد رو ، بکوبه ! محکم ! طوری که جای همه چیز عوض شه !😔 تو ام تجربه‌ی همچین مکالمه هایی رو داشتی ؟ 🖋طیبه @Tayyebeh_79
🌸 طیبه 🌸
🔸 تناقض !😵‍💫 - دخترتون چرا نیومده ؟ + کنکور داره ، سرش خیییلی شلوغه ، روزی ۱۷ ساعت درس میخونه ! - و
پ.ن : میدونم که کنار تلخی ها ، حتما آدمهای با درک و مهربونی هستن که دلگرممون میکنن !🥲 از اون ها هم مینویسم ان شاءالله ...😉🌷
🔸 یه کاریش بکن ! من همونم که همه ی مهمونیا دیر میرسم! همون که تا لحظه‌ی راه افتادن همه کاری میکنم غیر آماده شدن !😰 همون که هر دفعه میگه مهمونی بعدی زودتر حاضر میشم ، ولی همون آشه و همون کاسه !🤭 همش وقتی میرسم که سفره رو انداختن و همه نصف بشقابشون خالی شده ... بعضی وقتا حتی جا نیست بشینم ..‌. سفره‌ی تو البته ته نداره میدونم! نعمت های روش سرد نمیشه ‌... ولی اون سفره جمع که میشه !💔 یکی مثل من که هاج و واج فقط نگاه کرده که بالاخره محروم میمونه! من همونم که امسال نصف بیشتر روز تو آشپزخونه بودم ‌... نمیدونم چقدرش طوری بوده که تو خریدار باشی ! من همونم که همت نکرد شبا بره مناجات ! من همونم که حتی همون یذره وقتی که بعد سحر داشتم رو خوابیدم ... همون که جزء های قرآنمو یکی در میون خوندم... من همونم که چند ساله حتی از روزه‌ی شکم هم محرومم ! چه برسه روزه‌ی بقیه اعضا ... این ماه که دست شیطون تو غل و زنجیر بود ، من دیدم چطور دستشو از پشت بستم !😶‍🌫 ببین چطور بدی ها روم نصب شده که حتی بدون اونم کج میرم ! من همون بچه‌ی سر به هوایی ام که تو سفره رنگارنگ تعارفم کردی ولی من داشتم تو حیاط بازیگوشی میکردم ! راستی ! دیدی بعضی صاحب خونه ها چقدر با محبتن !🥲 به روت نمیاره چقدر دیر کردی ! از همه چی برات نگه داشته ! منتظرت بوده ! یه گوشه برات غذا میاره و میگه عجله نکنیا راحت باش بخور ! حتی بعضیا وقتی داری میری یه ظرف غذا هم همراهت میکنن ! من که ... هر بار میگم ، لیاقت نداشتم حتی دعوتم کنی ! ولی ، تو که قابل مقایسه با میزبان‌های دور و بر ما نیستی ! خدا ! به حق اربابی که هر وقت دستمون به هیچ جا بند نیست بهش پناه میبریم ، شب آخری یه کاریش بکن !❤️‍🩹 🖋طیبه @Tayyebeh_79
🔸توفیق اجباری!👀 انقدر نفس نفس میزدم حال نداشتم سجاده‌مو پهن کنم !😰 بدو بدو خودمونو رسونده بودیم و خدا رو شکر طبقه بالا جا پیدا کردیم. - زنداداش ! از این برگه های دعای قنوت داری؟ -آره بیا ... دیشب هم کلی از روش خونده بودم ولی هی قاطی میکردم! خصوصا آخرشو !😵‍💫 - قد قامت الصلااااة 📣📣📣 فوری بلند شدم و از ذوق اولین نماز عید فطر عمرم رو ابرا بودم ! با خودم میگفتم خدا منو الان خییییلی بیشتر دوست داره !😌 من امسال روزه گرفتم ! الانم یه نمازی بخونم کیف کنه !😇 چادر سفیدمو که با نوارهای صورتی تزئین شده بود ، خییلی خیلی دوست داشتم ! تورشو که مینداختم روی صورتم حس میکردم جزو ملائکه شدم ! 🤩👀 تو همین فکرا بودم (حضور قلب رو حال میکنید!😆) که مکبر گفت : قنوت ! اللهمممم... اهل ال.... کبریاء و العظمه... برگه دعای قنوت رو کف دستم گذاشتم و سعی کردم برم تو حس و از روش بخونم ، یه بار خوند . بار دوم ، یه خانومی که انگار تازه رسیده بود با سرعت از جلوم رد شد و... چادرش زد و ... برگه مو انداخت ! اندااااخت !😱 میفهمی ینی چی ؟! دارم نماز میخونم.... !!!!!😶🤣 اشکم داشت درمیومد ! نماز عزیزم خراب شده بود !😩😂 کم نیاوردم و گفتم مگه چمه ! الان حفظ میکنم ! همراه مکبر تکرار میکردم و سعی میکردم یادم بمونه " ان تدخلنی" قبل "ان تخرجنی" میاد ... اول عبادک الصالحونه ، بعد عبادک المخلصون !😅 نماز که تموم شد ، درسته مغزم درد میکرد ! ولی خوشحال بودم که تونستم اون چند خط دعایی که به نظرم خیلی سخت میومد رو حفط کنم !😁 عیدتون مبارک !🌷😉 ! 🖋طیبه @Tayyebeh_79
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔸واجبِ مستحب آوای ندبه‌ ، دوباره جای خالی ات را به رخ میکشد ... عید بدون بزرگتر خانه مگر میشود؟ برای منِ گرفتار این عصر ، صبح عید فطر ، صبح دلتنگی‌ست 💔 با نماز واجبی که در "نبودت" مستحب شده ، و دعایی که شکوای "نبودن" توست! صبحی که اگر بودی ، چه حسن ختامی میشد برای ماه خدا!🌱 بی خبر در بزن و سرزده از راه برس ! مثل باران بهاری که نمیگوید کِی ! 🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸 🖋طیبه @Tayyebeh_79
رکعت اول بخیر گذشت😮‍💨 از دومین قنوت رکعت دوم اومد بغلم ...😶‍🌫 با یه دست قنوت گرفته بودم ، یه جاهایی هم بدون دست ! 👀 چون همزمان یه کیک داده بودن دستم و میفرمودن تیکه تیکه بهم بده ! بعد ۴ سال چه نماز عیدی خوندم ! 🤕 خدایا هم چنان خودت یه کاریش بکن!😂 🌻 🖋طیبه @Tayyebeh_79
🔸 به وقت دلتنگی💔 اومدم ختم یه پدربزرگ مهربون و باز دلم رفت تو خاطره های بچگی ... یاد پدر و مادر بابام ... با اینکه کم دیدمشون و چیز زیادی خاطرم نیست ، ولی هر موقع عکسشون رو تو آلبوم میبینم ، همون مهربونی و محبت همیشگی تو چشمای قشنگشون موج میزنه💓 یاد آقاجونم که جیبش همیشه پر از گردو و بادوم و شکلات واسه نوه هاش بود ... همیشه وقتی تو لباس امام حسین (علیه‌السلام) تعزیه میخوند بهش افتخار میکردیم ! 💚 یاد مامان بزرگی که با همه شیطنتهامون ، غیر لبخند و روی خوش ازش ندیدیم!❤️ یاد عیدایی که چقدر با بودنشون باصفا تر بود ...😔 روزایی که تو اون روستای قشنگ پیششون بودیم با همه ی روزای کسل کننده ی شهر فرق داشت ! روزایی که زندگیمون با نفس کشیدنشون گرم و با برکت بود ... و جای خالی محبت بی ریایی که هیچ چیزی شبیهش نیست !😭 انگار دنیای بدون مادربزرگ و پدربزرگا ، از یه گرما و نور و برکت خیلی ویژه ای خالیه 💔 شادی روح آسمونیشون صلوات 🌱 🖋طیبه @Tayyebeh_79
🔸 اعتماد به نقش!👀 پارسال ماه رمضون توفیق شد و رفتیم نمایشگاه قرآن تهران... انتهای نمایشگاه ، یه سالن بزررگ رو اختصاص داده بودن به فروش محصولات حجاب و پوشاک بانوان. با اینکه اصصلا قصد خرید نداشتم گفتم یه دوری بزنیم ! (اینکه خانوما اگه قرار نباشه چیزی بخرن چطوری فقط با دیدن مغازه ها دلشون وا میشه ، از اسرار خلقته ! لطفا سوال نفرمایید!😌👀) یه کم گشتیم و اومدیم بریم سمت درب خروجی ، که چشمان بنده برای اولین بار به جمال یک عدد حجاب استایل روشن شد ! 🥸 (هیچوقت هیچکدومشون رو دنبال نکردم ، این یکی انقدر معروف بود و عکسشو همه جا دیده بودم یادم مونده بود) اگه میرفتم جلو و به صورتش دست میزدم ، شاید دستم نیم سانت میرفت تو ! 😳 بس که بَتونه کاری کرده بود ! بعلاوه ‌ی کلی عمل و دستکاری زیبایی که نتیجه ش شده بود یه صورت بسیارررر مصنوعی! بعد تازه با همه‌ی اینا ، بازم میان عکس و فیلم بگیرن با ده تا فیلتره ! دل آدم میسوزه آخه مگه چقدر از قیافه‌ت بدت میاد دختر ! ☹️🙄 صبح تا شبم درباره اهمیت اعتماد به نفس حرف میزنن !🚶🏻‍♀🚶🏻‍♀🚶🏻‍♀ ! 🖋طیبه @Tayyebeh_79
🔸مثل خود تو !🌱 -باهاشون حرف میزنی؟ + حرف؟ نه !🙄 - بع! آبشون که نمیدی سر وقت ! نورشونم خوب نیست ، دو کلوم هم باهاشون حرف نمیزنی بعد اومدی میگی چرا هرچی گل میخرم زرد میشه؟🤨 پیرمرد انقد شیرین صحبت میکرد دلت میخواست یک ساعت تو گل‌فروشیش بمونی و دل بدی به دلسوزی هاش ... - اینا زنده ان ! مثل گل پلاستیکی نیست که بذاریش یه جا و بری و تا صد سال همونجور بمونه ! زنده ست ! میفهمه ! باهاتون زندگی میکنه ! اگه بهش توجه نکنی و محلش ندی دلگیر میشه ! اگه ذوقشو کنی جون میگیره !مثل خود تو !🌱 مثل من ... !🤔 دلم میخواست بگم حاجی ! حالا این گله و من جدیش نگرفتم و انقد حرصشو میخوری ! ما بعضی وقتا همین آدمها رو هم که زنده میدونیم محل نمیدیم !🚶🏻‍♀ برگشتیم و گفتم امتحان میکنم ! اینام مثل بچم ! هر موقع خاکش خشک شد انگار داره مثل فسقلی من آب آب میگه ... شاید اونم اگه بی توجه از کنارش رد شم مثل گل نرگس خودم بغض کنه ! سر وقت آبشون دادم ...😌 با حوصله برگاشونو تمیز کردم ...🪴 هر دفعه که از پله ها رفتم و اومدم واسه برگای جدید و غنچه هاشون ذوق کردم! 😍 و نتیجه شد گل دادن گلدونی که ۴ سال بیحال بود و چند بار رفته بود تو کما و مادر و مادرشوهر به دادش رسیده بودن ! نتیجه شد فهمیدن راز سرحال بودن گلدونای مامان ها !☺️ جون بدیم !❤️ شده با یه لبخند ! با یه نگاه با نشاط و پرمهر ! با توجه نشون دادن به جزئیات زیبایی که واسمون عادی شده ... با یه "چقدر بهت میاد" با یه "دلم واست تنگ شده بود" با یه "خیلی وقت بود دوست داشتم ببینمت " شاید خیلی از گلای خشک دور و برمون ، دوباره جَوونه زدن و گل دادن!🥲 🖋طیبه @Tayyebeh_79