eitaa logo
🌸 طیبه 🌸
154 دنبال‌کننده
461 عکس
80 ویدیو
0 فایل
✍🏻 فاطمه بختیاری طيبه | دنیای قرآنی یک مادر💕 شخصی : @Fatemeh_Bakhtiari_79 لینک پیام ناشناس : https://daigo.ir/secret/6560192500 ممنون که امانتدارید و مطالب رو با "ذکر منبع" منتشر می‌کنید 😉
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸 ماشین رفففت !😩 در راستای بهانه گیری های اخیر فسقل 😅 ، چند شب پیش با همسر گرامی رفته بودن تو کوچه که پیشی ببینه یه کم آروم شه (ارادت خاصی به پیشی ها داره !🐈😁) ، بعد یه ماشین رد شد ، گفت ماشین رفت ! ماااشیییین رففففت !😫😭 و زاااار زااار گریه کرد !😳 هرچقدم بگی بچه جان خب رفت که رفت ! چه دخلی به تو داره ؟! چی از ماشین بابات کم میشه ؟! اصلا الان گریه میکنی که چی بشه ؟! بی فایده ست ...😶‍🌫 داشتم فکر میکردم به بچه نمیشه چیزی گفت ، کاش به خودم بگم !⚠️ قبل هر حرص خوردن ، تو فکر رفتن ، غصه خوردن ، گریه کردن ، غر زدن و... به این فکر کنم که اصلا این موضوع چقدر بهم مربوطه ؟! چقدر تو زندگیم مهم و موثره ؟! چقدرش دست منه؟ با ناراحتی کردن من چه چیزی عوض میشه ؟ یاد حرف یکی از تجربه‌گر های برنامه زندگی پس از زندگی افتادم ... میگفت یه جا منو با تک تک اعضای بدنم مواجه کردن و باید بهشون جواب پس میدادم قلبم ازم شاکی بود که چرا با غصه خوردن های بیجا اذیتش کردم !🥺 مواظب قلبمون باشیم ❤️ 🖋طیبه @Tayyebeh_79
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸 امان !⚠️ آقا هر دفعه بیشتر توصیه به رعایت اخلاق در سیاست میکنن ، و بعضی هامون هر دفعه بیشتر ثابت میکنیم گوشهامون سنگینه ! 🙄 شاید هم گوشهامون سالمه ، ولی یه جای دیگه مشکل داره که حتی ۲۴ ساعت طاقت نداریم حرف ولیّ خودمون رو اطاعت کنیم‼️ امان از وقتی که شیطان با توجیه های مختلف ، کار زشت رو برامون تزئین میکنه ! امان از روزی که هربار به بهانه ای خودمون رو استثناء بدونیم و بگیم منظور آقا با من نبود ، من کارم درسته ! امان از اینکه نفْس سوارمون بشه ! امان ! أَللَّهُمَّ اجْعَلْ عَوَاقِبَ أُمُورِنَا خَیْراً 🤲🏻 🖋طیبه ‌@Tayyebeh_79
🔸 آرومتر لطفا ! یه وقتایی جامون عوض میشه ... من میشینم پای آجربازی و دفتر نقاشیِ اون ! 👀 اون میره تو آشپزخونه سر وقت قابلمه و ملاقه‌ های من ! 😵‍💫 جفتمونم به اون یکی میگیم بیا اینجا رو ببین چه باحاله! من دلم میخواد همه‌ی کارامو بذارم یه طرف و بشم یه دختربچه‌ی کوچولو مثل تو ، صبح تا شب خاله بازی کنم ! تو عجله داری که زودتر مثل من بزرگ شی و آشپزی کنی ! نمیگم اینجایی که من وایسادم هیچ خبری نیست ، نه ! هر فصل عمر آدم شیرینی های خودشو داره 🌱 مثل تو که شیرینی این روزای منی !💕 منم از خدامه ببینم قد کشیدی و واسه خودت خانومی شدی ، ولی نه انقدر زود ! عجله نکن ! آروم تر ! 🙏🏻🥲 پ.ن : عکس برجی که سعی کردم به اجق وجق ترین حالت ممکن بسازمش !😂 بچه که بودم اصرااار داشتم همه چیو قرینه درست کنم ! الان ولی بنظرم بعضی چیزای عجیب غریب ، باحال تر و خلاقانه ترن !😉 🖋طیبه @Tayyebeh_79
اون ثبت ناما رو میگیم جوگیری و احساس تکلیف بود 😶‍🌫 ، این انصرافای چن روز بعدش ، قبل اعلام تایید صلاحیت ها چیه اسمش ؟! 🧐 ! 🖋طیبه @Tayyebeh_79
🔸دورت بگردم ! همیشه با آمدن ذی الحجه پر از شوق میشدم ! صفای دعای عرفه شیرینی نماز عید قربان از همه پر رنگ تر و زیباتر ، جشن ولایت مولا 💚 امسال ولی اولین سالی ست که انقدر دلم گرفته ... دلتنگم !💔 بدجور ! بچه که بودم ، میگفتم من تا این سعودی ها و وهابی ها در مکه هستند ، دوست ندارم حج بروم ! الان ولی با خودم فکر میکنم دیدن یک عزیز ، اگر وسط کلی رنج و تلخی هم باشد ، شیرین است ! از آنطرف به خودم نهیب میزنم که آلوده تر از آنم که فکر این حرفها باشم ... فکر هایم را گوشه ای رها میکنم ، خودم را جای تو میگذارم ، جای خودت که نه ! جای نقشی شبیه تو ... اگر دخترکم هزاربار ناراحتم کند ، از من رو بگرداند و دور شود ، باز ترجیح میدهم به آغوشم برگردد و سفت بغلش کنم ! الکی که نیست ! جگرگوشه‌ی من است ! حالا تو بگو ! تویی که مهر مادری ، قطره ایست از مهربانی بیکرانت 🦋 با این روی سیاه ، اگر دلتنگت شوم ، اگر خسته از همه سمت تو فرار کنم ، در آغوشم میکشی ؟ 🖋طیبه @Tayyebeh_79
یه وقتایی بنظرم "من نگهش میدارم تو برو بخواب" عاشقانه تر از دوستت دارمه !😵‍💫🥰😅 🖋طیبه @Tayyebeh_79
🔸 حواس جمع !🚙 پارکینگ حسابی شلوغ بود ! مثل همیشه چند نفر داشتن ماشینا رو مدیریت میکردن و بهشون جاپارک نشون میدادن ... از همونها که بعضی وقتا سرشون شلوغه و حوصله ندارن ، یا یه وقتایی جواب سلامتو نمیدن کنف میشی!😅 احتمالا باید میرفتیم طبقه پایین یکی از همون کارکنای پارکینگ اومد طرفمون و همین رو گفت ... ولی برای ماشین پشت سری ، همون بالا یه جاپارک پیدا کرد ! اینجور موقع ها که مسئله‌ی اونچنان خاصی نیست اهل بحث و اعتراض کردن نیستیم ، ولی برامون سوال شد که خب چرا 🙁 ما جلوتر بودیم !🤔 وقتی داشتیم میرفتیم سمت حرم ، همون مرد اومد و گفت : آقا ببخشید ، من دیدم راننده‌ی اون ماشین پیرمرده ، گفتم اذیت میشه از این سربالایی بخواد بیاد بالا ، شما ماشالا جوونی ! ببخش خلاصه ! چند دقیقه بعد هم صداش میومد که به یکی میگفت : خواهرم چادرت لای چرخ موتور گیر نکنه مواظب باااش! چقدر دنیا با وجود آدمهای حواس جمع و مهربون جای قشنگ تریه !🥲🌱 🖋طیبه @Tayyebeh_79
اصلا نیازی نیست تا قیامت منتظر بمونی ! شما یه بچه بیار ، ببین چطور تو همین دنیا با اعمالت رو به رو میشی !🙄 اومدم دیدم داره عروسکشو میخوابونه : - نی نی پیش پیش پیش بیخواب ... لالا بخواب بخواب ...لالاییی لالایییی ... بخواب عه !!!! 😕 نی نی بخواب !😠🤭🤣 !🚶‍♀ 🖋طیبه @Tayyebeh_79
🔸 شروع برگه رو تحویل مراقب دادم و بدو بدو از سالن رفتم بیرون ... هوا کم کم داشت گرم میشد ! همینطور که دنبال ماشین میگشتم ، توی دلم غر میزدم که چه فکری کردن امتحان نهایی سال آخرمونو انداختن وسط ماه رمضون به این گرمی !🥵 پیداش کردم ! به رسم هر روز محکم زدم توی شیشه و از خواب پروندمش ! - به ! علیک سلام خانوم ! شیری یا روباه ؟! - فعلا از گشنگی دارم تبدیل به مورچه میشم ! 😵‍💫 بریم تا دیرتر نشده ! همینجوری ام نصف کلاس رفت !😰 کوچه های باریک صفاییه رو نگاه میکردم ، رسیدیم به همون ساختمون قشنگی که کلی بار از جلوش رد شده بودم و میگفتم خوشبحال کارمندای اینجا !🥲 جای کلاس رو از نگهبان پرسیدم و سوار آسانسور شدم ، حیف که دیر شده بود وگرنه دلم میخواست همه جای ساختمون رو بگردم ! تازه بعدا که دیدم از پنجره‌ی کلاس گنبد قشنگ خانوم معلومه چقدر ذوق کردم !😍 حیف که اونجا مهمون بودیم و چند ماه بعد جابجا شدیم ، واقعا دوستش داشتم ! از این فکرا پریدم بیرون و پشت در وایسادم ... مثل همیشه اضطراب داشتم ! پیش خودم میگفتم کم استرسی ام ، حالا بخاطر امتحان مجبورم وسط کلاس برم تو و ده برابر بیشتر هول بشم !🤦🏻‍♀ چاره ای نبود ! نمیشد که تا شب پشت در وایسم ! در زدم و وارد شدم ... بعضی اولین ها تا آخر یاد آدم میمونه! معمولا حسی که اولین بار به آدم ها پیدا میکنم درست از آب در میاد ! وقتی استاد رو دیدم حس کردم رابطه من و ایشون، با همه‌ی اساتیدی که تا اون موقع تجربه کرده بودم فرق میکنه ... و خب ، کاملا حسم درست بود !😉 لبخند گرمی زد ... انقدر گرم که دیگه خبری از اونهمه استرس نبود ! دیرتر از همه اومده بودم و معرفی ها تموم شده بود ... چند جمله ای از خودم گفتم و صحبت کردیم ... - راستی امتحان چی داشتی ؟ - زبان - رشته ت چیه ؟ - معارف ، سال آخرم - پس کنکوری ای ! - نه نمیخوام کنکور بدم ... - پس میخوای بری حوزه ؟ - نه اومدم که حفظ کنم - چرا کنارش درس نمیخونی ؟ (تو دلم گفتم وای خدا نکنه دوباره سرزنشا شروع بشه!😣) - چون خودمو میشناسم ! آدم چن تا کار همزمان نیستم ! دوست دارم رو یه کار تمرکز کنم ، بعدا درسمم میخونم! - چه خوب که تکلیفت با خودت معلومه و نمیخوای با یه دست ده تا هندونه برداری ! گفت چه خوب؟! شاید بعد همسرم اولین کسی بود که بعد شنیدن تصمیمم نزد تو برجکم ! نگفت چقدر راحت طلبی ! نگفت پس کی میخوای درس بخونی ! نگفت زشته نری دانشگاه ! همینها باعث شد کنارش احساس امنیت کنم ! کاش خدا از این آدمهای امن تو راهتون قرار بده !🌱 هفته بعد رفتیم کربلا ... صفحات اول جزء ۱ رو تو نجف و مسجد سهله و حرم حضرت عباس و سامرا حفظ کردم ... شروعی که به فال نیک گرفتم و این راه رو با برکت تر کرد 🌸 مسیری که اون روزها واسه خودم تصور میکردم ، اصلا اصلا طبق فکرم پیش نرفت !❌ بارها عقب افتادم ! کرونا اومد و کلاسها مجازی شد ... آروم آروم تعدادمون کمتر شد ، کلاس کلا ول شد ! بالا و پایین های زندگیم ماه ها متوقفم کرد ... از اون شروع شیرین ، امروز ۵ سال میگذره ! ۵ سال پر از چالش و امسالی که تصمیم گرفتم اگه خدا بخواد ، سال آخر باشه ... راه سخت بود ، اما مقصد نزدیکه مقصدی که رسیدن بهش ، تازه شروع یه راه ابدیه ! راه نگه داشتن این نور تا روز آخر ! راهی که وقتی واردش میشی ، قلبت از نور کلام خدا وسعت میگیره ، ولی مسئولیت بزرگی هم رو دوشت سنگینی میکنه ! به یاد اون روزهای قشنگ و به امید نتیجه‌ی قشنگ تر ! 💕 🖋طیبه @Tayyebeh_79
🔸پیس پیسِ کاذب ! دیدین کتری رو که میذاری رو گاز ، بعد چند دقیقه صداش در میاد و میگه پیسسسس ولی هنوز به قل قل نیفتاده و بخارش بلند نشده ! (بقول رفیق اصفهانیم : نَقُلیده ! 😁) کوچیک که بودم و تازه میتونستم گازو روشن کنم ، یبار همینکه کتری صداش در اومد زیرشو خاموش کردم و ازش آب ریختم تو لیوان ، بنظر داغ میومد ! گفتم خب پس اینموقع هم خاموش کنی جوشیده ! چرا کلی وایسم تا قل قل کنه ! ولی دیدم آب توی لیوان سریع سرد شد ! 😧 حکایت بعضی آدماس که از یه جایی به بعد سر و صداشون بلند میشه و مطرح میشن ... فکر میکنیم آدمای پخته ای هستن ! ولی وقتی بیشتر میگذره معلوم میشه فقط یه کم داغ شده بودن همین !😉 ☕️ 🖋طیبه @Tayyebeh_79