یادت نره که یادم نمیری، حتی اگه هزار سالم دیگه باهم ارتباط نداشته باشیم، تو همونقدر زیبایی که اون روزا بودی، همونقدر دوست داشتنی ای که اون روزا بودی، همونقدر عزیزی که اون روزا بودی، دلتنگتم و این دلتنگی داره خفم میکنه.
شاید اشک هایی که تو سال ۴۰۳ ریختی، آب برای دونه هایی بشه که تو سال ۴۰۴ می کاری.
الان دوتا من وجود داره :
یه من که جزء به جزئش برات دلتنگه،
و اون یکی من که کل وجودش ازت متنفره،
از این منی که ساختی و تکلیفش حتی با خودش مشخص نیست متنفرم.
تو سال جدید تلاش بیهوده برای نگه داشتن آدما تو زندگیم نمیکنم، کسی که بخواد کنارم میمونه کسیم که نخواد میره، حالا هرکس که میخواد باشه، دوست، آشنا و اطرافیان، من نیازی به آدمی که قلبش با من نیست ندارم.