فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با خود همیشه گفته ام
این کشتی نجات؛
من را مگر ز موجِ بلا،
کم نجات داد؟ 🤝😭
💔شب جمعه است هوایت نکنم میمیرم💔
#شب_جمعه
@TehranTanhamasiri
🕌#زیارت_مجازی حرم اباعبدالله الحسین(ع)
🔹با استفاده از لینک👇
http://app.imamhussain.org/tour
وارد حرم شوید توجه کنید روی هر فلشی که کلیک میکنید يه مقدار صبر کنید تصویر شفاف می شود. و در هر صحن باچرخش و عقب جلو کردن میتوان هر جای حرم را که دوست داريد زیارت کنید.
#هیئت_مذهبی
#امام_حسین
📝 #یادمون_باشه
یه بار بریم #یادمون_باشه های قبل رو مرور کنیم؛
که یادمون بموننـــد ⛔️ ....
🌛 #شب_بخیر
@TehranTanhamasiri
1_1302545128.mp3
14.4M
#خانواده_آسمانی ۵۷
#رهبری
#استاد_شجاعی
#استاد_پناهیان
ـ آخرِ چشمانداز شما در زندگی کجاست؟
ـ آنجایی که دلتان برایش غنج میرود، برایش برنامهریزی میکنید، تمامِ انرژیتان را در جهت رسیدن به آن بکار میگیرید، کجاست؟
ـ آنجایی که اگر به آن نرسی، تمام زندگیتان را از دست رفته میبینید، کجاست؟
💢 ابتدا پاسخ این پرسشها را، با خود مرور کنید، و سپس به این فایل صوتی گوش کنید!
دقیقاً مرتبهی خود را در نظام برزخی، پیدا خواهید کرد!
#من_و_خانواده_آسمانی
#شکست_عشقی
#افسردگی
@Ostad_Shojae
@TehranTanhamasiri
👌 #تدبـــر_در_قــرآن
🕋 قَالَ سَنَشُدُّ عَضُدَكَ بِأَخِيكَ وَنَجْعَلُ لَكُمَا سُلْطَانًا فَلَا يَصِلُونَ إِلَيْكُمَا ۚ بِآيَاتِنَا أَنتُمَا وَمَنِ اتَّبَعَكُمَا الْغَالِبُونَ
(قصص/٣٥)
⚡️ترجمه:
"خداوند فرمود: به زودی بازوی تو را (حضرت موسی علیه السلام) با برادرت هارون قوی و نیرومند خواهیم کرد، و برای شما سلطه و برتری قرار میدهیم، پس به سبب آیات ما، بر شما دست نیابند، و شما دو نفر و کسی که از شما پیروی کند؛ پیروزید"
🔑 سعی کنید دوستان خود را از میان انسانهای صالح برگزینید، دوستی با آنان را تقویت کرده و همیشه با آنان در ارتباط باشید،
👈 زیرا تأثیر شگرفی در مداومت بر فرمانبرداری و بندگی خداوند خواهند داشت.
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
@TehranTanhamasiri
تنهامسیری های تهران
بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم من به صورت سلسله واری، خوابهای خوبی دیدم. هر ماه از بین
پائیز:
بسمه تعالی
خاطره.....قسمت دوّم
پدربزرگ خدا بیامرزم مرد مومنی بود.
همیشه تمام نمازها را در وقت اوّل به جا میآورد.
احادیث زیادی از معصومین علیهمالسّلام، حفظ کرده بود.
هر روز فرزندان خود را به نماز خواندن تشویق میکرد.
خاطرات یک تا دو سالگی یادم نیست.
ولی از سه سالگی به بعد از حالت مبهم و پنهان، تا خاطرات آشکار در ذهنم مانده است.
یکی از خاطراتم در ارتباط با خوابم است، خوابی که چند مرد سفید پوش را دیدم.
و حالم خیلی خوب شد. چهار سال بیشتر نداشتم.
و گاهی مردان سفید پوش با من حرف میزدند، ولی من نفهمیدم آنان چه سخنانی بر زبان میآورند.
و از درک فهم سخنان آنان عاجز بودم.
در کودکی استرس زیادی داشتم.
و دختری کمرو بودم. گاهی دچار کابوسهایی میشدم، که به خاطر ترس از آزار افراد ظالم بود.
همیشه آرزو میکردم دوستان خوبی داشته باشم، که به من کمک کنند.
ولی به خاطر کمرویی همیشه تنها بودم.
و افراد کمی به سمت من میآمدند.
در دوران مدرسه معلّم ابتدایی ما خانم بهمن زاده، خیلی مرا دوست داشت.
من هم او را با تمام وجود دوست داشتم.
رگهای قلبم با دیدن صورت مهربان او در هر جایی از شهرم، خون را به صورت سالمی پمپاژ میکردند.
و قلبم از هیجان مثبت به تپش میافتاد.
در کلاس درس خانم بهمن زاده همیشه با لبخند مرا نگاه میکرد.
و من با دقّت به روایتهایی که از امامان معصوم علیهم السلام نقل میکرد، گوش میکردم.
قسمت بزرگی از درک نماز و حجاب را، مدیون این بانوی پاکدامن، و عاقل هستم.
امام زمان علیهالسّلام را، با سخنان سراسر عشق او نسبت به منجی موعود شناختم.
البته منظورم شناخت کامل ایشان نیست.
بلکه تنها از فهم چند قطرهای از معرفت ایشان، بهرهمند شدم.
و لطافت بهاری حاصل شده از این شناخت، قلب خزان زده مرا بهبود بخشید.
✍️ به قلم....ن. ق
ادامه دارد......
━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━
@TehranTanhamasiri