🌸 طیبه 🌸
راهنمایی که بودم ، یه همکلاسی داشتم که خیلی شلوغ پسند بود😵💫😅 حس میکرد هرچقدر کتابش پر از حاشیه نویس
اینا چیه ؟!
اشکالاتم موقع مرور ...
از خدا که پنهون نیست ! از شما چه پنهون😁
قبلا یه دوره منم نسبتا شبیه اون رفیق ماژیکیم شده بودم !😅
البته نه در اون حد !
ولی قرآنم پر بود از علامت زدن اشتباهات و اعرابها ، وقف و ابتدا و مشابهات ، تاریخ و مکان حفظ و حتی مناسبتها و خاطرات کوتاه !🤭
فکر میکردم اگه تو قرآنم کلی علامت بزنم و حاشیه بنویسم یعنی من یه حافظ فوق حرفهای و پرتلاشم !
و اون نوشته ها هم یه روز خاطره میشه
این شد که یه روز به خودم اومدم و دیدم یه قرآن شلوغ پلوغ دستمه ، و تصویرش تو ذهنم از اونم شلوغ تر و به هم ریخته تر !
با یه قرآن کاملا شبیهش عوضش کردم و واسه اشکالاتم یه راه درست در پیش گرفتم ...
تاریخا و خاطرات رو هم تو یه دفترچهی جدا مینویسم 👈🏻 با قرآن خود مثل دفتر یادداشت رفتار نکنیم !⚠️🤦🏻♀😅
خوبی این برچسبا اینه که هم اشکالاتت مشخص میشه ، هم میشه وقتی خواستی برشون داری و قرآنت خراب نشه ...
اون روز رفتم یکی از صفحاتی که مدتهاست مرورش نکرده بودم ، دیدم کل صفحه رو باید پر برچسب کنم ! یه برچسب روی شماره صفحه زدم و دوباره به یاد اون خاطره خندهم گرفت !😂
#حفظ_قرآن
@Tayyebeh_79 | طیبه🖋
https://eitaa.com/joinchat/1605108465Cdafa171424
🌸 طیبه 🌸
برنگرد ⚠️ 🔸 قسمت چهاردهم : لقلقه ! 🗓 پاییز ۱۳۹۸ 📌 قم ۳،۴ نفر از من بزرگتر و بقیه کوچیکتر بودن ا
برنگرد ⚠️
🔸 قسمت پانزدهم : نخون !
🗓 پاییز ۱۳۹۸
📌 قم / جامعة القرآن
...گفتم میدونی حرفت شبیه چیه ؟
فرض کن یه نوجوون میاد پیشت و سوالی که مدتهاست ذهنشو درگیر کرده میپرسه :
- خانم !
+ جانم ؟!
- میشه یه چیزی بپرسم !
+ آره حتما گلم !
- راستش من ... یه مدته حس میکنم دارم گِل لگد میکنم !😒
+ بسلامتی ! کوزه فروشی زدی ؟!😎
- جدی میگم خانوم ! واقعا بنظرتون چه فایده ای داره ؟
+ گل لگد کردن ؟
- نه ... این دولا و راست شدنای ما !🤨
+ آهان گرفتم ! منظورت نمازای قشنگته !😏
- همچینم قشنگ نیست ! 😕
+ چه شکلیه ؟!
- با کمال تاسف ، شکل مرغی که زمینو نوک میزنه !!! 😶🌫
+ اوه! 🤭 خب ! نظرت چیه ؟
- نظرم اینه که چه فایده وقتی روزی ۵ بار به زورِ واجب بودن خم و راست میشم و حواسمم همه جا هست غیر جایی که باید باشه ! خوندن و نخوندن این نماز چه فرقی میکنه !😐
+ اینم حرفیه ... شاید نخوندنش سنگین تر باشه نه ؟!
- آخ دقیقا زدین تو خال و جملهی دوستمو گفتین !
+ میگما راستی میدونستی خود خدا هم یه جای قرآن گفته نماز نخون !
- بله ؟! 😳 مگه میشه !😱
+ شده دیگه ! فرموده نماز نخون ... اگه شراب خوردی و مست کردی و عقلت سر جاش نیست !⚠️
- عجب !!!
+ اگه رفیقت از این آیه نتیجه بگیره که کلا نباید نماز بخونه چی بهش میگی ؟!
- وا ! چه وضع نتیجه گیریه ! میگم خب مست نباش و بخون !
+ دقیقا ! 👌🏻 داشتی یه چیزی دربارهی مرغ و اینا میگفتی ...
- آره ... یه جوری با سرعت نور نماز میخونم که خود فرشتهها هم درخواست ویدئو چک میکنن !🙄 اگه مایهی خجالت نبود رکورد خوبی واسه گینس میشد ...!
+ میشه بگی کی این شکلی نماز میخونه ؟!
- خودم دیگه ! خودمو دارم میگم !
+ خب این خودت نمیتونه یه جور دیگه نمازاشو بخونه که یاد مرغ و سرعت نور و رکورد گینس و اینا نیفته ؟🤔
- تونستن که ... خب آره ! ولی کو ؟! کِی ؟!
+ کو و کِی و فایده داشتن و نداشتن نمازت دست خودته ! مشکل از نمازِ طفلی نیست که حس میکنی بود و نبودش فرقی نداره ... لابد تو اونجور که باید محلش نذاشتی !
اگه گفتی شبیه چی میمونه ؟!
- چی ؟!
اینکه بهت یه گوشی آخرین مدل جایزه بدن ! ولی تو فقط باهاش پیامک بدی و زنگ بزنی ! بعد بگی اینکه با اون گوشی یازده دو صفرای قدیمی فرقی نداره ...😶😂
✍🏻 ادامه دارد ...
#برنگرد
#حفظ_قرآن
#خاطره_نگاری
@Tayyebeh_79 | طیبه🖋
https://eitaa.com/joinchat/1605108465Cdafa171424
اومدم مثلا در حد فهم بچه حرف بزنم ...
میگم مامانی واسه ماشینت خونه درست کردم ، بیا بذارش تو خونهش !🤗 🚗
میگه آره این اسمش پارکینگه❗️😳🤐
بعد من تا ۱۲ سالگی فکر میکردم کافه و کافینت و کابینت یه چیزن !🙄🤣
#مادرانه
#نسل_عجیب
@Tayyebeh_79 | طیبه🖋
https://eitaa.com/joinchat/1605108465Cdafa171424
سلام میدهم
از بام خانه
سمت حرم ...
ببخش نوکرتان را
بضاعتش این است 💔
#هوای_حرم
#شب_جمعه
@Tayyebeh_79 | طیبه🖋
https://eitaa.com/joinchat/1605108465Cdafa171424
دلتون نخواد ...
دل من ولی یذره شده واسه اون لحظه ها!🥲
۵ سال پیش
همین روزا ❤️
#برنگرد
#حفظ_قرآن
#خاطره_نگاری
@Tayyebeh_79 | طیبه🖋
https://eitaa.com/joinchat/1605108465Cdafa171424
🌸 طیبه 🌸
دلتون نخواد ... دل من ولی یذره شده واسه اون لحظه ها!🥲 ۵ سال پیش همین روزا ❤️ #برنگرد #حفظ_قرآن #خ
برنگرد ⚠️
🔸 قسمت شانزدهم : جشن !🎂🎉
🗓 آبان ۱۳۹۸
📌 قم ، جامعة القرآن
- توت فرنگیاشم مال فاطمه معصومه !🍓
استاد بشقاب کیک رو با مهربونی گرفت جلوی دختر ۴ سالهی خانم محمدی !
هر روز ساکت و آروم مینشست و جیک نمیزد ! وقتی میدیدمش تو خیالم آرزو میکردم دختر آیندهی منم همینقدر آروم باشه و با خودم بیارمش سر کلاس !😅
- چه خوشمزهست کیکش ! از کجا گرفتین ؟!
خانم فلاح راست میگفت ! خوشمزه ترین کیکی بود که میخوردم !😋
البته مزهش بخاطر کاکائو و خامه نبود !
از جنس نور و دوستی و آرامش بود ! 🥲
کنار هم ، بزرگترین سورهی قرآن رو حفظ کرده بودیم
و این جمع دوستانهی صمیمی یه دنیا برامون ارزش داشت ! ❤️
به این فکر نمیکردیم که تا هدف نهایی چند جزء و چند روز فاصله داریم !
همین که به سمتش در حرکت بودیم و نزدیکتر میشدیم کافی بود تا ذوق کنیم و جشن بگیریم !
وقتی یه راه طولانی در پیش داری ،
اگه از اولش فقط به فاصلهت تا مقصد نهایی فکر کنی ، ممکنه خودتو ببازی !
لازمه که چند تا هدف بین راه برای خودت معین کنی
تا با رسیدن بهشون نفس تازه کنی و پر قدرت ادامه بدی !
وقتی همش به این فکر کنی که وای هنوز حفظم تموم نشده ! هنوز انقدر جزء مونده ! 😩 معلومه که باتریت ته میکشه !
ولی اگه با تموم شدن هر سوره یا جزء از ته دل ذوق کنی ، خدا رو شکر کنی که توفیق داد چند صفحه بیشتر کلامش وارد قلبت بشه 🥲 حتما انرژی و انگیزهت چند برابر میشه !
همیشه وقتی نا امید میشدم ، این حرف استاد بهم جون دوباره میداد :
اینکه خدا شما رو وارد این راه کرده
و اجازه داده سر سفرهی قرآن مهمون بشید
و نورش وارد دلتون بشه
خودش کافیه برای اینکه بدونید چقدر خوشبختید !🥰
آخرای وقت کلاس بود که اعظم سادات با یه یادگاری ویژه اون روز رو بیاد موندنی کرد !😍
مونده بودیم کی فرصت کرده بود انقدر وقت بذاره و با اونهمه سلیقه درستشون کنه !
به هر کدوممون یه شاخه گل اوریگامی زیبا هدیه داد ، دسته گل قشنگش رو هم برای استاد آورده بود !☺️💐
کمتر کسی رو به ذوق و ابراز احساسات استاد اطرافم میدیدم ! کسی که هیچوقت از نشون دادن حس قشنگش یا گفتن جملههای صمیمانه و همدلانه دریغ نکرد و تو این چیزا حسابی دست و دلباز بود !
چقدر از ته دل و با علاقه از هنر اعظم سادات تعریف و تشکر میکرد !😇
خب ... واضحه که پرسش اون روز رو پیچوندیم !😁
استاد با اینکه حسابی باجذبه بودن ولی اینجور هم نبود که یه روز رو بیخیال نشن !
خانم محمدی که همه بزرگتر و سرزبون دارتر بود رو جلو انداختیم و هرچی سوال و کنجکاوی تو اون ۴،۵ ماه مغزمون رو پر کرده بود پرسیدیم !👀
هر وقت استاد بین صحبتهاش از خاطرات خودش موقع حفظ قرآن میگفت دو تا گوش دیگه قرض میکردم و از شنیدنش کیف میکردم ! همیشه خاطرات و تجربههای بقیه منو دلگرم و امیدوار میکرد !🥲🌱
به شوخی اون روز گفتیم تا آخر حفظ اگه همینجور جشن بگیریم همه دیابتی میشیم ! 🤭😂
ولی تقدیر یهجور دیگه رقم خورد و این جنس روز ها یبار دیگه بیشتر تکرار نشد ...❗️
✍🏻 ادامه دارد ...
#برنگرد
#حفظ_قرآن
#خاطره_نگاری
@Tayyebeh_79 | طیبه🖋
https://eitaa.com/joinchat/1605108465Cdafa171424
50.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چقدر قشنگ بووود !🥲❤️
#فاطمیه
#مهدی_رسولی
@Tayyebeh_79 | طیبه🖋
https://eitaa.com/joinchat/1605108465Cdafa171424
خیلی وقتا موقعی که مشغول کارا هستم مداحی میذارم ،
امروزم مداحی مورد علاقهی فسقلی رو گذاشته بودم و چون گوشی رو تو پذیرایی زده بودم به شارژ ، صداش رو زیاد کردم که به اتاق برسه
رفت و طبق معمول از شارژ درش آورد و صدای نزدیک شدنش میومد ...
منم مشغول شستن لباسا 👀
میگه مااامااان بیا کَمش کن !
فکر کردم صدای گوشی رو میگه
گفتم الان میام 😌
چند دقیقه بعد اومدم دیدم گوشی رو گذاشته رو بخاری و منظورش از "کمش کن" شعلهی بخاری بوده! 😱🤯
واسه ما که بخیر گذشت 😮💨
ولی شما وقتی بچتون میگه بیا ، بدونید شاید داره خرابکاریشو صادقانه اطلاع میده !😁😂
#مادرانه
@Tayyebeh_79 | طیبه🖋
https://eitaa.com/joinchat/1605108465Cdafa171424
سلام سلام !☺️
صبحتون پر نور !✨
بنظرتون ربط این لوبیاهای بانمک به جرعهی نور امروز چیه ؟!🧐😁
@Tayyebeh_79 | طیبه🖋
https://eitaa.com/joinchat/1605108465Cdafa171424